eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
5.1هزار دنبال‌کننده
615 عکس
220 ویدیو
258 فایل
📌 کانالی برای آشنایی و شناخت: #تاریخ اسلام، تاریخ و #سیره اهل بیت(ع)، تاریخ #تشیع و تاریخ اجتماعی شیعه. آدرس ارتباطی: @javadyavari
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 امام (ع) حافظ دین الهی... اهل مبتلا به شده بودند. باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد. از آن طرف عده‌ای از با ✝ بیرون رفته و برای طلب مشغول عبادت و شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود باران‌زا شروع به باریدن کردند. ⛈🌧🌧 این حادثه موجب در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند. خلیفه به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چاره‌ای جز این نیست که از امام حسن (ع) کمک بخواهیم. امام (ع) به فرستاده‌ای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود: اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن! مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند. سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید. وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود: این تکه‌ای از یکی از است که از گور وی بیرون آورده‌اند و وقتی را به استخوان آن پیامبر می‌دهند بارانی از نازل می‌شود. و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد. 📚ر.ک. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، 📚ر.ک. طبرسی، احتجاج. 👇👇 🌻 @ahlolbit
📌 (ع) و حافظ دین الهی... اهل مبتلا به شده بودند. باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد. از آن طرف عده‌ای از با ✝ بیرون رفته و برای طلب مشغول عبادت و شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود باران‌زا شروع به باریدن کردند. ⛈🌧🌧 این حادثه موجب در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند. خلیفه به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چاره‌ای جز این نیست که از امام حسن (ع) کمک بخواهیم. امام عسکری(ع) به فرستاده‌ای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود: اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن! مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند. سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید. وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود: این تکه‌ای از استخوان یکی از است که از گور وی بیرون آورده‌اند و وقتی را به استخوان آن پیامبر می‌دهند بارانی از نازل می‌شود. و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد. 📚ر.ک. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، 📚ر.ک. طبرسی، احتجاج. 👇👇 🌻 @ahlolbit
📌 امام (ع) حافظ دین الهی... اهل مبتلا به شده بودند. باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد. از آن طرف عده‌ای از با ✝ بیرون رفته و برای طلب مشغول عبادت و شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود باران‌زا شروع به باریدن کردند. ⛈🌧🌧 این حادثه موجب در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند. خلیفه به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چاره‌ای جز این نیست که از امام حسن (ع) کمک بخواهیم. امام (ع) به فرستاده‌ای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود: اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن! مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند. سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید. وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود: این تکه‌ای از یکی از است که از گور وی بیرون آورده‌اند و وقتی را به استخوان آن پیامبر می‌دهند بارانی از نازل می‌شود. و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد. 📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول. 📚طبرسی، احتجاج. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌میثم بن یحیی تمار شیخ مفید می نویسد: بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد، را دستگیر کرد؛ دستور داد که میثم را به بکشند. هنگامی که میثم بر روی چوب ها رفت، مردم در اطراف او تجمع کردند. میثم فضائل خاندان رسالت را یادآور شد. به عبیدالله خبر رسید که این مرد در حال مفتضح کردن شما است. ابن زیاد دستور داد: دهان میثم را ببندند تا نقل نکند. هنگامی که سه روز به این حالت گذشت، با نيزه ای، بر او ضربتي فرود آوردند، که در این هنگام میثم گفت، سپس در آخر روز، پس از خونريزي شديد از دهان و بينی اش، به شهادت رسيد. شیخ طوسی می نویسد: زبان میثم قطع شد و میثم مدتی را در خون خود غلطید و سپس به رسید. 📚شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۳۲۲ 📚شیخ طوسی، إختيار معرفة الرجال، ص۸۷ 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌فشارهای سیاسی و اجتماعی بنی عباس به شیعه در عصر امام صادق(ع) عباسی به بهانه پرداخت ، خدمت امام می رسیدند تا از فعالیت های آگاهی یابند و اگر اطمینان می یافتند که کسی امام (ع) است، گردن او را می زدند؛ ⬅️لذا مُعَلَی بن خُنَیس به اظهار تشیع و کتمان اسامی شیعیان اعدام شد ⬅️و خدمتکار امام صادق(ع) را و هزار ضربه شلاق به او زد و بر اثر آن از دنیا رفت. ⬅️ابوسعید ربیع بن ابی مُدرَک از اصحاب امام صادق(ع) را در به جرم تشیع به کشیدند و از این رو به او گفته می شد. 📚«جاسوسی تا حدی بود که آنان حتی بر روابط شیعیان خراسان با امام اشراف داشتند.» طبری، تاريخ الأمم و الملوك‏، ج7، ص519. 📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص566. 📚«امام صادق(ع) در قتل معلی بن خنیس، ضمن به داودبن علی والی مدینه، دستور قاتل را صادر کرد. با بی اعتنایی والی، آن حضرت کسی را مأمؤر قصاص کرد و قاضی قصاص شد.» شیخ طوسی، اختیارمعرفه الرجال، ج2، ص679، 675. 👇👇 🌻 @ahlebait110