🔴رد و قبولهاي فيلسوفانه
🖊احمدحسين شريفي
پارهاي از مدعيان دانش و انديشه عادت کردهاند که هر کرامت و معجزه و هر خلافآمد عادتي را خرافي و نامعقول تلقي کنند و بعضاً با صدايي بلند و بيمهابا (و آن هم در جمع غيرمتخصصان)، عليه آنها موضعگيري و بلکه معرکهگيري کنند. درحالی که این شایسته یک اندیشمند و یک زیست فیلسوفانه نیست.
ابنسينا در واپسين مطالبي که در نمط دهم اشارات و تنبيهات آورده است، تحت عنوان «نصيحت» (خطاب به فيلسوفان و انديشمندان) ميگويد همانطور که نبايد سخن يا ادعايي را بيدليل پذيرفت، هرگز هم نبايد بدون دلايل کافي و براهين وافي سخن يا ادعايي را انکار کرد. رد و قبول فيلسوف نبايد ذوقي و دلبخواهانه، که بايد تابع دليل و برهان باشد.
«إيّاك أن تكون تَكَيُّسَك و تبرزك عن العامة هو أن تنبري منكرا لكل شيء فذلك طيشٌ و عجزٌ». بپرهيز از اينکه زيرکي و برتري تو نسبت به عوام الناس، انکار بيدليل سخنان و مدعيات بزرگ و سنگين باشد؛ اين چيزي جز سبکمغزي و ناتواني نيست.
«و ليس الخُرق في تكذيبك ما لم يستبن لك بعدُ جليته دون الخرق في تصديقك ما لم تقم بين يديك بينة». حماقت و سفاهت رد و انکار سخن يا مدعايي بدون داشتن دلايل آشکار و کافي، کمتر از حماقت پذيرش بيدليل آن سخن يا مدعا نيست.
زيرکي و برتري يک انديشمند نسبت به عوام الناس به انکار کرامات و معجزات و کارهاي خارق العاده و حمل آنها بر عوامزدگي و مغالطه و خرافه نيست؛ يک فيلسوف هرگز نبايد براي خوشايند پارهاي از مخاطبان، کرامات و معجزات منقول از اولياء دين را بدون هيچ دليل و برهاني انکار کند و احياناً با لفاظيهاي زيبا باور به آنها را شايسته اهل معرفت و تجربت نداند.
بلکه زيرکي و برتري اهل انديشه بر ديگران به اين است که اگر دليل و برهاني بر بطلان و نادرستي و خرافي بودن آن کرامت يا معجزة منقول داشتند، آشکارا آن را بيان کنند و با رويي گشاده آمادة شنيدن نقدها هم باشند؛ و الا کمترين انتظار اين است که در آن موضوع سکوت پيشه کنند و علم آن را به اهلش واگذارند و آن را در بقعة احتمال و امکان قرار دهند تا زماني که برهاني له يا عليه آن اقامه شود. يک فيلسوف واقعي ميداند که در عالم طبيعت شگفتيهاي بسياري وجود دارد؛ و نيروهاي ماورائي و علل عِلوي به همراه قواي پذيرنده سِفلي توانايي انجام امور عجيب و غريب فراواني را دارند؛ به همين دليل هرگز از شنيدن شگفتيها و ديدن غرايب و عجايب، شگفتزده نميشود و بلافاصله گارد انکار و رد نميگيرد.
#زيست_فيلسوفانه
#ابنسينا
#خرافهستيزي
#فلسفه
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔 https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🔹ارتباط با ادمین:👇
@mjbayat
🌹
🔴شرايط آموختن و آموزش فلسفه
🖊احمدحسين شريفي
🔸فيلسوفان و عالمان پيشين نسبت به آموزشهاي علمي و تعليمي خود به شدت حساس بودند؛ به همين دليل مباحث و انديشههاي فلسفي و حکمي خود را به صورتي رمزآلود و غيرصريح و بعضا با عبارتي بسيار پيچيده بيان ميکردند تا از دسترس ناصالحان دور بماند. و اين نه بدان دليل بود که از افراد کمتوان متنفر باشند؛ بلکه هم ميخواستند شأن فلسفه و حکمت را نگه دارند و هم آنکه ناخواسته موجبات گمراهي آن افراد را فراهم نکرده باشند. آموزش حکمت به افراد نااهل را همچون آويزان کردن درّ و گوهر بر گردن خوک ميدانستند. در حديثي از معصومان عليهم السلام چنين نقل شده است: «لَا تُعَلِّقُوا الْجَوَاهِرَ فِي أَعْنَاقِ الْخَنَازِيرِ» در حديثي از پيامبر اسلام هم نقل شده است که حکمت را به افراد نااهل آموزش ندهيد، چرا که موجب گمراهي آنها ميشود و آن را از اهلش هم دريغ نکنيد که در آن صورت به حکمت ظلم کردهايد. عارفان هم ميگفتند «افشاء اسرار ربوبيت کفر است» و «حق اسرار نگهداشتن آنها از اغيار است»
🔸ابن سينا در کتاب ارزشمند اشارات و تنبيهات بعد از پايان مباحث منطق، در نمط اول از مباحث طبيعتشناسي و هستيشناسي ميگويد:«من سفارش و خواستة خود را تکرار ميکنم که با تمام بخل و خست در آموزش اين دانش برخورد کنيد؛ مبادا آن را به کس يا کساني آموزش دهيد که فاقد شرايط که در پايان کتاب متذکر ميشوم، باشند.»
اما شرايطي که در واپسين بند کتاب اشارات و تنبيهات تحت عنوان «خاتمة و وصية»، براي آموزش فلسفه بيان ميکند، در مجموع شش شرط مهم است. اما پيش از بيان آنها مجدداً تأکيد ميکند که «اي برادر من همه دانستههاي خود را مشک زدم تا زبده و عصاره آنها را در اين اشارات در اختيار شما قرار دهم؛ و غذاي حکمت را براي شما در زيباترين کلمات لقمه کردم. پس نسبت به آموزش آن به اين افراد بخل بورز:
1.افراد سفيه و سستعقل: کساني که از بهرة هوشي لازم براي فهم امور عقلي و مسائل پيچيده و دشوار برخوردار نيستند؛
2.افراد کودن و ديرفهم و سادهانديش: کساني که توانايي درک حقيقت را ندارند و ممکن است با فلسفهخواني به گمراهي کشيده شوند؛ و ذهن و جان آنها شبههآلود شود.
3.کساني که عليرغم بهرة هوشي بالا و حافظة قوي اما از زيرکي لازم و درخشندگي فکر و جسارت در انديشه برخوردار نيستند؛
4.کساني که تمايل به معاشرت با عوام الناس (الغاغة) دارند؛ يعني نوعي سبکساري در رفتار دارند؛ مهم نيست که کجا مينشينند و به چه صورت مينشينند. عوامزدهاند؛ از نظر فکري و عملي به رفتارهاي عوامالناس گرايش دارند؛
5.کساني که تفکر الحادي دارند؛ از آموزش اين مباحث به آنها هم پرهيز کنيد؛ شايد اين توصيه ابنسينا مربوط به کساني باشد که عالمانه و آگاهانه جانب کفر و الحاد را برگزيدهاند؛ و در برابر هر برهاني که خلاف باورهاي باطلشان باشد، جبههگيري ميکنند؛
6.کساني که استقرار ذهني و شخصيتي ندارند؛ همچون پشههايي ميمانند که مطابق جهت باد حرکت ميکنند و قدرت و اختياري از خود ندارند؛ در روايت مشهوري هم از امام علي عليهالسلام چنين ميخوانيم که: «اي کميل ... مردم سه دسته اند: دانايى كه شناساى خداست، آموزندهاى كه در راه رستگارى كوشاست، و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند، و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند. نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.»
🔸و فقط به کسي فلسفه را آموزش دهيد که:
1.روحي پاکيزه و پاک داشته باشد؛
2.روش و رفتاري مستقر و استوار داشته باشد؛
3.زودباور نباشد؛ بلکه در پذيرش مسائل وسواس داشته باشد؛
4.راضي به حق است؛ و با مطالب صادقانه برخورد ميکند.
#ابنسينا #فلسفه #زيستـفلسوفانه
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🔹ارتباط با ادمین:👇
@mjbayat
🌹
🔴مطالعه به سبک فارابی و ابنسینا
🖊احمدحسین شریفی
🔶فراوان با دانشجویان و طلابی برخورد کردهام که از ناتوانی خود در درک مطالب علمی و دشواری کتابهای درسی خود شکوه کردهاند. وقتی از آنان سؤال کردهام که «آیا درسها را پیشمطالعه کردهاید؟» پاسخ منفی بوده! وقتی پرسیدهام «آیا با تمرکز در درسهای استاد شرکت میکنید؟» باز هم پاسخ منفی بوده است! و وقتی از آنان پرسیدهام که «چند دور کتاب را با تمرکز مطالعه کردهاید؟» پاسخ این بوده است که «نزدیکیهای امتحان مطالعه میکنیم!» به نظرم چنین افرادی اگر واقعاً مطالب علمی و درسی را درک کنند، از نوعی نبوغ برخوردارند! کتابهای علمی و درسی را باید کراراً و کراراً مطالعه کرد، خلاصهنویسی کرد و حتی الامکان مباحثه کرد. اگر بدون همه این کارها مطالب را درک میکنید، یا شما نابغهاید و یا کتاب درسیتان داستان و روزنامه است!
🔷بزرگانی مثل #فارابی و #ابنسینا، یعنی دو تن از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام، بارها و بارها کتابهای فلسفی را با دقت میخوانند و حتی الفاظ آنها را حفظ میکردند.
🔶فارابی در پایان نسخهای از کتاب النفس ارسطو چنین نوشته است: «حقیقتاً من این کتاب را صدبار خواندم.» درباره کتاب السماع الطبیعی ارسطو نیز از فارابی چنین نقل کردهاند که گفته بود: «من کتاب السماع الطبیعی ارسطو را چهل بار خواندم و هنوز حقیقتاً خود را محتاج خواندن دوبارة آن میبینم»
🔶ابنسینا کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را چهل بار خوانده بود و حتی الفاظ و جملات آن را حفظ کرده بود!
از ابنسینا چنین نقل شده است که:
«چهل بار کتاب مابعدالطبیعه [نوشتة ارسطو] را خواندم، بهگونهای که عبارات آن را به یاد سپرده بودم؛ اما چیزی از آن نمیفهمیدم. سرانجام ناامید شده، با خود گفتم: این کتاب، فهمیدنی نیست. تا اینکه روزی در بازار کتابفروشان، کسی با اصرار فراوان کتابی فلسفی را به من فروخت. پس از مطالعة کتاب که اغراض کتاب مابعدالطبیعه نام داشت و نوشتة ابونصر فارابی بود همة دشواریهای کتاب ارسطو برطرف گردید»
#کتاب
#مطالعه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابوعبید جوزجانی و تدوین کتاب شفاء
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از توفیقات ابنسینا بهرهمندی از شاگردی همچون ابوعبید جوزجانی بود. وی از سال ۴۰۰ تا پایان عمر ابنسینا همواره ملازم و همراه و مشوق او بود. بسیاری از تولیدات علمی ابنسینا مرهون تشویقها و حمایتها و خدمات ابوعبید جوزجانی بود.
فی المثل وقتی که همدان ناامن شد و ابنسینا تحت تعقیب تاج الملک قرار گرفت. مدتی در خانه یکی از شیعیان به نام ابوغالب عطار پنهان شد. ابوعبید جوزجانی از همین فرصت استفاده کرد و از ابنسینا خواست تا کتاب شفاء را تکمیل کند. خود جوزجانی دراین باره میگوید:
«و در سرای ابوغالب عطار پنهان میزیست و من از وی به پایان رساندن کتاب شفاء را خواستم. وی ابوغالب را بخواند و ازو کاغذ و دوات خواست و وی آنها را آورد و شیخ در نزدیک به بیست جزء به مقدار هشتیک رؤس مسایل را نوشت و دو روز ماند تا اینکه رؤس مسایل را نوشت و کتابی نزد او نبود و اصلی نداشت که بدان رجوع کند بلکه همه را از یاد خود و از دل خود مینوشت. سپس این جزوهها را رو به رو گذاشت و کاغذ برداشت و بر مسأله مینگریست و شرح آن را مینوشت و در هر روز پنجاه ورقه مینوشت تا آنکه به همه طبیعیات و الهیات رسید به جز کتاب حیوان و به منطق آغاز کرد و دو جزو از آن نوشت»
#ابنسینا
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴فارابی و ابنسینا؛ از «سیاستاندیشی» تا «سیاستورزی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از عجایب روزگار این است که ابونصر فارابی که عملاً از سیاست و فعالیتهای اجتماعی گریزان بود و انزوا و عزلت را میپسندید، بیشترین «اندیشهورزی» و «اندیشهنگاری» را درباب فلسفه سیاسی و اندیشه فرهنگی و اخلاقی داشت.
از جمله مهمترین آثار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی #فارابی میتوان کتابهای زیر را برشمرد:
آراء اهل المدینه الفاضله؛ السیاسات المدنیه؛ فی الاجتماعات المدنیه؛ جوامع السیاسة؛ فصول المدنی؛ تحصیل السعادة؛ وصایا یعم نفعها؛ تلخیص النوامیس؛ کتاب الملة؛ فلسفه الافلاطون و اجزائها (که بیشتر به مباحث سیاسی افلاطون پرداخته است)؛ التنبیه علی السعاده.
این در حالی است که #ابنسینا با آنکه از دوران نوجوانی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی مسؤولیتهای سیاسی و وزارتی بود، اما از نظر علمی بیشتر دغدغه او مباحث فلسفه اولی و منطق و طبیعیات و الهیات بالمعنی الاعم بود؛ تا فلسفه سیاسی و اجتماعی و مسائل اخلاقی!
البته این بدان معنا نیست که ابنسینا به طور کلی از اندیشهورزی درباب حکمت عملی یعنی اخلاق و تدبیر منزل و مسائل سیاسی و مدیریتی جدا بوده است! هرگز! او آثاری ناظر به فلسفه سیاسی و اجتماعی هم از خود برجای گذاشته است.
از جمله آثار سیاسی و اجتماعی ابنسینا میتوان به منابع زیر اشاره کرد:
کتاب السیاسه؛ رسالة فی علم الاخلاق؛ دو فصل پایانی مقاله دهم از الالهیات من الشفاء
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا.mp3
21.94M
🎤 احمدحسین شریفی
🔷 موضوع:
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا
در همایش «بزرگداشت روز ابنسینا»
مکان: تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران
تاریخ:۱ شهریور ۱۴۰۱
#فلسفه
#ابنسینا
#علوم_انسانی_اسلامی
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابنسینا و عشق به امیر مؤمنان(ع)
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در این باره که ابنسینا سنی مذهب نبوده و بلکه گرایشهای شدید شیعی داشته است هیچ اختلافی نیست. اما در اینکه پیرو چه مذهبی از میان مذاهب شیعی بوده است: اسماعیلیه، زیدیه یا امامیه، اختلاف است.
اما آنچه که مسلم است عشق و محبت فوق العاده او به #امیرمؤمنان و بیان توصیفاتی بینظیر از آن امام همام در نظم و نثر منقول از #ابنسینا است.
به عنوان مثال در کتاب معراجنامه که به زبان فارسی نوشته است، در وصف امیرمؤمنان چنین میگوید:
«شريفترين انسان و عزيزترين انبيا و خاتم رسولان صلىالله عليه و آله و سلم چنين گفت با مركز حكمت و فلك حقيقت و خزينه عقل اميرالمؤمنين عليهالسلام كه «يا على اذا رأيت الناس يتقربون الى خالقهم بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل تسبقهم» و اين چنين خطاب جز با چنو بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق آن چنان بود كه معقول در ميان محسوس. گفت يا على چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند تو در ادراك معقول رنج بر تا بر همه سبقت گيرى. لاجرم چون بديده بصيرت عقلى مدرك اسرار گشت همه حقايق را دريافت و ديدن، يك حكم دارد كه گفت: لو كشف الغطا ما ازددت يقينا»
و دو رباعی هم در وصف امام علی و ابراز عشق و محبت خودش به امیرمؤمنان دارد که ذیلاً نقل میکنیم:
رباعی اول:
تا باده عشق در قدح ریخته اند
واندر پی عشقْ عاشق انگیختهاند
با جان و روان بوعلی، مهر علی
چون شیر و شکر به هم برآمیختهاند
رباعی دوم:
بر صفحه چهرهها خط لم یزلی
معکوس نوشتهاند نام دو علی
یک لام و دو عین، با دویای معکوس
از حاجب و عین و اَنف با خط جلی
معنای دو بیت آخر این است که خالق هستی چهره آدمی را به گونهای آفریده است که اگر نیک بنگریم میبینم به صورت آشکاری دوبار نام «علی» در چهره هر انسانی ترسیم شده است:
بینی به منزله «لام» علی؛ دو چشم به منزله دو «عین» علی؛ و پیشانی یا ابرو به منزله «یای» علی
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴دشواری مباحث فلسفی و الهیاتی از نگاه امام خمینی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_خمینی(ره) در کتاب ارزشمند مصباح الهدایه، ضمن اشارهای گذرا به سرگذشت علمی #ابنسینا و توصیف او به «نابغه کبری» و «اعجوبه عظمی»، کسی که در «حدّت ذهن» و «جودت قریحه»، «بیهمتا» بود. (لم یکن له کفوا احد)! میفرماید:
همین ابنسینایی که اکثر مباحث طبیعیات و ریاضیات و طب را به صورت «خودخوان» و «بدون نیاز به استاد»، مطالعه کرد و در آنها نظریهپرداز شد، درباره دشواری فهم مسائل فلسفی و الهیاتی میگوید:
برای فهم مسائل الهیاتی ریاضتهای فراوان کشیدم و کراراً برای پاسخ آنها به تضرع و زاری به درگاه الهی پرداختم و پاسخ آنها را از خداوند مدد جستم. حتی برخی از کتابهای فلسفی را چهل نوبت خواندم و باز هم حقیقت مسأله بر من منکشف نشد! این همه در حالی است که آگاهان میدانند اشتباهات و خطاهای فلسفی ابنسینا کم نیست!
اینها نشان میدهد که هر کسی صلاحیت و شایستگی فهم این مسائل را ندارد. و نباید به آنها ورود کند. فهم مسائل فلسفی افزون بر استعداد و توانانیهای علمی، نیازمند تهذیب نفس و ریاضتهای معنوی هم هست.
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابنسینا و عیاشی!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از گزارشگران زندگی #ابنسینا سعی کردهاند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شرابخوار و در نتیجه بیاعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابنسینا میگوید: افزون بر مشغلههای سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.»
بنده نمیدانم منبع #شهید_مطهری برای چنین انتسابی به ابنسینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابنسینا، دو بخش از زندگینامه کوتاهنوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشتهاند:
خود ابنسینا میگوید: «شبها به خانه میآمدم و چراغ را روشن میکردم و مشغول خواندن و نوشتن میشدم و هرگاه خواب به سراغم میآمد یا احساس ضعف میکردم، ظرفی «شراب» مینوشیدم و قوت خود را باز مییافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب میرفتم، خواب آن مسائل را میدیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً در عالم رؤیا مییافتم»
به نظر میرسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شرابخواری ابنسینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابنسینا در این عبارات میگویید یک «نوشیدنی خوابزدا» و «نیروزا» مینوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیتهای علمی و فلسفیام ادامه دهم و این غیر از میخواری و میگساری است!
افزون بر این، خود ابنسینا در جملاتی قبل از آن جملات پیشگفته، چنین مینویسد: «هرگاه در پاسخ مسألهای میماندم و نمیتوانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد میرفتم و نماز میگذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری میکردم تا آنکه گره آن گشوده میشد و مشکل بر من آسان میگشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شرابخواری و مستی و میگساری نمیتواند سازگار باشد.
بخش دیگری از زندگینامه ابنسینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید #جوزجانی از ملاقات شیخ ابوالقاسم کرمانی با ابنسینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابنسینا را در کتابچهای به ابنسینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته دهتایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته مینوشت و مینوشید تا نیمههای شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبحهنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ نقدهای منطقدانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!»
دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان میدهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خوابزدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مستکننده!
وصیتنامه مشهور او که خطاب به عدهای از دوستانش و طبق برخی از گزارشها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است:
«بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالیترین سکنات روزه است و نافعترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...»
حالات شیخ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفسهای زندگیاش حکایت میدهد:
«هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکردهها یا بدکردههای خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابنسینا و تأسیس رصدخانه اصفهان
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از معتبرترین منابع برای شرح زندگی ابنسینا کتاب «سرگذشت ابنسینا» است که شاگردش ابوعبید جوزجانی نوشته است. بخش اول کتاب که مربوط به سی سال نخست حیات ابن سیناست (۳۷۰ تا ۴۰۰) بیان خود ابنسینا است و بخش دوم آن یعنی از ۴۰۰ به بعد نیز (که جوزجانی، مصاحب و ملازم ابنسینا میشود) تقریر جوزجانی است. این کتاب در سال ۱۳۳۱ توسط سعید نفیسی ترجمه و چاپ شد.
جوزجانی میگوید وقتی ابنسینا وارد اصفهان شد، علاءالدوله، حاکم اصفهان، از او خواست تا رصدخانهای در اصفهان دایر کند. و ابنسینا هم به این کار اقدام کرد:
«یک شب در پیش علاءالدوله سخن از خللی رفت که در تقویمهای معمول به واسطة رصدهای کلی قدیم فراهم شده است و امیر به شیخ فرمان داد که به رصد این ستارهها بپردازد. و از مال آنچه دربایست بود به او داد. و شیخ به این کار آغاز کرد و مرا به تدارک افزارها و به کار گماشتن سازندگان واداشت تا آنکه بسیاری از وسایل آشکار شد و به واسطه زیادی سفرها در کار رصد خلل افتاد.» (سرگذشت ابنسینا، ترجمه سعید نفیسی، ص۱۲-۱۳)
شاید در همین رصدخانه بود که چند سال بعد خیام نیشابوری در ۳۲سالگی دقیقترین تقویم جهان را که به سبب حمایتهای جلالالدین ملکشاه سلجوقی «تقویم جلالی» نامیده میشود، تنظیم کرد.
#خیام
#ابنسینا
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ابنسینا و ابتکاری در دستهبندی علوم فلسفی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ابنسینا در چند جا از آثارش به مسأله دستهبندی علوم اشاره کرده است. از جمله میتوان به کتابهای عیون الحکمه، الالهیات من الشفاء، رسالة فی اقسام العلوم العقلیه و منطق المشرقیین اشاره کرد. در سه کتاب اول، تقریباً همان دستهبندی ارسطوییان را ذکر کرده است. اما در کتاب منطق المشرقیین دستهبندی ابتکاری و متفاوتی از علوم عرضه میکند.
شیخالرئيس ابتدا شاخههای مختلف دانش را در نگاه نخست، به دو نوع تقسیم میکند:
یک. دانشهای زمانمند؛ که احکام آنها «همهجایی» و «همهگانی» و «همهزمانی» نیست.
دو. دانشهایی غیرزمانمند؛ که احکام آنها همهجایی، همهگانی و همهزمانی است.
دسته دوم را شایسته نام «حکمت» میداند و میگوید:
«علوم حِکمی» نیز به دو دسته تقسیم میشوند: «اصول» و «فروع».
«حکمتهای فرعی» یا تبعی مثل پزشکی، تنجیم، کشاورزی، نجاری، خیاطی و امثال آن.
و «حکمتهای اصلی» که خود بر دو قسماند: «حکمتهای آلی» و «غیرآلی».
«حکمت آلی» یا ابزاری، که در تراث اسلامی به آن «منطق» گفته میشود دانشی است که هدف از آن شناخت واقعیتهای طبیعی و مابعدالطبیعی نیست؛ بلکه صرفاً ابزار و وسیلهای است برای شناخت واقعیتها و به تعبیری که در اشارات آورده است ابزاری است برای محفوظ ماندن از کژاندیشی یا به تعبیری که در دانشنامه علائی آورده است «ترازویی» است برای «سنجش اندیشههای درست و نادرست».
«حکمت غیرآلی» را که هدف از آن شناخت واقعیتهای طبیعی یا مابعدالطبیعی است، به دو دسته کلیِ «حکمت نظری» و «حکمت عملی» تقسیم میکند:
منظور از حکمت نظری که حکمتی است که غایت القصوی آن «نظر» است. حکمت نظری به دنبال حصول اعتقاد یقینی به احوال و احکام موجوداتی است که وجود آنها وابسته به فعل انسان نیست؛ مثل علم توحید یا علم هیئت. به تعبیر دیگر، غایت حکمت نظری عبارت است از «تزکیه نفس از راه حصول صور ادراکی برای نفس».
اما حکمت عملی که غایت القصوی آن «عمل» است، دانشی است که به مطالعه موجوداتی میپردازد که وابسته به فعل انساناند. به تعبیر دیگر غایت حکمت عملی عبارت است از «تزکیه نفس از راه حصول صور ادراکی برای نفس و عمل کردن به آن ادراکات».
متعلق بحث در حکمت نظری، موجودات است که به چهار دسته تقسیم میشوند و بر همین اساس «چهار نوع حکمت نظری» هم داریم:
1.موجوداتی که در «حد» و «قوام» (یعنی در تعریف و وجود) وابسته به مادهای معین و مخلوط با آن هستند؛ مثل انسان و خاک و آب؛ علم متکفل این قسم از موجودات را «علم طبیعی» میگویند.
2.موجوداتی که هر چند در حد و قوام وابسته به مادهای معیناند اما ذهن میتواند در «تعریف» یا در «وجود خارجی»، ماده معینی را برای آنها اعتبار نکند مثل دو بودن (الثنائیه) یا سه بودن (الثلاثیه). علم متکفل این بخش از موجودات را «علم ریاضی» میگویند.
3.موجوداتی که کاملاً جدای از ماده و حرکتاند و هرگز نمیتوانند با ماده مخلوط شوند؛ مثل خالق متعال یا برخی از فرشتگان. علم متکفل این بخش را «علم الهی» میگویند.
4.اموری که گاهی در ماده و مخلوط با مادهاند و گاهی هم مجرد از ماده و مجزای از آن؛ مثل «وحدت و کثرت»، «کلی و جزئی» و «علت و معلول». علم متکفل این بخش را «علم کلی» میگویند.
البته ابنسینا در کتابهای دیگرش، مثل سایر فیلسوفان، قسم سوم و چهارم را با همدیگر «حکمت الهی یا فلسفه اولی» نامیده است و فقط در منطق المشرقیین آنها را از هم جدا کرده است.
متعلق بحث در حکمت عملی نیز افعال و احوال انسان است که این را نیز به چهار قسم تقسیم میکند:
1.افعال و احوال ناظر به سعادت شخصی در دنیا و آخرت؛ دانش متکفل بحث از این مسأله را «اخلاق» میگویند.
2.افعال و احوال ناظر به چگونگی تدبیر منزل مشترک میان همسران و فرزندان و غلامان و روابط میان آنها. دانش متکفل بحث از این دسته افعال و احوال را «تدبیر منزل» میگویند.
3.افعال ناظر به چگونگی تدبیر و اداره شهر. دانش مربوط به این بخش را «تدبیر مدینه» میگویند.
4.و بالاخره «صناعت شارعه» یا «قوانین حاکم بر فرد، منزل و مدینه» که درباره مقررات مورد نیاز و قوانین حاکم بر هر یک از سه دانش پیشین یعنی اخلاق، تدبیر منزل و تدبیر مدینه بحث میکند. زیرا هر نوع تدبیری نیازمند قانون و قاعده و متولی است. ابنسینا معتقد است هر چند اخلاق و تدبیر منزل و تدبیر مدینه هر کدام باید متولی مستقل خود را داشته باشند؛ اما متخصص صناعت شارعه باید کسی باشد که بر همه این سه اشراف داشته باشد و به گونهای نباشد که قوانینی را که برای اخلاق وضع میکند در تضاد و تعارض با قوانین حاکم بر تدبیر منزل و سیاست مدینه باشد. و به همین دلیل بهتر آن است که قوانین حاکم بر این سه بخش را از «پیامبر» و «نبی» گرفت.
#فلسفه
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴نامهای فلسفه در کلام ابنسینا
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابنسینا بحث از عنوان «فلسفه» یا نام آن را که فیالواقع از مبادی تصوریه فلسفه به شمار میرود، به عنوان یکی از رؤوس ثمانیه مورد بحث قرار میدهد.
ابن سینا میگوید یکی از نامهای این علم عبارت است از «مابعدالطبیعه».
مراد از «طبیعت» در این ترکیب مجموعه سه امر است: (۱) جسمی که از ماده پدیده آمده و متحرک است؛ (۲) قوهای که منشأ حرکت است و (۳) اعراضی که عارض بر جسم میشوند. خلاصه آنکه منظور از طبیعت در این ترکیب عبارت است از «مجموعه موجودات عالم اجسام».
و مقصود از «بعدیت»، بعدیت نسبت به ادراک ما است. توضیح آنکه مسائل فلسفه از سنخ مسائلیاند که بعد از ادراک طبیعیات درک میشوند. یعنی شناخت ما آدمیان از طبیعت و امور طبیعی مقدم بر شناخت ما از امور غیرطبیعی و مجرد است. به همین دلیل، ابنسینا این نکته را متذکر میشود که اگر بنا باشد فلسفه را فیذاته و بدون لحاظ مراتب ادراک، در نظر بگیریم نام شایسته آن «ماقبل الطبیعه» بود. زیرا مسائل فلسفی هم ذاتاً مقدم بر طبیعتاند و هم مفهوماً اعم از طبیعت.
نام دیگر این علم، «فلسفه اولی» است. فلسفه را از این جهت «فلسفه اولی» مینامد که درباره واجبالوجود بحث میکند که اولین امر از حیث وجود است و همچنین از وجود و وحدت بحث میکند که از حیث عمومیت، اولین امورند.
نام دیگر این علم، «حکمت» است. فلسفه را از این جهت حکمت مینامند که «برترین علم» یعنی «یقین نسبت به برترین معلوم» یعنی خدای متعال و اسباب بعد از خداست.
و بالاخره اینکه نام دیگری که بر این علم نهادهاند، عبارت است از «علم الهی». دلیل این نامگذاری آن است که از اموری بحث میکند که هیچ تعلقی به ماده ندارند. یعنی هم در «وجود خارجی» خود و هم در «ظرف ذهن» مفارق از مادهاند.
#ابنسینا
#فلسفه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢دینمداری ابنسینا در عمل و نظر
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در اینکه #ابنسینا به عنوان یک فیلسوف عقلگرای بزرگ اسلامی، عملاً ملتزم به شریعت بوده است؛ به نظر میرسد جای هیچ شک و شبههای نیست. او حتی در سنین نوجوانی وقتی با مسائل مشکل و به ظاهر لاینحل مواجه میشد، به مسجد میرفت و نماز میگذارد و به درگاه الهی تضرع میکرد و مشکل و مسأله بر او گشوده میشد. او در آن وصیتنامه مشهورش که گویا خطاب به #ابوسعید_ابوالخیر بوده است میگوید:
بدان که «أن أفضل الحركات الصلاة و أمثل السكنات الصيام؛ برترین حرکات نماز است و عالیترین سکنات روزه»
از جهت نظری نیز فقط به نقل جملاتی از کتاب عیون الحکمه که بیانگر بیشترین و عمیقترین رابطه میان حکمت (عملی و نظری) و شریعت است، بسنده میکنم:
شیخالرئیس پس از تعریف حکمت و تقسیم آن به دو قسم حکمت عملی و نظری، و تقسیم حکمت عملی به سه قسم حکمت مدنی، منزلی و اخلاقی میگوید:
حکمتهای سهگانه عملی یعنی حکمت مدنی و منزلی و اخلاقی هم ریشه در شریعت الهی دارند و هم کمال و غنای آنها از شریعت الهی است. یعنی کمالات و حدود و ثغور آنها و ضوابط و قواعد حاکم بر هر کدام از آنها توسط شریعت الهی مشخص میشود. و کار عقل بشری صرفاً تعیین جزئیات و تطبیق آنها بر مصادیق خارجی است. و این خیلی روشن است که وظیفه مورد انتظار از دین و ارباب شریعت ارائه راه صواب و صلاح و تبیین پسند و ناپسند از افعال و در نتیجه هدایت جامعه بشری به سوی سعادت دنیا و آخرت است. و افعال و احوال آدمی هم یا فردیاند (که دانش اخلاق متکفل آن است) و یا خانوادگیاند (که دانش تدبیر منزل عهدهدار آن است) و یا مدنی و اجتماعی(که دانش سیاست و کشورداری متکفل آن است).
درباره نسبت حکمتهای سهگانه نظری یعنی حکمت طبیعی و ریاضی و فلسفه اولی با دین و شریعت میفرماید:
«و مبادئ هذه الأقسام التي للفلسفة النظرية مستفادة من أرباب الملّة الإلهية على سبيل التنبيه، و متصرّف على تحصيلها بالكمال بالقوّة العقلية على سبيل الحجّة.»
این حکمتها نیز ریشه در شرایع الهی دارند اما کمالات و غایات آنها وابسته به قوه عقل است. به تعبیر دیگر مواد خام و اصول اولیه مباحث حکمت نظری نیز در شرایع الهی بیان شده است اما بشر با قدرت عقل و قوه عقلی خود آنها را مستدل و مبرهن میکند و به کمال میرساند و قواعد و ضوابط حاکم بر آنها را مشخص میکند. و باز هم به تعبیر دیگر، وظیفه مورد انتظار از شارع در مسائل حکمت نظری، «تنبیه» و «تذکر» و «تلنگر» زدن است؛ اما وظیفه عقل و فلسفه «تبیین» و «تفسیر» و «حجتآوردن» و «مبرهن کردن» است. واین کاری است که فیلسوفان مسلمان به درستی از عهده آن برآمدهاند.
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا.mp3
21.94M
🎤احمدحسین شریفی
🟢نسبت «حکمت» و «شریعت» در فلسفه ابنسینا
🔸 سخنرانی در موسسه حکمت و فلسفه ایران، به مناسبت روز بزرگداشت ابنسینا
🔸اول شهریور ۱۴۰۱
#ابنسینا
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢تبیین فلسفی نقش «زیارت» در کمال «زائر»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محقق فیاض #لاهیجی(م۱۰۷۱ق) از متکلمان بزرگ شیعی قرن یازدهم در کتاب بسیار ارزشمند «گوهر مراد»، در فصلی با عنوان «در بيان سبب اجابت دعوات و حدوث امور خوارق عادات و سرّ انتفاع از زيارت قبور مؤمنين و مراقد صالحين» در جمعبندی سخنان فیلسوفانی چون #ابنسینا، #فخررازی، #میرداماد و ... درباره زیارت، مینویسد:
«سرّ انتفاع از زيارت قبور و اتيان مشاهد آن است كه نفس را دو گونه علاقه با بدن حاصل است: يكى از جهت صورت شخصيّه بدن معيّن مخصوص و به موت لا محاله اين علاقه منقطع شود؛ و ديگر از جهت مادّه محفوظة التشخص في ضمن أيّة صورة كانت بدنيّة، أو ترابيّة أو غير ذلك؛ و اين علاقه به موت باطل نشود؛ بلكه باقى ماند. پس نفس مفارقت كرده از بدن، هميشه متوجّه و متوقّع ماده بدنيه خود باشد، از مقوله سفركرده كه ياد خانه و منزل خود كند. پس هرگاه نفس، مؤمن و صالح باشد و بالجمله كمالى و طهارتى و علمى و عملى كسب كرده بود، هرآينه مورد اشراقات انوار الهيّه و فيوضات ربّانيّه گردد و نفس زائر نيز هرگاه به توجّه تمام به مرقد مزور حاضر شود و اين حضور مرقد را حضور و صحبت او داند لا محاله از فيض وارد به نفس مزور پرتوى در نفس زائر افتد و به قدر استعداد، لا محاله منتفع شود.
... و شيخ ابوعلى گفته: كه نفس كامل شده در علم و عمل چون مفارقت كند شبيه عقل فعّال شود و مانند او تصرّف در اين عالم تواند كرد. و چون نفس زاير به وسيله زيارت مستمد از آن نفس كامل شود، در طلب خيرى و سعادتى يا دفع شرّى و اذيّتى، لا بد است كه به قدر استمداد مدد وى كند و تأثير عظيم ظاهر گردد.»
#زیارت
#فلسفه
#اربعین
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢بررسی رابطه اخلاق و مزاج از نگاه ابنسینا
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ابنسینا در رسالهای کوتاهنوشت با عنوان «رسالة فی الکلام علی النفس الناطقة» درباره تأثیر «مزاج بدنی» بر #اخلاق و رفتار و #سبک_زندگی میگوید:
«در علوم طبیعی اثبات شده است که اخلاق و عادات تابع مزاج بدن است. به طوری که غلبه بلغم، موجب ظهور صفت سکون و وقار و حلم میشود و غلبه صفرا، موجب بروز غضب میشود. و غلبه سودا موجب سوء خلق میگردد. هر کدام از اینها خلقیات دیگری را نیز به دنبال میآورد که ما دراینجا متعرض آنها نمیشویم.
و شکی نیست که مزاج قابل تبدیل و تغییر است، در نتیجه با تغییر مزاج، اخلاق نیز قابل تغییر خواهد بود. ... هرگاه مزاج انسان اعتدال یابد، به آسانی اخلاق او تهذیب خواهد شد .... و هر چه مزاج به اعتدال نزدیکتر باشد، استعداد شخص برای قبول ملکات فاضله علمی و عملی بیشتر خواهد بود.»
🔻البته این سخنان را نباید چنین فهمید که #مزاج «علت تامه» شکلگیری و تغییر اخلاقیات و سبکزندگی افراد است. بلکه از جملهی علل و عوامل و بلکه از «زمینههای» بروز و ظهور اخلاقیات خاصی در انسان هستند. اخلاق و سبک زندگی از امور چندعاملیاند. علل و عوامل آشکار و نهان فراوانی در تحقق آنها نقشآفرین است. تمرکز بر یک علت یا زمینه و غفلت از علل و زمینههای دیگر، موجب میشود تا نتوان تدبیر درست و جامعی نیز برای «کنترل» و «مدیریت» آنها به کار گرفت.
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا.mp3
21.94M
🎤احمدحسین شریفی
🟢نسبت «حکمت» و «شریعت» در فلسفه ابنسینا
🔸 سخنرانی در موسسه حکمت و فلسفه ایران، به مناسبت روز بزرگداشت ابنسینا
🔸اول شهریور ۱۴۰۱
#ابنسینا
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴ابنسینا و عیاشی!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از گزارشگران زندگی #ابنسینا سعی کردهاند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شرابخوار و در نتیجه بیاعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابنسینا میگوید: افزون بر مشغلههای سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.»
بنده نمیدانم منبع #شهید_مطهری برای چنین انتسابی به ابنسینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابنسینا، دو بخش از زندگینامه کوتاهنوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشتهاند:
خود ابنسینا میگوید: «شبها به خانه میآمدم و چراغ را روشن میکردم و مشغول خواندن و نوشتن میشدم و هرگاه خواب به سراغم میآمد یا احساس ضعف میکردم، ظرفی «شراب» مینوشیدم و قوت خود را باز مییافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب میرفتم، خواب آن مسائل را میدیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً در عالم رؤیا مییافتم»
به نظر میرسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شرابخواری ابنسینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابنسینا در این عبارات میگویید یک «نوشیدنی خوابزدا» و «نیروزا» مینوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیتهای علمی و فلسفیام ادامه دهم و این غیر از میخواری و میگساری است!
افزون بر این، خود ابنسینا در جملاتی قبل از آن جملات پیشگفته، چنین مینویسد: «هرگاه در پاسخ مسألهای میماندم و نمیتوانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد میرفتم و نماز میگذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری میکردم تا آنکه گره آن گشوده میشد و مشکل بر من آسان میگشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شرابخواری و مستی و میگساری نمیتواند سازگار باشد.
بخش دیگری از زندگینامه ابنسینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید #جوزجانی از ملاقات شیخ ابوالقاسم کرمانی با ابنسینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابنسینا را در کتابچهای به ابنسینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته دهتایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته مینوشت و مینوشید تا نیمههای شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبحهنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ نقدهای منطقدانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!»
دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان میدهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خوابزدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مستکننده!
وصیتنامه مشهور او که خطاب به عدهای از دوستانش و طبق برخی از گزارشها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است:
«بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالیترین سکنات روزه است و نافعترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...»
حالات شیخ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفسهای زندگیاش حکایت میدهد:
«هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکردهها یا بدکردههای خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹