eitaa logo
امامت و امارت
207 دنبال‌کننده
92.4هزار عکس
53.6هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خداوند در دنیا به «ظالمان» مهلت می دهد؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ، وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ؛ اگر خداوند، و را [چند روزى] مهلت دهد، چنان نيست كه فرصت مجازات او از دستش برود، او در ، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد؛ هر زمان بخواهد مى فشارد، آنچنان كه نتواند آب دهان را فرو بَرَد». 🔹اين همان چيزى است كه كراراً به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛ [آل عمران، ۱۷۸] آنها كه شدند تصوّر نكنند اگر به آنان مى دهيم به سودشان است؛ ما به آنها مهلت مى دهيم براى آنكه بر خود بيفزايند و براى آنها اى است». و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ؛ [فجر، ۱۴] به يقين پروردگار تو در [ظالمان] است». اين موضوع، نه تنها در عصر امام على (علیه السلام) و درباره ستمگران شام و گردنكشان لشكر عراق صادق است، بلكه امروز هم براى همه ما درس آموزنده اى است كه درباره ، نبايد سبب غرور و غفلت آنها گردد. 🔹در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه: «خداوند فرشته‌اى را [براى مأموريتى] به زمين فرستاد؛ مدّتى در زمين ماند و سپس به آسمان عروج كرد؛ به او خطاب شد در زمين چه ديدى؟ گفت: شگفتى هاى فراوانى ديدم و از عجيب‌ ترين چيزهايى كه ديدم اين بود كه بنده اى از بندگانت را غرق نعمتت ديدم؛ رزق و روزىِ تو را مى خورد و ادّعاى خدايى مى كرد، من از جرأت و جسارت او در برابر تو و از حلم تو در برابر او در شگفتى فرو رفتم! خداوند فرمود: آيا از من تعجّب كردى؟! من چهارصد سال به او مهلت دادم، كمترين ناراحتى جسمانى پيدا نكرد و هر چه از دنيا مى خواست به آن مى رسيد و غذا و آب او كمترين تغييرى پيدا نمى كرد [اينها همه براى اين بوده است تا او را بيازمايم و بندگان را هم به وسيله او آزمايش كنم]». پی نوشت‌؛ [۱] الخصال‏، ابن بابويه، انتشارات اسلامى‏، قم، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۴۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«انگیزه ها» بر چند نوعند و منشاء آنها چیست؟ 🔹 را مى توان به سه نوع تقسيم كرد: الف) ؛ ب) ؛ ج) . در بخش اوّل، يك مشت خيالات و پندارها و خرافات و الفاظ بى محتوا ممكن است عامل حركت يك جامعه شود كه مصداق كامل آن را در يك جامعه بت پرستى مى توان مشاهده كرد. پندار قداست بتها، خرافه‌ی مشكل گشایی و شفاعت آنها، پندار فهم و شعور براى آنها و بالاخره خرافه‌ی تقرّب به خدا بوسيله بتها، ايجاد حركتى در جامعه بت پرستان مى كند؛ امّا هنگامى كه كارشان به بن بست مى كشد، بتان را حتّى قادر بر دفاع از خودشان هم نمى بينند، تا چه رسد به عابدانشان! به مصداق: «فَرَجَعُوا إِلى أَنْفُسِهِمْ وَ قالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظّالِمُونَ؛ [انبیاء، ۶۴] وجدان خفته آنها بيدار شده به اين پندارهاى پوچ و مسخره، مى خندند و خويشتن را به خاطر اين پرستش غلط و مضحك، محكوم مى كنند و ظالم و ستمگر مى شمرند!». 🔹به اين ترتيب بُرد ، محدود و موقّت و فاقد هرگونه عمق و ريشه است؛ چرا كه اين انگيزه ها از جهل و تعصّب مردم مايه میگيرد و به محض پيدايش مختصرى علم و آگاهى از اثر مى افتد. امّا از آنجا كه از يك واقعيّت عينى مايه میگيرد، اثرى بيشتر و گسترده تر دارد، امّا با اين حال هرگز عميق نيست. فى المثل، كمتر یک فرد نظامی حاضر میشود به خاطر مزايا و حقوق و تشويق مادّى و ترفيع درجه، كه مهم‌ترين اثرش نيز همان امتيازات مادّى است، جان خود را به خطر بيفكند؛ و اگر در جنگى درگير شود كه به حكم مسؤوليّت شغلى بايد خود را به خطر افكند، باز تلاش میكند تا به هر وسيله شده خود را از مهلكه برهاند. لذا در جنگهایی همچون جنگ ويتنام، سربازان و افسران آمريكايى غالباً اين سؤال را از خود میكردند كه ما با چه انگيزه اى بجنگيم؟ و در اين منطقه جهان چه منافعى داريم كه ارزش نثار خون داشته باشد!؟ 🔹امّا كه از روح به و ارزش‌هاى والاى الهى و انسانى سرچشمه میگيرد، و پشتوانه اى همچون معاد و زندگى جاويدان پس از مرگ در آغوش رحمت الهى، و بهشت جاويدان و «لقاء الله» دارد، و انگيزه هاست، كه تأثيرش فوق العاده نيرومند است. در اينجا مسأله معامله با خدا و دادن جان و مال در برابر جلب رضاى او مطرح است: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فى سَبيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِى التَّوْراةِ وَ الانْجيلِ وَالْقُرْانِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذى بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ [توبه، ۱۱۱] خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه [در برابرش] بهشت براى آنان باشد؛ [به اين گونه كه:] در راه خدا پيكار میكنند، میكشند و كشته میشوند؛ اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده؛ و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ايد؛ و اين است پيروزى بزرگ!». دقّت در بند بند اين آيه خون را در عروق مؤمنان به گردش سريعى درمى آورد، و تمام توان را براى استقبال از چنين تجارت پرسود و عظيمى آماده میسازد. 🔹يا چنانكه در سوره صفّ، آيات ۱۰ تا ۱۳ آمده است: «يا أَيُّها الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَة تُنْجيكُمْ مِنْ عَذاب أَليم - تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ - يَغْفِرُ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنّات تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الانْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فى جَنّاتِ عَدْن ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ - وَ اُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهایی میبخشد؟! - به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد كنيد، اين براى شما [از هر چيز] بهتر است، اگر بدانيد! - [اگر چنين كنيد] گناهانتان را میبخشد و شما را در باغهايى از بهشت داخل میكند كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى میدهد؛ و اين پيروزى عظيم است! - و [نعمت] ديگرى كه آن را دوست داريد به شما میبخشد، و آن يارى خداوند و پيروزىِ نزديك است؛ و مؤمنان را بشارت ده [به اين پيروزى بزرگ]!». 📕مديريت و فرماندهى در اسلام‏، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، چ ۱۲، ص۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و برکات عفو 💠در قـرآن‌کـریـم و روایـات پـیـشـوایـان مـعـصـوم، آثار و برکات زیادی برای ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از: 🔹«شمول عفو الهی»؛ قرآن کریم  و خدا از یکدیگر را زمینه ساز می داند. «وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَکمْ؛ [نور، ۲۲] و باید کنند و درگذرند، آیا دوست نمی‌دارید که خداوند بر شما ببخشاید». 🔹«نصرت الهی»؛ امام کاظم (ع) می فرماید: «مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ، اِلاّ نُصِرَ اَعْظَمُهُما عَفْواً؛ [بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۵۹] هرگز دو گروه با هم روبه رو نشدند، مگر آنکه بخشنده ترین آن‌دو، یاری شد». 🔹«طول عمر»؛ از رسول خدا (ص) چنین نقل شده است: «مَنْ کثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ فی عُمْرِهِ؛ [بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۵۹] آن که بسیار شد، عمرش طولانی می‌شود». 🔹«دوام حکومت»؛ رسول خدا (ص) عفو و گذشت زمامدار را موجب پایداری حکومتش می داند: «عَفْوُ الْمَلِک عِقالُ الْمُلْک؛ [تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۲۱۰] زمامدار، سبب پابرجا شدن حکومت است». 🔹«از بین رفتن کینه ها»؛ رسول خدا (ص) میفرماید: «تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَینَکم؛ [میزان الحکمه، ج۶، ص۳۶۷] از یکدیگر تا کینه ها از میانتان رخت بربندد». 🔹«عزّت دنیا و آخرت»؛ پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «مـَنْ عَفا عَنْ مَظْلَمَةٍ اَبْدَلَهُ اللّهُ بِها عِزّاً فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛ [بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۲۰] هر که از لغزشی درگذرد، خداوند به سبب این گذشت، عزّت دنیا و آخرت را به او عطا می کند». 🔹«رهایی از عذاب دوزخ»؛ امام علی (ع) را موجب نجات از عذاب جهنّم دانسته است: «اَلْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ جُنَّةٌ مِنْ عَذابِ اللّهِ سُبْحانَهُ؛ [شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۹۸] در هنگام توانایی، سپری در برابر عذاب خداوند است». 🔹«پـاداش بـسـیـار»؛ امـام عـلی (ع) پـاداش  را غـیـرقابل سنجش می داند و می فرماید: «شَیئانِ لا یوزَنُ ثَوابُهُما: اَلْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ؛ [شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۹۸] پاداش دو چیز را نمی توان سنجید: و عدل». منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) مجازات گنهکاران در آخرت چگونه انجام می شود؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ «نهج البلاغه» به شرح درد و رنج هاى در سرايى ديگر پرداخته مى فرمايد: «وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَأَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ، وَ غَلَّ الْأَيْدِيَ إِلَى الْأَعْنَاقِ، وَ قَرَنَ النَّوَاصِيَ بِالْأَقْدَامِ». (و اما را در بدترين منزلگاه جاى میدهد و دست آنها را با غُل و زنجير به گردنشان مى بندد، آنگونه كه سرهايشان را به پاها نزديك میكند!)؛ اين تعبيرات اشاره به این آیه «قرآن مجيد» است که می فرماید: «إِذِ الْأَغْلَالُ فِى أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ - فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِی النَّارِ يُسْجَرُونَ» [۱]؛ (در آن هنگام كه بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مى كشند - و در وارد مى كنند، سپس در افروخته ميشوند). 🔹در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ، وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ فِی عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ، وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ، فِی نَارٍ لَهَا كَلَبٌ [۲] وَ لَجَبٌ [۳]، وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ، وَ قَصِيفٌ [۴] هَائِلٌ». (خداوند جامه هايى از موادّ آتش زا و لباس هايى از قطعه هاى آتش بر آنها مى پوشاند؛ در عذابى كه حرارتش بسيار شديد است و درش به روى آنها بسته است! كه می‌ خروشد و زبانه میكشد! شعله هايش فروزان و صدايش هراس انگيز است!). «قَطِران» در اصل به معناى مادّه قابل اشتعالى است شبيه نفت سياه كه سياه و لزج و بدبو است و در قديم به حيواناتى كه مبتلا به جَرَب (نوعى بيمارى كه مو و پشم با آن میريزد) بودند مى ماليدند و معتقد بودند كه اين مادّه، بيمارى را درمان میكند. اين مادّه چنان است كه اگر شعله آتش به آن برسد شعله ور میشود. 🔹امام علی (ع) ميفرمايد: در آن روز پيراهنى از اين مادّه بر مى پوشانند. اوصافى كه براى در اين عبارات كوتاه و تكان دهنده ذكر شده، نشان مى دهد كه آتشى فوق العاده سوزان است. شعله هايش به آسمان زبانه مى كشد و صداى هولناكش گوش را كر مى كند. اميرالمؤمنين (ع) در ادامه سخن ميفرمايد: اضافه بر همه اينها، مشكل عظيم اين است كه: «لَا يَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لَا يُفَادَى أَسِيرُهَا، وَ لَا تُفْصَمُ [۵] كُبُولُهَا، [۶] لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى، وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَيُقْضَى». ( هميشه در آن اقامت دارند و براى آزادى اسيرانش غرامتى پذيرفته نمى شود و زنجيرهايش گسسته نمیگردد؛ مدّتى براى آن سرا تعيين نشده تا پايان گيرد و سرآمدى براى آن قوم وجود ندارد تا به آخر رسد!). اگر انسان يك لحظه اين و شديد را در ذهن خود تصوّر كند، كافى است كه او را از باز دارد و هدف اصلى از شرح اين عذاب هاى الهى نيز همين است! 🔹مخصوصاً در روايات اسلامى تأكيد شده است كه وقتى به آيات پاداشهاى شوق انگيز بهشت ميرسيد، به آن فكر كنيد و هر زمان به آيات هولناك عذاب ميرسيد، توقّف كنيد و در آن بينديشيد. امام علی (ع) در خطبه همّام (خطبه ۱۹۳) در توصيف ميفرمايد: «فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنوُا إِلَيْهَا طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً، وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ»؛ (پرهيزكاران هنگام تلاوت قرآن هرگاه به آيه اى برسند كه در آن تشويق باشد، با علاقه فراوان به آن روى آورند و روح و جانشان با شوق فراوان در آن سر مى كشد و آن را همواره نصب العين خود مى سازند، و هر زمان به آيه اى برسند كه در آن تخويف باشد، گوشِ دلِ خويش را براى شنيدن آن باز مى كنند و گويى صداى زوزه آتش جهنّم را در اعماق گوش خود احساس مى كنند). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره غافر، آيات ۷۱ و ۷۲ [۲] «كلب» از مادّه «كَلْب» (بر وزن جلب) در اصل به معناى فشار آوردن بر اسب به وسيله مهميز است تا به سرعت حركت كند؛ سپس اين واژه به هر نوع شدّتى استعمال شده. [۳] «لجب» (معناى مصدرى و اسم مصدرى دارد) به معناى سر و صداست. [۴] «قصيف» به معناى صداى شديد است. [۵] «تفصم» از مادّه «فصم» (بر وزن نظم) به معناى شكستن چيزى بدون جدا شدن است؛ هر چند گاهى در موارد جدا شدن اجزاء به كار مى رود. [۶] «كُبُول» جمع «كبل» (بر وزن طبل) به معناى قيد و بند است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️کاری نکنیم که دست خالی برویم 🔹بایدبدانیم[که]بندگی‌خدا در طاعتِ‌خداست [و] طاعت خدا در [گرو] خدا است؛ هم در اعتقاد و هم در عمل. غیر از یا چیزی که مولّد طاعت خدا [است] نداشته باشیم [که عبارت است] از و . یا چیزی که طاعت خدا، مولّد آنهاست [که عبارت است] از مرضیات خدا. معلوم است که ، جز طاعت [به ارمغان] نمی‌آورد و طاعت هم جز از طاعت نمی‌آید. فقهراً (به ناچار) باید ملتفت [متوجه] باشیم [که] مبادا آنی بکنیم که همان آن، گرگ‌ها ما را خوردند! آنِ غفلت، آنِ مهیّا شدن برای انس و جن است. 🔹فقهراً باید بفهمیم که ما از خدا بخواهیم آن‌به‌آن، ما را سالم و محفوظ از و بلیاتِ معنویه و صوریه، ظاهریه و باطنیه، دنیویه و اخرویه [نگاه دارد تا] از سعادتمان محروم نباشیم که تا در آن روز آخر [و در هنگام احتضار] پشیمان از تمام عمر خودمان نباشیم. خدا حفظ کند ما را [تا] کاری نکنیم که آخرش بشویم؛ کاری نکنیم که آخرش دست خالی برویم؛ کاری نکنیم که از آن هدف اصلی که تمام انبیا و اوصیا دعوت به آن هدف می‌کنند، غافل باشیم [آن هم] برای خوشحالی موقت!   بخشی از بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) منبع: وبسایت‌مرکزتنظیم‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش چهارم) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام (ص) انتظار می رفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند، چرا که آنها - بر خلاف مشرکان - بودند؛ به علاوه صفات (ص) را نیز در کتاب هاى خود خوانده بودند؛ ولى می گوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد؛ چرا که گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب می شود که با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠خوی استکباری بنى اسرائیل 🔹 در موارد مختلف و از جمله در سوره بقره روحیه استکبارى [یهود] را براى پذیرش حق مذمت مى نماید: «افَکلّما جاءَکم رَسُولٌ بِما لا تَهْوى انْفُسُکم اسْتَکبَرتُم؛ آیا هر پیامبرى که برخلاف هواى نفس شما اوامرى از جانب خداوند آورد، استکبار کرده و از امرش سرپیچى مى نمائید»؟! [۲] به «اشموئیل» پیغمبر زمانشان در مورد انتخاب «طالوت» به فرماندهى لشکر ایراد کردند، و گفتند: «نَحْنُ أَحَقُ بِالْمُلْک مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ؛ ما از او به فرماندهى و حکومت سزاوارتریم، چرا که از دودمان معروفیم، بعلاوه طالوت ثروتى ندارد!». [۳] 🔹گفتنی است خداوند در قرآن کریم به علّت تفاوت میان قوم عیسى بن مریم (ع) و قوم یهود اشاره کرده، مى فرماید: «ذَلِک بِانَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَاناً وَ انَّهُمْ لَایسْتَکبِرُونَ؛ این به خاطر آن است که در میان آن ها (مسیحیان) افرادى دانشمند و تارک دنیا، هستند و آنان تکبّر نمى ورزند»، از این تعبیر به خوبى روشن مى شود که یکى از عوامل اصلى نسبت به اهل ایمان و استکبار آنان بود. [۴] 💠استهزاگری یهود مدینه 🔹خداوند از زبان یهود نقل مى کند که آن ها از روى استهزا به (ص)، یا انبیاى دیگر مى گفتند: «وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ؛ تو که مى دانى دل هاى ما در غلاف است، و ما چیزى از سخنان تو را درک نمى کنیم». [۵] ابن عباس، مفسر معروف نقل مى کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که (ص) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مى کرد، گاهى از او مى خواستند کمى با تأنّى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤالات و خواسته هاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواست جمله «راعنا» که از ماده «الرعى» به معنى مهلت دادن است، به کار مى بردند. ولى همین کلمه «راعنا» را از ماده «الرُّعونة» که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مى کردند. در اینجا براى دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جمله اى که مسلمانان مى گفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند. [۶] 💠توطئه چینی یهودیان صدر اسلام 🔹 براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله اى استفاده مى کردند، تهاجم نظامى، سیاسى و اقتصادى؛ این آیه اشاره به بخشى از آن ها دارد. مى فرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: [بروید و ظاهرا] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید [و کفر خود را آشکار سازید] شاید آنها (مؤمنان) نیز متزلزل شده باز گردند». [۷] این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه اى خواهد داشت، به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى دانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند و این امر لااقل پایه هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى سازد. [۸] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۱۴ [۲] بقره، ۸۷؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۱، ص۱۳۹) [۳] بقره، ۲۴۷؛ (تفسیر نمونه، ج‏۱۸، ص۱۱۲) [۴] مائده، ۸۲؛ (اخلاق در قرآن، ج‏۲، ص۳۲) [۵] بقره، ۸۸؛ (پیام قرآن، ج‏۱، ص۲۹۸) [۶] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۸۳ [۷] آل عمران، ۷۲؛ (تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۶۱۴) [۸] تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۶۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) @tabyinchannel
⭕️پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸«صَنايِعُ الْمَعْرُوفِ يَقى مَصارِعَ السُّوءِ، وَالَصَّدَقَةُ خَفِيّا تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ زيادَةٌ فِى الْعُمْرِ وَ كُلُّ مَعْــرُوفٍ صَدَقَـةٌ».  🔹 ، انسان را از ، نگه مى دارد، ، را خاموش مى سازد، را زياد مى كند، و هر ، است. 📕وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۵۳۶ @tabyinchannel
⭕️تا آن وقت که «ید واحده» هستید، این را کسی نمی‌تواند بشکند 🔹...تا آن وقت که «یک» (ید واحد) هستید، این «یک» را کسی نمی‌تواند بشکند. آن وقتی که شدید، صدها میلیون آدمی که هر کدام علی حده فکر می‌کنند، هر کدام برای خودشان می‌خواهند یک کاری بکنند، اینها به «یک شاهی» نمی‌ارزند. 🔹وقتی یک عده کمی باشند که اینها با هم باشند و برای خودشان نه، برای ، برای ، برای ، اگر بنا شد همه و لو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به می‌رسند. بیانات حضرت امام ۶۴/۰۲/۰۴ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️سرآمدان را نمی‌شود از حافظه‌ی تاریخ حذف کرد 🔸رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله): 🔹 را نمی‌شود از حافظه‌ی تاریخ حذف کرد؛ نکته‌ی مهمّ مورد توجّه ما این است. را نه می‌شود حذف کرد، نه می‌شود تحریف کرد. نه اینکه نتواند چهره‌ های سرآمدان را بد معرّفی کند؛ چرا، که روزبه‌روز هم می‌شوند، امروزی‌تر می‌شوند، می‌شوند، می‌توانند شب را روز و روز را شب معرّفی کنند، می‌توانند درباره‌ی چهره‌ های برجسته و منوّر هم کنند، امّا این کفِ روی آب است، این «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً» است. 🔹 زیر ابر باقی نمی‌ماند. و ، بعد از هزار سال از دورانِ خودشان، امروز می‌توانند را با صدای رسا معرّفی کنند. شخصیّت آنها را نمی‌شود محو کرد، نمی‌شود از زدود، نمی‌شود هم کرد. ابعاد ما از ابن‌سینا و شیخ طوسی وسیع‌تر است، است. خصوصیّاتی که در تشکیل شخصیّت امام بزرگوار دخالت دارند، به مراتب بیشتر است از خصوصیّاتی که در شخصیّت آن‌گونه برجسته‌ها و سرآمدها حضور دارند. 🔹 یک است؛ هم در سرآمد است ـ امام در ، در ، در ، سرآمد است ـ هم در و و سرآمد است، هم در و سرآمد است، هم در و و در نظامِ بشری سرآمد و یگانه است. 🔹این خصوصیّات در هیچ‌ کدام از ما با هم جمع نشده است، [امّا] در این با همدیگر جمع است. نتیجه اینکه این را هیچ‌کس نمی‌تواند از محو کند، نه امروز و نه در قرن های آینده، و نمی‌تواند او را کند؛ چند صباحی ممکن است دروغ‌ پردازی بشود، تحریف شخصیّت بشود، امّا در نهایت ، خود را با صدای رسا به همه معرّفی می‌کند؛ این را پشت ابر نمی‌شود نگه داشت. بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهارت های ضروری در سبك زندگی اسلامی (بخش اول) 💠مهارت ها، معجون کار و دانش 🔹 بر آن است تا بسازد. از اين رو، کتاب هدايت است و هر چند که در آن، از علوم و معارف بسياری سخن به ميان آمده است، اما همه آن ها در راستای قرآن است. اگر آيات قرآنی گاه به توصيف چيزى چون نيکی می پردازد، با سبک و سياق خاصی به طرح موضوع می پردازد، تا نشان دهد که يک کتاب آموزشی صرف نيست، بلکه هدف آن و آدمی است. به عنوان نمونه خداوند در آيه ۱۷۷ سوره بقره بر آن است تا «بر» و را معنی و توصيف کند، ولی در نهايت به توصيف «بار» يعنى نيکوکار می انجامد. 🔹خداوند در این آیه می فرماید: [ترجمه آیه:] « این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه [واقعی و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانی است که به و روز و فرشتگان و و پیامبران آورده اند، و و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به و یتیمان و و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادی] بردگان می دهند، و را [با همه شرایطش] برپای می دارند، و می پردازند، و چون بندند به پیمان خویشند، و در و تهیدستی و و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین داری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که ». 🔹در اين آيه به جای توصيف و تعريف نيکی، معرفی می شود، زيرا هدف بيان يک مجموعه اصول اخلاقی صرف، مانند کتب علم اخلاق نيست، بلکه و انسان اخلاقی است. از اين رو محور مباحث را قرار مى دهد و می گويد آن است که شخص به خدا، روز جزا، فرشتگان، کتاب و پيامبران ايمان بياورد و مالی را که دوست و نياز دارد به خويشان و يتيمان و مانند آن ها انفاق کند و کارهای ديگرى انجام دهد که در آيه آمده است. 🔹خداوند به صراحت در و فلسفه آن را و دانسته است. (بقره، آيات ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، آيه ۱۶۴؛ جمعه، ۲) بنابراين، آنچه مهم است همان اتمام و است که خدا و پيامبر (صلی الله علیه و اله) بر آن تاکيد دارند؛ چرا که انسان بدون روشی که خداوند به عنوان ارائه داده و بدون تصرفات (صلی الله علیه و آله) و (علیم السلام) نمی تواند به دست يابد و خودش را پاک و پاکيزه از نواقص و عيوب کرده و به بايسته و شايسته بيارايد. (نور، آيه ۲۱) 🔹از همين آموزه های وحيانی قرآنی به سادگی دانسته می شود که با و ، شدنی است، زيرا انسان با و معرفت، حقايق را دريافت کرده و با کار و تلاش آن را در خود می کند و علم و دانش را جزو جوهر ذات خويش قرار مى دهد. بر آن است تا هايی را به انسان بياموزد که با آن خود را به برساند و نواقص و را از خود برطرف سازد. 🔹البته برخی از مهارت ها در زندگی انسانی بسيار مهم و اساسی است و بايد انسان بيشتر به آنها توجه يابد و در کسب و تحصيل آن ها بکوشد. اين موجب می شود تا ، آسان تر و نیکوتر باشد، و بهتر بتواند به و مقاصد خودش برسد. بر آن است که اين را آموخته و در سرشت آدمی نهادينه شود. در بخش های بعدی این نوشتار به بیان برخی از مهارت هايی که در زندگی، کسب آنها ضرورت دارد خواهیم پرداخت. ... برگرفته از روزنامه كيهان، شماره ۲۱۲۰۴، ص ۸ (معارف) منبع؛ وبسایت پژوهه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معنای ‌اباعبدالله 🔹در ، اين گونه رسم بوده و هست كه معمولا هر شخص دارای يك و يك يا چند می باشد؛ (عليهم‌ السّلام) نيز اين گونه رسمی داشتند و هنگام نامگذاری خود، «لقب» و «کنیه» نیز برای آنان انتخاب می‌کردند. (عليه السلام) درباره اينكه چرا هر يک از «فرزندان اهل بيت» (عليهم السلام) دارای خاص بوده اند می فرمايد: «انّا لَنُكَنّي اُولادَنا فی صِغَرِهِم مَخافَةَ النَبزَ اَن يُلحَقَ بهم» [۱] (ما برای در كودكی قرار می دهيم، از ترس اينكه مبادا در بزرگی دچار لقب های ناخوشايند گردند. 🔹درباره اينكه چرا به عنوان برای‌ (عليه السلام) انتخاب شده، در روايتی آمده است كه اين كنيه را روز هفتم ولادت حضرت، (صلی الله علیه و آله)، برای ایشان انتخاب کرد، به اين صورت كه پيامبر او را در دامان خود نهاد و فرمود: ای چه بسيار گران است بر من كشته شدن تو». [۲] در کتب تاریخ نيز آمده است كه (عليه السلام) بعداً نام يكی از فرزندان خود را عبدالله گذاشتند كه ظاهراً همان (عليه السلام) می باشد كه در كربلا به شهادت رسيد. [۳] البته برای علت نام گذاری (عليه السلام) به وجوهی ديگر ذكر كرده‌اند كه به دو نمونه از آن اشاره می شود: 💠الف: در مرسوم است كه هر كس دارای‌ باشد، در مقام مبالغه، وی را پدر آن صفت می نامند؛ مثلا كسی كه دارای صفت بخشش باشد او را «ابو جواد» می‌گويند. (عليه السلام) نيز به دليل اينكه در مقام‌ امتيازی خاص داشته و در و مافوق انسان های ديگر قرار داشته است، او را خوانده اند، چنانكه خود آن بزرگوار هنگامی كه از اسب بر روی زمين افتاد، فرمود: «رضاً بقضائِك، تسليماً لِاَمرِك...» [۴] 💠ب. اگر (عليه السلام) در آنگونه نكرده بود و در ميدان سربازی حق تعالی ثابت قدم نمی‌بود، از روی زمين رخت بربسته و مردم به برمی گشتند، لذا هر كسی بعد از آن حضرت خداوند را پرستش نمايد و پيروی از (صلی الله علیه و آله) و (عليهم السّلام) را سيره خود قرار دهد، همه به‌ بركت‌ وجود مقدس (عليه السلام) و ايثار اوست «لولاه ماعُبِدَالله و لولاهُ ما عُرِفَ الله». بنابراين ايشان در حقيقت «پدر همه بندگان خداست»، زيرا به معنای است و او براساس آنچه گفتيم بهترين و عالی‌ترين مربی است. [۵] 🔹 (عليه السلام) علاوه بر كنيه دارای القاب متعددی نيز بوده است، از جمله: الرشيد ـ الطيب‌ ـ الوفی ـ السيد ـ الزكی ـ المبارك ـ التابع لمرضاة الله‌ ـ سيد الشهداء. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] زندگانی‌امام‌حسن‌مجتبی (سيد هاشم رسولی محلاتی) ص۸؛ حياة امام الحسن، ج۱، ص۶۵؛ [۲] منتهی الامال، ج۱، ص۵۲۳؛ [۳] الارشاد (شيخ مفيد) ج۲ص۱۳۵؛ [۴] مقتل الحسين (مقرم) ص۳۵۷؛ [۵] شرح‌ زيارت‌ عاشورا (علی‌اصغر عزيزی‌ تهرانی) ص۳۴؛ [۶] بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۳۷ منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی‌ به‌ شبهات حوزه‌ علمیه‌ قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به فطری بودن «توحید» چیست؟ 🔹در احادیث اسلامى درباره بودن معرفة الله و ، بحث هاى قابل ملاحظه اى وارد شده است، که در بعضى تأکید بر ، و در بعضى تحت عنوان معرفت و در بعضى دیگر و بالاخره در بعضى نیز تحت عنوان آمده است. در حدیث معتبرى که محدث بزرگوار «کلینى» در «اصول کافى» آورده، از «هشام بن سالم» چنین نقل مى کند: «از (علیه السلام) پرسیدم: منظور از «فِطْرَتَ اللهِ الَّتى فَطَرَ الناسَ عَلَیها» [۱] چیست؟ فرمود: منظور، است. [۲] 🔹و نیز در همان کتاب «کافى» از یکى دیگر از یاران امام صادق (علیه السلام) نقل شده که وقتى از (عليه السلام)، تفسیر آیه را مطالبه کرد، امام فرمود: «هِىَ الإِسْلامُ». [۳] در حدیث مشابهى از (علیه السلام) مى خوانیم که در پاسخ «زراره» یکى از یاران دانشمندش، که از تفسیر آیه سؤال کرده بود، فرمود: «فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ بِه» [۴] (خداوند آنها را بر معرفت و خود قرار داد). 🔹حدیث معروف «کُلُّ مَوْلُود یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّى لَیَکُونُ أبْوَاهُ هُما اللَّذان یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصِّرانِهِ» که از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) نقل شده، نیز نشان مى دهد هر بر و دین خالى از شرک متولد مى شود، و معتقد است، «یهودیت» و «نصرانیت» انحرافی، از طریق پدر و مادر به آنها القاء مى شود. [۵] و بالاخره، در حدیثى که آن نیز در اصول کافى از (علیه السلام) نقل شده است در تفسیر همین آیه، مى خوانیم: «قالَ هِىَ الْوِلایَةُ»؛ (فرمود: منظور فطرت و پذیرش رهبرى اولیاى الهى است). [۶] 🔹در خطبه اوّل «نهج البلاغه» نیز از اميرالمؤمنين (علیه السلام) در عبارتى کوتاه و پرمعنى چنین آمده است: «خداوند خود را به سوى انسان ها فرستاد و انبیاى خود را یکى پس از دیگرى مأموریت داد، تا وفاى به را از آن ها مطالبه کنند، و نعمت هاى فراموش شده الهى را به آنها یادآور شوند. از طریق تبلیغ بر آنان نمایند، و گنجینه هاى اندیشه ها را براى آنها فاش سازند». طبق روایات فوق، نه تنها که مجموع به صورت فشرده، در درون نهاده شده است، از توحید گرفته تا رهبرى پیشوایان الهى و جانشینان راستین پیامبر (صلى الله علیه و آله) و حتى فروع احکام. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره روم، آیه۳۰‌. [۲] اصول كافى، ج۲، ص۱۲، باب فطرة الخلق على التوحيد. [۳] همان مدرک. [۴] همان مدرک. [۵] تفسير جوامع الجامع، مرحوم طبرسى، ذيل آيات ۳۰ تا ۳۷ سوره روم. [۶] تفسير« نور الثقلين»، ج۴، ص۱۸۲ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازی، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۵، ج ۱۶، ص ۴۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel