eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
103 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر این ایمان عاریتی در دنیا اندکی این امانت حفظ کنند در برزخ حق تعالی با فتنه آتشی دیگر از رحمت اش آنان را فرصت ورود به آتش و بخشش و طِبْت شان عنایت می کند. اگر انسان به مرحله تثبیت قلب در دین رسید طبق فرمایش حضرت علی علیه السَّلام در نهج البلاغه به کمتر چیزی که بنده مؤمن می شود خداوند خود را به او بشناساند پس او امر خدا برد، سپس پیامبرش به او بشناساند و او فرمانبری پیامبرش کند و سپس امام و حجت خود بر او بشناساند و او از امام و حجت خود پیروی کند. پس شناخت امام زمان (عج) فقط به امر خدا ممکن است و با جستجوی کوی و برزن ممکن نیست. کسی که در دنیا ایمان عاریتی در قلب اش تثبیت شود در زمان خواب در رؤیا زیاد خواب نمی بیند پس کسانی که خواب های زیاد و عجیب و غریب می بینند نشان آن است در کوره الهی باید بسوزند تا ایمان امانتی شان تثبیت شود.  نکته مهم دیگر آن که نبی مکرم اسلام (ص) بالاترین آتش را به فرمایش حضرت اش در طول تاریخ بشر در الست وارد شده است. بی تردید در الست هم کسانی که وارد آتش الهی شده اند مثل این دنیا مراتبی دارد. نمونه اش آزار آتش زنان نبی مکرم اسلام (ص) که آن قدر حضرت آزار دادند که بر حضرت علی (ع) آزاری در این راه نبود، یا آتش تبلیغ صدر اسلام بر هیچ کس به اندازه پیامبر (ص) نبود... نکته مهم دیگر آن که علم الهی برخی گمان می کنند چیست؟ علم نور است و خدا در قلب کسی که بخواهد قرار می دهد‌. تصور کنید هزار نفر در اتاق تاریکی هستند وقتی چراغ روشن شود و یک نفر در نور چراغ همه چیز را ببیند. برای همین لقمان در لحظه ای نور الهی توسط فرشتگان قلب اش را گرفت و بیدار شد و حقایق را که در نور دیده بود ذکر می کرد. نبی مکرم اسلام (ص) طبق حدیث از حضرت اش اولین کسی بود که در الست به خدا لبیک گفت و بعد از او حضرت علی (ع) بود. پس نوری که در الست کسب کردند بیشترین بود اما این نور باید در دنیا با مجاهدت از بالقوه به بالفعل می رسید، پس باید در آتش مجاهدت الهی وارد می شدند. اگر خود حضرت علی (ع) نماز شب نمی خواند و اطعام مسکین و یتیم نمی کرد این نور در او خاموش می شد و او مسلمانی عادی مثل سلمان می شد. پس حق تعالی هرگز در بحث نبی و امام تبعیض با دیگری قائل نمی شود. از ایمان امانتی در فرزند مان باید در ورود به آتش الهی با تقوا کمک بگیریم تا با نور الهی از تزلزل که در دسترس شیطان است خارج شود. متاسفانه بسیاری از ما از این ایمان ودیعه در فرزندان مان با وارد کردن شان در آتش برای تثبیت اش بهره نمی بریم و اگر زمان دیر شود از مَغضُوب به غَیر مَغضوب تبدیل نمی شوند. مراد از مَغضُوب کسانی هستند که در الست از آتش الهی برای کسب نورش ردّ نشده اند، برای همین در دنیا مورد غضب الهی هستند ولی خداوند نظری از رحمت کرده و ایمان عاریتی به آنها داده است تا نوری کم برای وارد شدن به آتش الهی داشته باشند. خوارج ایمان عاریتی داشتند ولی چون در ولایت امام وارد آتش نشدند ایمان عاریتی شان از آنان گرفته شد و جزء ضَالّین گردیدند. این که امر شده کودکان در کودکی همراه خود نماز کنید تا نماز به پا دارند برای تثبیت این ایمان عاریتی در وجود آن هاست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
اگر این ایمان عاریتی در دنیا اندکی این امانت حفظ کنند در برزخ حق تعالی با فتنه آتشی دیگر از رحمت اش آنان را فرصت ورود به آتش و بخشش و طِبْت شان عنایت می کند. اگر انسان به مرحله تثبیت قلب در دین رسید طبق فرمایش حضرت علی علیه السَّلام در نهج البلاغه به کمتر چیزی که بنده مؤمن می شود خداوند خود را به او بشناساند پس او امر خدا برد، سپس پیامبرش به او بشناساند و او فرمانبری پیامبرش کند و سپس امام و حجت خود بر او بشناساند و او از امام و حجت خود پیروی کند. پس شناخت امام زمان (عج) فقط به امر خدا ممکن است و با جستجوی کوی و برزن ممکن نیست. کسی که در دنیا ایمان عاریتی در قلب اش تثبیت شود در زمان خواب در رؤیا زیاد خواب نمی بیند پس کسانی که خواب های زیاد و عجیب و غریب می بینند نشان آن است در کوره الهی باید بسوزند تا ایمان امانتی شان تثبیت شود.  نکته مهم دیگر آن که نبی مکرم اسلام (ص) بالاترین آتش را به فرمایش حضرت اش در طول تاریخ بشر در الست وارد شده است. بی تردید در الست هم کسانی که وارد آتش الهی شده اند مثل این دنیا مراتبی دارد. نمونه اش آزار آتش زنان نبی مکرم اسلام (ص) که آن قدر حضرت آزار دادند که بر حضرت علی (ع) آزاری در این راه نبود، یا آتش تبلیغ صدر اسلام بر هیچ کس به اندازه پیامبر (ص) نبود... نکته مهم دیگر آن که علم الهی برخی گمان می کنند چیست؟ علم نور است و خدا در قلب کسی که بخواهد قرار می دهد‌. تصور کنید هزار نفر در اتاق تاریکی هستند وقتی چراغ روشن شود و یک نفر در نور چراغ همه چیز را ببیند. برای همین لقمان در لحظه ای نور الهی توسط فرشتگان قلب اش را گرفت و بیدار شد و حقایق را که در نور دیده بود ذکر می کرد. نبی مکرم اسلام (ص) طبق حدیث از حضرت اش اولین کسی بود که در الست به خدا لبیک گفت و بعد از او حضرت علی (ع) بود. پس نوری که در الست کسب کردند بیشترین بود اما این نور باید در دنیا با مجاهدت از بالقوه به بالفعل می رسید، پس باید در آتش مجاهدت الهی وارد می شدند. اگر خود حضرت علی (ع) نماز شب نمی خواند و اطعام مسکین و یتیم نمی کرد این نور در او خاموش می شد و او مسلمانی عادی مثل سلمان می شد. پس حق تعالی هرگز در بحث نبی و امام تبعیض با دیگری قائل نمی شود. از ایمان امانتی در فرزند مان باید در ورود به آتش الهی با تقوا کمک بگیریم تا با نور الهی از تزلزل که در دسترس شیطان است خارج شود. متاسفانه بسیاری از ما از این ایمان ودیعه در فرزندان مان با وارد کردن شان در آتش برای تثبیت اش بهره نمی بریم و اگر زمان دیر شود از مَغضُوب به غَیر مَغضوب تبدیل نمی شوند. مراد از مَغضُوب کسانی هستند که در الست از آتش الهی برای کسب نورش ردّ نشده اند، برای همین در دنیا مورد غضب الهی هستند ولی خداوند نظری از رحمت کرده و ایمان عاریتی به آنها داده است تا نوری کم برای وارد شدن به آتش الهی داشته باشند. خوارج ایمان عاریتی داشتند ولی چون در ولایت امام وارد آتش نشدند ایمان عاریتی شان از آنان گرفته شد و جزء ضَالّین گردیدند. این که امر شده کودکان در کودکی همراه خود نماز کنید تا نماز به پا دارند برای تثبیت این ایمان عاریتی در وجود آن هاست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
خداوند همه را برای بهشت آفریده است، ولی بهشت را برای کسی خلق نکرده است و این آدمی است که بهشت را برای خود خلق می کند...... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۴۲۱ سارا برای عروسی، برای سفارش لباس به خیاط رفته است. هر پیشنهادی که خیاط از مدل ها می دهد او را راضی نمی کند چون لباسی می خواهد که تک تک حضار عروسی آن را پسند کنند و هاج واج بمانند. خیاط به او می گوید: برای این که راحت انتخاب کنی از بین اهل آن مجلس خودت را انتخاب کن ببین چه مدلی دوست داری؟! افکارت را عوض کن، که تو قدرت تغییر افکار دیگران را نداری، پس لباسی انتخاب کن که فقط خودت را راضی کند، نه دیگران را..... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
🌟غزل بار ابروی یار چون دور شوی از من، من را نبود طاقت چون دون شوی بر من، من را ببَری راحت شمع و پَر پروانه تمثیل به این عشق است از ذکر تو اَم سرشار هر لحظه و هر ساعت ای صاحب هر ثروت، وی حافظ هر مِکنت این عشق مرا بر خود ایمن کن از هر آفت از آتش نفس و دیو پرهای مرا برگیر تا رشد دهی جانم در مکتب و در راهت هر نعمت تو جانا در آتش وصل توست در آتش وصل تو چیزی نشود حاجت گر پَر به تن ام سوزد، چشم ام به لب ات دوزد تا امر تو را از جان بی پَر بکنم طاعت در آتش وصل تو من را سر اگر سوزد در پای تو افتم من ای سرو، تو را قامت در نام تو شد مجموع هم ذکر و همی نسیان هر نام رود از هوش وقتی که برم نام ات یکبار اگر هر کس بر کام تو شد وصل اش کام اش نشود هرگز شیرین تر از آن کامت ابروی تو را باری است سنگین به تن و جانم بر من مددی فرما تا نیک برم بارت گر تور کنی نایر در طور به سینایت راضی نشود هرگز بِرهانی از آن دامت ✍حسین جعفری خویی (نایر خویی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۴۲۲ اشراف زاده ای، خانه درویشی رفت تا از او پندی فراگیرد و سؤالی که داشت بپرسد. چون وارد خانه شد عنکبوت ها با تارهایشان در گوشه گوشۀ سقف دید. از سؤال اش منصرف شد و خواست که برگردد. درویش زاهد حکایت را فهمید. به او گفت: نرو و جواب سؤالی که ذهن ات رسید بگیر... تارهای عنکبوت برای روزیِ خودشان در سقف هستند و من طُعمه و روزی آن‌ها نیستم که از آنان بترسم... ولی تو را تکبری است که بهترین طُعمه و روزی شیطان هستی که تارهای نامرئی شیطان و کمین اش را برای شکارت در اطراف خود نمی بینی..... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۹۹ 🌟أهل: به یک شایستگی براساس معیارهای تعریف شده از سوی حق تعالی در یک فرد برای امری خاص را گویند. پس اهل، شایستگان توصیه شده برای ادای امانت الهی هستند. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا (۵۸_نساء) خداوند شما را امر می کند امانات را به اهل آن بسپارید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
مراد از امانت در آیات الهی، امانتی است که در الست بر انسان عرضه شده است و باید سالم به مقصد گفته شده برساند، و مراد از امانت های بشر به بشر نیست بلکه امانت های بشر به خداست. در امانت بشر به بشر، انسان باید امانت را به کسی که از او امانت را گرفته پس دهد که برگشت امانت به صاحب آن گفته می شود. ولی در امانات الهی، انسان باید این امانات را به کسانی که حق تعالی شایستگی آنان را مشخص کرده است داده شود. مثال مال دنیا امانتی از جانب حق تعالی بر انسان است خداوند سهم زکاتی در آن مال امانت بر انسان داده است چون انسان این امانت را به صاحب آن که خداست نمی تواند برگرداند برای همین باید به اهل آن یعنی کسانی که حق تعالی شایستگی آن ها را در کلام وحی بیان کرده است برساند. پس در آیه ۶۰ توبه افرادی که اشاره شده اند اهل ادایِ امانت زکات الهی هستند. إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم (۶۰_توبه) علم امانتی از خدا در نزد عالم است. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: علم سپرده خدا در روى زمين اوست و عالمان امانتداران اين سپرده خدايند. پس، هر كه به علمش عمل كند، امانت او را پرداخته است و هر كه عمل نكند، در ديوان خداوند متعال نوشته شود كه او از خيانتكاران است. یعنی علم را هم عمل کنید و هم به اهل آن یعنی کسانی که شایستگی آن را دارند و اهل عمل هستند در اختیارشان بگذارید. چرا که اگر علم توحید را که امانت او نزد شماست به کسی که عمل به آن نمی کند بدهید او نوری برای فهم این علم نخواهد داشت یا تمسخرش خواهد کرد، یا چون موسی نبی به علت نور کم گمراه خواهد شد. برای همین در احادیث، تقیه در علم بسیار مهم است. در حدیث نبوی است: اگر عالم از یاد داده علم به اهل آن دریغ کند و یا علم را به نااهل آن بسپارد روز قیامت با لگامی از آتش بر دهان اش محشور می شود. مثال در مجلسی که شایستگی شنیدن از قرآن را ندارند، قرآن بخواند و تدبر گوید و باعث شود عده ای بر کلام خدا بخندند، پس چون این امانت در نزد نااهل آن گذاشته است مورد عذاب خداوند قرار خواهد گرفت. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ (۵۸_نساء) در ادامه آیه می فرماید: قضاوت یک امانت الهی است که باید به اهل اش سپرده شود که صاحب علم و تقوی است. اگر مقام قضاوت از سوی حاکم به کسی که شایستگی آن را ندارد و رشوه خوار است سپرده شود حاکم در این امر پاسخگوی حق تعالی درباره امانت حکومت اش خواهد بود. فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۴۳_نحل) یعنی کسانی که شایستگی در نزد شما برای سوال کردن شما چه از نظر مالی و چه از نظر علمی دارند که دائم در عمل در ذکر من هستند، چون آنان را نوری در قلب شان برای فهم حقیقت داده ام و شما را به خطا راهنمایی نمی کنند. یعنی از کسانی که کتاب های زیادی خوانده اند سوال کنید آنان از نظر من اهل نیستند. هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (۵۶_مدثر) یعنی خداوند شایسته است از او بترسید و از او طلب مغفرت کنید. اگر از خدا بترسی و طلب مغفرت کنی به تو نزدیک شده و عذاب اش کمتر و رحمت اش می گستراند. ولی اگر از انسان تقوی کنی و مغفرت بخواهی بر ضعف تو واقف تر شده و بیشتر عذاب ات داده و طلبکارتر می شود. "أَهْلَ قَرْيَةٍ" کسانی که شایستگی سکونت آن روستا را کسب کرده اند و مالک آن شده اند. چون مردم، آبادی های جهان را براساس معیارهای خدا مالک نمی شوند و کاهی از روی حمله و تجاوز هم مالک می شوند، پس برخی از مالکیت و شایستگی و اهل ها هم از ظلم می تواند باشد. إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ (۳۱_عنکبوت) 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
یا درباره اهل کتاب می فرماید: وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ (۱۹۹_آل عمران) برخی مردم که شایستگی همراهی و باور ظاهری کتاب های آسمانی را دارند و آن را در ظاهر ارزشمند و مقدس می دانند ولی در باطن اهل واقعی آن نیستند چون با عدم ایمان به خدا و آنچه در آن نازل شده است شایستگی کتاب خدا را ندارند. پس گاهی در کلام وحی اهل به معنی شایستگی ظاهری هم آمده است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (۶_تحریم) یعنی ایمان آورندگان خودتان و کسانی را که در اطراف شما قلب شان به نور تقوی مزین است و اهل تقوی هستند از آتش خدا بترسانید. مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ (۸۹_مائده) اگر جنبه اطعام باشد تمام عائله یک مرد اهل اطعام و شایستگی اطعام او را دارند و باید غذای آنان بدهد، اما اگر شایستگی نماز خواندن باشد همه عائله اهل آن مرد حساب نمی شوند. وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ (۱۳۲_طه) یعنی از خانواده خود کسانی که تقوی دارند به نماز امر کن چرا که کسانی که تقوی ندارند هرچند با تو در زیر یک سقف اگر زندگی کنند و اهل طعام تو و شایستگی طعام تو را داشته باشند شایستگی اهل بیت بودن تو را ندارند. برای همین در حدیث است که فرزند خود را در کودکی چند بار به نماز امر کن اگر نخواند او را رها کن چون از اهلِ تو نیست. قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ (۴۶_هود) پس اهلیّت برای طعام از بُعد وجوب نفقه زن و فرزند بر شوهرش به معنی اهل بیت و شایستگی برای یک مومن نیست. چنانچه در کلام وحی خواهر موسی به فرعون گفت: هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ (۴۰_طه) مراد از اهل بیت را در این آیه اگر خانواده در نظر بگیریم خواهر موسی نبی آدرس مادر او را داده بود پس بی تردید فرعون می شناخت کسی را که امر او در کشتن فرزندان پسر را اطاعت نکرده بود. پس اگر زندگی کردن در یک خانه را شرط کافی برای اهل بیت محسوب شدن بدانیم، فرعون نیز باید اهل بیت اش موسی را حساب کنیم چون در خانه او زندگی می کرد در حالی که طبق قرآن فرعون کفالت موسی را در بزرگ کردن او از جانب خدا فقط اهلیّت یافته بود. "فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ (۵۷_نمل) آیه خطاب به حضرت لوط است، چون همسرش از فرمان لوط نبی سرپیچی کرده بود حق تعالی او را از شایستگی لوط خارج نمود. اهل سنت در باب آیه تطهیر چون این آیه بعد از آیات زنان نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (۳۳_احزاب) این آیه را شامل همه زنان پیامبر می دانند. حال طبق قرآن به تدبر این امر مدد الهی می پردازیم. اثبات شد اهل بیت یعنی کسب شایستگی لازم در امری طبق معیارهای حق تعالی را گویند. پس برای درک آن باید به شایستگی هایی که زنان پیامبر به آن امر شده اند طبق قرآن بپردازیم. شرط نخست، طبق ابتدای آیه تطهیر برای زنان پیامبر نشستن در خانه است. وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (۳۳_احزاب) شرط دوم دوری از دنیا است. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا (۲۹_احزاب) یعنی زنان پیامبر چه در حیات او، و چه در ممات اش نباید برای کسب دنیا و قدرت تلاشی کنند که این امر بر آنان حرام شده است. يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ (۳۲_احزاب) تقوی بر زنان پیامبر بیش از هر زن دیگری واجب شده است. وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا (۳_تحریم) برخی زنان پیامبر اسرار حضرت را علی رغم تاکید حضرت بر حفظ آن، فاش ساختند پس نمی توان آنان را هم مصداق آیه تطهیر نمود. پس اگر همه زنان پیامبر را اهل بیت آن حضرت صرفاً به شرط عقد ازدواج حساب کنیم، پس زنانی از حضرت که وجوب آیات ذکر شده را رعایت نکردند اگر بخواهیم آنان را هم از اهل بیت حضرت محسوب کنیم با توجه به مطالب فوق جای بحث و تفکر و تأمل بیشتری است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
هر چند طبق کلام وحی همه زنان نبی مکرم اسلام (ص) حکم مادران مؤمنان را دارند و کوچکترین بی احترامی به آنان، بی حرمتی به وجود قدسی آن حضرت است؛ ولی نپذیرفتن همه زنان نبی مکرم اسلام به عنوان اهل بیت آن حضرت، کوچکترین خدشه ای به باور و احترام نبی مکرم اسلام وارد نمی کند و بی احترامی به حضرت محسوب نمی گردد. چرا که ازدواج های حضرت نه مانند یک مؤمن عادی بر اساس انتخاب خود بوده باشد بلکه از روی حکمتی است و با اصل رعایت حکمت بی تردید حضرت نمی توانستند معیارها و شروط قرآن را در انتخاب همسران خود زیاد مد نظر قرار دهند. حال به لغت اداء بر می گردیم. در بحث امانت، اداء آن طبق کلام وحی مهم ترین فاکتور است. اداء، به رساندن تمام و کمال امانت به اهل آن را گویند. در ادای یک قرض ممکن است صاحب آن بگوید: قرض مرا به فلانی بدهید و کس دیگری را اهل دریافت آن معرفی کند. أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ (۱۸_دخان) تمام امانات الهی بر انسان در مقام عبادت او تمام و کمال باید پرداخت و اداء به اهل آن شود. وقتی می فرماید: زکات را دادی منت مگذار و منتظر تشکر مباش، یعنی بدهی خود به مرا می دهی و از گیرنده آن نباید انتظار تشکر و احترام نداشته باشی. به ساز و کار جنگی دشمن که غنیمت گرفته شده باشد "ادوات" گفته می شود چون که اداء آن به اهل آن واجب است و طبق قرآن کسانی که دوست داشتند در جنگ حاضر شوند ولی بیمار بودند و نتوانسته اند، آنان هم اهلیّت این غنایم را دارند و باید حق آنان در این غنایم اداء گردد. کسی که خیریه ای دارد و از مردم اجناسی را برای نیازمندان گرفته است حکم ادوات بر او دارد که باید بر اهل اش اداء شود. کسی که برای زلزله زدگان شهری در شهر خود کمک های غیر نقدی جمع می کند تمام جمع شده های او حکم ادوات دارد یعنی باید تمام و کمال به زلزله زدگان آن شهر اداء شود. در زمان اذان حضرت علی علیه السَّلام وجود مبارک شان می لرزید و می فرمودند: وقت ادای آن امانت سنگین فریضه نماز فرا رسیده است. یعنی در نماز همه امانت من به خداست که در حال پرداخت آن هستم پس باید کاملا نیت ام و بدنم چون جنازه بی حرکت در خدمت او باشد. خداوند برای اداء نمازش وقتی مشخص کرده است؛ یعنی بدهی نماز تو به من بعد از این زمان اگر اقامه کنی حکم تأخیر در عمل می خورد و قضاء می گردد. يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ (۳۵_نور) حق تعالی با نورش که بر قلب می افکند مؤمن را هدایت می کند و این نور را در ورود به آتش خویش بر مجاهد خویش می بخشد نه با کتاب خواندن و محضر استاد نشستن و..... برای اثبات این امر مثالی ذکر می کنیم که برای همه ما اتفاق افتاده است. گاهی حدیثی از معصوم را برای بار اول می خوانیم و می دانیم آن را جایی نخوانده بودیم ولی بدون این که خوانده باشیم به آن عمل می کردیم.... این همان نوری است که خدا با آن ما را هدایت می کرد و برای آن است که اگر چنین نوری نبود مؤمنان خسارت های زیادی در راه دین با آزمون و خطا تا آخر عمر مرتکب می شدند. سعید و حسن هر دو در محضر استاد تدبری حاضر می شوند، سعید اهل عمل به قرآن است و حسن اهل عمل به قرآن نیست. اگر استاد شان هدایت شده از سوی خدا نباشد سعید و حسن چه سرنوشتی خواهند داشت؟ سعید که اهل عمل به قرآن است با نور الهی گمراهی استادش را خدا به او نشان می دهد پس از او فاصله می گیرد، ولی حسن که اهل عمل نیست و چون خدا هدایت اش با نور خود نکرده در محضر آن استاد گمراه تر می شود پس استاد، حسن را گمراه نکرده، خدا گمراه کرده و خدا بدون علت گمراه نمی کند بلکه حسن مسبب این گمراهی است که به دانسته های خود عمل نکرده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی