eitaa logo
المدرس الافضل
798 دنبال‌کننده
600 عکس
172 ویدیو
111 فایل
ارتباط با ما؛ @alafzal
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ✅ سرور معظم جناب آقای حسین حاج علی اکبری پژوهش دقیقی درباره تفاوت دو واژه غیث و مطر انجام داده اند که از ایشان درخواست شد خلاصه پژوهش خود را در اختیار دوستان کانال قرار دهند، ضمن تشکر از ایشان، متن زیر تقدیم می گردد 👇👇👇👇 @alafzal1400
هدایت شده از مصطفی
📝بسم الله الرحمن الرحیم ⁉️تفاوت دو لفظ "غیث" و "مطر" در چیست؟ ☔️با وجود آنکه این دو لفظ هر دو به معنای "باران" هستند، اما این سؤال مطرح است که چه چیز باعث تفاوت الفاظ این دو کلمه در کلام عرب می شود؟ 🕋 آنگاه که می بینیم هر دو کلمه در قرآن نیز آمده اند اهمیت موضوع بیش از پیش روشن می گردد. چرا که خداوند حکیم هیچ لفظی را بی حکمت در قرآن نیاورده است. 📖 لذا لازم است به جز کتب لغت به تفاسیر و احادیث تفسیری نیز مراجعه کنیم. با مراجعه به منابع در می یابیم که درباب تفاوت این دو واژه سه قول مطرح است: 1⃣ "غیث" در معنای باران عادی استعمال شده و "مطر" در مقام بارش عذاب.⛈ 2⃣ "غیث" و "مطر" هردو به معنای باران عادی هستند اما آنگاه که "مطر" به باب افعال می رود معنایی جز نزول عذاب ندارد.🌦 3⃣ "غیث" به معنی بارانی است که در وقت حاجت نازل شود و "مطر" اعم از آن.💦 👈قول اول: در میان اهل سنت مهم ترین تفسیر درباره تفاوت این دو کلمه که در همه جا نقل و بررسی می کنند متعلق به سفیان بن عیینه است. در صحیح بخاری آمده: "باب قوله «وإذ قالوا اللهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب اليم» (الانفال: 32) قال ابن عيينة ما سمى الله تعالى مطرا في القرآن الا عذابا وتسميه العرب الغيث وهو قوله تعالى «وهو الذي ينزل الغيث من بعد ما قنطوا» (الشوری: ۲۸)" (صحیح بخاری، ج 5، ص 199) اما ابن حجر عسقلانی در شرح خود بر بخاری به این نظر به دیده تردید می نگرد. او در فتح الباری ابتدا در نسبت این قول به ابن عیینه تردید می کند چرا که در تفسیر ابن عیینه این کلام با عبارت "ويقول ناس" آمده است. سپس خواننده را متوجه کلام ابن عیینه در ذیل آیه دیگری می کند که در آن گفته است: " في قوله تعالى «إن كان بكم أذى من مطر» (النساء: ۱۰۲) فالمراد به هنا الغيث قطعا". (ابن حجر، فتح الباری، ج 8، ص 231) از آنجا که سفیان بن عیینه شاگرد امام صادق ع بوده است محققین این احتمال را طرح کرده اند تفسیر ابن عیینه در حقیقت تفسیری از امام صادق ع باشد. لذا استبعاد ابن حجر نسبت به ابن عیینه می تواند نظر ابن عیینه را به نظر مفسران شیعه – که شاگردان امام صادق ع هستند- که ذیلا خواهد آمد نزدیکتر نشان دهد. 👈قول دوم: این قول از ابوعبیده منقول است و ابن حجر در موضع پیشین با گفتن "وفیه نظر ایضا" تفصیل ابو عبیده بین مطَرَ و أمطرَ را نیز مردود می شمارد. (ابن حجر، فتح الباری، ج 8، ص 231) العینی نیز در عمده القاری با تکیه بر قول جوهری بیانی مشابه ابن حجر دارد. (عمده القاری، العینی، ج 18، ص 248) همچنین سیوطی "الاکثرین و المحققین" را مقابل قول ابوعبیده قرار داده و آن را رد می کند. (الدیباج، سیوطی، ج2، ص 471) 👈قول سوم: این قول متعلق به مفسرین و محدثین شیعه است. شیخ طوسی در تبیان فرموده: "وقوله «فيه يغاث الناس» (یوسف: ۴۹) فالغوث النفع الذي يأتي على شدة حاجة ينفي المضرة ، والغيث المطر الذي يجئ في وقت الحاجة ، غاثهم الله يغيثهم غيثا ، وأصابهم غيث" (تبیان شیخ طوسی ج 6، ص 150) با توجه به اینکه در همین تفسیر تبیان در چند جای دیگر غیث و مطر هردو با ذکر منفعت ذکر شده اند (تبیان شیخ طوسی ج 7، ص 293 و ج 9، ص 62 و 248 و385؛ نمونه: "وقال الضحاك : «وفي السماء رزقكم» (الذاریات: ۲۲) يعني المطر الذي هو سبب كل خير") می توان گفت تا اینجا تعریف شیخ از همه دقیقتر است که غیث را "باران در وقت حاجت" بدانیم و مطر را اعم از آن. طبرسی نیز همین قول را ذکر کرده (مجمع البیان، ج 9، ص 52) و پس از آن عموم مفسران و لغت شناسان شیعه این کلام را از طبرسی نقل کرده اند. (المیزان، ج 18، ص 57؛ الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ص 391). ✍ اما علامه مصطفوی جمع بندی و نتیجه گیری بسیار با قوت تری از دیگران دارد. او در التحقیق با انکار اشتراک لفظی در میان لغاتی که اشتقاق کبیر و اکبر دارند تلاش می کند به وسیله "دلالت ذاتی هر لفظ بر معنای حقیقی اش" از تناسب و تقارن معنایی لغات هم ریشه پرده برداری کند. 📗وی در ذیل ماده «غیث» پس از نقل اقوال برخی لغویان می گوید: " والتحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة : هو الغوث النازل و هو المطر..." پس از آن درباره تفاوت ماده غیث و مطر می گوید:"أنّ الغيث يلاحظ فيه جهة الغوث ، حيث كان الغيث إنقاذا للناس أو النبات من الظمأ واليبس . والمطر يلاحظ فيه جهة النزول من السماء فقط." (التحقیق، مصطفوی، ج 7، ص 293) و پس از آن با ذکر آیات دربردارنده غیث به توضیح مختصر ذیل هر آیه پرداخته است. مصطفوی دربیان خود چرایی رابطه میان "غوث" و "غیث" را روشن تر کرده است. 📚توضیح: کتب لغت و مفرداتی همچون راغب اکثرا بحثی از تفاوت میان این دو لفظ نکرده اند و آنها که اشاره ای کرده اند نیز به اقوال مفسرین استشهاد کرده اند. پس این بحث عملا بحثی میان مفسران است نه لغویان. ✍ حسین حاج علی اکبری @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۰؛ ۷۱؛ ✅ اشکال سوم به مفهوم داشتن آیه نبأ:بر فرض آیه نبأ مفهوم داشته باشد، فقط خبرهای بی واسطه ای را که دارای اثر شرعی باشند حجت می کند تا اتحاد حکم و موضوع پیش نیاید و خبرهای با واسطه ای را که اثر شرعی ندارند حجت نمی کند. 💠 سه جواب به اشکال: 1⃣ اگر قضیه (صدق العادل) قضیه خارجیه بود، اشکال سوم وارد بود، ولی این قضیه یک قضیه طبیعیه است پس اشکال سوم وارد نیست و اتحاد حکم و موضوع هم پیش نمی آید. 🔹قضیه خارجیه:حکم قضیه (وجوب تصدیق) مستقیم بر روی افراد بالفعل موجود در خارج رفته است و شامل افراد با واسطه ای که بعدا متولد شوند، نمی شود. 🔹قضیه طبیعیه:حکم قضیه ابتدا بر روی طبیعت رفته و سپس به روی افراد سرایت می کند، اعم از افرادی که بالفعل در خارج موجودند یا افرادی که بعدا متولد می شوند. 2⃣ درست است که ظاهر لفظ قضیه (صدق العادل) شامل خبرهای واحد باواسطه نمی شود، ولی ملاک قضیه شامل خبرهای واحد با واسطه هم می شود. 🔸ملاک قضیه (صدق العادل)، همان عدالت و تقوای او و پرهیز از دروغ گویی عمدی می باشد و این ملاک در همه خبرهای عادل وجود دارد، اعم از خبر با واسطه و بی واسطه و اعم از خبری که اثر شرعی دارد یا اثر شرعی ندارد. 3⃣ کسی بین خبر عادل بی واسطه و خبر عادل با واسطه تفصیل نداده است، پس با عدم قول به فصل حجیت خبر عادل با واسطه هم ثابت می شود. 🔹فافهم:آنچه قابل استدلال است قول به عدم فصل است نه عدم قول به فصل. @alafzal1400
۴۱؛ ۷۲؛ ✅ اشکال چهارم به مفهوم داشتن آیه نبأ:ماهیت اشکال چهارم به همان اشکال سوم بر می گردد و همان سه جوابی که به اشکال سوم داده شد به اشکال چهارم هم داده می شود. ✅ مثال:روی الشیخ الطوسی عن الشیخ المفید عن الصفار عن الإمام (ع) أنه قال:یجب صلاه الجمعه. ✅ اشکال چهارم:با اجرای (صدق العادل) درباره شیخ مفید، ثابت می شود که صفار عادلی هم وجود دارد که باید درباره وی هم (صدق العادل) را جاری کنیم، یعنی با همان حکم تعبدی (صدق العادل) که درباره شیخ مفید جاری شد، ثابت می شود که باید حکم تعبدی (صدق العادل) را درباره جناب صفار هم جاری کنیم و این باعث دور یا تولد موضوع از حکم می شود. 💠 جواب از اشکال چهارم:از آنجا که نتیجه خبر صفار یک حکم شرعی (وجوب جمعه) می باشد، پس اجرای (صدق العادل) درباره وی ایراد ندارد همانطور که اجرای (صدق العادل) درباره موضوعات دیگر ایراد ندارد، به عبارت دیگر وقتی که شیخ مفید (عدل) از صفار (عدل دیگر) خبر می دهد، می توان (صدق العادل) را درباره هر دو نفر اجرا کرد و هیچ ایرادی ندارد، زیرا: 1⃣ قضیه (صدق العادل) یک قضیه طبیعیه است و درباره همه افرادی که عادل باشند جاری می شود، اعم از اینکه خبر با واسطه باشد یا خبر بی واسطه باشد. 2⃣ اگر هم لفظ قضیه (صدق العادل) شامل خبرهای با واسطه نشود، ولی ملاک آن شامل خبرهای با واسطه می شود؛ و ملاک آم همان ملکه تقوا و عدالت شخص عادل است که در همه جا همراه عادل می باشد. 3⃣ عدم قول به فصل:کسانی که حجیت و تصدیق خبر عادل را قبول دارند بین خبر بی واسطه و خبر با واسطه تفصیل نداده و هر دو را قبول کرده اند. 🔸فتأمل جیدا:آنچه قابل استدلال است و مورد قبول است قول به عدم فصل است نه عدم قول به فصل. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۲؛ ۷۲؛ ✅ از آیه نفر برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است. ✅ فلولا نفر من کل فرقه منهم طایفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون (چرا از هر گروهی طایفه ای کوچ نمی کند تا تفقه در دین پیدا کند و هنگامی که به سوی قوم خود برگشتند آنها را انذار کنند باشد که قومش حذر کنند). توبه/۱۲۲. ✅ بر اساس این آیه شریفه، نفر و تفقه و انذار و تحذر واجب است و اگر کسی احکام دین را تفقه کرد و انذار کرد، واجب است ما حذر کرده و قبول کنیم مطلقا، چه انذار کننده واحد باشد و چه متواتر باشد. ✅ از سه وجه به آیه نفر برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است: 1⃣ به حکم آیه نفر، حذر محبوب است پس واجب هم می باشد، زیرا بین محبوبیت و وجوب ملازمه شرعی و عقلی وجود دارد و تفصیلی وجود ندارد و بدون محبوبیت، وجوب امکان ندارد و حسن نیست. 🔹نکته:لعل به معنی ترجی واقعی و امید و آرزو درباره خداوند قادر مطلق معنی ندارد، پس ترجی از سوی خداوند حکیم به داعی و انگیزه محبوبیت انشاء می شود. 🔹نکته:لعل برای تعلیل می آید و دلالت بر علت بودن ما قبل خود برای ما بعد خود دارد. 2⃣ نفر به وسیله لولا تحضیضیه واجب شده است پس انذار هم که غایت نفر است واجب می شود پس تحذر هم واجب می شود، زیرا وجوب انذار بدون وجوب تحذر لغو است. 3⃣ صغری:تحذر غایت انذار است و انذار واجب است. کبری:غایت واجب، واجب است. نتیجه:تحذر واجب است. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۲؛ ؛ ؛ ✅ عده ای درباره وجوب تحذر در آیه نفر معتقدند که این وجوب از واژه لعل که برای تعلیل است، استفاده می شود و نظرات مختلفی درباره معنی این واژه وجود دارد که جناب ابن هشام در کتاب مغنی مطرح کرده است، اما درباره استفاده تعلیل از این واژه می توان گفت: 1⃣ جناب ابو العباس مبرد معتقد است که اصل این واژه (عل) بوده که به آن لام ابتداییت افزوده شده است. حاشیه جونگی بر شرح تصریف، ص ۱۴۷. 2⃣ جناب واقدی معتقد است همه (لعل) های موجود در قرآن برای تعلیل است. کلیات ابو البقاء، ص ۶۵۷. 3⃣ سیرافی و قطرب: لعل اگر در کلام خداوند متعال واقع شود برای تعلیل است. کلیات، ابو البقاء، ص ۶۷۰. 4⃣ سید شریف در حاشیه کشاف از إبن أنباری و گروهی از ادیبان نقل کرده که:در هر جا (لعل) برای ترجی نباشد، برای تعلیل و به معنی (کی) می باشد. کلیات، ص ۶۷۰. 5⃣ ابو البقاء:گاهی (لعل) به معنی (کی) و برای تعلیل به کار می رود. کلیات، ص، ۲۶۹. 👌 با توجه به حروف به کار رفته در این واژه (ع ل ل) به نظر می رسد اصل این واژه برای تعلیل است، اما تعلیل ناقصه نه تامه. یعنی ما قبل (لعل) سبب و زمینه ساز تحقق ما بعد (لعل) می باشد، و به خاطر همین تحقق بخشی از علت است که امید می رود در صورت کامل شدن علت، معلول محقق شود؛ و همچنین به خاطر همین ناقصه بودن است که گاهی برای این واژه از عبارت (شاید) و (احتمال می رود) استفاده می شود. و الله العالم. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۳؛ ۷۳؛ ⚡️سه اشکال نسبت به وجوه مطرح شده: 1⃣ تحذر محبوب و حسن است ولی واجب نیست و هیچ ملازمه شرعی یا عقلی بین محبوبیت و وجوب وجود ندارد؛ مثلا هنگام شک در تکلیف براءت جاری می شود و احتیاط کردن مستحب و محبوب است ولی واجب نیست. 2⃣ وجوب تحذر مطلق نیست بلکه مشروط به وقتی است که انذار، علم آور باشد و خبر واحد علم آور نیست. 3⃣ حتی اگر احتمال بدهیم که وجوب تحذر وابسته به علم آور بودن انذار است برای به هم خوردن استدلال کافی است (اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال). 4⃣ فایده انذار فقط تحذر نیست تا بدون تحذر، انذار لغو شود. 5⃣ آیه نفر در مقام بیان وجوب تفقه و یادگیری معارف الهی و تبیین آنها برای مخاطبان است تا اگر برای مخاطبان علم حاصل شد تحذر کنند. @alafzal1400