هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مباحث_أمارات_۴۰؛
#و_یمکن_الذب_ص_۷۱؛
✅ اشکال سوم به مفهوم داشتن آیه نبأ:بر فرض آیه نبأ مفهوم داشته باشد، فقط خبرهای بی واسطه ای را که دارای اثر شرعی باشند حجت می کند تا اتحاد حکم و موضوع پیش نیاید و خبرهای با واسطه ای را که اثر شرعی ندارند حجت نمی کند.
💠 سه جواب به اشکال:
1⃣ اگر قضیه (صدق العادل) قضیه خارجیه بود، اشکال سوم وارد بود، ولی این قضیه یک قضیه طبیعیه است پس اشکال سوم وارد نیست و اتحاد حکم و موضوع هم پیش نمی آید.
🔹قضیه خارجیه:حکم قضیه (وجوب تصدیق) مستقیم بر روی افراد بالفعل موجود در خارج رفته است و شامل افراد با واسطه ای که بعدا متولد شوند، نمی شود.
🔹قضیه طبیعیه:حکم قضیه ابتدا بر روی طبیعت رفته و سپس به روی افراد سرایت می کند، اعم از افرادی که بالفعل در خارج موجودند یا افرادی که بعدا متولد می شوند.
2⃣ درست است که ظاهر لفظ قضیه (صدق العادل) شامل خبرهای واحد باواسطه نمی شود، ولی ملاک قضیه شامل خبرهای واحد با واسطه هم می شود.
🔸ملاک قضیه (صدق العادل)، همان عدالت و تقوای او و پرهیز از دروغ گویی عمدی می باشد و این ملاک در همه خبرهای عادل وجود دارد، اعم از خبر با واسطه و بی واسطه و اعم از خبری که اثر شرعی دارد یا اثر شرعی ندارد.
3⃣ کسی بین خبر عادل بی واسطه و خبر عادل با واسطه تفصیل نداده است، پس با عدم قول به فصل حجیت خبر عادل با واسطه هم ثابت می شود.
🔹فافهم:آنچه قابل استدلال است قول به عدم فصل است نه عدم قول به فصل.
@alafzal1400
هدایت شده از المدرس الافضل
#کفایه_أمارات_۴۱؛.mp3
9.31M
#کفایه_مباحث_أمارات_۴۱؛
#و_لا_یخفی_ص_۷۲؛
✅ اشکال چهارم به مفهوم داشتن آیه نبأ:ماهیت اشکال چهارم به همان اشکال سوم بر می گردد و همان سه جوابی که به اشکال سوم داده شد به اشکال چهارم هم داده می شود.
✅ مثال:روی الشیخ الطوسی عن الشیخ المفید عن الصفار عن الإمام (ع) أنه قال:یجب صلاه الجمعه.
✅ اشکال چهارم:با اجرای (صدق العادل) درباره شیخ مفید، ثابت می شود که صفار عادلی هم وجود دارد که باید درباره وی هم (صدق العادل) را جاری کنیم، یعنی با همان حکم تعبدی (صدق العادل) که درباره شیخ مفید جاری شد، ثابت می شود که باید حکم تعبدی (صدق العادل) را درباره جناب صفار هم جاری کنیم و این باعث دور یا تولد موضوع از حکم می شود.
💠 جواب از اشکال چهارم:از آنجا که نتیجه خبر صفار یک حکم شرعی (وجوب جمعه) می باشد، پس اجرای (صدق العادل) درباره وی ایراد ندارد همانطور که اجرای (صدق العادل) درباره موضوعات دیگر ایراد ندارد، به عبارت دیگر وقتی که شیخ مفید (عدل) از صفار (عدل دیگر) خبر می دهد، می توان (صدق العادل) را درباره هر دو نفر اجرا کرد و هیچ ایرادی ندارد، زیرا:
1⃣ قضیه (صدق العادل) یک قضیه طبیعیه است و درباره همه افرادی که عادل باشند جاری می شود، اعم از اینکه خبر با واسطه باشد یا خبر بی واسطه باشد.
2⃣ اگر هم لفظ قضیه (صدق العادل) شامل خبرهای با واسطه نشود، ولی ملاک آن شامل خبرهای با واسطه می شود؛ و ملاک آم همان ملکه تقوا و عدالت شخص عادل است که در همه جا همراه عادل می باشد.
3⃣ عدم قول به فصل:کسانی که حجیت و تصدیق خبر عادل را قبول دارند بین خبر بی واسطه و خبر با واسطه تفصیل نداده و هر دو را قبول کرده اند.
🔸فتأمل جیدا:آنچه قابل استدلال است و مورد قبول است قول به عدم فصل است نه عدم قول به فصل.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مباحث_أمارات_۴۲؛
#و_منها_آیه_النفر_ص_۷۲؛
✅ از آیه نفر برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است.
✅ فلولا نفر من کل فرقه منهم طایفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون (چرا از هر گروهی طایفه ای کوچ نمی کند تا تفقه در دین پیدا کند و هنگامی که به سوی قوم خود برگشتند آنها را انذار کنند باشد که قومش حذر کنند). توبه/۱۲۲.
✅ بر اساس این آیه شریفه، نفر و تفقه و انذار و تحذر واجب است و اگر کسی احکام دین را تفقه کرد و انذار کرد، واجب است ما حذر کرده و قبول کنیم مطلقا، چه انذار کننده واحد باشد و چه متواتر باشد.
✅ از سه وجه به آیه نفر برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است:
1⃣ به حکم آیه نفر، حذر محبوب است پس واجب هم می باشد، زیرا بین محبوبیت و وجوب ملازمه شرعی و عقلی وجود دارد و تفصیلی وجود ندارد و بدون محبوبیت، وجوب امکان ندارد و حسن نیست.
🔹نکته:لعل به معنی ترجی واقعی و امید و آرزو درباره خداوند قادر مطلق معنی ندارد، پس ترجی از سوی خداوند حکیم به داعی و انگیزه محبوبیت انشاء می شود.
🔹نکته:لعل برای تعلیل می آید و دلالت بر علت بودن ما قبل خود برای ما بعد خود دارد.
2⃣ نفر به وسیله لولا تحضیضیه واجب شده است پس انذار هم که غایت نفر است واجب می شود پس تحذر هم واجب می شود، زیرا وجوب انذار بدون وجوب تحذر لغو است.
3⃣ صغری:تحذر غایت انذار است و انذار واجب است.
کبری:غایت واجب، واجب است.
نتیجه:تحذر واجب است.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مباحث_أمارات_۴۲؛
#واژه_شناسی؛
#واژه_لعل؛
✅ عده ای درباره وجوب تحذر در آیه نفر معتقدند که این وجوب از واژه لعل که برای تعلیل است، استفاده می شود و نظرات مختلفی درباره معنی این واژه وجود دارد که جناب ابن هشام در کتاب مغنی مطرح کرده است، اما درباره استفاده تعلیل از این واژه می توان گفت:
1⃣ جناب ابو العباس مبرد معتقد است که اصل این واژه (عل) بوده که به آن لام ابتداییت افزوده شده است. حاشیه جونگی بر شرح تصریف، ص ۱۴۷.
2⃣ جناب واقدی معتقد است همه (لعل) های موجود در قرآن برای تعلیل است. کلیات ابو البقاء، ص ۶۵۷.
3⃣ سیرافی و قطرب: لعل اگر در کلام خداوند متعال واقع شود برای تعلیل است. کلیات، ابو البقاء، ص ۶۷۰.
4⃣ سید شریف در حاشیه کشاف از إبن أنباری و گروهی از ادیبان نقل کرده که:در هر جا (لعل) برای ترجی نباشد، برای تعلیل و به معنی (کی) می باشد. کلیات، ص ۶۷۰.
5⃣ ابو البقاء:گاهی (لعل) به معنی (کی) و برای تعلیل به کار می رود. کلیات، ص، ۲۶۹.
👌 با توجه به حروف به کار رفته در این واژه (ع ل ل) به نظر می رسد اصل این واژه برای تعلیل است، اما تعلیل ناقصه نه تامه. یعنی ما قبل (لعل) سبب و زمینه ساز تحقق ما بعد (لعل) می باشد، و به خاطر همین تحقق بخشی از علت است که امید می رود در صورت کامل شدن علت، معلول محقق شود؛ و همچنین به خاطر همین ناقصه بودن است که گاهی برای این واژه از عبارت (شاید) و (احتمال می رود) استفاده می شود. و الله العالم.
@alafzal1400
هدایت شده از المدرس الافضل
#کفایه_أمارات_۴۳؛.mp3
8.07M
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_مباحث_أمارات_۴۳؛
#و_یشکل_الوجه_ص_۷۳؛
⚡️سه اشکال نسبت به وجوه مطرح شده:
1⃣ تحذر محبوب و حسن است ولی واجب نیست و هیچ ملازمه شرعی یا عقلی بین محبوبیت و وجوب وجود ندارد؛ مثلا هنگام شک در تکلیف براءت جاری می شود و احتیاط کردن مستحب و محبوب است ولی واجب نیست.
2⃣ وجوب تحذر مطلق نیست بلکه مشروط به وقتی است که انذار، علم آور باشد و خبر واحد علم آور نیست.
3⃣ حتی اگر احتمال بدهیم که وجوب تحذر وابسته به علم آور بودن انذار است برای به هم خوردن استدلال کافی است (اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال).
4⃣ فایده انذار فقط تحذر نیست تا بدون تحذر، انذار لغو شود.
5⃣ آیه نفر در مقام بیان وجوب تفقه و یادگیری معارف الهی و تبیین آنها برای مخاطبان است تا اگر برای مخاطبان علم حاصل شد تحذر کنند.
@alafzal1400