آیینهایم و هرچند لب بستهایم از خلق
بس رازها که دانیم ما را تو میشناسی
«حضرت آقا»
@alef_laam_mim
الفلاممیم
آیینهایم و هرچند لب بستهایم از خلق بس رازها که دانیم ما را تو میشناسی «حضرت آقا» @alef_laam_mim
چه حس خوبی داره این عکس :))
عالم به دست توست ، به دست تو می چرخد ، حشر به سوی توست . همان روز که یفر المرء من اخیه ، همه از هم فرار می کنند ، ما فرار می کنیم به سمت تو که گفته شد فَرّوا الی الحسین ...
@alef_laam_mim
الفلاممیم
عالم به دست توست ، به دست تو می چرخد ، حشر به سوی توست . همان روز که یفر المرء من اخیه ، همه از هم ف
« فر الی الحسین » حدیث از معصوم نیست ! به عنوان حدیث نشر ندیم .
همون جا بالاسر جنازه دستش رو گذاشت رو شونه ی میّت .
_ تو هم رفتی ؟! مشتی !
اونایی که یه عمر ازش دم زدی ، اونایی که تو آل یاسین خوندی و پشت بندش حق حق گفتی رو خودت دیدی ؟! حق ، حق !
@alef_laam_mim
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست ...
"شهریار"
@alef_laam_mim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی می بینم مطالب کانال رو مرتب می کنند ، فونتشو عوض می کنند میزارند کانالاشون :))
@alef_laam_mim
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ
مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ
وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ
و نه فرو فرستاديم بر گروه او از پس او
هيچ سپاهى از آسمان
و نه بوديم فرو آيندگان
"ترجمه : طبری"
@alef_laam_mim
هدایت شده از [ماروت]
امیر: جناب خر! من باید بفهمم خانوم شیرین کجاست...
_وضعیت سفید_
@maroot
الفلاممیم
امیر: جناب خر! من باید بفهمم خانوم شیرین کجاست... _وضعیت سفید_ @maroot
اونجا که امیر به بهروز می گفت :
_ قوییی باش مرد ، قویییییییییییییییی
بهروز : دستاي خيستو به صورت من نمال
:))
@alef_laam_mim
یه جمله درباره این عکس بنویسید 👇
https://harfeto.timefriend.net/90256961
@alef_laam_mim
الفلاممیم
یه جمله درباره این عکس بنویسید 👇 https://harfeto.timefriend.net/90256961 @alef_laam_mim
خودم یادِ این بیت خیام افتادم ، دیگه تحلیلش با خودتون !
گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم،
آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟!
@alef_laam_mim
الفلاممیم
یه جمله درباره این عکس بنویسید 👇 https://harfeto.timefriend.net/90256961 @alef_laam_mim
عاقبت خیاط هم در کوزه افتاد🤭
.
مادر بگرید😏😏😏😊😊😊
.
من ماندهام تنهای تنها😁
.
#ارسالی
@alef_laam_mim
الفلاممیم
یه جمله درباره این عکس بنویسید 👇 https://harfeto.timefriend.net/90256961 @alef_laam_mim
قوله تعالى: ﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً﴾ (الاسراء: ۸۱) ترجمه آیه: (وبگو که حق آمد وباطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی وسزاوار نابودی است)
.
اون موسیقی قدیمیه بود می گفت من مانده ام تنهای تنها دقیقا واسه حاله ایشونه😂 چشاش هم یه أی خدا خاصی (به سبک بهتاش) داره 😶 علی برکت الله
.
روحانی و این همه خوشبختی محاله 😂😂
#ارسالی
@alef_laam_mim
الفلاممیم
وقتی حرف زدن سخته ،ما باید درست بشنویم ....
خیلی قشنگ
#پیشنهاد_دانلود
@alef_laam_mim
عارفان که جام حق نوشیده اند
رازها دانسته و پوشیده اند
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
|مولانا|
@alef_laam_mim
الفلاممیم
یه جمله درباره این عکس بنویسید 👇 https://harfeto.timefriend.net/90256961 @alef_laam_mim
ماییم و نیمه جانی ...آن هم به لب رسیده...
@alef_laam_mim
عدهای مشغول تحصیل اند در شهر نجف
بحثِ مستی زیر ایوان از دروس حوزوی است
@alef_laam_mim
مذهب ما از امام ششم است.
اگر از شما سوال بشود مذهبت چیست؟
جواب این است که مذهب ما جعفری است.
این روز چه روزی است؟
روز عزای امام ششم؛ مملکت باید عزادار باشد.
حق رئیس مذهب باید ادا گردد.
من دست و پای عزاداران امام صادق(ع) را که برای آن حضرت اقامۀ عزا میکنند و به سر و سینه میزنند میبوسم.
|آیت الله وحید خراسانی|
@alef_laam_mim
.
پارسال همین شب و روز ها بود . کم کم خبرش پیچید . مادر و پدر پیرش را خبر کردند . چند روز مانده به شهادت . شب ها می رفتیم مصلی . شربت درست می کردند ،عکس پخش می کردند . تویوتایی که برای راهپیمایی ها هست را آورده بودند جلوی مصلی . هنوز هم در گوشم صدایش می پیچد .
«مژده ی یوسف به کنعان آمده ، در کویر تشنه باران آمده ...» . صدای مداحی که چند دقیقه یک بار کم رنگ تر می شد . حاج آقایی داخل ماشین ، پشت بلند گو اطلاعیه می خواند . تک به تک کلمه هایش هنوز در گوشم می پیچد . «بسم رب الشهدا و الصدیقین ، پیکر شهید شعبانعلی عبداللهی پس از سی و هفت سال به خانه برگشت ... » .
یادم هست . پدرش سر و ساده آمده بود بالا سر پسر . مادرش مانده بود و یک کفن . کفن سفیدی که بزرگ رویش نوشته اند «شهید شعبانعلی عبداللهی سروی» . عکسش را دیدم ، پدری مثل همه ی پدر های روستایی . کلاهی که همیشه تابستان و زمستان روی سرشان هست. دستش را عمود زمین کرده و نشسته کنار کفن .
کفن سفیدی که داخلش غیر چند مشت استخوان همه پنبه است . همان چند مشت استخوان ، همان پیراهن یوسف ، همان نشانه ای که سال های سال منتظرش بودند . یعقوب را نبودن همان نشانه ها پیر کرد . حالا یعقوب رسیده به پیراهن یوسفش ، سر و ساده می نشیند کنارش .
سی و هفت سال با قبری که میدانسته خالی است حرف می زده . حالا ولی همان حرف ها را می گوید برای پسرش . حالا کنارش خوابیده ، آرام . قربان و صدقه رفتن های مادرانه اش اما ... . حرف ها دارد ... . مادری که می گوید ، پسرم ، قربانت شوم ، آن جا ، حضرت مادر ، سرتان می آمد؟! بانوی گمنامان ، برایت مادری می کرد ؟من به فدای تو و بی بی .
به خاطر طلبه بودن شهید ، گفتند در حیاط حوزه دفنش کنند. مادرش گفته بود ، سی و هفت سال نبوده ، حالا که آمده نزدیک خودم باشد . هر روز بیایم پیشش ، حرف بزنم ، درد دل کنم .
#اول
#شهید_عبداللهی
@alef_laam_mim
.
حرف ها زیاد است . دلتنگی ها زیاد است . سی و هفت سال را که نمی شود در چند خط خلاصه کرد . روایت را بگویم .
.
شب شهادت امام صادق ، حوزه علمیه مراسم بود . دبیرستان می خواندم ، تجربی . به واسطه دایی که طلبه است ، رفتم مراسمِ آن شبِ حوزه . بیشتر طلبه ها بودند و تک و توک غیر طلبه . مراسم با صفایی بود . حیاط حوزه پر است از درخت های نارنج . آب پاشیده بودند روی درخت ها . تابستان بود . نسیم با عطر نارنج می پیچید داخل روضه . شاگرد مکتب حضرتش ، شب شهادت آمده بود . با صفا ، دور هم نشسته بودند و روضه می خواندند . رفیقشان آمده بود . همه با هم برادر شده بودند . طلبه و غیر طلبه ، معمم و غیر معمم همه با هم اشک می ریختند .
نور از تابوت وسط حوزه پخش می شود داخل مدرسه . می چرخد دور تا دور حیاط حوزه . نفوذ می کند داخل تک به تک حجره و مَدرس ها . پر می کشد تا پشت پنجره های بقیع. آرام آرام اذن می گیرد . می رود کنار تربت امام . استاد است و شاگردش . ولی است و مطیعش . سلام می دهد . جواب سلام می رسد . جواب سلام ، نور می شود و از همان جا بر می گردد به مدرسه . نور باز پخش می شود . نور علی نور می شود . آیه نور تفسیر می شود . جواب از «یوقد من شجره » می رسد .
.
نمی دانم ، شاید از برکت همان شب بود طلبه شدم . از بیرون که حوزه را می دیدم هیچ وقت فکرش را نمی کردم طلبه خواهم شد . حوزه ، داخلش را که ببینی ، چند روزی بروی ، تازه می فهمی اش . چون حوزه بلد نیست خودش را بزک کند . از بیرون همان است که در درون . اما بعضی بد جلوه می دهند .
.
اما الان وقت ثبت نام حوزه است . اگر شرایط حوزه را دارید ، ثبت نام کنید . قبل از شروع سال تحصیلی چند هفته ای کلاس هست و درس و آشنایی با حوزه و اردو و ... . چند روزی ، این بار حوزه را از درون ببینید ، اگر نپسندید بدون این که هیچ ضربه ای به درس مدرسه تان وارد شود ، بر گردید . اگر مزه اش رفت زیر زبانتان ، چه افتخاری بالاتر از سرباز آقا شدن ، چه افتخاری بالاتر از شاگرد مکتب حضرت صادق شدن .
والسلام .
.
#دوم
#آخر
#شهید_عبداللهی
@alef_laam_mim
امام علی علیه السلام میفرماید:
صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گناهان را بسان ریختن آب بر آتش،از بین میبرد.
📚ثواب الاعمال، صفحه ۱۸۷
📿گروه ختم صلوات مجازی
💚لینک عضویت در گروه:
https://eitaa.com/joinchat/3762749486C67d3e1f480
#رسانه_باشیم
لطفا دوستان خود رو در این امر بزرگ و معنوی دعوت کنید.
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 برنده مناظره امروز #روحانیت بود که در یک طرف آقای #رفیعی با دلسوزی تمام و به حالت پدرانه و با لحن مشفقانه عیوب و انحرافات آقامیری را گوشزد می کرد و در طرف دیگر اگرچه #آقامیری توجیه می کرد، اما از مرز ادب و تواضع نسبت به بزرگتر و استاد تجاوز نمی کرد.
بر خلاف پیش بینی شخصی خودم مجموع مناظره به نفع جبهه حق بود
💬 رضوان
@HozeTwit
حالا باید قدرت رسانه را فهمید
رسانه ، حسن آقا میری را ساخت . پادکست و فیلم های کوتاه ، آقامیری را ساختند .
امروز که آقامیری را در کنار دکتر رفیعی دیدیم ، فهمیدیم.
از خودش چیزی ندارد ، نمایش است .
و کاش ، کاش
در جبهه این طرف کسی را داشتیم که چون دکتر رفیعی را معرفی کند .
@alef_laam_mim
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 159.mp3
15.26M
🎙پیامبراکرم(ص): حبیبی یا حسین...
🔻روضه #امام_حسین(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 14:40
🔹 #شب_جمعه
👤استاد #میرزامحمدی
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee