آبان 1401.pdf
حجم:
1.68M
💢«خبرِ» آبانماه 1401💢
🔹#خبر، شرح حال من و احتمالاً ماست.
🔹وقتی درباره یک موضوع صحبت میکنم، درباره همه چیز صحبت میکنم.
🔹در خبر، گوش من تیز است و سراغ همه چیز را از همه جا میگیرد.
#بدون_شرح_بیشتر
چندماهی است جلسهی متفاوتی را با #خواندن_خبر تجربه میکنیم.
متن آن را خدمت دوستان تقدیم میکنم ...
دوستان اگر دریافتی داشتند برای بنده بنویسند ...🙏
🔹️به امید فراگیر شدنِ پرسش از خبری که خواهد آمد... 🌺
#خبر
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1096
هدایت شده از اصرار
📋آنچه میخوانید گزیدهای از جلسهی دوم خبر فلسطین می باشد.
این جلسه یک مقدمه داشت، چند توضیح و معدودی پرسش.
🔻مقدمه
این جلسه با جلسات رسمی متفاوت است. صحبت این نیست که «غزه باید چه بشود». برای «تعیین تکلیف» هم نیست. این هم نیست که «ما در نسبت غزه چه باید بکنیم» و یا بخواهیم «نسبت» میان خود و غزه را مشخص کنیم. صحبت در مورد «نحوه حضور» در غزه هم نیست.
جلسه امروز برای آن است که بتوانیم زاویه دید بهتری نسبت به غزه پیدا کنیم.
مهمترین دستاورد جلسه این است که «چطور به غزه نگاه کنیم؟».
با این پرسش خبر از فلسطین متفاوت به گوش ما می رسد.
#خبر
#اصرار
#فلسطین
@Esrar3
هدایت شده از اصرار
بخش دوم 2⃣
🔻خبر [و خبرنگاری]
🔹در برخی اخبار قابلیت تکذیب و قابلیت کتمان را مشاهده میکنیم ولی طوفان الاقصی نه تنها قابل کتمان و تکذیب نیست بلکه آنچنان واضح و شفاف است که در سطح بین المللی، افراد بسیاری را درگیر خودش کرده.
🔹 طرف دیگر ماجرا خبرنگاران غزه هستند. در غزه یکی از ارکان مهم بین مردم همین خبرنگاران هستند. این نکته بسیار مهم است که خبرنگاران غزه تاجایی پیش رفتهاند که مردم برای خبر گرفتن از حال خانواده خود، به خبرنگاران مراجعه میکنند و احوال خانواده و شهدای خود را از آنان میگیرند. اینکه خبرنگار در بطن ماجرا باشد و در بین اتفاقات، خانواده خود را نیز از دست میدهد و تاجایی پیش میرود که خودش نیز به شهادت میرسد، این نوع جدیدی از خبرنگاری در جهان است.
🔹ما یک مولفهای داریم با این عنوان که خبر، واقعه و حادثه را میسازد. حرفه خبرنگاری تکنیکهای مختلفی دارد برای اینکه مخاطب خود را اقناع کند؛ اما در بحث غزه ما مشاهده میکنیم خبرنگاران بدون هیچگونه تکنیک و عملیاتی، فقط با بازگو کردن، اتفاقات و تحولات بسیاری از جمله ساختن یک هویت در سطح جهانی را رقم زدهاند.
🔹روایت جنگ شهید آوینی یک مقداری با خبرنگاری جنگ در غزه فرق میکند. کاری که شهید آوینی کردند بهنوعی خلق و پردازش هنری بود ولی خبرنگار غزه به واقعیت نزدیکتر است و بهعبارتی بخشی از واقعیت است. با شهید آوینی ما از روایت شنیدیم اما در طوفان الاقصی با خبرنگاران از خبر میشنویم. خبر با روایت و خبرنگار با راوی متفاوت هستند.
🔹خبرنگار غزه نه تنها يكي از اعضای خانواده هاست بلکه حتی سراغ زندگی مان را از او می گیریم. به حرکت دوربین خبرنگاران نگاه کنید. خبرنگار نه تنها دنبال سوژه که حتی دنبال پدیده هم نیست. او راه می رود و همه با او حرف می زند. خبرنگار خودش دوربین است.
🔹این تعبیر رهبری که فرمودند که این حماسه را در کتابها خواهند نوشت، این تعبیر بخاطر آن خبرهایی است که باعث شکستن هیمنهی صهیونیستها در سطح جهانی شد. شکستن هیمنه و هژمونی رژیم صهیونیستی فقط با نشان دادن فجایع و مظلومیت مردم غزه نبود بلکه با خبر یک اتفاق فرای این مظلومیت رخ داد که توانست آن رژیم را در سطح جهانی بیآبرو کند.
از شروع عملیات طوفان الاقصی بیش از سه هزار راهپیمایی در سراسر جهان شکل گرفته است.
🔹اغلب در مسألهی خبر تصور بر این بود که چالش اصلی ما چالش تحلیل است اما بعد از کمی دقت متوجه می شویم بحث اصلی خبر و منابع در دسترس افراد است.
#هنر
#خبر
#اصرار
#خبرنگار
@Esrar3
هدایت شده از اصرار
در شرایطی که سلاح جدید رژیم صهیونیستی تحمیل گرسنگی برای تسلیم کردن اهالی غزه است، تن و رنگ و روی خبرنگار، خبر این روزهای غزه شده.
انس شریف یکی از همین خبرنگاران است. خبرنگاری که این روزها او هم مثل سایر اهالی شمال غزه گرسنه است. مجری الجزیره بعد از مصاحبه با انس می نویسد: «فکر نمی کردم روزی با خبرنگار گرسنه مصاحبه کنم».
یا مثلا همین تصویر، تصویری که از این روزهایِ خبرنگاران شمال غزه رسم شده. خبرنگاری که لازم نیست چیزی بگوید؛ شکم او همه چیز را خواهد گفت.
شاید به نظر ساده برسد اما ساده ی کم یابی ست. اینکه «خبر» دیگر چیزی در محیطِ خبرنگار نباشد. خبر محاط خبرنگار است و خبر از تن او فریاد می زند. خبر در آنها، در تن و پوست و گوشت آنها پرورانده می شود، آنان ناقلان و راویان خبر نیستند، آنان پروردگارانِ خبرند.
#خبر
#خبرنگار
#فلسطین
#مواد_غذایی
@Esrar3
هدایت شده از اصرار
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاه کنید. روی پنیری که از مصر میاد چی نوشتن. شاید واسه شما یه چیز سادهای باشه اما واسه ما بزرگه.
نوشته:
«نامهای به مردم بزرگ فلسطین
پیروزی نزدیک است
برادرانتان در مصر»
🧷یه خط نامه هم صداش به غزه میرسه.
کجاست اونجایی که جزئیترینها، کوچکترینها، ساده ترینها واست بزرگترین میشه؟ جایی جز مصیبت و غربتِ رنج؟
ما توی خبر دنبال همینهاییم.
یعنی چارهای نداریم.
هرچی که بگی، هرجا که بگی. توی غذامون، توی آب و هوا، توی چهرهها، توی اسمها، توی حرفها.
ما دنبالیم.
یعنی دیگه چارهای نداریم.
هرجا بگی. هرچی بگی.
#فلسطین #مصیبت #اصرار #خبر
@Esrar3
هدایت شده از اصرار
°
امروز یک جهان قاتل غزه است.
شما می دانید جهان دقیقا کجاست؟
جهان شاید همه چیز است. از غذایمان گرفته تا چهره ها، اسم ها، کلمات، خاطرات و ...
جهان تمام چیزی ست که چشم و گوش و زبان مان آن را لمس می کند و کم کم به آن چنان خو می گیرد که فرزندی در شکم به مادر.
جهان ما آمریکایی ست و مأمنِ چیزی ناچیز به اسم اسرائیل.
می دانید؟ در جهان آمریکایی همه چیز با عادی سازی در گذر زمان پیش می رود. عادی سازی مگر چه چیز عجیب غریبی باید باشد؟ همیشه عادی سازی را در رده های سیاسی- فرهنگی و دیپلماتیک گفته اند اما من فکر می کنم همین که ما ۱۷۰ روز را با همین جفت چشم هایمان دیدیم و توانستیم غذا بخوریم و بیاشامیم و بخوابیم و نمیریم یعنی عادی سازی. همین که ما توانستیم ببینیم و کنارِ دیدن به همین یک بند مو زندگی نداشته ادامه بدهیم یعنی عادی سازی. دستکم باید می مردیم و نمردیم و نمردن این روزهایمان خبر تلخی شده برای تک تک مان.
باز هم فکر می کنم اسرائیل خیلی وقت است در ما عادی شده. آن مراحل دیپلماتیکش آخرین مرحله است که علنی می شود وگرنه قبلش راه های زیادی را طی کرده تا توانسته به پشت دروازهی چشم مان برسد.
من به همین جهانِ قاتل مان فکر می کنم. چون ما دیدیم و با همین یک جفت چشم مان بخشی از همین جهانی بودیم که ما را به این نقطه رسانده. جهان؛ آجر بر آجر چیدن است و ما با این چشمها، وسط این بنای نامیمون جهان، آجری شدیم بر آجرها. ما خودمان به چشم غزه کشته ایم. امروز قاتلِ غزه جهان است و چشم های ما تماشاچیان، سیاهی بر سیاهلشکریِ این جهان.
آن چشم و گوش و زبان و دهانی که دیگر این جهان را بر نمی تابد کجاست؟
آن چشمی که بپرسد کجاست، کجاست؟
روزی که قلب ساعتها چنان بایستد که دیگر زندگی قدم از قدم برندارد، آن روز با همه ی تلخی و سختی و دشواری اش بزرگ ترین خبر برای من خواهد بود.
آن روز یقین می کنم جهان مان در حال فرو ریختن است.
جای دوری هم نمی روم، من صدای شکستن جهانمان را در همین خانه، در خودم خواهم شنید.
#جهان #زمان #خبر
#آمریکا #زندگی #خانه #اصرار
@Esrar3
هدایت شده از اصرار
لطفا بخوانید
از شهیدی که دیر به سید حسن رسید اما رسید...
این آقا که عکسش اینجاست اسمش علاء است و کسی که از سرنوشت علاء بعد از شهادت سید حسن میگوید، محمد است.
محمد میگوید میخواهد قصهی علاء را برایتان بگوید و اینکه علاء چطور سعی کرد سید را نجات دهد اما کنار او شهید شد.
علاء یکی از افرادیست که در تیم پزشکی برای نجات جان مردم بعد از بمبارانها حضور داشت. آنها آن روز در محل بمباران حضور پیدا کردند. تعدادی از آنها تلاش کردند به سید برسند اما به علت استنشاق مواد موجود در اثر بمباران بیهوش شدند. ساعتها تلاش کردند، رفتند و آمدند اما خبری از پیکرها نبود تا اینکه برخی خسته شدند و تصمیم گرفتند استراحت کنند و فرصت خواستند. اما علاء اصرار داشت که من میخواهم بروم پایین، نمیخواهم استراحت کنم. گفت من چیزی برای از دست دادن ندارم. با اینکه علاء سه فرزند دارد. پس ماسک اکسیژن را به صورتش زد و پایین رفت. علاء بیرون نیامد. برنگشت. چند ساعت بعد از استراحت، تیم پزشکی پایین رفتند و دیدند علاء کنار سید حسن دراز کشیده. علاء ماسک را برداشته بود و به صورت سید گذاشته بود. تلاش کرده بود سید برگردد. برنگشت. علاء هم همانجا بیماسک با او رفت و تن بی جانش فریاد «بعد از تو خاک بر سر دنیا» شد.
هفهاف بصری هم دیر رسید، آوارهی محمّد بود.به سپاهیان عمر سعد گفت یا ایّهاالجندُ المجَند، أنا الهفهافُ بن المهند، أبغی عیالَ محمّد.
خداوندا!
تو شاهد باش.
ما نیز در این کوچه پسکوچهها دنبالیم.
تو شاهد باش آمدند آن قوم که دنبال بودند.
دیر آمدند اما آخر آمدند...
#اصرار
#شخص #خبر #اسم
#لبنان #مصیبت #زمان
@Esrar3