🌺 تفسیر آیه1⃣2⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ثم اماته فاقبره1⃣2⃣
🔸كلمه #اماته به معناى تحقق دادن به مرگ انسان است، و مراد از #اقبار دفن كردن مرده آدمى و پوشاندنش در شكم زمين است، البته اين بر اساس غالب است، كه عادت مردم بر آن جارى شده، و به همين جهت نسبت در گور كردن را به خداى تعالى داده، چون او (بوسيله كلاغ در داستان هابيل ) هدايتشان كرده و يا به دلها الهام كرد كه مردگان خود را دفن كنند پس اين عمل با خداى تعالى نسبتى دارد، همانطور كه به خود مردم هم نسبتى دارد.
🔸بعضى گفته اند: منظور از اقبار اين است كه خداى تعالى او را صاحب قبر كرد، يعنى دستور داد زنده ها، او را دفن كنند، و با اين عمل مرده او را احترام نموده، از اينكه جيفه اش متعفن شود، و مردم از بوى آن متنفر و متاذى گردند جلوگيرى نموده.
🔸ليكن وجه قبلى با سياق آيات مناسب تر است، چون آيات در اين زمينه سخن دارند كه تدبير تكوينى خداى تعالى را گوشزد كنند، نه تدبير تشريعى او را، كه يكى از آن تشريع حكم غسل و كفن و دفن اموات است.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣2⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ثم اذا شاء انشره2⃣2⃣
🔸در مجمع البيان گفته : كلمه #انشار به معناى زنده كردن بعد از مرگ به منظور تصرف است، همچنان كه جامه را بعد از تا كردن و پيچيدن دوباره باز مى كنند، (تا در آن تصرفى كنند) پس مراد از اين جمله اين است كه خداى تعالى هر وقت بخواهد مردگان در قبر را مبعوث مى كند، و در اين تعبير اشاره اى هم به اين معنا است كه روز بعث را جز خداى تعالى كسى نمى داند.
معناى آيه: (كلا لما يقض ما امره) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣2⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰كلا لما يقض ما امره3⃣2⃣
🔸آنچه از سياق به دست مى آيد اين است كه كلمه #كلا از سؤالى كه از سياق بر مى خيزد ردع و جلوگيرى كند، سؤالى كه جمله (لما يقض ما امره ) به آن اشاره دارد، گويا بعد از آنكه اشاره شد به اينكه انسان مخلوقى است كه از اولين لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبير خداى تعالى است، او است كه وى را خلق مى كند و تقدير مى نمايد، و راه را برايش هموار مى سازد، مى ميراند و در قبر مى كند، و مجددا از قبر بيرونش مى آورد، همه اينها نعمت هايى است از خداى تعالى، شخص مى پرسد: حال كه جريان بدين قرار است پس انسان چه بايد بكند و چه كرد، آيا در برابر مقام ربوبيت خاضع گرديد يا نه؟ و آيا شكر نعمت را بجاى آورد يا نه؟ در پاسخ فرموده : #كلا، نه انسان چنين نكرد، آنگاه مطلب را چنين توضيح داد كه:
🔸 (لما يقض ما امره ) هرگز آنچه را خداى تعالى دستور داد به انجام نرساند بلكه كفران و نافرمانى كرد.
پس، از آنچه گذشت روشن شد كه ضمير در #يقض به انسان بر مى گردد، و مراد از قضاء نكردن انسان، به انجام نرساندن دستورات الهى است. و بعضى گفته اند: ضمير به خداى تعالى بر مى گردد، و معناى عبارت اين است كه: خداى تعالى اين قضاء را براى كفار نرانده كه امر او را به انجام برسانند و ايمان آورده اطاعتش كنند، بلكه اگر هم به ظاهر به ايشان امر فرموده از باب اتمام حجت بوده است. ولى اين وجه بعيد به نظر مى رسد.
🔸و نيز اين معنا روشن شد كه مذمت و ملامتى كه در آيه آمده متوجه انسان طبيعى است يعنى مى خواهد بفرمايد طبع انسان چنين است كه اگر به خودش واگذار شود در كفر افراط مى كند، و اين همان مطلبى است كه آيه زير افاده اش مى كند (ان الانسان لظلوم كفار)، كه قهرا با انسانهايى منطبق مى شود كه فعلا مبتلا به كفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى ورزند. و از اين معنا روشن مى شود اينكه از بعضى نقل شده كه گفته اند: عموميتى كه در آيه است منظور نظر است، چون هيچ انسانى چه كافر و چه مؤمن آنطور كه بايد خدا را عبادت نكرده، و دستورات او را به انجام نرسانيده، درست نيست.
🔸و وجه نادرستيش اين است كه: ضمير (به حسب قواعد عربى) به انسان بر مى گردد كه در صدر آيات آمده بود، و عموميت آن هم بر حسب طبع انسان منظور است، كه طبعا افراطگر در كفر است، و اما بر حسب فعليت قهرا به انسانهايى تطبيق مى كند كه فعلا داراى كفر هستند.
🔸معناى آيه: (كلا لما يقض ما امره) كه متضمن ملامت انسانهاى مبتلا به كفر است
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣2⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰فلينظر الانسان الى طعامه4⃣2⃣
🔸اين جمله به شهادت حرف #فاء كه در اولش آمده، متفرع بر جملات قبل است، البته تفرع تفصيل بر اجمال مى باشد، پس در اين صورت، نظر و مطالعه انسان را پيرامون طعامى كه مى خورد و با آن سد رمق مى كند و بقاى خود را تضمين مى نمايد لازم مى داند - با اينكه نعمت طعام يكى از ميليونها نعمتى است كه تدبير #ربوبى آنها را براى رفع حوايج بشر در زندگيش فراهم كرده - و دستور مى دهد اگر در همين يك نعمت مطالعه كند، سعه تدبير ربوبى را مشاهده خواهد كرد، تدبيرى كه عقلش را متحير و مبهوت خواهد كرد، آن وقت خواهد فهميد كه خداى تعالى چقدر نسبت به صلاح حال انسان و استقامت امر او عنايت دارد، آن هم چه عنايتى دقيق و محيط.
🔸و مراد از انسان - بطورى كه گفته شده - غير آن انسانى است كه نامش در اول اين فصل از آيات ذكر شد، چون مراد از آن انسان، خصوص افرادى است كه در كفر ورزيدن مبالغه مى كنند، به خلاف انسان در آيه مورد بحث، كه مأمور شده به طعام خود نظر كند، چون منظور از آن عموم انسانها است، و همين جهت بود كه دوباره كلمه انسان را ذكر كرد، وگر نه اگر منظور همان انسان مى بود مى فرمود: (فلينظر الى طعامه) يعنى همان انسان كه نامش را برديم بايد به طعام خود نظر كند.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰انا صببنا الماء صبا... و لانعامكم5⃣2⃣ الی 2⃣3⃣
🔸قرائتى كه فعلا دائر در بين مسلمين است كلمه #انا را با فتحه همزه مى خوانند، كه بنابر آن جمله مورد بحث بيانى تفصيلى براى تدبير خداى تعالى مى شود، كه چگونه طعام انسان را مى آفريند، بله البته اين مرحله ابتدايى از آن تدبير تفصيلى است، وگرنه بيان مستوفا و كامل آن خصوصيات كه در نظام آفرينش طعام برقرار است، و نظام وسيعى كه در همه اين امور و روابط كونى كه بين هر يك از آن امور و بين انسان برقرار است، چيزى نيست كه بتوان در چند آيه بيانش كرد، و عادتا از وسع و طاقت بيان بشرى بيرون است.
🔸و كوتاه سخن اينكه: كلمه #صب در جمله مورد بحث به معناى ريختن آب از بلندى است، و منظور در اينجا فرو فرستادن بارانها بر زمين براى روياندن گياهان است، و بعيد نيست كه شامل جارى ساختن چشمه ها و نهرها نيز بشود، چون آبهاى زير زمينى هم از ذخائرى است كه بوسيله باران پديد مى آيد.
🔸(ثم شققنا الارض شقا) - ظاهر اين آيه اين است كه منظور از #شق شكافتن زمين بوسيله جوانه گياهانى است كه از زمين سر در مى آورند، و به همين جهت اين جمله را با كلمه #ثم و جمله بعدى را با حرف #فاء به جمله (انا صببنا الماء) عطف كرد.
🔸(فانبتنا فيها حبا) - ضمير در #فيها به كلمه #ارض بر مى گردد، و مراد از حب جنس حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها، و همچنين منظور از كلمه #عنب در جمله بعدى جنس آن است، و همچنين #قضب و غير اينها.
🔸(و عنبا و قضبا) - عنب به معناى انگور است، ولى به درخت آن نيز عنب گفته مى شود، و شايد در اينجا منظور همين درخت انگور باشد، نظير زيتون كه هم به ميوه درخت گفته مى شود، و هم به درخت آن و كلمه #قضب به معناى سبزيجات تر و تازه است، كه انسان آن را مى خورد. و اين كلمه در اصل به معناى قطع است، و سبزيجات را اگر قضب خوانده اند بخاطر اين است كه پى در پى قطع مى شود. بعضى هم گفته اند: منظور همه گياهانى است كه از زمين قطع مى شود، حتى علف حيوانات را هم شامل مى شود.
🔸(و زيتونا و نخلا) - معناى اين دو كلمه معروف است.
🔸(و حدائق غلبا) - كلمه #حدائق جمع حديقه است، كه به معناى بوستانى تفسير شده كه اطرافش ديوار كشيده باشند، و كلمه #غلب جمع غلباء است، گفته مى شود (شجره غلباء) يعنى درختى بزرگ و كلفت، پس حدائق غلب به معناى بوستانى است كه درختانش عظيم و كلفت باشد).
🔸(و فاكهه و ابا) - بعضى گفته اند: كلمه #فاكهه به معناى مطلق ميوه ها است. و بعضى گفته اند: همه ميوه ها را شامل مى شود، الا انگور و انار را. بعضى ديگر گفته اند: اگر در بين مصاديق فاكهه، خصوص زيتون و نخل را آورد، براى اين بود كه نسبت به آن دو اعتناى بيشترى داشته، و كلمه #اب - با تشديد #باء - به معناى گياه و چراگاه است.
(متاعا لكم و لانعامكم ) - كلمه #متاعا مفعول له است، مى فرمايد:
(ما آنچه از خوردنيها كه رويانديم براى اين بود كه شما را و چهار پايان را كه شما به خود اختصاص داده ايد، بهره مند و سير كنيم، و اگر در اين جمله از سياق غيبت (فلينظر الانسان ) به خطاب #كم التفات شده، براى آن بوده كه منت تدبير خود و انعام نعمتش را تأكيد كرده باشد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣3⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰فاذا جاءت الصاخه3⃣3⃣
🔸اين جمله اشاره است به سرانجام آن تدبيرى كه در اين آيات ذكر شده بود، تدبير عام ربوبى و تدبير خصوصيش در رابطه با انسان، و اينكه اين تدبير سرانجامش به كجا منتهى مى شود، و امرى كه خداى تعالى به انسانها كرد تا او را بندگى كنند، آيا انسان اين امر را به انجام رسانيد يا خير؟ و آن سرانجام همان روز صاخه #قيامت است، كه انسان جزاى اعمال خود را دريافت مى كند.
كلمه صاخه به معناى #صيحه شديدى است كه از شدتش گوشها كر شود، و منظور از آن نفخه صور است.
اشاره به شدت و سختى روز قيامت به نحوى كه انسان حتى از كسان و نزديكانش مىگريزد
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات4⃣3⃣ و 5⃣3⃣ و 6⃣3⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰يوم يفر المرء من اخيه4⃣3⃣
🔰 و امه و ابيه5⃣3⃣
🔰و صاحبته وبنيه6⃣3⃣
🔸اين آيه به شدت روز قيامت اشاره مى كند، شدت آن روز به حدى است كه اقرباى انسان و نزديكانش كه يك روز طاقت فراقشان را نداشت و آنها را ياور و بازوى خود در زندگى مى پنداشت، و همواره به آنان پناه مى برد، امروز از همه آنان مى گريزد، براى اينكه شدت آنچنان احاطه مى كند كه نمى گذارد آدمى به ياد چيزى و كسى بيفتد، و اعتنايى بغير خود كند، حال غير خودش هر كه مى خواهد باشد، آرى بلا و مصيبت وقتى عظيم باشد و شدت يابد، و بر آدمى چيره گردد، آنچنان آدمى را به خود جذب مى كند كه از هر فكر و تلاشى منصرفش مى سازد.
دليل بر اين معنا آيه بعدى است كه مى فرمايد:
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 7⃣3⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰لكل امرى ء منهم يومئذ شان يغنيه7⃣3⃣
🔸يعنى براى هر فردى از ايشان، بقدر كفايت كه نگذارد به چيز ديگرى بينديشد گرفتارى هست.
🔸و بعضى در سبب فرار انسان از اقرباء و بستگان نزديك خود در آن روز، وجوه ديگرى آورده اند كه چون دليلى بر آن نبود از ايرادش صرفنظر كرديم.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣3⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰لكل امرى ء منهم يومئذ شان يغنيه8⃣3⃣
🔸يعنى براى هر فردى از ايشان، بقدر كفايت كه نگذارد به چيز ديگرى بينديشد گرفتارى هست.
🔸و بعضى در سبب فرار انسان از اقرباء و بستگان نزديك خود در آن روز، وجوه ديگرى آورده اند كه چون دليلى بر آن نبود از ايرادش صرفنظر كرديم.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣3⃣سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰و وجوه يومئذ عليها غبره9⃣3⃣
🔸كلمه #غبره به معناى غبار و كدورت است، كه منظور از آن سيما و نشانه هاى غم و اندوه است.
_____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣4⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰ترهقها قتره0⃣4⃣
🔸يعنى سياهى و تاريكى بر آن چهره ها نشسته. در اين چهار آيه حال دو طايفه را، با بيان حال چهره هايشان بيان كرده، چون چهره و قيافه آينه دل است، هم مسرت درونى در آن جلوه مى كند و هم اندوه و گرفتارى.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣4⃣ سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰اولئك هم الكفره الفجره1⃣4⃣
🔸يعنى اين طايفه جامع بين دو صفت كفر و فجورند، كفر كه كار #قلب، و #فجور كه كار بدنى و به معناى گناهان شنيع است، و ممكن هم هست منظور از كفر، كفران نعمت ها، و منظور از فجور همان گناه ان باشد، و اين جمله تعريف طايفه دوم است، كه اهل #شقاوتند، چيزى كه هست در اين آيات طايفه اول يعنى اهل سعادت را به مثل چنين تعريفى توصيف نكرده، و اين بدان جهت بوده كه سياق كلام و غرض اصلى، بيان حال طايفه دوم بوده، و مى خواسته آن طايفه را انذار و از سرانجام وخيمى كه در پيش دارند بيم دهد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره #العبس از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى🌺
🔸روايتى درباره:
قتل الانسان ما اكفره،
جهل ابوبكر و عمر به معناى #ابا شدت روز قيامت و...
🔸در الدر المنثور است كه ابن منذر از عكرمه روايت كرده كه در تفسير آيه (قتل الانسان ما اكفره ) گفته:
اين آيه در شأن عتبه بن ابى لهب نازل شده، كه وقتى آيه (و النجم اذا هوى ) را شنيد، گفت: من كفر مى ورزم به پروردگار نجم وقتى كه فرو مى ريزد، ناگزير رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را نفرين كرد، و در سفرى كه به شام مى رفت شير او را پاره كرد.
و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه در حديثى طولانى در معناى (قتل الانسان ما اكفره) فرمود:
يعنى انسان لعنت شده است.
🔸و در تفسير قمى در ذيل آيه ثم السبيل يسره آمده كه خداوند راه خير را براى بشر آسان كرده است.
🔸مؤلف: مراد از اين حديث اين است كه: خداى تعالى انسان را در عملش مختار كرده، بطورى كه راه سعادت و رسيدن به كمالش را آسان ساخته، همان كمالى كه براى رسيدن به آن آفريده شده. پس اين خبر با آن معنايى كه ما در تفسير آيه آورديم منطبق است.
و نيز در معناى كلمه #و_قضبا در همان كتاب آمده كه قضب به معناى #قت است (گياهى است كه حيوانات علفخوار آن را مى چرند).
🔸و نيز در معناى جمله (و فاكهه و ابا) فرموده: #اب به معناى علف خشكى است كه علفخواران مى خورند.
🔸و در الدر المنثور است كه ابو عبيد در كتاب #فضائل خود از ابراهيم تيمى روايت كرده كه گفت: شخصى از ابو بكر صديق پرسيد: #و_ابا يعنى چه ؟ در پاسخ گفت به زير كدام آسمان و روى كدام زمين پناهنده شوم، وقتى درباره كتاب خدا چيزى بگويم كه نمى دانم.
🔸و نيز در همان كتاب آمده كه سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن سعد، عبد بن حميد، ابن منذر، ابن مردويه، بيهقى (در كتاب شعب الايمان)، خطيب و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، از انس روايت كرده اند كه روزى عمر آيات (فانبتنا فيها حبا و عنبا و قضبا) را تا كلمه و ابا قرائت كرد، آنگاه گفت: همه اينها را مى شناسيم، اما بايد ديد كلمه #اب به چه معنا است، آنگاه چوب دستياى كه در دست داشت از دست انداخت و گفت: عمر بيهوده خودت را به اين در و آن در نزن، اگر تو معناى كلمه اب را ندانى چه گناهى دارى، اى مردم برويد به دنبال كسى كه از خود قرآن شما را به معناى آن هدايت كند، آنگاه عمل كنيد، و وقتى چيزى از كتاب خدا را نفهميديد آن را به پروردگار كتاب واگذاريد.
🔸و نيز در آن كتاب آمده كه عبد بن حميد، از عبد الرحمان بن يزيد روايت كرده كه گفت: مردى از عمر پرسيد: معناى كلمه #و_ابا چيست؟ همين كه ديد حضار مجلس به دادن جواب پرداختند، شلاق خود را گرفته به آنان حمله ور شد.
🔸مؤلف: اين حديث مى خواهد بگويد عمر مردم را از بحث پيرامون معارف قرآن و حتى تفسير الفاظ آن، منع مى كرد.
و در ارشاد مفيد آمده كه روايت شده شخصى از ابو بكر از كلام خداى عز و جل كه فرموده: (و فاكهه و ابا) پرسيد: ابو بكر معناى كلمه #اب از قرآن را ندانست، در پاسخ گفت كدام آسمان و كدام زمين مرا پناه مى دهد و يا چه خاكى به سر كنم اگر درباره قرآن چيزى بگويم كه بدان علم ندارم، اما كلمه #فاكهه كه معنايش را همه مى دانيم، و اما كلمه اب را من نمى دانم خدا داناتر است.
اين سخن به امير المؤمنين عليه السلام رسيد فرمود: سبحان اللّه چطور نمى داند كه كلمه #اب به معناى علف و چريدنيها است؟ و اينكه خداى تعالى در اين آيه مى خواهد نعمت هايى را كه به خلقش داده، و از آن جمله آنچه غذاى آنان و غذاى چهار پايان ايشان است كه بوسيله آن هم جانشان زنده مى ماند، و هم جسمشان نيرو مى گيرد، به رخ آنان بكشد.
و در مجمع البيان است كه از عطاء بن يسار از سوده همسر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم روايت شده كه گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: مردم پا برهنه و لخت. و ختنه نشده محشور مى شوند و عرق آنچنان از ايشان مى ريزد كه حتى تا نرمه گوشها مى رسد، مى گويد عرضه داشتم: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم خاك بر سرم آيا در آن روز مردم لخت و عريان به يكديگر نگاه مى كنند؟ فرمود: در آن روز مردم به هيچ چيز جز گرفتارى خود نمى انديشند و نمى پردازند، آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: (لكل امرى ء منهم يومئذ شأن يغنيه ).
و در تفسير قمى در ذيل آيه (لكل امرى ء منهم يومئذ شأن يغنيه) فرموده: يعنى شغلى است كه از هر شغل ديگرى بازش مى دارد.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 سوره #النازعات
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
Parhizgar079 (1).mp3
571.4K
🌺 ترتیل سوره #النازعات
⌛️زمان ۳:۴۵دقیقه
🎙استاد پرهیزگار
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات سوره #النازعات از تفسير شریف المیزان
🔸ترجمه آيات
✅به نام خداوند بخشنده مهربان.
🔸به فرشتگانى سوگند كه ارواح مجرمان را به شدت از بدنهايشان بر مى كشند1⃣
🔸و فرشتگانى كه ارواح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا مى سازند2⃣
🔸و سوگند به فرشتگانى كه در سراسر عالم شناورند3⃣
🔸پس به خاطر زودتر به ماموريت رسيدن از يكديگر سبقت مى گيرند4⃣
🔸و سپس به آنهايى سوگند كه امور را تدبير مى كنند5⃣
🔸(كه به طور يقين مبعوث خواهيد شد) در آن روزى كه زلزله هاى وحشتناك همه چيز را به لرزه در مى آورد6⃣
🔸و از پس آن حادثه دومين (صيحه عظيم ) رخ مى دهد7⃣
🔸دلهايى در آن روز سخت هراسان است8⃣
🔸ديدگان صاحب آن دلها از شرم افتاده باشد9⃣
🔸گويند چگونه ما را به حال اول با زمان مى آورند🔟
🔸بعد از آنكه استخوانهايى پوسيده شديم1⃣1⃣
🔸و نيز گويند حقا اين بازگشتى زيان آميز است2⃣1⃣
🔸آرى اين بازگشت تنها با يك صيحه عظيم واقع مى شود3⃣1⃣
🔸كه ناگهان همه مردگان، روى زمين قرار مى گيرند4⃣1⃣
🔸آيا داستان موسى به تو رسيد؟5⃣1⃣
🔸وقتى پروردگارش از وادى مقدس طوى ندايش داد و گفت :6⃣1⃣
🔸به سوى فرعون برو كه طغيان كرده است7⃣1⃣
🔸بگو آيا مى خواهى پاك شوى ؟8⃣1⃣
🔸و من تو را به سوى پروردگارت هدايت كنم تا از او بترسى9⃣1⃣
🔸موسى معجزه بزرگتر را نشانش داد۲۰
🔸ولى او تكذيب و سرپيچى كرد۲۱
🔸و سپس برگشت تا عليه موسى تلاش كند۲۲
🔸منادى فرستاد تا همه جمع شدند۲۳
🔸آنگاه گفت من پروردگار بزرگ شما هستم۲۴
🔸در نتيجه اين بلند پروازى، خداى تعالى او را به عذاب دنيا و آخرت بگرفت۲۵
🔸و در اين سرگذشت عبرتى است براى مال انديشى كه از سوء عاقبت ترسان است۲۶
🔸آيا خلقت شما سخت تر است يا آفرينش آسمان كه خدا بنايش كرده ؟!۲۷
🔸و سقف آن را بالا برده و آن را منظم ساخته ؟۲۸
🔸شبش را تاريك و روزش را روشن كرده۲۹
🔸و زمين را بعد از آن گسترده۳۰
🔸آب و چراگاه در آن بيرون كرده۳۱
🔸و كوهها را ريشه دار ساخته۳۲
🔸كه همه اينها مايه برخوردارى شما و حيوانات شما است۳۳
🔸پس وقتى آن حادثه بزرگ رخ دهد۳۴
🔸در آن روزى كه انسان هر چه كرده به ياد مى آورد ۳۵
🔸و جهنم براى هر صاحب چشمى ظاهر مى شود (چه خواهيد كرد)۳۶
🔸(در آن روز مردم دو طايفه اند) اما كسى كه طغيان كرده۳۷
🔸و زندگى دنيا را ترجيح داد۳۸
🔸دوزخ جايش است۳۹
🔸و اما كسى كه از موقعيت پروردگارش ترسيده و از هواى نفس جلوگيرى كرده ۴۰
🔸بهشت جايگاه او است۴۱
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات سوره #النازعات از تفسير شریف المیزان
✍بيان آيات
🔸در اين سوره خبرهاى موكدى از وقوع قيامت آمده، و از طريق تدبير ربوبى كه نتيجه اش تقسيم شدن مردم به دو طايفه بهشتى و دوزخى است، بر وقوع آن استدلال كرده، و در آخر با اشاره به اينكه از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى پرسيدند كه قيامت چه وقت است؟ و با پاسخ به اين سؤال سوره را ختم مى كند، و از سياق اين سوره بر مى آيد كه در مكه نازل شده است.
__
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات1⃣الی 5⃣سوره #النازعات از تفسير شریف المیزان
🔰و النازعات غرقا1⃣
🔰و الناشطات نشطا2⃣
🔰و السابحات سبحا3⃣
🔰فالسابقات سبقا4⃣
🔰فالمدبرات امرا5⃣
🔸مفسرين در تفسير اين آيات پنجگانه اختلاف عجيبى به راه انداخته اند، ولى همه آنان اتفاق دارند بر اينكه پنج سوگند است از خداى تعالى، و بيشترشان گفته اند جواب قسم حذف شده، و تقدير كلام اقسم بالنازعات و اقسم بالناشطات... است، و معنايش اين است كه من به اين نامبرده ها سوگند مى خورم كه شما بطور يقين مبعوث خواهيد شد.
اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات: (و النازعات غرقا والناشطات نشطا...)
🔸و النازعات غرقا- بعضى گفته اند: مراد از نازعات فرشتگانى هستند كه جان مردم را هنگام مردن نزع مى كنند و از اجساد بيرون مى كشند، و كلمه #غرقا مصدرى است كه چون زوايدش حذف شده مطلب را بيشتر تأكيد مى كند، و تقدير آن (و النازعات اغراقا و تشديدا فى النزع) است، يعنى سوگند مى خورم به فرشتگانى كه در كندن جانها از بدنها اغراق مى كنند، و به سختى آن را مى كنند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، ملائكه اى هستند كه ارواح كفار را از بدنهايشان با شدت مى كنند.
🔸بعضى ديگر گفته اند: اصلا منظور از نازعات خود مرگ است، چون مرگ است كه ارواح را از بدنها بطور كامل بيرون مى كشد.
بعضى هم گفته اند: مراد از نازعات، ستارگان سيارى هستند كه از افقى كنده مى شوند و در افقى ديگر طلوع مى كنند، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به سيارگان كه از مطلع خود طلوع نموده، در مغربهاى خود غروب مى كنند.
🔸و بعضى گفته اند: مراد از آن، كمان ها است كه تير را با كشيدن زه تا آنجا كه جا دارد از جاى خود كنده، به طرف دشمن پرتاب مى كند. و بنابراين سوگند به تير و كمان مجاهدين در راه خدا، و يا به خود مجاهدين است.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، وحشى ها هستند كه بسوى دشت هاى سبز مى روند.
🔸(و الناشطات نشطا) - كلمه #نشط به معناى جذب، و نيز خروج و اخراج به ملايمت و سهولت است، و نيز به معناى گره گشايى است. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از #ناشطات ملائكه اى هستند كه ارواح را از اجساد بيرون مى كشند. بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه مخصوص هستند كه مأمور گرفتن جانهاى مؤمنين از اجسادشان به رفق و سهولتند، همچنان كه مراد از جمله قبلى ملائكه اى هستند كه جانهاى كفار را با شدت از اجساد آنان بيرون مى كشند.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه ارواح كفار را از اجساد آنان نشط مى كنند و مى برند. و بعضى گفته اند: مراد از ناشطات، ارواح خود مؤمنين است. و بعضى گفته اند: ستارگانند، كه از افقى به افق ديگر نشط مى كنند و مى روند. و بعضى گفته اند تيرها هستند كه در جنگها از كمان بيرون مى روند. و بعضى گفته اند: مرگ است، كه ارواح را از اجساد بيرون مى برد. و بعضى گفته اند: وحشيانند كه از ناحيه اى به ناحيه ديگر كوچ مى كنند.
🔸و السابحات سبحا- در معناى اين جمله نيز اقوالى است:
بعضى گفته اند: ملائكه اند، كه ارواح را قبض نموده روح مؤمن را به سرعت بسوى بهشت، و روح كافر را به سوى آتش مى برند، چون كلمه #سبح به معناى سرعت در حركت است، همچنان كه به اسب وقتى به سرعت مى دود سابح مى گويند. بعضى ديگر گفته اند: منظور تنها آن فرشتگانى هستند كه ارواح مؤمنين را قبض نموده و به ملايمت و مدارا از بدنها بيرون كشيده، رهايشان مى كنند تا استراحت كنند، مثل كسى كه چيزى را در آب شنا مى دهد بعد كنارش مى گذارد، ملائكه هم يك عمر جان را در بدن شنا مى دهند و بعد از مرگ رهايش مى كنند تا به استراحت بپردازد. 🔸بعضى گفته اند: فرشتگانيند كه بسرعت از آسمان نازل مى شوند، و بعضى گفته اند: ستارگانى هستند كه به حكم آيه:
(كل فى فلك يسبحون) هر يك در مدار خود شناورند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد اسبان مجاهدين است، كه در ميدان جنگ مى دوند. بعضى هم آن را عبارت دانسته اند از مرگها كه در نفوس جانداران شناورند. و بعضى عبارت دانسته اند از: كشتى هاى شناور در درياها. و بعضى گفته اند: ابرها هستند. و بعضى گفته اند: حيوانات دريايند.
🔸فالسابقات سبقا- بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه است، چون ملائكه در عمل خيرو ايمان و اعمال صالح از آدميان پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند: مراد از آن ملائكه موت است، كه روح مؤمن را قبل از آنكه روح كافر به آتش برسد به بهشت مى رسانند. و بعضى گفته اند: مراد از آن تنها ملائكه مأمور قبض روح مؤمن است كه آن را قبل از هر كار به بهشت مى رساند. و بعضى گفته اند: ملائكه وحى است، كه در رساندن وحى به انبياء از شياطين سبقت مى گيرند.
🔸و بعضى گفته اند: ارواح مؤمنين است كه از ملائكه پيشى مى گيرند، و قبل از آنكه ايشان روحشان را قبض كنند، از شدت علاقه به لقاى خدا، خود از كالبد بيرون مى شوند. و بعضى گفته اند ستارگانند كه در سير، از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند اسبان جنگجويان است، كه در جنگ از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى ديگر گفته اند: مرگ و ميرها است، كه از آرزوها پيشى مى گيرند.
🔸فالمدبرات امرا- در اين باره نيز اقوالى است:
بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه اند، كه امور را تدبير مى كنند، و اين نظريه بيشتر مفسران است، حتى بعضى ادعاء كرده اند كه اين قول همه مفسرين است.
🔸و بعضى گفته اند: مراد از آن چهار فرشته مأمور تدبير امر دنيا، يعنى جبرئيل و ميكائيل و عزرائيل و اسرافيل است، كه جبرئيل امر بادها و لشكريان و وحى را، و ميكائيل امر باران و گياهان را به عهده دارد، و عزرائيل موكل به قبض ارواح است، و اسرافيل مأمور رساندن دستورات الهى به آن سه فرشته و نيز مأمور دميدن در صور است. و بعضى گفته اند: مدبرات امر، افلاكند، كه امر خدا در آنها واقع گشته، و به وسيله آن افلاك قضاى الهى در دنيا جارى مى شود.
🔸البته قول ديگرى در اينجا هست كه مى گويد: در همه اين سوگندها مضافى در تقدير است و تقدير آن: (رب النازعات، و رب الناشطات، و رب السابحات، و رب السابقات، و رب المدبرات است ).
نقد و بررسى اقوال فوق
🔸ولى خواننده محترم توجه دارد كه سياق آيات پنجگانه سياق واحدى متصل و شبيه به هم است، و با بيشتر اقوالى كه از نظر شما گذشت نمى سازد، چون اقوال مذكور معناى سوگند را در اين پنج مورد، مختلف دانسته سوگند اول را مربوط به ملائكه قبض روح كفار، و دومى را مربوط به وحشيان، و سومى را راجع به كشتى هاى شناور، و چهارمى را مربوط به مرگ و ميرى كه از آرزوها سبقت مى گيرند، و پنجمى را مربوط به افلاك مى دانند.
علاوه بر اين بيشتر آنها دليلى بر اثبات قول خود ندارند، نه از متن آيه، و نه از سياق، دليلشان تنها اين است كه لفظ آيه از نظر لغت با فلان معنا مى سازد، و در آن استعمال شده، حال يا بطور حقيقت و يا بطور مجاز.
🔸از اين هم كه بگذريم بيشتر آن اقوال، با سياق آيات سوره كه سخن از روز قيامت دارد، و بر وقوع آن استدلال مى كند، مناسبت ندارد، با اينكه در سوره مرسلات ديديم كه همه سوگندهايش با مفاد سوره كه آن نيز درباره قيامت بود سازگارى داشت، و درست سوگند با جوابش مناسب بود.
بيان اينكه در اين پنج سوگند به ملائكه سوگند ياد شده است
🔸حال آنچه به نظر خود ما مى رسد و ممكن است درباره آن اظهار بداريم - و خدا داناتر است - اين است كه آنچه در اين آيات بدان سوگند ياد شده با صفاتى كه ملائكه در امتثالشان نسبت به اوامر صادره از ساحت مقدس الهى كه مربوط به تدبير امور عالم ماده نسبت به ايشان مى باشد، و سپس قيامشان به تدبير امور به اذن خداى تعالى، قابل انطباق است.
و آيات مذكور از نظر سياق شديدا شبيه به آيات آغاز سوره صافات است، كه مى فرمايد: (و الصافات صفا فالزاجرات زجرا فالتاليات ذكرا)، و نيز بسيار شباهت دارد به آيات اول سوره مرسلات كه مى فرمايد: (و المرسلات عرفا فالعاصفات عصفا و الناشرات نشرا فا لفارقات فرقا فالملقيات ذكرا)، كه ملائكه را در امتثال او امر الهى توصيف مى كند، چيزى كه هست آن آيات تنها ملائكه وحى را توصيف مى كرد، و آيات ابتداى اين سوره مطلق ملائكه را در تدبير امور عالم توصيف مى نمايد.
🔸از اينكه بگذريم در بين اين آيات پنجگانه آن صفتى كه در انطباقش با ملائكه روشنتر از ديگران است صفت #فالمدبرات_امرا است، كه در آن مسأله تدبير بدون قيد و بطور مطلق آمده است، پس مراد از آن تدبير همه عالم است، و كلمه #امرا يا تميز است و يا مفعول به براى كلمه #مدبرات، و از سوى ديگر مطلق تدبير هم كار مطلق ملائكه است، پس قهرا مراد از مدبرات، مطلق ملائكه خواهد بود.
🔸و از آنجايى كه در آغاز آيه #فالمدبرات_امرا فاء تفريع در آمده مى رساند كه مضمون اين آيه نتيجه آيه #فالسابقات_سبقا است، و از آنجا كه آيه (فالسابقات...) هم با #فاء تفريع آغاز شده، مى رساند كه مضمون آن نتيجه اى است از آيه #و_السابحات_سبحا، لذا نتيجه گرفته مى شود كه تدبير، فرع بر سبق، و سبق فرع بر سبح است، و اين به ما مى فهماند كه سنخيتى در معانى منظور نظر آيات سه گانه است، پس مدلول اين سه آيه اين است كه ملائكه تدبير امر مى كنند، اما بعد از آنكه بسوى آن سبقت جسته باشند، و به سوى آن سبقت مى جويند، اما بعد از آنكه هنگام نزول به سوى آن سرعت گرفته باشند. پس نتيجه مى گيريم مراد از سابحات و سابقات و مدبرات، همان ملائكه هستند به اعتبار نزولشان بسوى تدبيرى كه بدان مأمور شده اند.
🔰ادامه👇
🔸پس آيات سه گانه همان معنايى را مى رساند كه آيه زير در مقام افاده آن مى فرمايد: (له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امر الله) كه توضيح معنايش در سوره #رعد گذشت، پس ملائكه با همه اشياء سر و كار دارند، با اينكه همه اشياء در احاطه اسباب است، و اسباب در وجود و عدم و بقاء و زوال اشياء و در اختلاف احوال آنها با يكديگر نزاع دارند، پس آنچه خداى تعالى درباره آن موجود حكم كرده، و آن قضائى را كه خداوند درباره آن موجود مقرر داشته، همان قضائى است كه فرشته مأمور به تدبير آن موجود، بسوى آن مى شتابد، و به مسؤوليتى كه به عهده اش واگذار شده مى پردازد، و در پرداختن به آن از ديگران سبقت مى گيرد و سببى را كه مطابق قضاى الهى است تمام نموده، در نتيجه آنچه را خدا اراده كرده واقع مى شود، (دقت فرماييد).
و اما وقتى منظور از آيات سه گانه اشاره به سرعت گرفتن ملائكه باشد در نازل شدن براى انجام آنچه بدان مأمور شده اند، و سبقت گرفتن به آن، و تدبير امر آن، بناچار بايد دو آيه ديگر يعنى (و النازعات غرقا و الناشطات نشطا) را هم حمل كنيم بر انتزاع و خروجشان از موقف و مرتبه خطاب به موقف و مرتبه انجام ماموريت، پس نزع ملائكه بطور غرق، عبارت است از اينكه شروع به نزول به طرف هدف كنند، آن هم نزول به شدت و جديت، و نشط ملائكه عبارت است از خروجشان از موقفى كه دارند به طرف آن هدف، همچنان كه سبح آنان عبارت است از شتافتن و سرعت گرفتن بعد از خروج، و به دنبال آن سبقت گرفته و امر آن موجود را به اذن خدا تدبير مى كنند.
🔸بنابر بيانى كه گذشت آيات پنجگانه، سوگند به وظيفه اى است كه ملائكه دارند، و وضعى كه در هنگام انجام ماموريت به خود مى گيرند. از آن لحظه اى كه شروع به نزول نموده تا آخرين وضعى كه در تدبير امرى از امور عالم ماده به خود مى گيرند.
و در اين آيات اشاره است به نظمى كه تدبير ملكوتى در هنگام حدوث حوادث دارد، همچنان كه آيات بعدى مى فرمايد: (هل اتيك...) اشاره است به تدبير ربوبى كه در اين عالم ظاهر مى شود. و در تدبير ملكوتى حجتى است بر مسأله جزاء و بعث، همچنان كه تدبير امور دنياى مشهود نيز حجتى است بر آن، كه ان شاءاللّه بيانش از نظرتان خواهد گذشت.
اين بود آنچه با تدبر در سياق آيات كريمه به دست مى آيد، و رواياتى هم كه در بحث روايتى آينده ان شاء اللّه از نظر خواننده مى گذرد، تا حدودى آن را تأييد مى كند.
گفتارى پيرامون واسطه بودن ملائكه در تدبر
(در ذيل آيه فالمدبرات امرا)
بطورى كه از آيات قرآن كريم استفاده مى شود فرشتگان در ابداء موجودات از ناحيه خداى تعالى، و برگشتن آنها به سوى او، بين خدا و خلق واسطه هستند، به اين معنا كه اسبابى هستند براى حدوث حوادث، مافوق اسباب مادى و جارى در عالم ماده كه البته كاربردشان تا وقتى است كه مرگ نرسيده و موجود به نشاه ديگر منتقل نشده است، چون بعد از مرگ و انتقال، ديگر اسباب مادى سببيتى ندارند.
🔸اما وساطت ملائكه در مسأله #عود، يعنى حال ظهور نشانه هاى مرگ و قبض روح و اجراء سؤال و ثواب و عذاب قبر، و سپس ميراندن تمام انسانها در نفخه صور، و زنده كردن آنان در نفخه دوم، و محشور كردن آنان، و دادن نامه اعمال، و وضع ميزانها، و رسيدگى به حساب، و سوق به سوى بهشت و دوزخ، كه بسيار واضح است، و آيات دال بر اين وساطت بسيار زياد است، و احتياجى به ايراد آنها نيست، روايات وارده در اين مسائل از ناحيه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و ائمه اهل بيت عليهم السلم هم بيش از آن است كه به شمار آيد.
🔸و همچنين وساطت ملائكه در مرحله تشريع دين يعنى نازل شدن، و آوردن وحى، و دفع شيطانها از مداخله در آن، و پشت گرمى و يارى دادن به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، و نيز تأييد مومنين، و پاك كردن آنان از راه استغفار، و طلب مغفرت كردن از خدا براى آنان، جاى ترديد و بحث نيست.
🔸و اما دليل وساطت آنان در تدبير امور اين عالم، با اينكه هر امرى براى خود سببى مادى دارد، همين آيات اول سوره مورد بحث است، كه بطور مطلق ملائكه را نازعات و ناشطات و سابحات و سابقات و مدبرات خوانده كه بيانش گذشت.
🔰ادامه👇
🔸و همچنين دليل ديگرش آيه زير است، كه مى فرمايد: (جاعل الملائكه رسلا اولى اجنحه مثنى و ثلاث و رباع)، كه از آن به خاطر مطلق بودنش فهميده مى شود كه ملائكه خلق شده اند براى اينكه واسطه باشند ميان خدا و خلق، و براى ان فاذ امر او فرستاده مى شوند، همان امرى كه در آيه (بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون )، و آيه (يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يومرون)، از آن سخن گفته است كه توضيح بيشترش در تفسير آيه سوره فاطر گذشت، و گفتيم كه بال قرار دادن براى ملائكه اشاره به همين وساطت است.
🔸پس ملائكه جز وساطت بين خداى تعالى و بين خلق او، و انفاذ دستورات او در بين خلق، وظيفه و كارى ندارند، و اين بر اساس تصادف و اتفاق نيست، كه مثلا خداى تعالى گاهى او امر خود را به دست ايشان جارى سازد، و گاهى مثل همان امر را بدون وساطت ملائكه خودش انجام دهد، چون در سنت خداى تعالى نه اختلافى هست، و نه تخلفى، همچنان كه فرمود: (ان ربى على صراط مستقيم)، و نيز فرموده: (فلن تجد لسنت اللّه تبديلا و لن تجد لسنت اللّه تحويلا).
🔸از جمله وساطت هاى ملائكه يكى اين است كه بعضى از آنان مقام بلندترى دارند، و امر خداى تعالى را گرفته به پائين تر خود مى رسانند و در تدبير بعضى امور پائين تر خود را مأمور مى كنند، و اين در حقيقت توسطى است كه متبوع و دارنده مقام بلندتر بين خدا و بين تابع و دارنده مقام پائين تر آن دارد، مثل توسطى كه ملك الموت در مسأله قبض ارواح دارد، و پائين تر خود را مأمور به آن مى كند، و خداى تعالى از خود آنان حكايت كرده كه گفته اند: (و ما منا الا له مقام معلوم)، و نيز فرموده (مطاع ثم امين)، و نيز فرموده: (حتى اذا فزع عن قلوبهم قالوا ما ذا قال ربكم قالوا الحق ).
🔸عدم منافات بين واسطه بودن ملائكه و استناد حوادث به ايشان، به استناد آنها به خداى تعالى و به اسباب ظاهرى و اينكه خداى تعالى ملائكه را واسطه بين خدا و حوادث دانسته، و يا به عبارتى ملائكه را اسبابى معرفى كرده كه حوادث مستند به آنها است، منافات با اين معنا ندارد كه حوادث مستند به اسباب قريب و مادى نيز باشد، براى اينكه اين دو استناد و اين دو جور سببيت در طول همند، نه در عرض هم، به اين معنا كه سبب قريب علت پيدايش حادثه است و سبب بعيد علت پيدايش سبب قريب است
همچنان كه منافات ندارد كه در عين اينكه حوادث را به آنان مستند مى كنيم به خداى تعالى هم مستند بسازيم، و بگوييم تنها سبب در عالم خداى تعالى است چون تنها رب عالم او است، براى اينكه گفتيم سببيت طولى است نه عرضى، و استناد حوادث به ملائكه چيزى زائد بر استناد آنها به اسباب طبيعى و قريبه اش ندارد، و خداى تعالى استناد حوادث به اسباب طبيعى و ظاهريش را تصديق كرده، همانطور كه استناد آن به ملائكه را قبول دارد.
و هيچ يك از اسباب در قبال خداى تعالى استقلال ندارند، تا رابطه خداى تعالى با مسبب آن سبب قطع باشد، و باعث شود كه نتوانيم آن مسبب را مسبب خداى تعالى بدانيم، همانطور كه وثنيت پنداشته و گفته اند: خداى تعالى تدبير امور عالم را به ملائكه مقرب واگذار كرده. آرى توحيد قرآنى استقلال از هر چيز را از هر جهت نفى كرده، هيچ موجودى نه مالك خودش است، و نه مالك نفع و ضرر و مرگ و حيات و نشور خود.
🔸بنابراين مثل موجودات در استنادشان به اسباب مترتب يكى بر ديگرى، از سبب قريب گرفته تا بعيد، و در انتها استنادشان به خداى سبحان تا حدودى و به وجهى بعيد مثل كتابت است، كه انسان آن را با دست خود، و با قلم انجام مى دهد، و اين عمل يك استنادى به قلم، و استناد ديگرى به دست، و استناد ديگرى به انسان دارد، كه با دست و قلم كتابت را انجام داده، و هر چند سبب مستقل و فاعل حقيقى اين عمل خود آدمى است، و ليكن اين باعث نمى شود كه ما نتوانيم آن را به دست و قلم نيز استناد دهيم، هم مى گوييم فلانى چقدر خوب مى نويسد، و هم مى گوييم دست او چنين هنرى از خود نشان مى دهد، و هم خود او مى گويد: اين قلم خوب مى نويسد.
و نيز منافات ندارد كه بنا به بيان گذشته ما، ملائكه واسطه در تدبير باشند، و از سوى ديگر چنانچه از كلام خداى تعالى استفاده مى شود بعضى از ملائكه و يا همه آنان دائما در حال عبادت و تسبيح و سجده باشند، مانند آيه (و من عنده لا يستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون يسبحون الليل و النهار لا يفترون)، و آيه (ان الذين عند ربك لا يستكبرون عن عبادته و يسبحونه و له يسجدون).
🔸براى اينكه ممكن است ملائكه در حين انجام ماموريت خداى تعالى و تدبير امور دنيا سجده و تسبيح را هم انجام بدهند، همچنان كه چه بسا اين عدم منافات از آيه زير استشمام مى شود و لله يسجد ما فى السموات و ما فى الارض من دابه و الملائكه و هم لا يستكبرون.