https://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 این هم سرنخی برای مطالعه پیرامون حضرت علی‌اصغر @zedbanoo

🔶 کتاب حماسه حسینی تالیف استاد گرانقدر شهید مرتضی مطهری 💥 پیشنهاد مطالعه ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 🔸@IslamLifeStyles

زینب جان! زنان را ببین، مثل زنان شامی، به تماشا نیامده اند، اشک بار وبرسر کوبان آمده انـد. بانوی ما! مارا ازپس هزاران سال، بپذیر. عزاداری زنان عرب پریروز عراق @zedbanoo

😔چرا امام زمان ظهور نمی‌کنه؟ ☹️ خسته شدیم، پیر شدیم، مردیم، پس چرا دعاهامون اثر نمی‌کنه؟ 🔹چون هنوز این را درک نکردیم که گره مشکلات ما فقط با دستان گره‌گشای امام زمان ارواحنافداه باز می‌شود. 🔸چون امام زمان را در حد رفع خواسته‌های روزمره‌مان می‌خواهیم. بزرگ فکر نمی‌کنیم و خواستار بزرگان نیستیم. ✨امروز ششمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک یاعلی اعلام کنند تا برای آنهایی که اعلام نکردند، پیام یادآوری بفرستم. 🏴 انتقادات و پیشنهادات‌تان را برای آیدی @taghatoae ارسال بفرمایید. #زیارت_عاشورا #چله 🆔 @tanha_rahe_narafte

🏴من باشم و تو بی‌یاور بمونی؟ ✨پسر کوچیک حسنم، منم باید برم 💫غیرت علی تو وجودمه عمو 🏴شال علوی روی شونه‌مه عمو 🍃زاده دلاور و شیر ژمنم ❤️خون حسنی توی خونمه عمو #استوری #تولیدی_صدف 🆔 @tanha_rahe_narafte

بسم الله «غربتِ دوست داشتنی» اینجا که زندگی می کنم کمی همه چیز فرق می کند مثلا برای مهمانی رفتن کمی کمتر دغدغه داری و خرج می کنی. هنوز غذای دوسه رنگ باب نشده است. مجلس ختم که می روی از دنگ وفنگ وکفش رو فرشی وادا واطوار و آرایش عزا، خبری نیست. وقتی داغ دارند، خب گریه می کنند وسر خاک می روند و... درست است که گاهی دست بی رحم غربت، عجیب گلویم را می فشارد اما بین خودمان بماند به این ها که فکر میکنم،عطای جمع خودمانی را به لقایش می بخشمـ. من از جمع های خودی می ترسم.ازحجم استرسی که برای یک مهمانی باید به قلبم بیاورم. _از ترس لباس بچه ها، _چه خوردنها و چه غذایی پختنها، _ازترس انگ های فامیلیـ.. گاهی باخودم فکر می کنم چه بلایی به سرمان آمده که ازخودمان فرار می کنیم وتلاش می کنیم تا کسان دیگری باشیم. کسانی که برایمان غریبه اند. باید اتو کشیده راه بروند ورفتار کنند و ازترس انگ نخوردن، صمیمت را فدای نفاق اجتماعی کنند. گاهی دلم برای خودمان می سوزد که باهم بودنهایمان را بهانه ای برای عقده های سربازنکرده می کنیم. گاهی میان غربت و در خانواده بودن، غربت را به خاطر راحتی هایش ترجیح می دهم. راستی شما فکر می کنید علت مهم کم شدن روابط خانوادگی وفامیلی امروز، چیست؟ #سبک_زندگی @zedbanoo

اصلاحیه؛ گفته میشه این استوری مربوط به فیلمشون هست نه زندگی شخصی وایشون به دختر دارن. بدینوسیله از کلیه مخاطبین عزیز عذرخواهی میکنم و از مخاطب عزیزی که اطلاع دادن متشکرم♥

شبتون پر از عشق، پر از آرامش. پراز طمأنینه.. پرازخوشبختی. وپر ارعطرشانه های خدا. #شب_بخیر @zedbanoo

💐 قابل توجه خانمهای فرهیخته گرامی 💜 تنها 8 روز تا آغاز #نذر_فرهنگی کلاس آموزشی و مهارتی #هنر_زن_بودن در تعامل با شوهر باقی مانده است. 💓💓 جمعه ١٢ شهریور (٢۵ محرم) #نذر_فرهنگی داریم🌷 ❤️ دریافت #رایگان (نذر فرهنگی) برای عزیزانی که شرایط پرداخت هزینه کلاس را ندارند و تخفیف ۵٠ درصدی برای کسانی که مشکلی برای پرداخت هزینه کلاس ندارند. 🌸🍃 تا فرصت هست وارد شوید👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 💚 #کلاس_هنر_زن_بودن برای خانم‌های متاهل و یا خانم‌های مجردی که در سن ازدواج هستند، بسیار کاربردی خواهد بود، ان شاءالله ☺️ 💙 انتشار با شما... 😊😊 @zedbanoo

شما بخشی از رزقتون رو از طریق ذهنتون دریافت می کنید. اگرباور ندارید، این فیلم رو ببینید #سبک_زندگی #قدرت_ذهن @zedbanoo

🎥صف نذری و واقعیتش! 🔹تلویزیون آذربایجان، برای تمسخر هویت ایرانی و تزریق حقارت به ایرانی‌ها این فیلم رو منتشر کرده😡 شما برای جبرانش، رسانه باشید. #صدای_شیاطین #کذابان_جهانی #پروپاگاندای_رسانه ای @zedbanoo

بازی رایانه ای «مختار» منتشر شد. مسلم معین، مسئول سازمان فضای مجازی بسیج، با اعلام ساخت سه گانه بازی رایانه ای «سفیر عشق» گفت: بازی فصل قیام، دومین نسخه از سه گانه «سفیر عشق» محسوب می‌شود که روایتگر قیام مختار ثقفی از سلول های ابن زیاد تا سفر به مکه و آغاز قیام و پیروزی آن است. این اثر در سبک اکشن سوم شخص شمشیری تولید شده و دارای ۱۲ مرحله و بیش از ۶ ساعت گیم پلی است. فصل قیام با محوریت کاراکتر مختار ثقفی دارای ۴۵ دقیقه روایت سینمایی است و نسبت به بازی «سفیر عشق؛ روز واقعه» که نخستین محصول این تریلوژی به شمار می رود پیشرفت های قابل توجهی داشته است. موسیقی در سبک اکشن شمشیرزنی یکی از عناصر حیاتی است، با توجه به فضای پویا و سه بعدی که موقعیت های متفاوتی برای بازیکن ایجاد می‌کند، جهت القای ریتم، تغییر موقعیت و برانگیختن احساسات متنوع در مخاطب موسیقی یکی از اصلی ترین عناصر محسوب می‌شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• مجموعه فرهنگی رسانه ای بدر(بصیرت در رسانه)👇 http://eitaa.com/joinchat/2011496448C2b00395a53 @zedbanoo

خدا خیرت بده جوون مرد الهی که براین عقاید ثابت قدم باشی.. قدر زر زرگرشناسد، قدر گوهر گوهری... سه چیز است تا از دست ندهی قدرشان را نخواهی دانست: سلامتی، امنیت و جوانی #گاندو #امنیت

#خدمت_جهادی درمان_کرونا_رایگان با سلام خدمت دوستان یکی از پزشکان متعهد و با تجربه مشهد(دکتر سید موسی الرضا حسینی) عضو هیئت علمی دانشگاه، رایگان از طریق واتساپ مریض های کرونائی رو ویزیت و درمان میکنند روش درمان ایشون کاملا متفاوت با روش های بقیه اطبا است روشی ترکیبی بین طب سنتی و طب رایج است که خیلی جواب های خوبی ازش گرفتن... شماره واتساپ ایشون: ۰۹۱۵۱۰۳۹۵۱۹ @zedbanoo

صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ.... @zedbanoo

✍️زلزله‌ هفت ریشتری 💦رد اشک‎‌های خشک‌شده رویِ صورتش نشان از گریه‌هایِ زیاد بود. دستانِ کوچک و نرم و لطیف معصومه را در دستانم گرفتم و کمی آن را فشردم تا قدری آرام شود. ❄️زلزله هفت ریشتری دیروز تمام روستا را با خاک یکسان کرده بود. ساختمان سالمی دیده نمی‌شد. تا چشم کار می‌کرد، خاک، سنگ، آجر و آهن مانند کوهی روی هم انباشته شده بود. گروه‌های امداد و نجات، ارتش، سپاه و نیروهای جهادی و مردمی در حال جستجو برای مفقودین بودند. حجم خرابی و زیرآوارماندگان بالا بود. معصومه موقع زلزله در باغ، همراه دخترخاله‌اش سرگرم بازی بود. تمام خانواده‌اش زیرآوار مانده بودند. زینب بعد از زلزله، او را تنها گذاشته بود. معصومه گیج و سرگردان بین خرابه ساختمان‌ها دنبالم می‌آمد. 🌸من با اولین گروه‌های جهادی رفته بودم. معصومه را باید به جای امنی می‌بردم؛ ولی معصومه نمی‌خواست از آنجا دور شود. با گریه می‌گفت:«مامانمو می‌خوام.» چادرهای هلال احمر را به او نشان دادم و گفتم:«معصومه خوشگلم، بیا تو رو برسونم اونجا بهت آب و غذا بدن، بهت قول می‌دم خودم می‌رم مامانت رو پیدا می‌کنم.» معصومه بینی‌اش را بالا کشید و گفت:«مامانم بهم گفت؛ نیام بیرون بازی، ولی من گوش ندادم و یواشکی اومدم بیرون. من دختر بدیم.» روی سرش دست کشیدم و گفتم:«نه، تو فقط خواستی بازی کنی. اشکال نداره. من با مامانت صحبت می‌کنم دعوات نکنه.» ☘️همانطور که دست معصومه تو دستم بود و حرف می‌زدم، یکی از روستائیان او را با من دید و اشاره کرد به سمت چپِ من و گفت:«خونه‌شون اونجاست، هیچ جاش سالم نمونده.» 🌺معصومه را به یکی از دوستانم سپردم. خودم به همان قسمت رفتم. گروهی را هم برای کمک صدازدم. با احتیاط خاک‌ها و آجرها را کنار می‌زدیم. بعد از ساعت‌ها خستگی و خاک‌آلود شدن به اجساد خانواده معصومه رسیدیم. خواهر شیرخواره‌اش در حالی که مادر مثل سپر خودش را آماج سنگ و آهن قرار داده بود، چشمانش را بر این دنیا بسته بود. پدر معصومه در قسمت دیگری از خانه همراه پسرش اُفتاده بود. صورت هر دوی آن‌ها خون‌آلود و خاکی بود. اشک‌هایم از روی گونه‌هایم بر روی خاک سرد ریخته می‌شد. با خود ناله می‌کردم:«بمیرم برا یتیمیت معصومه‌ جان، مامانت دیگه دعوات نمی‌کنه.» #ارتباط_با_فرزندان #داستانک #به_قلم_افراگل 🆔 @tanha_rahe_narafte

نامه‌های #ماریه قسمت ششم #محرّمانه @zedbanoo