تکذیبیه
بسم الله
☘️اگر کسی که عمیقا دوستش داری، تکذیبت کند چه میکنی؟ 😮
مثلا روزها دل در دلت نباشد تا تولدش بشود وتو به خیال خودت بهترین کادو را بخری، اما او خوشش نیاید یا اصلا تپش قلب و دَوِش جسمت را نبیند، چه حالی میشوی؟
یا مثلا یک روز بیایی و برایش غزل بخوانی اما وقتی دستش را برای یاری دراز میکند و یاری اش نکنی،
آیا هرگز باور خواهد کرد ادعایت را؟
با همه ی بازی هایی که بر سر عشق آمده، گمان نمیکنم هنوز هم کسی باشد که این سبک محبت ها را باور کند وانها را جز نمایشی دروغین، بپندارد. 😪
حالا کسی مثل رهبر که دوست ودشمن به خیر خواهی اش معترفند، دست یاریش را به سمتت دراز کرده؛
در سبک زندگی، تقویت تولید داخلی، خرید کالای داخلی، فرزند آوری و تنها خواسته اش از جوانان(تهذیب، تحصیل، ورزش) ،حالا بگو پاسخت به او چیست؟ وقتی غزل عاشقانه گوشش را پر کرده وحسرت عمل دلش را؟؟
#روزتربیت _بدنی
#سبک_زندگی
#ولایتمداری
@zedbanoo
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر میوه ای نخورید
انارستانی ها سلام🌹
همونطوری که هر فصلی میوه مختص به خودش رو داره ، هر اقلیمی هم میوه خاص خودش رو داره .
یعنی ممکنه یک میوه طبع های متفاوتی داشته باشه.
پس وقتی میخوایم بریم میوه بخریم ، حتما به موقعیت جغرافیایی که اون میوه رشد کرده هم توجه کنیم♥️
انارستان؛ حامی سلامت مردم ایران❤️
#سلامتی
@zedbanoo
🆔 @ofogh_tv
36.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️❤️❤️هفته وحدت مبارک❤️❤️❤️
#محمد_فیصولی
@zedbanoo
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴گزیدهی کوتاهی از سخنرانی لوییس فراخان، رهبر دینی و اجتماعی سیاهپوستان آمریکا؛ در کلیسایی در شیکاگو؛
▪️سخنان پیرامون حضرت مهدی علیهالسلام، و استقامت ایرانیان در فداکاری برای ایشان ...
و خطابِ تکاندهندهی ایشان به دونالد ترامپ!
✅ فیلم مربوط به زمان ریاست جمهوری ترامپ است.حتما ببینید
#بیداری_جهانی
#ظهور_نزدیک_است
@zedbanoo
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عاقبت سگ گردانی
🍎آنتی بیوتروریسم
@antibioterorism
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نارنجک روحانی در دستان رئیسی
🔺رئیسی دولت را با چه شرایطی از روحانی تحویل گرفت؟/نود اقتصادی
💻 کانال شم سیاسی
@zedbanoo
«نوازش آفتاب»
خسته وتشنه در آفتاب منتظر مجید بود.
مجید برای انجام کاری به اداره رفته و مهدیه با دوتا از بچه ها در ماشین منتظر بودند.
هرچند وقت یکبار یکی از بچه ها از گرما نق میزد وشرایط برای مهدیه سخت تر میشد
خسته و کلافه چندباری به شمارهی سعید زنگ زد ولی جواب نگرفت.
بالاخره بعد یک ساعت ونیم، سعید آمد.
از دیدن چهرهی مهدیه همه چیز را فهمید.
مهدیه دلش میخواست در رابکوبد و فریاد بزند.
در دلش بارها این کار را انجام داد.
سرش داد زد .گریه کرد.
اما وقتی سعید آمد در آرامشی ساختگی گفت:«پس چرا این همه طول کشید؟»
سعید جواب داد:«برق قطع شده بود، چهل دقیقه معطل بودیم تا برق بیاید»
مهدیه خدارا شکر کرد که با جر و بحث و فریاد، حق همسرش راضایع نکرده بود.
سرش را پایین انداخت.
سعید هم که چهرهی گرما دیدهی مهدیه را دید، اورا به آبمیوه دعوت کرد.
حالا انگار تلألؤ خورشید، نوازششان میکرد.
#ارتباط_همسر
#داستانک
#به_قلم_ترنم
@zedbanoo