eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺میلاد با سعادت محمد بن علی الجواد بر همه مسلمانان مبارکباد. ✅یکی از ادعیه روزهای ماه رجب توسل به آقا امام جواد و امام هادی علیهماالسلام است. 🔺اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِي رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلايَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِي فِي هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَةٌ. @fater290
♨️ تعدد پیشوایان دین و حل مقتضیات زمان 🔰شهید آیت الله مطهری 🔖🔖🔖🔖🔖🔖🔖 🔅ما اگر يك پيشواى معصوم داشته باشيم كه ۲۰ سال يا ۳۰ سال در ميان ما باشد و يا يك پيشوا داشته باشيم كه ۲۵۰ سال در ميان ما باشد، البته اگر تنها ۲۰ سال در ميان ما باشد آن قدرها تحولات و پيچ‏ و خم‏ها و تغييرها و موضوعهاى مختلف پيش نمى‏ آيد كه ما عمل آن پيشوا و طرز مواجه شدن آن پيشوا را با صورتهاى مختلف و شكلهاى مختلف موضوعات ببينيم و در نتيجه استاد بشويم و مهارت پيدا كنيم كه ما هم در اين دنياى متغير چگونه مواجه شويم و در اين زندگى متغير چگونه اصول كلى دين را با موضوعات مختلف و متغير تطبيق كنيم. 🔅زيرا دين يك بيانى دارد و يك تطبيقى و عملى. عيناً مانند درسهاى نظرى و درسهاى عملى؛ درسهاى عملى طرز تطبيق نظريه‏ هاست با موضوعات جزئى و مختلف. 🔅ولى اگر ۲۵۰ سال يك پيشواى معصوم داشته باشيم كه با اقسام و انواع صورتهاى قضايا مواجه شود و طريق حل آن قضايا را به ما بنماياند، ما بهتر به روح تعليمات دين آشنا مى‏ شويم و از جمود و خشكى و به اصطلاحِ منطق «اخذ ما ليس بعلّةٍ» و يا «خلط ما بالعرض بما بالذّات» نجات پيدا مى‏كنيم. 🔅«خلط ما بالعرض بما بالذّات» يعنى دو چيزى كه همراه يكديگرند يكى از آنها در امر سومى دخالت دارد و همراهى آن ديگرى با آن امر سوم اصالت ندارد بلكه به اعتبار اين است كه به حسب اتفاق همراه اولى بوده است و ما اشتباه كنيم و بپنداريم كه آن چيزى كه مستلزم امر سوم است اوست. فرض كنيد «الف» و «ب» در ظرفى همراه يكديگر بوده‏ اند و «الف» توليد «ج» مى‏ كند، بعد ما خيال كنيم كه «ب» مولّد «ج» است يا خيال كنيم در توليد كردن «الف» «ج» را، «ب» هم دخالت دارد. 🔅در سيره پيشوايان دين شك نيست كه آنها هم هر كدام در زمانى بوده ‏اند و زمان و محيط آنها اقتضائاتى داشته است و هر فردى ناچار است كه از مقتضيات زمان خود پيروى كند؛ يعنى دين نسبت به مقتضيات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. 🔅حال در زمينه تعدد پيشواى معصوم و يا طول عمر يك پيشوا انسان بهتر مى‏ تواند روح تعليمات دينى را از آنچه كه مربوط به مقتضيات عصر و زمان است‏ تشخيص دهد، روح را بگيرد و امور مربوط به مقتضيات زمان را رها كند. 🔅ممكن است پيغمبر يك عملى بكند به حكم اينكه روح دين اقتضا مى‏ كند و ممكن است يك عملى بكند به حكم مقتضيات زمان، مثل همان مثالى ... که رسول خدا فقيرانه زندگى مى‏ كرد و امام صادق مثلًا نه. @fater290
♨️خودسازی، مقدمه انجام وظیفه طلبگی @fater290 👇👇👇👇
khodsazi-dar-hoze-moghadame-anjame-vazaef.mp3
1.27M
🔉🔉 ♨️خودسازی، مقدمه انجام وظیفه طلبگی 🔰استاد علی فرحانی 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🔸استاد در این صوت، مسئله مهمی را تذکر میدهند. ایشان میفرمایند که هدف ما در حوزه علمیه، اجتهاد، اسلام شناسی و تبلیغ است و خودسازی، مقدمه انجام تکلیف در حوزه است. 🔸خودسازی، وظیفه هر انسان بما هو انسان است و اختصاصی به طلبگی ندارد. 🔸همچنین می فرمایند که اگر کسی فقط به تهذیب، خودسازی و انجام امور معنوی وارد در حوزه شود، به احتمال زیاد موفق نخواهد بود و در برخی موارد به خروج از حوزه منجر می شود. ✅حتما این صوت را (3) @fater290
♨️کربن کرارا صحیفه سجادیه را میخواند و گریه میکرد 👈جملاتی از علامه طباطبایی درباره پروفسور کربن @fater290 👇👇👇👇
المرسلات
♨️کربن کرارا صحیفه سجادیه را میخواند و گریه میکرد 👈جملاتی از علامه طباطبایی درباره پروفسور کربن @fa
♨️کربن کرارا صحیفه سجادیه را میخواند و گریه میکرد 👈جملاتی از علامه طباطبایی درباره پروفسور کربن ✨✨✨✨✨✨✨ 🔸روز جمعه، ۱۸ شعبان المعظم ۱۳۹۹ هجریه قمریه، حضرت علامه طباطبائی فرمودند: مسيو هانری کربن، قریب یکی دو ماه است که فوت کرده است. ایشان استاد کرسی شیعه شناسی در دانشگاه پاریس بوده است و مجالس عدیده، راجع به تحقیق در مذهب شیعه با ما داشت. مرد سليم النفس و منصفی بود. 🔸او معتقد بود که در میان تمام مذاهب عالم، فقط مذهب شیعه است که مذهبی پویا و متحرک و زنده است و بقیه مذاهب بدون استثناء عمر خود را سپری کرده اند و حالت ترقب و تکامل ندارند. یهودیان قائل به امام و ولی زنده ای نیستند و همچنین مسیحیان و زردشتیان اتکاء به مبدء حیاتی ندارند و به واسطه عمل به تورات و انجیل و زند و آوستا اکتفا نموده و تکامل خود را فقط در این محدوده جستجو می کنند، همچنین است تمام فرق اهل تسنن که فقط تکامل خود را در سایه قرآن و سنت نبوی می دانند؛ اما شیعه دین حرکت و زندگی است چون معتقد است که حتما باید امام و رهبر امت، زنده باشد و تکامل انسان فقط به وصول به مقام مقدس او حاصل می شود و لذا برای این منظور، از هیچ حرکت و عشق و پویائی دریغ نمی کند 🔸می فرمودند: روزی به کربن گفتم: در دین مقدس اسلام تمام زمین ها و امکنه بدون استثناء محل عبادت است. اگر فردی بخواهد نماز بخواند یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هر جا که هست می تواند این اعمال را انجام دهد و رسول الله فرموده است: "جعلت لى الأرض مسجدا و طهورا" ولى در دین مسیح چنین نیست، عبادات باید فقط در کلیسا انجام گیرد و در موقع معين، عبادات، در غیر کلیسا باطل است؛ بنابراین اگر فردی از مسیحیان در وقتی از اوقات حالی پیدا کرد (مثلا در نیمه شب، در خوابگاه منزل خود) و خواست خدا را بخواند چه کند؟ او باید صبر کند تا روز یکشنبه بیاید و کلیسا را باز کنند و برای دعا در آنجا حضور پیدا کند؟ این معنی قطع رابطه بنده است با خدا. 🔸در پاسخ گفت: بلی، این اشکال در مذهب مسیح هست و الحمد لله دین اسلام در تمام از منه و امکنه و حالات رابطه مخلوق را با خالق خود منظور داشته است. 🔸و فرمودند: دیگر آنکه گفتم در دین مقدس اسلام، انسان حاجتمند اگر حالی پیدا کند طبق همان حال و حاجت، خدا را می خواند؛ چون خداوند اسماء حسنائی دارد مانند غفور و رازق و منتقم و رحيم و غيرها، و انسان طبق خواست و حاجت خود هر یک از این اسماء را ملاحظه نموده و خدا را بدان اسم و صفت یاد می کند. مثلا اگر بخواهد خدا او را بیامرزد و از گناهش درگذرد باید از اسم غفور و غفار و غافر الذنب استفاده کند؛ اما در دین مسیح خدا اسماء حسنی ندارد، فقط لفظ خدا و إله و أب برای اوست؛ بنابراین اگر شما مثلا حالی پیدا کردید و خواستید با خدا مناجات کنید و او را با اسماء و صفاتش یاد کنید و از تحت اسم خاصی از او حاجت طلبید چه خواهید کرد؟ 🔸در پاسخ گفت: من در مناجات های خود صحيفه مهدويه عليه السلام را می خوانم، 🔸حضرت علامه طباطبائی می فرمودند: کربن کرارا صحیفه سجادیه عليه السلام را می خواند و گریه می کرد. 📚مطلع انوار، ج۲، ص۲۴۱ @fater290
♨️ سخنرانی ایام شهادت فاطمه زهرا (س) 👈تعداد جلسات: ۳ 🔰استاد علی فرحانی 📌فاطمیه دوم، سال۱۳۹۸، بوئین زهرا، هیئت انصارالمهدی (عج) ◀️لینک دانلود صوت جلسات👇👇👇 🆔 https://eitaa.com/p_fater290/2 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💢تعادل در سیرآموزشی و سیر محتوایی 🔰استاد علی فرحانی @fater290 👇👇👇👇
seire-amoozashi-v-mohtavayi.mp3
8.99M
🔊🔊 💢تعادل در سیرآموزشی و سیر محتوایی 🔰استاد علی فرحانی ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜⚜⚜ 🔅استاد در این صوت تبیین می کنند که یکی از مصادیق رعایت اعتدال در بینش و عمل، رعایت تعادل در سیر اموزشی و سیر محتوایی است. 🔅تفکیک بین سیرآموزشی و محتوایی از نکات اساسی و اصلی در برنامه ریزی های حوزوی و تصمیمات مختلف است. اینکه ارتقایی بخوانیم یا نه؟ اینکه کدام موسسه برویم؟ و خیلی از سوالات دیگر با التفات به تفکیک بین این دو سیر حل می شود. 🔅انشالله در مطالب آینده در این مورد و روش سیر محتوایی توضیحات بیشتری ارائه می شود. ✅حتما این صوت را (4) @fater290
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅معنای صحیح عرفان و سير و سلوك در سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) 🔰امام خمینی (ره) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🔺خيال كردند يك دسته زيادى كه معناى عرفان عبارت از اين است كه انسان يك محلى پيدا بشود و يك ذكرى بگويد و يك سرى حركت بدهد و يك رقصى بكند و اينها، اين معنى عرفان است؟! مرتبه اعلاى عرفان را امام على- سلام اللَّه عليه- داشته است و هيچ اين چيزها نبوده در كار. 🔺خيال میكردند كه كسى كه عارف است بايد ديگر بكلى كناره گيرد از همه چيز و برود كنار بنشيند و يك قدرى ذكر بگويد و يك قدرى تغنى بشود و يك قدرى چه بكند و دكاندارى. امير المؤمنين در عين حالى كه اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در اين امت، اعرف خلق اللَّه به حق تعالى بود مع ذلك، نرفت كنار بنشيند و هيچ كارى به هيچى نداشته باشد، هيچ وقت هم حلقه ذكر نداشت، مشغول بود به كارهايش، ولى آن هم بود. 🔺يا خيال مى شود كه كسى كه اهل سلوك است، اهل سلوك بايد به مردم ديگر كار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوكم، بروم يك گوشه اى بنشينم و وِرد بگويم و سلوك به قول خودش پيدا كند. اين سلوك در انبيا زيادتر از ديگران بوده است، در اوليا زيادتر از ديگران بوده است، لكن نرفتند تو خانه شان بنشينند و بگويند كه ما اهل سلوكيم و چكار داريم كه به ملت چه میگذرد هر كه هر كارى میخواهد بكند. اگر بنا باشد كه اهل سلوك بروند كنار بنشينند، پس بايد انبيا هم همين كار را بكنند و نكردند. 🔺موسى بن عمران اهل سلوك بود، ولى مع ذلك، رفت سراغ فرعون و آن كارها را كرد، ابراهيم هم همين طور، رسول خدا هم كه همه میدانيم. رسول خدايى كه سالهاى طولانى در سلوك بوده است، وقتى كه فرصت پيدا كرد، يك حكومت سياسى ايجاد كرد براى اينكه، عدالت ايجاد بشود. 🔺تبع ايجاد عدالت فرصت پيدا میشود براى اينكه هر كس هر چيزى دارد بياورد. وقتى كه آشفته است نمیتوانند. در يك محيط آشفته نمیشود كه اهل عرفان، عرفانشان را عرضه كنند، اهل فلسفه، فلسفه شان را، اهل فقه، فقهشان را، لكن وقتى حكومت يك حكومت عدل الهى شد و عدالت را جارى كرد و نگذاشت كه فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، يك محيط آرام پيدا میشود، در اين محيط آرام همه چيز پيدا میشود. 🔺بنا بر اين، «ما نُودِى بِشِيء مِثْلَ ما نُودِىَ بِالوِلايَه» براى اينكه حكومت است. به هيچ چيز مثل اين امر سياسى دعوت نشده است و اين امر سياسى بوده است، زمان پيغمبر بوده است، زمان امير المؤمنين بوده است، بعدها هم اگر يك فرصت پيدا میشد، آنها هم داشتند اين معنا را. 🔺... اينها را تزريق كردند به ما، به ما آن طور دستهاى توطئه گر تزريق كردند كه ماها هم باورمان آمده است. تو چكار دارى به اينكه چه ميگذرد! تو مشغول درست باش! تو مشغول فقهت باش! تو مشغول فلسفه ات باش! تو مشغول عرفانت باش! چكار دارى كه چه میگذرد. 📚صحیفه امام ج۲۰ ص۱۱۶ @fater290
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✴️مقدمه ای بر سیره حکومتی امیرالمومنین (ع) 🔰استاد علی فرحانی 📌برگزار شده در ۹۸/۱/۲۸، قم، ساختمان خاتم @fater290 🔉🔉 👇👇
sirehokoumati-amiralmomenin@almorsalat.mp3
11.12M
🔊🔊 ✴️مقدمه ای بر سیره حکومتی امیرالمومنین (ع) 🔰استاد علی فرحانی 📌برگزار شده در ۹۷/۱/۲۸ قم، ساختمان خاتم @fater290
💠هيچ كس نيست كه از موعظه بى‏ نياز باشد و هيچ جامعه ‏اى هم نيست كه احتياج به موعظه نداشته باشد/ بايد هميشه گروهى شايسته مردم را موعظه كنند. 🔰شهید آیت الله مطهری @fater290
المرسلات
💠هيچ كس نيست كه از موعظه بى‏ نياز باشد و هيچ جامعه ‏اى هم نيست كه احتياج به موعظه نداشته باشد/ بايد
💠هيچ كس نيست كه از موعظه بى‏ نياز باشد و هيچ جامعه ‏اى هم نيست كه احتياج به موعظه نداشته باشد/ بايد هميشه گروهى شايسته مردم را موعظه كنند. 🔰شهید آیت الله مطهری ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🔺موعظه كلامى است كه به دل نرمى و رقّت مى‏ دهد، قسوت را از دل مى ‏برد، خشم و شهوت را فرو مى ‏نشاند، هواهاى نفسانى را تسكين مى ‏دهد، به دل صفا و جلا مى ‏دهد. 🔺هيچ كس نيست كه از موعظه بى‏ نياز باشد و هيچ جامعه ‏اى هم نيست كه احتياج به موعظه نداشته باشد. موعظه واقعى كه راستى در دل اثر كند جز به وسيله دين ممكن نيست. مواعظ دين است كه مى‏ تواند بر روى دلها اثر بگذارد و به دلها خشوع بدهد. البته گذشته از اينكه موعظه بايد از زبان دين گفته شود، خود واعظ نيز بايد از سخنان خود متأثر باشد و از دل موعظه كند. 🔺هيچ فردى از موعظه بى ‏نياز نيست. ممكن است فردى از تعليم شخص ديگرى بى ‏نياز باشد اما از موعظه او بى ‏نياز نيست؛ زيرا دانستن، يك مطلب است و متذكر شدن و تحت تأثير تلقين يك نفر واعظ مؤمن متقى قرار گرفتن مطلب ديگر است. 🔺مى ‏گويند على عليه السلام به يكى از اصحابش مى ‏فرمود: عِظْنى مرا موعظه كن، و مى ‏فرمود: در شنيدن اثرى هست كه در دانستن نيست. 🔺بايد هميشه گروهى شايسته مردم را موعظه كنند، به ياد خدا بياورند، از غفلتى كه از مرگ دارند بيرون بياورند، مردم را متوجه آثار گناهانشان بكنند، از قبر و قيامت به مردم بگويند، مردم را به عدل الهى متوجه نمايند. اين امرى است لازم و ضرورى و هيچ وقت جامعه از اين بى ‏نياز نيست. 📚مجموعه آثار شهيد مطهري (خطابه و منبر(ده گفتار))، ج‏25، ص: 345 @fater290
☀️ در هنگام خواندن دعای «یا من ارجوه» به چه چیزی باید فکر کنیم؟ 🔰 از زبان قدس الله سره الشریف ( این عبارات بسیار دقیق است، خوب است با دقت خوانده شود) 🔴 أقول : لا تغفل أنك تقول في أول هذا الدعاء إنك ترجو الله لكل خير، وتأمن سخطه عند كل شر، ومن بعض هذا السخط مكر الله ، والحال أن الأمن من مكر الله من المعاصي الكبيرة ، فليكن قصدك من هذه العبارة بشرط التوبة فكانك تقول: یا من جعل لعباده طريقا إذا سلكوه أمنوا من سخطه ، وهو التوبة ، وهذا ليس أمنا فعليا من مكر الله وكذا قولك: «أرجوه لكل خير» فكأنك تقول : يامن جعل لعباده طريقا إذا سلكوه فتح لهم باب إذا دخلوا منه نالوا به لكل خير یریدونه وهو الدعاء 🔴 ثم إنك لو تدبرت في قولك : أعطني جميع خير الدنيا وجميع خير الآخرة، بتكرار لفظ الجميع في المعطوف وفي قولك: واصرف عني جميع شر الدنيا وشر الآخرة ، بلا إعادة لفظ الجميع لعلك تتفطن أن في تغيير الأسلوب إشارة إلى أن الشر عبارة عن أمر عدمي، وهو البعد عن رحمة الله ، والحرمان عن روح الله، لكن الخير من جهة كونه أمرا وجوديا فكأنه أنواع لا نهاية لعددها ، وأما ذكر لفظ الجميع في شر الدنيا فكأنه أيضا لأجل عدم انکشاف هذا المعنى في شرور الدنيا لعامة أهلها بخلاف الآخرة ، 🔴 فإذا تقرر ذلك فاعلم أنك لا تنال لخير الدعاء وإجابته كمالا إلا إذا اتصف سرك وروحك وقلبك بصفات الدعاء والاتصاف بصفاته عبارة عن أن يكون المنشي بالدعاء سرك وروحك وقلبك ، مثلا إذا قلت: أرجوك لكل خير، تكون راجيا لله بسرك وروحك وقلبك ، ولكل منها آثار فليظهر آثاره في عملك ، فمن تحقق الرجاء في سره وحقيقته ، فكأنه يصير رجاء كله ، ومن كان ذلك في روحه فكأنه يكون حياته بالرجاء ، ومن كان راجيا بقلبه يكون أعماله التي يصدر عن قصد واختيار ملازما للرجاء ، فاحذر أن لا يوجد في شيء من شؤونك شيء من الرجاء. المراقبات، ص ۵۴ @ofoqemobin @fater290
✅مشاوره علمی و تحصیلی مجازی @fater290 👇👇👇👇
▪️وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد. @fater290
💠نقش زن در ساختن تاریخ از نظر اسلام: 👈شخص گرانبها @fater290 👇👇👇👇
💠نقش زن در ساختن تاریخ از نظر اسلام: شخص گرانبها 🔰شهید آیت الله مطهری 🌐🌐🌐🌐🌐🌐 ✅طرح بحث 🔸بحثي درباره «نقش زن در تاريخ» مطرح است که آيا اساساً زن در ساختن تاريخ نقشي دارد يا ندارد و اصلًا نقشي مي‌‌‌‌‌تواند داشته باشد يا نه؟ بايد داشته باشد يا نبايد داشته باشد؟ همچنين از نظر اسلام اين قضيه را چگونه بايد برآورد کرد؟ ✅نقش غیر مستقیم زن در تاریخ 🔸زن يک نقش در تاريخ داشته و دارد که کسي منکر اين نقش نيست و آن نقش غيرمستقيم زن در ساختن تاريخ است. مي‌‌‌‌‌گويند زن مرد را مي‌‌‌‌‌سازد و مرد تاريخ را، يعني بيش از مقداري که مرد در ساختن زن مي‌‌‌‌‌تواند تأثير داشته باشد زن در ساختن مرد تأثير دارد. اين خودش مسأله‌‌‌‌‌اي است که نمي‌‌‌‌‌خواهم درباره آن بحث کنم. 🔸آيا مرد روح و شخصيت زن را مي‌‌‌‌‌سازد (اعمّ از اينکه زن به عنوان مادر باشد يا به عنوان همسر) يا نه، اين زن است که فرزند و حتي شوهر را مي‌‌‌‌‌سازد؟ مخصوصاً در مورد شوهر، آيا زن بيشتر شوهر را مي‌‌‌‌‌سازد يا شوهر بيشتر زن را؟ حتماً تعجب خواهيد کرد که عرض کنم آنچه که تحقيقات تاريخي و ملاحظات رواني ثابت کرده است اين است که زن در ساختن شخصيت مرد بيشتر مؤثر است تا مرد در ساختن شخصيت زن. بدين جهت است که تأثير غيرمستقيم زن در ساختن تاريخ، لامنکر و غيرقابل انکار است. اينکه زن مرد را ساخته است و مرد تاريخ را، خودش داستاني است و يک مبحث خيلي مفصل. ✅سه شکل نقش مستقيم زن در ساختن تاريخ: 1⃣زن، «شئ گرانبها» و بدون نقش‌‌‌‌‌ 🔸اينکه اساساً زن نقش مستقيم در ساختن تاريخ نداشته باشد، يعني نقش زن منفي محض باشد. در بسياري از اجتماعات براي زن جز زاييدن و بچه درست کردن و اداره داخل خانه نقشي قائل نبوده‌‌‌‌‌اند؛ يعني زن در اجتماع بزرگ نقش مستقيم نداشته، نقش غيرمستقيم داشته است، به اين ترتيب که او در خانواده مؤثر بوده و فردِ ساخته خانواده در اجتماع مؤثر بوده است. يعني زن مستقيماً بدون اينکه از راه مرد تأثيري داشته باشد، به هيچ شکل تأثيري در بسياري از اجتماعات نداشته است. 🔸ولي در اين اجتماعات، زن علي رغم اينکه نقشي در ساختن تاريخ و اجتماع نداشته است، بدون شک و برخلاف تبليغاتي که در اين زمينه مي‌‌‌‌‌کنند، به عنوان يک شئ گرانبها زندگي مي‌‌‌‌‌کرده است؛ يعني به عنوان يک شخص، کمتر مؤثر بوده ولي يک شئ بسيار گرانبها بوده و به دليل همان گرانبهايي‌‌‌‌‌اش بر مرد اثر مي‌‌‌‌‌گذاشته است؛ ارزان نبوده که در خيابانها پخش باشد و هزاران اماکن عمومي براي بهره گيري از او وجود داشته باشد، بلکه فقط در دايره زندگي خانوادگي مورد بهره برداري قرار مي‌‌‌‌‌گرفته است. 🔸لذا قهراً براي مرد خانواده يک موجود بسيار گرانبها بوده، چون تنها موجودي بوده که احساسات جنسي و عاطفي او را اشباع مي‌‌‌‌‌کرده است و طبعاً و بدون شک مرد عملًا در خدمت زن بوده است. ولي زن شئ بوده، شئ گرانبها، مثل الماس که يک گوهر گرانبهاست؛ شخص نيست، شئ است ولي شئ گرانبها. 2⃣زن، «شخص بي‌‌‌‌‌بها» و داراي نقش‌‌‌‌‌ 🔸شکل ديگر تأثير زن در تاريخ- که اين شکل در جوامع قديم زياد نبوده- اين است که زن عامل مؤثر در تاريخ باشد، نقش مستقيم در تاريخ داشته باشد و به عنوان شخص مؤثر باشد نه به عنوان شئ، اما شخص بي‌‌‌‌‌بها، شخص بي‌‌‌‌‌ارزش، شخصي که حريم ميان او و مرد برداشته شده است. 🔸دقايق روانشناسي ثابت کرده است که ملاحظات بسيار دقيقي يعني طرحي در خلقت بوده براي عزيز نگه داشتن زن. هر وقت اين حريم بکلي شکسته و اين حصار خرد شده است، شخصيت زن از نظر احترام و عزت پايين آمده است. البته از جنبه‌‌‌‌‌هاي ديگري ممکن است شخصيتش بالا رفته باشد مثلًا باسواد شده باشد، عالمه شده باشد، ولي ديگر آن موجود گرانبها براي مرد نيست. از طرف ديگر، زن نمي‌‌‌‌‌تواند زن نباشد. 🔸جزء طبيعت زن اين است که براي مرد گرانبها باشد، و اگر اين را از زن بگيريد تمام روحيه او متلاشي مي‌‌‌‌‌شود. آنچه براي مرد در رابطه جنسي ملحوظ است، دراختيار داشتن زن به عنوان يک موجود گرانبهاست نه دراختيار يک زن بودن به عنوان يک موجود گرانبها براي او. ولي آنچه در طبيعت زن وجود دارد اين نيست که يک مرد را به عنوان يک شئ گرانبها داشته باشد، بلکه اين است که خودش به عنوان يک شئ گرانبها مرد را در تسخير داشته باشد. 🔸آنجا که زن از حالت اختصاص خارج شد (لازم نيست که اختصاص به صورت ازدواج رواج داشته باشد) يعني وقتي که زن ارزان شد، در اماکن عمومي بسيار پيدا شد، هزاران وسيله براي استفاده مرد از زن پيدا شد، خيابانها و کوچه‌‌‌‌‌ها جلوه گاه زن شد که خودش را به مرد ارائه بدهد و مرد بتواند از نظر چشم چراني و تماشاکردن، از نظر استماع موسيقي صداي زن، از نظر لمس کردن، حداکثر بهره برداري را از زن بکند، آنجاست که زن از ارزش خودش، از آن ارزشي که براي مرد بايد داشته باشد مي‌‌‌‌‌ افتد؛ يعني ديگر شئ گرانبها نيست ولي ممکن است مثلًا باسواد باشد، درسي خوانده باشد، بتواند معلم باشد و کلاسهايي را اداره کند يا طبيب باشد، همه اينها را مي‌‌‌‌‌تواند داشته باشد ولي در اين شرايط (ارزان بودن زن) آن ارزشي که براي يک زن در طبيعت او وجود دارد ديگر برايش وجود ندارد. و درواقع در اين وقت است که زن به شکل ديگر ملعبه جامعه مردان مي‌‌‌‌‌شود بدون آنکه در نظر فردي از افراد مردان، آن عزت و احترامي را که بايد داشته باشد دارا باشد. 🔸جامعه اروپايي به اين سو مي‌‌‌‌‌رود، يعني از يک طرف به زن از نظر رشد برخي استعدادهاي انساني از قبيل علم و اراده شخصيت مي‌‌‌‌‌دهد ولي از طرف ديگر ارزش او را از بين مي‌‌‌‌‌برد. 3⃣زن، «شخص گرانبها» و داراي نقش‌‌‌‌‌ 🔸شکل سومي هم وجود دارد و آن اين است که زن به صورت يک «شخص گرانبها» دربيايد، هم شخص باشد و هم گرانبها؛ يعني از يک طرف شخصيت روحي و معنوي داشته باشد، کمالات روحي و انساني نظير آگاهي داشته باشد و از طرف ديگر، در اجتماع مبتذل نباشد. يعني آن محدوديت نباشد و آن اختلاط هم نباشد؛ نه محدوديت و نه اختلاط بلکه حريم. حريم مسأله‌‌‌‌‌اي است بين محدوديت زن و اختلاط زن و مرد. 🔸وقتي که ما به متن اسلام مراجعه مي‌‌‌‌‌کنيم مي‌‌‌‌‌بينيم نتيجه آنچه که اسلام در مورد زن مي‌‌‌‌‌خواهد، شخصيت است و گرانبها بودن. در پرتو همين شخصيت و گرانبهايي، عفاف در جامعه مستقر مي‌‌‌‌‌شود، روانها سالم باقي مي‌‌‌‌‌مانند، کانونهاي خانوادگي در جامعه سالم مي‌‌‌‌‌مانند و «رشيد» از کار درمي‌‌‌‌‌آيد. 🔸گرانبهابودن زن به اين است که بين او و مرد در حدودي که اسلام مشخص کرده، حريم باشد؛ يعني اسلام اجازه نمي‌‌‌‌‌دهد که جز کانون خانوادگي، يعني صحنه اجتماع، صحنه بهره برداري و التذاذ جنسي مرد از زن باشد چه به صورت نگاه کردن به بدن و اندامش، چه به صورت لمس کردن بدنش، چه به صورت استشمام عطر زنانه‌‌‌‌‌اش و يا شنيدن صداي پايش که اگر به اصطلاح به صورت مهيج باشد، اسلام اجازه نمي‌‌‌‌‌دهد. ولي اگر بگوييم علم، اختيار و اراده، ايمان و عبادت و هنر و خلّاقيت چطور؟ مي‌‌‌‌‌گويد بسيار خوب، مثل مرد. چيزهايي را شارع حرام کرده که به زن مربوط است. آنچه را که حرام نکرده، بر هيچ کدام حرام نکرده است. اسلام براي زن شخصيت مي‌‌‌‌‌خواهد نه ابتذال. 📚حماسه حسینی، ج۱، ص۳۷۷ @fater290
🖊 🔺 تحول مسیر نیست، مقصد است (تاملی در برون رفت از وضعیت تعلیقی تحول در حوزه) @fater290 👇👇👇
المرسلات
🖊 #یادداشت 🔺 تحول مسیر نیست، مقصد است (تاملی در برون رفت از وضعیت تعلیقی تحول در حوزه) @fater290 👇👇
🔥 مسیر نیست، مقصد است 🔰حجت الاسلام سید محمد هاشمی 👉 @smhashemi128 💢💢💢💢💢💢 ⭕️یکی از اشکالات اساسی برخی جریان های فعلی تحولی که با نیت خوبی هم برای بسط گفتمان تحول در حوزه تلاش می کنند، از بین بردن انگیزه کار علمی فعلی در میان طلاب جوان تر است. ⭕️ وقتی تمام دروس فعلی حوزه از حیّز انتفاع ساقط شد و جایگزین مناسبی هم برای آن معرفی نشد نه شوقی برای دروس سابق باقی می ماند و نه راهی برای آینده باز می ماند. ⭕️ به نظرم طلاب جوان تر باید دقت کنند که تحول نهایی در حوزه، نیست بلکه است یعنی باید به آن رسید نه اینکه تصور کنیم این تحولِ فرضی راهی برای امروز ما می سازد. این عادتا محال است و آثاری که امروز به نام تحول منتشر می شوند نیز مویدی بر همین معنا هستند و ماندن به این آرزو آب در هاون کوبیدن است. ⭕️ به نظر می رسد تنها راهی که می شود پس از آن به تحول فکر کرد این است که: ✅ 1- ابتدا بتوان ترازهای لازم علمی و اجتماعی را در زمانی کوتاه در مسیر تحصیلی حوزه های علمیه به دست آورد. بین چهره های بزرگ تحولی حوزه همه ایشان حائز این رتبه بودند: در تاسیس نظام اصولیش این قوت را داشت، برای باز کردن فضای حکمت متعالیه و تفسیر در حوزه علمیه قم کاملا چنین رتبه ای داشت، مرحوم در نجف از فضلای بسیار مشهور و قطعی الاجتهاد بود، و همین شهرت و قوت باعث شد که حتی مرحوم آیت الله برای تحول در حوزه قم از ایشان تقاضای کمک کند، شهید نیز در نجف دارای قوت علمی و مقبولیت فضای علمی حوزه بود. شهید نیز گرچه متاسفانه مطرود قم واقع شد ولی احدی سخنی در قوت فوق العاده علمی ایشان نداشت. طلاب جوان تر باید بدانند که ما نیاز به جمعی متشکل از مطهری و صدر و مظفر و ... داریم و راه آن همان راهی است که آن بزرگان پیمودند. ✅ 2- باید راهی یافت تا سریعتر بتوان دروس و مدارج فعلی حوزه علمیه را، هم به جهت محتوایی و هم به جهت رسمی طی کرد.در این صورت اشکال مشهورِ اتلاف عمر که برخی منتقدان سیستم آموزشی فعلی حوزه مطرح می کنند نیز (به فرض ورود اشکال) منتفی می شود. به نظر می رسد در یک دوره پنج ساله بتوان تا پایان کفایه و در دوره پنج ساله دیگری کار اساسی در درس خارج انجام را به پایان رساند و پس از آن تخصصی تر به مباحث مختلف در اندیشه اسلامی پرداخت. یعنی همان ده سالِ مشهورِ پیش از خارج می تواند تبدیل به 10 سال تا قریب به صاحب نظر شدن شود. ✅ 3- طلاب جوانترِ خواهان تحول و انقلابی می توانند از اکنون هسته های سخت علمی شکل دهند و گفتمان تحول را با افق های آن با هم به مباحثه بگذارند و جریان گفتمان سازی آن را در حوزه ها رونق بخشند. ✅ 4- در این مدت یک طلبه باید با ساختارهای اصلی اندیشه در غرب آشنا شود و اندیشه ی تحول خواهان اساسی در حوزه خصوصا مرحوم امام (ره) را مرور کاملی کند و فرا گیرد. ✅ 5- اگر کسی خواهانِ تحول آن هم در مسیر انقلاب اسلامی است هرگز نمی تواند در ایام تحصیل از فضای عمومی و واقعی کشور و جهان اسلام غایب باشد و صرفا تبدیل به نیرویی علمی شود به همین علت نیاز است در این ایام نقش آفرینی مشخصی (البته با اولویت کار علمی) در عرصه انقلاب داشته باشد. ⭕️ پیرامون چند موضوع دیگر در این باب باید نوشت تا روند این پروژه روشن تر شود: 1- معنای درست تحول 2- سیره تحولی تحول خواهانی که در بالا از ایشان اسم برده شد. 3- کیفیت سریعتر و با کیفت تر خواندن روال فعلی حوزه 4- نسبت علوم جدید و تمدن مدرن با اندیشه اسلامی و دخالت این عنصر در امر تحول 📌کانال شخصی حجت الاسلام سید محمد هاشمی: @ofoqemobin @fater290
💢خواندن کتاب مغنی چه فایده ای دارد؟/ مقدمات اجتهاد در ادبیات چیست؟ @fater290 👇👇👇👇
المرسلات
#مشاوره_مجازی 💢خواندن کتاب مغنی چه فایده ای دارد؟/ مقدمات اجتهاد در ادبیات چیست؟ @fater290 👇👇👇👇
💢خواندن کتاب مغنی چه فایده ای دارد؟/ مقدمات اجتهاد در ادبیات چیست؟ ⁉️ 🔹سلام استاد، خداقوت؛ 🔹بنده پایه ۳ هستم و ادبیات رو هم بصورت جدول ضربی و کاربردی کار نکرده ام. بنظرتان با این وجود که مغنی نظریات اجتهادی یک ادیب در ادبیات است و بنده هنوز مقدمات اجتهاد کردن در علمی رو کسب نکردم مغنی خواندن بنده چه فایده ای دارد؟! وبه چه صورت بخوانم؟ ✅ : حجت الاسلام محمدمهدی مقدسی @m_mahdi1384 🔸سلام علیکم 🔸یکی از مطالبی که متاسفانه ذهن طلاب پایه های اولیه تحصیلات حوزوی را به خود مشغول می کند مسئله اجتهاد در ادبیات است. مسئله ای که طلاب تنها لفظ آن را می شنوند و تصویر درستی از آن ندارند؛ لذا هر کسی تفسیر خاصی از «اجتهاد در ادبیات» ارائه می دهد و متاسفانه عده ای هم به علت بی اطلاعی از معنای درست آن زمان زیادی را برای رسیدن به اجتهاد در ادبیات صرف می کنند و کتاب های مختلفی می خوانند و در آخر نتیجه مطلوب حاصل نمی شود. 🔸طبیعتا تا زمانی که ندانیم اجتهاد در ادبیات به چه معناست راه رسیدن به آن را هم نمی دانیم. لذا حتی اگر بهترین کتاب اجتهادی ادبیات را هم بخوانیم از آن بهره زیادی نمی بریم. 🔸برای فهم معنای صحیح اجتهاد در ادبیات، دانستن مقدماتی ضروری است: 1⃣قواعد عامه زبانشناسی و توانایی تفکیک قواعد ادبی «من جهة عامه» و «من جهة خاصة» 2⃣شناخت صحیح و دقیق تاریخ تطور علم ادبیات 3⃣تسلط بر اصول نحوی که بر اساس قواعد صحیح زبانشناسی طراحی شده (بسیاری از مطالبی که در کتب اصول نحو فعلی است بر اساس قواعد اصول فقه اهل سنت است که اشکالات زیادی به آن مطرح است) 4⃣شناخت اسلوب های کلام عرب فصیح 🔸البته برای علم لغت و بلاغت مقدمات دیگری نیز لازم است که نیازمند توضیح تفصیلی است. 🔸نکته مهم این است که: دانستن قواعد صرفی و نحوی و احاطه و تسلط بر قواعد جزئی و همچنین دانستن اقوال مختلف در یک مسئله اجتهاد در ادبیات نیست. 🔸با توجه به این نکات طلبه ای که در پایه سوم مغنی می خواند آشنایی کافی با مقدمات لازم برای اجتهاد در ادبیات ندارد و تا زمانی که باب الفاظ اصول فقه را با نگاهی زبانشناسانه نخواند، از خواندن کتاب های مختلف ادبی بهره ای جز دانستن قواعد فرعی و اقوال مختلف نخواهد برد. 🔸لذا در کتاب مغنی بخش «باب رابع» نکات مهم و قابل استفاده ای دارد که دانستن آن ها لازم است. 🔸قسمت باب اول مغنی خلأی که در کتاب های گذشته از جهت بررسی «حروف و ادوات» وجود دارد را پر می کند. 🔸حروف و ادوات در کلام اهمیت زیادی دارند و شناخت معنای آن ها و اثرات معنایی و اعرابی که در کلام ایجاد می کنند اهمیت زیادی دارد؛ ولی مباحث اختلافی که بیان شده است تنها در صورتی قابل استفاده است که مقدماتی که بیان کردم حاصل باشد. 🔸البته اگر کتابی به صورت منظم و دسته بندی شده این مطالب را بیان کرده باشد بسیار قابل استفاده است. @fater290
هدایت شده از المرسلات
💠فقه و علوم انسانی 🔰استاد علی فرحانی @fater290 👇👇👇👇