eitaa logo
المرسلات
10.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
555 ویدیو
41 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️عزيزم، تحصيل كمال و زاد آخرتْ، طلب و جدّيّت مى‏خواهد 🔰امام خمینی (ره) ❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🔺عزيزم، تحصيل كمال و زاد آخرتْ طلب و جدّيّت مى‏خواهد و هر چه مطلوب بزرگتر باشد جدّيّت در راه آن سزاوارتر است؛ البته معراج قرب الهى و مقام تقرّب جوار ربّ العزة با اين حال و و دست ندهد؛ بايد قيام كرد تا به مطلوب رسيد. 🔺شما كه ايمان به آخرت داريد و آن نشئه را نسبت به اين نشئه طرف قياس نمى‏دانيد، چه در جانب سعادت و كمال يا در جانب شقاوت و وبال، چه كه آن نشئه عالم ابدى دائمى است كه موت و فنا ناپذير است، سعيدش در راحت و عزّت و نعمت هميشه‏ايست آن هم راحتى كه در اين عالم شبيه ندارد، عزّت و سلطنتى الهى كه در اين نشئه نظير ندارد، نعمتهايى كه در متخيّله كسى خطور ننموده است، و همين طور در جانب شقاوت آن كه عذاب و نقمت و وبالش در اين عالم نظير و مثل ندارد، 🔺و راه وصول به سعادت، اطاعت ربّ العزّة است، و در بين اطاعات و عبادات هيچ يك به مرتبه اين نماز كه معجونى است جامع الهى كه متكفّل سعادت بشر است و قبولى آن موجب قبولى جميع اعمال است نمى‏باشد، پس بايد در طلب آن جدّيّت تامّ نماييد و از كوشش مضايقه نكنيد و در راه آن تحمّل مشاقّ نماييد، 🔺با آنكه مشقّت هم ندارد بلكه اگر چندى مواظبت كنيد و انس قلبى حاصل شود، در همين عالم از مناجات با حق لذّتها مى‏بريد كه با هيچ يك از لذّات اين عالم طرف نسبت نيست؛ چنانچه از مطالعه احوال با حق اين مطلب روشن شود. 📚 آداب نماز ص16 @fater290
هدایت شده از طائف|سجاد انتظار
🔰خصوصیت منحصر به فرد امام خمینی (ره) ♻️یکی از خصوصیات امام رضوان الله علیه که واقعا من هیچ وقت از توجه به این خصوصیت باز نمی مانم و زمان حیات ایشان هم به این نکته توجه داشتم و بعد از رحلت آن بزرگوار هم بارها گفته ام این بود که ایشان انسان در یک سنین را به هم زدند؛یعنی خدای متعال این سنت را در وجود ایشان به هم زد؛ انسان رشد و جوشش و پیشرفت و توقفی دارد انسان در یک زمان (چهل سال، پنجاه ، شصت یا هفتاد سالگی) متوقف می شود خدای متعال این سنت را در وجود امام به هم زد، ایشان توقف نداشتند واقعا این نکته ی عجیبی است. 🔅او مردی است که در سنین قریب هشتاد سالگی وارد قلمرو اداره ی کشور و سیاست عملی شد؛ قبل از آن هر چه بود همان مبارزه بود، آن هم از راه دو؛ر بعضی افراد این گونه فعالیت ها را از جوانی تجربه می کنند و بعضی اصولا در این فضا متولد می شوند ولی ایشان تازه در سنین نزدیک هشتاد سالگی شروع کردند و شما ببینید از لحاظ فکری هم در حوزه ی کار خویش که دنیای اسلام است و هم در خودشان چه تحولی به وجود آوردند. ✍قطعا انظار فقهی امام از روز اولی که وارد ایران شدند تا روزی که رحلت کردند زیادی پیدا کرده است. شما فتاوای ایشان را در مساله ، مساله ی مربوط به و امثال آن ملاحظه کنید؛ ما در قضیه ی معادن به امام مراجعه کردیم (زیرا یک وقتی در مجلس مطرح بود) ایشان بر اساس همان به اصطلاح ظواهر فقهی حرفی زدند ولی نظر ایشان در اواخر به کلی چیز دیگری شده بود یعنی فورا مبانی را با حقایق موجود انطباق دادند و بازشناسی کردند در عین حال ایشان تا آخر عمر یکی از متعبد ترین فقها بودند جمود به ظواهر مبنای فقهی ما است به ظواهر کار داریم در فقه به قیاس و استحسان و تصورات اعتباری خودمان اعتنا نمی کنیم به لسان حدیث نگاه می کنیم معیار و ضابطه ی آن هم از طریق است(ترجیح ظهور) ایشان کاملا به این معنا پایبند بودند یعنی هیچ جا نبود که ایشان از این معنا سر باز بزنند. 📚من به یاد دارم در قضیه بمباران شهرهای عراق مکرر به ایشان مراجعه می کردیم که چطور می شود؟ عراق مرتب می زد ایشان گفتند: «نمی شود، او بزند؛ ما نمی توانیم بزنیم» مبنایشان آن بود بالاخره است بعدا (ظاهرا در سال 64) خدمت ایشان رسیدم(برای کار دیگری با ایشان ملاقات داشتم) وقتی می خواستم بیرون بیایم ایشان گفتند: «در آن قضیه شهرهای عراق به روایتی برخورد کردم. نه اشکالی ندارد بزنید» 📚بعدا در بحث جهاد به متون فقهی از جمله «جامع المدارک» مراجعه کردم دیدم آن قضیه است و مورد فتوا است در زمان ما هم آقای سید احمد خوانساری که از فقهای به اصطلاح خیلی متورع و محتاط بود بر طبق این حدیث فتوا داده است که اگر کسی گفت حذار و زد اشکالی ندارد قبل از آن دنبال مدرک هم نرفته بودم امام گفتند و من هم قبول کردم پس از مراجعه دیدم روایتی وجود دارد که سند آن خوب و معمول به فقها است لذا ایشان گفتند که به بصره اعلان کنید که ما میخواهیم بزنیم بعد بزنید یعنی صد در صد اشکالی ندارد. 📌ایشان بدین گونه تابع آن روش و متدی که در فقاهت معقول است بودند یعنی تعبد به ظواهر و رها کردن آن تصورات قبلی و مبانی فکری خود به خاطر آن چه به اصطلاح روش فقهات است در عین حال ایشان این قدر نوآوری در باب مسائل فقهی دارند. بیانات رهبری در دیدار اعضای کنگره ی تبیین مبانی فقهی امام خمینی 7/12/1374 @taef110
⚡️اهمیت مناجات شعبانیه 🔺هذه من مهمات أعمال هذا الشهر بل للسالك أن لا يترك بعض فقراته في تمام السنة و يكثر المناجاة بها في قنوتاته و سائر حالاته السنية و لا تغفل عن قولك حين تقول: "و أنر أبصار قلوبنا بضياء نظرها إليك حتى تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلى معدن العظمة و تصير أرواحنا معلقة بعز قدسك" 🔺و ليتأمل هل بقلبه بصر يدرك به النور و ما حجب النور؟ وما المحتجب بالنور المتصف بمعدن العظمة؟ حتى يعلم ما يقول و ما يستدعي من ربه أن يعطيه فان الإنسان إذا لم يعرف ما يسأل ربه أصلا لايصدق عليه أنه سأل ربه الفلان بل يصدق أنه قرأ الألفاظ و القارئ للألفاظ غير الداعی و السائل و الله تعالى يقول: "أمن يجيب المضطر إذا دعاه" و يقول: "ادعوني أستجب لکم" و يقول : "و اسألوا الله من فضله" "إن الله كان بکم رحیما" و لا يقول : اقرأ الألفاظ. 🔺و كيف كان هذه المناجاة، مناجاة جليلة و نعمة عظيمة من برکات آل محمد (ص) يعرف قدر عظمته "لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد" و الغافلون بمعزل عن معرفته و عن عظم فوائده و أنواره. 🔺و لعمري ان الأغلب لايعرفون شأن نعمة المناجاة و أن من شأنها علوم عزيزة و معارف جليلة لايطلع عليها و على حدودها إلا أهله من أولياء الله الذين نالوا بها عن طريق الكشف و الشهود و أن الوصول بحقائق هذه المقامات عن وجه المكاشفة إنما هو من أجل نعم الآخرة و لا يقاس بشيء من نعيم الدنيا. 📚مراقبات ماه شعبان @fater290
💠لزوم تحلیل صحیح افعال افراد پیرامون خود @fater290 👇👇👇👇
lozoome-tahlile-sahihe-afale-digaran.mp3
11.77M
🔊🔊 💠لزوم تحلیل صحیح افعال افراد پیرامون خود 🔰استاد علی فرحانی ♦️♦️♦️♦️♦️♦️ 🔸انسان به دلیل اجتماعی بودن، نیاز دارد که با سایر انسان ها زندگی کند و تعامل داشته باشد. نکته ای که رعایت آن در تعامل با سایر افراد بسیار مهم است، تحلیل صحیح و واقعی افعال آنهاست. 🔸استاد در این صوت بیان می دارند که این نکته در مسائل مختلف زندگی و اخلاقی و معنوی بسیار موثر است و با بیان مثال هایی واقعی آن را تبیین می کنند. @fater290
🤲آداب قنوت نماز 🔰امام خمینی (ره) 🔺بهتر در ادب عبوديّت آن است كه در حال قنوت، كه حال مناجات و به حق است در خصوص صلاة، كه همه‏ اش اظهار عبوديت و ثناجويى است، و در اين حالت كه ذات مقدّس حق جلّ و علا بالخصوص فتح باب و دعا به روى عبد فرموده و او را به اين تشريف شرافت داده، بنده سالك نيز ادب مقام مقدّس ربوبيّت را نگاه دارد، و از ادعيه خود مراقبت كند كه مشتمل بر تسبيح و تنزيه حق تعالى و متضمّن ذكر و ياد حق باشد؛ و چيزهايى كه از حق در اين حال شريف مى ‏خواهد از سنخ معارف الهيّه و طلب فتح باب مناجات و انس و خلوت و انقطاع به سوى او باشد؛ و از طلب دنيا و امور خسيسه حيوانيّه و شهوات نفسانيّه احتراز كند، و خود را در محضر پاكان شرمساز ننمايد و در محفل ابرار بى‏ مقدار نكند. 🔺اگر از فقرات امير مؤمنين و اولاد معصومين او، كه امامان اهل معارف و حقايقند، در قنوت بخوانى، خصوصاً آن جا كه عرض مى‏ كنند: الهى هَبْ لي كَمالَ الْانْقِطاعِ إِلَيْكَ الخ، ولى با حال اضطرار و تبتّل و تضرّع نه با دل مرده چون دل نويسنده، بسيار مناسب اين حال است. 📚آداب نماز ص۳۷۳ @fater290
جان همه روز از لگدكوب خيال وز زيان و سود وز خوف زوال‏ نى صفا مى ‏ماندش نى لطف و فر نى به سوى آسمان راه سفر خفته آن باشد كه او از هر خيال دارد اوميد و كند با او مقال‏ ديو را چون حور بيند او به خواب پس ز شهوت ريزد او با ديو آب‏ چون كه تخم نسل را در شوره ريخت او به خويش آمد خيال از وى گريخت‏ ضعف سر بيند از آن و تن پليد آه از آن نقش پديد ناپديد مرغ بر بالا و زير آن سايه ‏اش مى ‏دود بر خاك پران مرغ‏وش‏ ابلهى صياد آن سايه شود مى ‏دود چندان كه بى‏ مايه شود بى ‏خبر كان عكس آن مرغ هواست بى‏ خبر كه اصل آن سايه كجاست‏ تير اندازد به سوى سايه او تركشش خالى شود از جستجو تركش عمرش تهى شد عمر رفت از دويدن در شكار سايه تفت‏ سايه ‏ى يزدان چو باشد دايه‏ اش وارهاند از خيال و سايه ‏اش‏ سايه‏ ى يزدان بود بنده‏ى خدا مرده او زين عالم و زنده‏ ى خدا دامن او گير زودتر بى‏ گمان تا رهى در دامن آخر زمان‏ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ نقش اولياست كاو دليل نور خورشيد خداست‏ اندر اين وادى مرو بى ‏اين دليل لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ گو چون خليل‏ رو ز سايه آفتابى را بياب دامن شه شمس تبريزى بتاب‏ ره ندانى جانب اين سور و عرس از ضياء الحق حسام الدين بپرس @fater290
💠تقوا، تسلط خود بر ناخود 🔰شهید مطهری 🔅تقوا از ماده «وَقْي» است. وقي يعني نگهداري. تقواي از معاصي در واقع معنايش «خود نگهداري» است. متقي باش يعني خودنگهدار باش. خود اين، يک حالت روحي و معنوي است که از آن تعبير به «تسلط بر نفس» مي‌‌‌‌‌کنند. 🔅اينکه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل و ايمانش بر خواهشها و هوسهايش تسلط داشته باشد به طوري که بتواند خودش خودش را نگه دارد، اين نيروي خود نگهداري اسمش «تقوا» است. خود را نگه‌‌‌‌‌داشتن از چه؟ از آلوده شدن به معصيت. 🔅اساس تربيت ديني همين است که انسان خود بر خود مسلط باشد- مقصود همين در مي‌‌‌‌‌آيد. مگر مي‌‌‌‌‌شود چنين چيزي که يک چيز خودش بر خودش مسلط باشد؟ اگر يک چيز خودش يک امر بسيط باشد که معني ندارد خودش بر خودش مسلط باشد. اين نشان مي‌‌‌‌‌دهد که انسان دو «خود» دارد، يک خودش خود حقيقي است و خود ديگرش ناخود است، و در واقع [تقوا] تسلط خود است بر ناخودي که [انسان‌‌‌‌‌] آن ناخود را خود مي‌‌‌‌‌داند. 🔅پس روح تقوا همان خود نگهداري است. خود را از چه نگهداري کردن؟ از هر چه که انسان بخواهد خودش را نگه دارد، آخر برمي‌‌‌‌‌گردد به خودش. حتي آدم جَبان که از دشمن مي‌‌‌‌‌ترسد، اگر حساب کنيد، مغلوب ترس و جُبن خودش شده. اگر انسان بتواند بر نفس خودش در آن حد مسلط باشد که بر جبن خودش مسلط باشد، بر بخل و حسد و خشم و طمع و آز و حرص خودش مسلط باشد، اين اسمش «تقوا» است. 📚تفسیر سوره حشر @fater290
✅فقط مباحثی از علم اصول مورد نیاز است، که در بدست آوردن موثر است. @fater290 👇👇👇👇
المرسلات
✅فقط مباحثی از علم اصول مورد نیاز است، که در بدست آوردن #ملکه_اجتهاد موثر است. @fater290 👇👇👇👇
az-osul-malake-ra-niaz-darim.mp3
1.22M
🔊🔊 ✅فقط مباحثی از علم اصول مورد نیاز است، که در بدست آوردن موثر است. 🔺نکته ای در مورد خواب دیدن 🔰استاد علی فرحانی @fater290
♨️ ما را در اینستاگرام دنبال کنید 👇👇👇👇 https://www.instagram.com/fater__290 @fater290
المرسلات
💠تبیین نظریه خطابات قانونیه 💢نظریه خطابات قانونیه یکی از شاهکارهای حضرت امام خمینی (ره) است که تاثی
| درس خارج اصول/ 👈جلسه ششم: ۹۵/۸/۹ 🔰استاد آیت الله فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ✅ تقریر حرمت ضد خاص بر اساس مسلک مقدمیت 🔺بر اساس نگاه مشهور، عدم ضد شی (اکل)، از مقدمات تحقق شی (صلاه) است. و از آنجایی که مقدمه واجب، واجب است، پس عدم ضد، واجب است. و چون ضد عام هر شئ حرام است، عدم عدم ضد حرام است. در نتیجه ضد شئ حرام است. 🔺محور این استدلال، مقدمه بودن عدم ضد است. در مورد وجه مقدمیت عدم ضد، توضیحی که داده میشود این است که عدم ضد از باب عدم مانع (یکی از اجزای علت تامه) است. 🔸در جلسات گذشته بیان شد که اصلی ترین جوابی که به این استدلال داده می شود، این است که معنای عدم سلب تحصیلی است و سلب تحصیلی چون هیچ گونه شیئیتی ندارد، نه میتوان آن را به چیزی نسبت داد و نه میتوان چیزی را به آن نسبت داد. چون لازمه نسبت این است که طرفین نسبت موجود باشند. لذا در نگاه صحیح فلسفی، در گزاره سلب تحصیلی، نسبت بین طرفین وجود ندارد الا به حسب اعتبار ذهنی. ✅توجیه محقق اصفهانی در مقدمه بودن عدم ضد 🔸ایشان به خودش اشکال میکند که عدم ضد که هیچ ذاتی ندارد، چگونه میتواند یکی از شروط تحقق شئ باشد. 🔸در توجیه این مطلب می فرمایند که قابلیت ها و استعدادها و اعدام ملکه، حیثیات و شئون انتزاعی از شئ هستند که در مورد ثبوت و انتساب آنها، بر اساس قاعده فرعیه، همان ثبوت منتزع منه و مثبت له، کفایت میکند و اینها ثبوت منحاز و مستقلی نیاز ندارند. همانند ثبوت اعمی برای زید که با صرف ثبوت زید (مثبت له) و قابلیت بصر و عدم بصر، میتوان اعمی را به او نسبت داد. 🔸در مورد عدم مانع و عدم ضد، باید گفت که شروط دو دسته هستند. برخی متمم فاعلیت فاعل و برخی متمم قابلیت قابل هستند. عدم ضد نیز از باب متمم قابلیت قابل است. برای اینکه دیوار قابلیت عروض سواد را پیدا کند، باید ابتدا عدم بیاض تحقق پیدا کند و بتوان عدم بیاض را به دیوار نسبت داد. انتساب عدم بیاض (که متمم قابلیت عروض سواد است) همانند انتساب قابلیت، از باب انتساب عدم ملکه و انتزاعی است. 🔸عبارت ایشان چنین است: "وأما ما يقال: من أن العدم لا ذات له فكيف يعقل أن يكون شرطا لأن ثبوت شئ لشئ فرع ثبوت المثبت له. فمدفوع: بأن القابليات والاستعدادات والإضافات وأعدام الملكات كلها لا مطابق لها في الخارج بل شؤون، وحيثيات انتزاعية لأمور موجودة فعدم البياض في الموضوع الذي هو من أعدام الملكات كقابلية الموضوع من الحيثيات الانتزاعية منه فكون الموضوع بحيث لا بياض له بحيث يكون قابلا لعروض السواد فمتمم القابلية كنفس القابلية حيثية انتزاعية. وثبوت شئ لشئ لا يقتضي أزيد من ثبوت المثبت له بنحو يناسب ثبوت الثابت.(نهایه الدرایه ج۱ ص۴۲۸) " ✅اشکال به بیان محقق اصفهانی 1⃣امام در اشکال اول میفرماید که اگر شما عدم ضد و اعمی را از باب سلب تحصیلی دیده اید، سلب تحصیلی، هیچ نسبتی با شئ دیگری ندارد و لذا مقدمیت آن محل اشکال است و اشکال باقی می ماند. اما اگر بین عدم بیاض و اعمی با شئ دیگری نسبت برقرار می کنید، همانطور که علامه هم بیان می فرماید، لازمه نسبت بین دو شئ، وجود طرفین آن نسبت است و در این صورت بازگشت اعمی و عدم بیاض و عدم ضد به ایجاب عدولی و تحقق اعدام مضافه است. این حرف اشکال سابق را ندارد و میتوان برای آن مقدمیت قائل شد. البته تحقق عدم مضاف، قول نهایی حکمت متعالیه نیست. چون با اصالت وجود و بلکه با اصالت واقعیت، سازگار نیست. 2⃣اشکال دوم امام این است که باید بین قابلیات، استعدادها (قوه) و اضافات و بین اعدام ملکات فرق گذاشت و همه را در یک ردیف قرار نداد. قابلیات و استعدادها و اضافات، امور وجودی هستند، بر خلاف اعدام ملکه که عدم است. 🔺حال اگر قابلیت امری وجودی باشد، یک دیوار اگر قابلیت بیاض و سواد داشته باشد، میتواند ابیض و یا اسود شود که در این صورت مسئله ای به نام تزاحم مقتضیات بوجود می آید که در ادامه توضیح می دهیم. @fater290
♨️کانال فاطر را در و هم دنبال کنید 🔰اینستاگرام 🆔 https://www.instagram.com/fater__290 🔰تلگرام 🆔 https://t.me/joinchat/AAAAAEEZEeRm6cajV6FFSA
💢كاش خداوند مرا مثل آخوند، صوفى قرار بدهد. 🔹جماعتى، دسته جمعى توطئه نموده بودند و درباره روش عرفانى و الهى و توحيدى مرحوم آخوند ملّا حسينقلى انتقاد كرده، و يك عريضه ‏اى به مرحوم آية الله شَرَبْيانىّ نوشته بودند. (در اوقاتى كه مرحوم شربيانى رياست مسلمين را داشته، و بعنوان رئيس مطلق وقت شمرده مى‏ شده است.) و در آن نوشته بودند كه آخوند ملّا حسينقلى روش صوفيانه را پيش گرفته است. مرحوم شربيانى نامه را مطالعه فرمود، و قلم را برداشت و در زير نامه نوشت: «كاش خداوند مرا مثل آخوند، صوفى قرار بدهد.» ديگر با اين جمله شربيانى كار تمام شد؛ و دسيسه‏ هاى آنان همه بر باد رفت. 📚علامه طباطبایی، مهر تابان ص۳۲۳ @fater290
📚المراقبات 🔰میرزا جواد آقا ملکی تبریزی @almorsalaat
📚رساله لقاءالله 🔰میرزا جواد آقا ملکی تبریزی @fater290 ◀️دانلود👇👇👇
لقاء_الله_تعالى_ميرزا_جواد_الملكي.pdf
16.31M
📚رساله لقاءالله 🔰میرزا جواد آقا ملکی تبریزی @fater290
♨️ رعایت اعتدال اخلاقی و رفتاری @fater290 👇👇👇👇
المرسلات
♨️ رعایت اعتدال اخلاقی و رفتاری @fater290 👇👇👇👇
etedale-akhlaghi-v-raftari.mp3
7.28M
🔊🔊 ♨️ رعایت اعتدال اخلاقی و رفتاری ✅ یکی از مهمترین نکاتی که برای رسیدن به اهداف علمی و معنوی باید توجه شود، رعایت اعتدال در همه جنبه های مختلف زندگی است. استاد در این صوت این مطلب را تبیین می کنند. @fater290
⚡️دو گرایش غلط درباره‌ پیشرفت و تحول 🔰رهبر معظم انقلاب ۸۶/۲/۲۵ 🔺دو گرایش غلط همیشه درباره‌ی پیشرفت و تحولِ منتهی به پیشرفت وجود داشته است. یک گرایش عبارت است از خیانتهائی که به نام پیشرفت و تحول انجام گرفته؛ ضربه‌هائی که به نام خدمت و زیر پرچم اصلاحگری بر پیکر ملت ما وارد شده است. ... نام توسعه از یک طرف مورد چنین سوء استفاده‌هائی در طول تاریخ و در زمان خود ما در سرتاسر دنیا و در کشور خود ما انجام گرفته است. 🔺از یک طرف هم در نقطه‌ی مقابل، کسانی بوده‌اند و هستند که با هر نوع نوآوری و تحولی مخالفت کرده‌اند؛ به اسم اینکه این سابقه ندارد، این را نمیشناسیم، این را نمیدانیم، به این مشکوکیم. حدیثِ «شرّ الأمور محدثاتها» را بد معنا کرده‌اند. با اینکه نوآوری سنت تاریخ است؛ سنت طبیعت است و بدون نوآوری زندگی بشر معنا پیدا نمیکند؛ اما اینها مخالفت کردند. این دو گرایش متضاد وجود داشته است. 🔺ما باید پیشرفت و آن چیزی را که از تحول اراده میکنیم و میخواهیم، درست برای خودمان معنا کنیم و بفهمیم دنبال چه هستیم، تا نه آن سوء استفاده انجام بگیرد، نه این مخالفت و ضدیت. #الگوی_ایرانی_اسلامی_پیشرفت #کلام_ولی #علوم_انسانی_اسلامی @fater290
💠لوازم هدایت یک جامعه و شرایط هادیان آن ♨️آدمى كه سر و كارش فقط با چند كتاب معين در يك علم بخصوص مثلًا فقه، ادبيات، فلسفه و غيره باشد و در كنج مدرسه بسر برد نمى ‏تواند بفهمد در جامعه چه مى ‏گذرد و چه بايد كرد. انسان در كنج مدرسه نمى ‏تواند مصالح جامعه را تشخيص بدهد... على هذا نشستن و هى انتقاد كردن و ايراد گرفتن، اين كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدايت نيست. 🔰شهید مطهری @fater290 👇👇👇👇
المرسلات
💠لوازم هدایت یک جامعه و شرایط هادیان آن ♨️آدمى كه سر و كارش فقط با چند كتاب معين در يك علم بخصوص مث
💠لوازم هدایت یک جامعه و شرایط هادیان آن 🔰شهید مطهری 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔹روايتى كه ديشب از حضرت رضا عليه السلام خواندم وظيفه خطيب را در سه قسمت بيان كرده بود .... قسمت دوم همان است كه فرمود: وَ تَوْقيفِهِمْ عَلى ما ارادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دينِهِمْ وَ دُنْياهُمْ يعنى خطيب مردم را آگاه گرداند به مصالح دين و مصالح دنيوى آنها ... 🔹دو اشكال در اين كار هست: يكى اينكه علم و اطلاع زياد مى‏ خواهد، ديگر اينكه اخلاص بسيار لازم است كه آنچه را از مصالح عاليه دينى و دنيايى مى ‏فهمد همانها را به مردم بگويد... 🔹اما علم و اطلاع. اولًا بايد علم و اطلاعش به مبانى دين كافى باشد، بايد اسلام را كاملًا بشناسد، به روح تعليمات اسلامى آگاه باشد؛ ظاهر اسلام و باطن اسلام، پوسته اسلام و هسته اسلام، همه را در حد خود و جاى خود بشناسد تا بفهمد مصلحت دين يعنى چه. ثانياً تنها دانستن و شناختن دين براى مصلحت‏ گويى كافى نيست؛ جامعه را بايد بشناسد، به اوضاع دنيا بايد آگاه باشد، بايد بفهمد كه در دنيا چه مى ‏گذرد و امروز مصلحت جامعه اسلامى در برابر جريانهاى موجود دنيا چه اقتضا مى ‏كند، و مردم را به آن جريانها و مصالح واقعى آنها آگاه بكند. 🔹متأسفم كه بايد بگويم ما ازاين ‏جهت ضعيفيم. ما در جنبه موعظه ضعيف نبوده ‏ايم و نيستيم و لااقل خيلى ضعيف نيستيم اما در اين قسمت خيلى ضعيفيم، در اين جهت كمتر مطالعه داريم. اين كلام امام رضا عليه السلام خيلى قيمت دارد. فرمود: مردم را به مصلحت دين و دنياى آنها آگاه بكنيد. آدمى كه سر و كارش فقط با چند كتاب معين در يك علم بخصوص مثلًا فقه، ادبيات، فلسفه و غيره باشد و در كنج مدرسه بسر برد نمى ‏تواند بفهمد در جامعه چه مى ‏گذرد و چه بايد كرد. انسان در كنج مدرسه نمى ‏تواند مصالح جامعه را تشخيص بدهد. علم و اطلاع به اوضاع جارى و متغير جهان لازم است. شامّه تيز مى ‏خواهد كه حتى حوادثى كه در آينده واقع مى‏ شود از حالا پيش ‏بينى كند و جامعه را طورى از آن حادثه عبور دهد كه با خطرى مواجه نشود. 🔹هدايت بدون قدرت پيش ‏بينى امكان ‏پذير نيست. هدايت يعنى چه؟ هدايت يعنى راهنمايى. قافله‏ اى در راهى به سوى مقصدى حركت مى ‏كند، از يك نفر مى‏ پرسند راه فلان مقصد كجاست و او نشان مى‏ دهد، مى ‏گويد از اين طرف برو يا از آن طرف. اين، راهنمايى است كه فرع بر راه بلدى است. چه كسى مى‏ تواند راهنماى قافله باشد؟ كسى كه بفهمد قافله چه مسيرى دارد و به كجا مى ‏رود. 🔹جامعه مانند قافله ‏اى هميشه در حال حركت است. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم اين قافله در حركت است. ما بايد بفهميم كه اين قافله را چگونه سوق بدهيم. ... مصلحت ‏شناسى اجتماع يعنى اين. غير اين اگر باشد ممكن نيست كسى بتواند واقعاً هادى جامعه باشد و مصالح جامعه را بگويد. 🔹كِى مى ‏توانيم هادى جامعه باشيم؟ وقتى كه همه اينها را بدانيم، جاى همه اينها را تميز بدهيم، بفهميم در كجا جامعه را ترمز كنيم، در كجا فرمان را بپيچيم. جامعه حركت دارد، تحولات دارد. گاهى تحولات بزرگ اجتماعى پيش مى‏ آيد، جامعه به سر يك پيچ مى ‏رسد و بايد از آن پيچ جامعه را عبور داد. الآن جامعه ما با وضع جديدى كه پيش آمده و با تمدن جديدى كه پيش آمده، با مسلكهاى مختلف و متفاوتى كه پيدا شده، انديشه ‏هاى گوناگونى كه پديد آمده، بر سر يك پيچ قرار گرفته، در برابر يك دست ‏انداز قرار گرفته و بايد به راحتى و بى‏ خطر از آن بگذرد، بايد اندكى فرمان را پيچ داد تا از خطر برهد. ديوارى در برابر ما قرار گرفته و بايد از آن ديوار بپيچيم و بگذريم و به راه خودمان ادامه دهيم. نبايد چشم ‏بسته روى همان خطى كه حركت مى‏ كرديم حركت كنيم. سابقاً ديوار نبود حالا ديوارى در جلو ما هست، دست ‏اندازى نبود حالا دست‏ انداز پيدا شده، به رودخانه رسيده ‏ايم، به درّه و كوه رسيده ‏ايم. 🔹به ‏هرحال هادى اجتماع بايد بفهمد در كجا جامعه را بپيچد و در مسير جديدى بيندازد و به سوى مقصد اصلى خود حركت كند. همچنين بايد بدانيم كجا گاز بدهيم و بر سرعت بيفزاييم. يك جا ميدان مسابقه است و همه كوشش مى‏ كنند كه مسابقه را ببرند و پيش بيفتند، بايد بر نيرو و سرعت افزود. امروز دنيا ميدان مسابقه علم و صنعت شده است. حالا كه چنين مسابقه ‏اى در دنيا هست بايد كوشش كرد و جامعه را به حركت آورد كه در اين مسابقه عقب نماند. على هذا نشستن و هى انتقاد كردن و ايراد گرفتن، اين كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدايت نيست. 📚ده گفتار، خطابه و منبر @fater290
| درس خارج اصول/ 👈جلسه هفتم: ۹۵/۸/۱۰ 🔰استاد آیت الله فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ✅سه گام در دیدگاه امام در ارتباط با عدم ♦️گام اول: عدم، سلب تحصیلی است و خارجیت ندارد. 🔹گام اول در فرمایش حضرت امام این است که عدم، سلب تحصیلی است و خارجیت ندارد. لذا نمیتوانیم برای عدم المانع که هیچ شیئیتی ندارد، اثری در اجزای علت تامه قائل شویم. در نتیجه استدلال مسلک مقدمیت خراب می شود. 🔹خارجیت نداشتن عدم، در بین همه فلاسفه اسلامی، متفق القول است و لذا همه فلاسفه، اجتماع نقیضین را منکر هستند و شهید مطهری هم بر اساس همین نگاه جواب هگل را (در کتاب نقدی بر مارکسیسم در تبیین معنای تناقض و تفاوت آن با ضد) داده است. ♦️گام دوم: وجودی بودن عدم مضاف 🔹گام دوم این است که اگر عدم را به چیزی نسبت دادیم، آن عدم، دیگر، سلب تحصیلی نیست بلکه ایجاب عدولی است و حظی از وجود دارد. دلیل این مطلب هم این است که اگر نسبتی خارجی باشد، طرفین آن نسبت هم باید در خارج موجود باشند. آنگاه وقتی که عدم البصر را به زید نسبت دهیم، هر چند به جای اعمی از عنوان عدم البصر استفاده کرده ایم، اما این گزاره موجبه معدوله است، چون زید که یک طرف نسبت است، موجود است. 🔹با این نگاه، اشکالی که به مرحوم مظفر و امثال ایشان وارد می شود این است که نباید در اقسام تقابل گفته شود که مقسم تقابل و عدم ملکه، دو امر است که یکی وجودی و یکی عدمی است. چون در عدم ملکه هر دو طرف وجودی هستند و فقط در تناقض است که یک انر وجودی و یک امر عدمی داریم. 🔹اشکالی که این حرف (وجودی بودن عدم ملکه) دارد این است که فقط با دید اصالت ماهیت و خارجیت داشتن ماهیت سازگار است اما بر اساس دیدگاه اصالت وجود که ماهیت مساوی با عدم است، دیگر نمیتوان گفت که عدم مضاف حظی از وجود دارد؛ چون ماهیت معدوم است و نمیتوان بین عدم و وجود نسبت برقرار کرد. 🔹نکته ای که قابل توجه است این است که بر اساس اصالت واقعیت که مبنای علامه طباطبایی است، نیز این مطالب صحیح است و عدم با هیچ چیز نسبت ندارد، چون بر اساس اصالت واقعیت، ما در همان ابتدا به وجوب وجود می رسیم و وقتی که عدم را به وجود نتوان نسبت داد به وجود واجب هم نمیتوان نسبت داد. ♦️گام سوم: تفاوت گذاشتن بین محمولات 🔹محقق اصفهانی بین قابلیات و استعدادها و اضافات و عدم ملکه، تسویه برقرار کرد و همه را در یک ردیف قرار داد. در حالی که باید بین عدم ملکه و امکان ماهوی که بر اساس اصالت ماهیت، عدمی هستند و نمیتوان بین آنها و وجود نسبت برقرار کرد، با امکان استعدادی و قوه و اضافه که از جنس وجود هستند و میتوانند با وجود نسبت برقرار کنند، فرق گذاشت. 🔹علامه در بحث حرکت نشان میدهد که اضافه و نسبت طرفینی در وجود سیال هست، چون این نسبت در متن وجود است و این اضافه، نسبت بین وجود و غیر وجود نیست. چیزی را که علامه انکار کرده است، وجود طرفینی در محمول امکان ماهوی و عدم ملکه است. اما وجود طرفینی در وجود سیال، عین وجود است. این مطلب را شهید مطهری در برخی از به خوبی بیان کرده است اما آیت الله مصباح به علامه اشکال کرده است. ✅مفهوم سازی ذهن در بحث عدم 🔹همه مطالبی که بیان شد در مورد وجود خارجی است و در عالم واقع، هیچ نسبتی بین عدم و وجود برقرار نیست. اما ذهن میتواند برای عدم، مفهوم سازی کند و نسبت ذهنی بین آن و وجود برقرار کند و آنگاه بگوید که در تناقض بین وجود و عدم نسبت وجود ندارد و این همان است که حضرت امام و علامه بیان می کنند که اللهم الا بحسب الاعتبار الذهنی. البته باید توجه داشت که مفهوم عدم و نسبت آن با وجود، به حمل اولی و از جهت مفهومی عدم است اما به حمل شایع، وجود هستند. @fater290
💢 منطق تولید و یادگیری گزاره های متسلسل 🔰استاد علی فرحانی 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 ✅ در مطالب گذشته کررا بیان شده است که از مهمترین نکاتی که لازم است در ابتدای شروع سیر تحصیلی به آن توجه شود، تفکیک از و توجه به لوازم هر کدام از این سیرهاست. ✅در گام بعد باید شرایط و قوانین طی مسیر در هر کدام از این دو سیر را آموخت و بر اساس آن به علم آموزی پرداخت. ✅آنچه در صوت زیر می شنوید، تبیین قوانین است. استاد در این صوت تبیین می کنند که سیر محتوایی و اکتساب واقعی دارایی علمی، دارای قوانین تکوینی و واقعی است و بر اساس قرار داد و سلیقه نیست. ✅سپس ایشان با بیان اینکه علمی که متکفل تبیین این قوانین است، منطق می باشد، می فرمایند که علم منطق علاوه بر اینکه قوانین و شرایط تولید و تحصیل یک گزاره علمی را توضیح می دهد، متکفل بیان قوانین حاکم بر تولید و تحصیل که نامیده می شود، نیز می باشد. ✅استاد پس از توضیح ساختار هرمی مسائل یک علم و گزاره های متسلسل، قوانین تحصیل و تولید، آن را تبیین می کنند. ✅ این بحث علاوه بر تاثیر بسیار زیاد در نحوه تحصیل و کوتاه کردن زمان آن و به نتیجه رسیدن در سیر علمی، در بحث در تولید نیز اثر گذار است. @fater290 📌 👇 👇 👇