eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نوآور حوزوی ⭕️ نشست چهارم ✅ بازخوانی نوآوری های اجتماعی امام خمینی 🔰 حجت الاسلام علی فرحانی ⏰ دوشنبه ۳ آبان ماه ساعت ۱۴ 📌 ستاد راهبری نوآوری های اجتماعی حوزه های علمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| مکاسب شیخ اعظم؛ متنی اجتهادی و‌ پرمحتوا است. 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
💢 وحدت دین و سیاست را هم در تفقه و هم در عمل دنبال کنید. 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔅💠🔅💠🔅💠🔅 🔹فكر وحدت دين و سياست را، هم در تفقه و هم در عمل دنبال بكنيد. آقايان بدانند كه فكر جدايى دين و سياست، به عنوان يك آفت، بكلى ريشه كن نشده است. متأسفانه هنوز در حوزه ها كسانى هستند كه خيال مى كنند حوزه بايد به كار خودش مشغول بشود، اهل سياست و اهل اداره كشور هم مشغول كار خودشان باشند؛ حد اكثر اينكه باهم مخالفتى نداشته باشند! اما اينكه دين در خدمت اداره زندگى مردم باشد و سياست از دين تغذيه بكند، هنوز در بعضى از اذهان درست جا نيفتاده است. ما بايستى اين فكر را در حوزه ريشه دار كنيم؛ به اين شكل كه هم فقاهت را اينطور قرار بدهيم، و هم در عمل اينگونه باشيم. يعنى چه؟ 🔸يعنى استنباط فقهى، بر اساس فقه اداره نظام باشد؛ نه فقه اداره فرد. فقه ما از طهارت تا ديات، بايد ناظر به اداره يك كشور، اداره يك جامعه و اداره يك نظام باشد. شما حتّى در باب طهارت هم كه راجع به ماء مطلق يا فرضاً ماء الحمام فكر مى كنيد، بايد توجه داشته باشيد كه اين در يكجا از اداره زندگى اين جامعه تأثيرى خواهد داشت؛ تا برسد به ابواب معاملات و ابواب احكام عامه و احوال شخصى و بقيه ابوابى كه وجود دارد. بايستى همه اينها را به عنوان جزيى از مجموعه اداره يك كشور استنباط بكنيم. اين در استنباط اثر خواهد گذاشت و گاهى تغييرات ژرفى را به وجود خواهد آورد. 🔹در عمل هم بايد اينگونه باشيم. بايد طلاب را براى نيازهاى جامعه تربيت كنند. اين جامعه احتياج به قاضى دارد. بايد دستگاهى در قم طلاب را به سمت تربيت قاضى سوق بدهد. اينطور نباشد كه تربيت قاضى را هم حوزه به عهده ديگرى واگذار بكند. جايى در حوزه باشد كه طلاب را براى حضور در دستگاههاى گوناگون ادارى كشور مثل سازمانهاى عقيدتى، سياسى و ادارات مختلفى كه احتياج دارند سوق دهد. جايى باشد كه اشخاص و جمعى را به سمت پيدا كردن مسائل مهم كه نظام به آنها نياز دارد سوق دهد. 🔸ما امروز در باب اداره كشور به مسائلى برخورد مى كنيم كه مشكلات و معضلات دينى و فقهى ماست؛ ما پاسخ اينها را مى خواهيم، اما كسى جوابگو نيست. بايد خودمان بنشينيم، يا آقايى را ببينيم و از او بخواهيم، يا فرضاً بگوييم در كتابها بگردند و جواب اين مسئله را پيدا كنند. بايد دستگاهى آماده باشد و تمام مشكلات و معضلات نظام را پيشبينى كند؛ نسبت به آنها فكر كند، راه حل ارائه كند و جواب و پاسخ آماده را براى آن آماده نمايد. اين، جزو وظايف حوزه هاى علميه است؛ لذا متعلق به اسلام است، و اسلام آن چيزى است كه حوزه علميه براى آن به وجود آمده است. 🔹البته بُعد ديگر وحدت دين و سياست اين است كه حوزه هاى علميه بايستى از سياست هرگز دور نمانند. طلاب بايد آگاهى سياسى پيدا كنند. مبادا جريانهاى سياسى روز، بر ذهن طلاب در حوزه علميه سبقت بگيرند. طلاب بايد در فضاى سياسى حضور داشته باشند؛ بلكه جلوتر از زمان باشند و فكر سياسى روشن داشته باشند؛ كما اينكه علمايى كه فكر سياسى روشن داشتند، مفيد بودند. 🔸ما عالم ملاى محقق شجاع به دردبخورى از لحاظ شخصى را مى بينيم كه به خاطر نداشتن فكر سياسى، يكجا وجودش بايد مفيد واقع مى شده، اما مفيد واقع نشده است؛ يكجا نظرى داده، كه آن نظر برخلاف است؛ يكجا در مورد فردى تشخيصى داده، كه آن تشخيص، تشخيص غلطى است و موجب اشتباهات بزرگى در اين باب شده است. وقتى ما به فكر سياسى اهميت نداديم، اينگونه خواهد شد. عالم دين، بايستى فكر سياسى روشن و زنده و متناسب با لحظه حال داشته باشد. 📚 بیانات 70.06.31 @almorsalaat
💢 عمل عمده در سلوک الی الله، است. 🔰علامه حسن زاده آملی (رحمه الله تعالی) 💠 عارف الهى، سالك ، محقق ربانى، فقيه صمدانى، و مربّى نفوس آية الله حاج شيخ ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى (رضوان الله تعالى عليه) از اعاظم علماى الهى عصر أخير، و به حق از علماى فقه و اصول و اخلاق و حكمت و عرفان بوده است. 💠آنكه او را سالك گفته ام از اين روست كه آن مرحوم به فعليت رسيده بود و تا نبوده باشد، هيچ سالكى از قوّت به فعل نمى رسد. 💠 محيى آثار علم و علما جناب شيخ آقا بزرگ طهرانى (رضوان الله تعالى عليه) در رابع از جزء اول اعلام قرن رابع عشر طبقات اعلام الشيعه (ص 1565) در شرح حال آية الله حاج سيد ميرزا على آقاى قاضى تبريزى مى فرمايد: "و قد دامت المودّة و الصحبة بيننا عشرات السنين فرأيته فى سيرته كريما فى خلقه شريفا فى ذاته." 💠آن كه مرحوم شيخ آقا بزرگ در حق مغفور له قاضى فرمود: «فرأيته فى سيرته» نكته اى بسيار ارزشمند است چه عمل عمده در سلوك إلى الله تعالى است. 💠 نزول بركات و فيوض الهى بر اثر است. خداوند سبحان در قرآن فرمود: "إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ." 💠 و نيز فرمود: "وَ أَنْ لَوِ عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً". امام صادق (عليه السلام) ماء غدق را به علم كثير تفسير فرمود فافهم. و بيان شريفش را در تفسير اين آيه، امين الاسلام طبرسى در مجمع البيان آورده است كه: عن الصادق (عليه السلام) قال: معناه لأفدناهم علما كثيرا يتعلمونه من الأئمة (عليهم السلام). و ابن عباس آب را در اين آيه: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً؛ به علم تفسير فرمود. و اين بدان جهت است كه علم سبب حيات ارواح است چنانكه آب سبب حيات اشباح. و طريقه، طريقه مثلى است، و الطريقة المثلى: الاشبه بالحق. و آن طريق ولايت است كه اگر بر آن داشته باشى از ائمه (عليهم السلام) علم كثير استفاده مى كنى و كنز «العلم نور يقذفه الله فى قلب من يشاء» را به دست مى آورى. ففي الكافى كما فى تفسير الصافى: عن الباقر (عليه السلام) يعنى لو على ولاية امير المؤمنين على و الاوصياء من ولده (عليهم السلام) و قبلوا طاعتهم فى أمرهم و نهيهم لأسقيناهم ماء غدقا يقول لاشربنا قلوبهم الايمان. 💠بدانكه كسانى كه گاهى اصحاب حال مى شوند، ارباب مكاشفه نمى گردند. مثلا به پيش آمد واقعه و حادثه اى چون به زيارت اهل قبور رفتن، و يا مرگ كسى را ديدن، و يا در مجلس وعظ و خطابه نشستن و يا به آفاتى كه روى آورده اند، و از اين قبيل امور ممكن است كه شخص تا مدتى حالى و سوز و گدازى و التهاب و اضطرابى داشته باشد كه كم كم چون بعد عهد منسى است آن حال از او گرفته شود، اين چنين افراد به مكاشفات نمى گردند. 💠 مكاشفات روزى كسانى مى شود كه صاحب همت اند و دوام و در طريقه دارند اين مطلب شريف از فتوحات مكّيه استفاده شده است و در آنجا عنوان گرديده است و كلامى در غايت جودت است. بعضى از ارباب كمال فرموده است: "الحال معنى يرد على القلب من غير اكتساب فاذا دام و صار ملكا يسمى مقاما؛ فالاحوال مواهب و المقامات مكاسب؛ و الاحوال تأتى من عين الجود و المقامات تحصل ببذل المجهود." 📚 هزار و يك كلمه، ج3، ص: 6 @almorsalaat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب:  باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. ۱۴۰۱/۷/۲۷ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| باید زبان شناسی گفتار عرفاء مورد دقت قرار گیرد! 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس نهایه الحکمه(سال ۹۶) @almorsalaat
✴️مَنِش و جهت بسیجی 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۸/۹/۶ 🔹بسیج دو جلوه دارد؛ این حتماً مورد توجّه باشد. یک جلوه، جلوه‌ِ مجاهدت در عرصه‌ی است؛ همان که برای خاطر آن شما آموزش نظامی می‌بینید. در دوران هشت سال دفاع مقدّس، معجزه‌ی حضور بسیج خودش را نشان داد؛ دلگرمی مجموعه‌های نظامی ما ‌به حضور بسیجی‌ها بود در میدان نبرد، و بعد از آن هم در موارد گوناگون در کشور هر حادثه‌ای پیش آمده، بسیج در میدان دفاع سخت و دفاع نظامی حضور داشته. و همچنین در عرصه‌ی دفاع نرم، جنگ نرم که اینجا هم همین جور است. در عرصه‌ی جنگ نرم، یعنی عرصه‌ی علم، عرصه‌ی خدمت‌رسانی، عرصه‌ی سازندگی، عرصه‌ی تبلیغات دینی، عرصه‌ی فرهنگی هم بسیج مثل عرصه‌ی نظامی حضور دارد و باید حضور داشته باشد و باید تلاش کند و حرکت کند. 🔹در بسیج همه‌ی این چهره‌ها وجود دارند: از حسین فهمیده و بهنام محمّدی و محسن حججی و ابراهیم هادی بگیرید تا شهدای هسته‌ای؛ ببینید این چهره‌ها را! فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی و موقعیّت اجتماعی چقدر است؟ امّا در بسیج اینها همه کنار هم هستند. شهدای هسته‌ای هم بسیجی‌اند، این عناصری هم که اسم آوردیم بسیجی‌اند؛ همّت و باکری و زین‌الدّین و حسین خرّازی و مانند اینها سپاهی بودند امّا بسیجی بودند؛ صیّاد که ارتشی است امّا بسیجی بود، بابایی ارتشی بود امّا بسیجی بود؛ حرکت، حرکت بسیجی بود؛ جهت، جهت بسیجی بود؛ مَنِش، مَنِش بسیجی بود؛ تا چمران و آوینی و کاظمی و مانند اینها همه بسیجی‌اند. کاظمی‌آشتیانی که سلّول‌های بنیادی را برای ما به ارمغان آورد، برای کشور همان قدر بسیجی است که حسین خرّازی و حسین فهمیده؛ اینها همه بسیجی‌اند، بسیج این است. این عرض عریض، این عرصه‌ی پهناور، همه [از جلوه‌های] بسیجند و صدها چهره‌ی نام‌آورِ دیگر. @almorsalaat
⭕️ شهادت مظلومانه جمعی از زائران حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام را محضر حضرت ولی عصر عج و مقام معظم رهبری تسلیت عرض می نماییم @almorsalaat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پی حادثه‌ی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز 🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم جنایت شقاوت‌آمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بی‌گناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهم‌السلام جز با جستجو از سررشته‌ی این فاجعه‌آفرینی‌ها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره‌ی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتش‌افروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنائی و بی‌احترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئه‌ی خباثت‌آمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله. 🔺 اینجانب به خانواده‌های عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همه‌ی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم. سید علی خامنه‌ای ۵ آبان ۱۴۰۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
المرسلات
⭕️ شهادت مظلومانه جمعی از زائران حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام را محضر حضرت ولی عصر عج و مقام م
⭕️ نادیده گرفتن و سهل انگاری در اجرای دستورات اسلام، مقدمه انسداد حرکت توحیدی جامعه است 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔻 نگاه به شریعت و تعالیم دینی مشکلی است که از گذشته گریبانگیر جوامع بوده است. 🔻 در طول تاریخ مستکبران و دنیا طلبان برای پیش برد اهداف خود به گسترش تفسیر فردگرایانه از دین دامن می زدند 🔹 ولی مشکل اساسی این است که حتی دین گرایان و متدینان و برخی از اندیشمندان اسلامی نیز به همۀ ابعاد حرکت اجتماعی دین و مخصوصا شریعت اسلام معتقد نیستند و بسیاری از تعالیم اجتماعی اسلام را با رویکردی فردگرایانه تفسیر می کنند. 🔻 مرحوم علامه طباطبایی با بصیرتی عمیق و شناختی نافذ از تعالیم اسلامی در سراسر تفسیر شریف به تبیین جنبه های مختلف این حقیقت می پردازند و ساختار اجتماعی شریعت را ترسیم می کنند. 🔻 ایشان معتقدند که «اسلام در همۀ شئون اجتماعی است» و نگاه همه جانبه به اجتماع از اختصاصات دین اسلام است 🔵 در نگاه ایشان « دین مقدّمه‌ای برای و عبادات مقدمۀ وصول به است. هرگونه اخلال یا تحریف در احکام اجتماعیِ اسلام منجر به فساد در عبادات می‌شود و با فاسد شدن عبادات راه تربیت علمی و حرکت در مسیر توحید مسدود می‌گردد». 🔻 نبود شناخت همه جانبه از هویت اجتماعی اسلام سبب شده است که در بسیاری از مسائل از سوی صاحب نظران راه کارهای متناقض ارائه شود؛ 🔻 اهمیت این مسئله وقتی جلوه می کند که در موضوعی مانند که دامنه اجتماعی گسترده دارد بین اندیشمندان دینی اختلاف نظر وجود داشته باشد که دامنه این اختلاف اثرات مخربی در جامعه خواهد گذاشت با توجه به اهمیت موضوع در زمان حساس کنونی بر آن شدیم تا در قالب سلسله مباحثی ، گوشه هایی از در نگاه مرحوم علامه طباطبایی را خدمت شما تقدیم کنیم 📌 ادامه دارد ...... @almorsalaat
المرسلات
⭕️ نادیده گرفتن و سهل انگاری در اجرای دستورات #اجتماعی اسلام، مقدمه انسداد حرکت توحیدی جامعه است 🔰
💠 سرفصل های اصلی مسئله در تفسیر شریف المیزان 🔰 محمد مهدی مقدسی 🔻 بدیهی است که شریعت مقدس اسلام آموزه ها و قوانین متعددی را برای مدیریت زندگی اجتماعی انسان ارائه کرده است؛ بسیاری از دستورات مالی و جزایی و ... ضامن نظم و بقاء جامعه است 🔹 از نگاه علامه طباطبایی باطل بودن نگاه فردگرایانه به دین و تبیین اجتماعی از اسلام تنها به خاطر وجود چنین قوانینی نیست؛ بلکه «الإسلام اجتماعي بجميع شئونه» (المیزان،ج4،ص126) 🔻ایشان در تبیین اینکه «اسلام در همۀ شئون اجتماعی است» می فرمایند: «هي اجتماعية الإسلام في معارفه الأساسية بعد الوقوف على أنه يراعي الاجتماع في جميع ما يدعو الناس إليه من قوانين الأعمال (العبادية و المعاملية و السياسية) و من الأخلاق الكريمة و من المعارف الأصلية.» (المیزان،ج4،ص127) 🔹 بسیاری از متدینان و اندیشمندانی که رویکرد اجتماعی اسلام را باور دارند در دفاع از این مسئله و نفی تفاسیر فردگرایانه می گویند: در اسلام علاوه بر دستورات فردی مانند «عبادات»؛ برای رفتارهای اجتماعی انسان نیز دستوراتی ارائه شده است و این نشانگر توجه شریعت مقدس به اجتماع است» 🔻 ولی در نگاه مرحوم علامه «اسلام نه تنها در مسائل سیاسی و معاملات، اجتماعی است بلکه در اعمال عبادی و حتی معارف اساسی نیز اجتماعی است» 💠 ان شاء الله در ادامه مباحث به منظور تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مباحث را ذیل سرفصل هایی پی می گیریم؛ این سرفصل ها عبارتند از: ▪️ نسبت انسان و اجتماع ▪️نسبت نوع انسان و مطلق اجتماع ▪️چگونگی ورود و حرکت استکمالی انسان در اجتماع ▪️بروز مسئله استخدام ▪️زندگی مدنی ▪️قانون ضامن بقاء جامعه ▪️ممکن نیست عقل بتواند قانون مدیریت جامعه را ارائه دهد و دین تنها قانون نجات بخش جامعه ▪️نسبت معارف، احکام عبادی و احکام اجتماعی اسلام ▪️چگونگی تحقق احکام اجتماعی اسلام ▪️ضمانت اجرایی احکام اسلامی 📌 ادامه دارد ...... @almorsalaat
📌برگرفته از بیانات استاد شیخ علی فرحانی ✍احسان چینی پرداز (@Chinipardaze) 💢آنچه امروز رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند و تمام دنیا چنین اقتضائی دارد، تولید باید و نباید های اسلامی نسبت به علوم انسانی جدید است. حدودا از سال 1870 میلادی به بعد، غرب دچار یک عملگرایی مفرط شد یعنی مباحث معرفت شناسی و هستی شناسی را کنار گذاشته و فلاسفه و معرفت شناسان خود را داخل در زباله دان تاریخ فلسفه کرده و آنچه را مهم و با اهمیت می دانند، بحث از باید و نباید های در حوزه فردی و اجتماعی انسان است. 💢اما خود غرب اگرچه نسخه هایی در هر حیطه مانند تعلیم و تربیت و روان شناسی و .... دارد ولی حقیقتا نتوانسته است این نیاز را برطرف کند زیرا آن علمی که متکفل باید و نباید ها در فضای غرب است همان علم حقوق است. این در حالی است که دو مکتب حقوقی بزرگ در دنیا که تمام مکاتب دیگر متاثر از آنها هستند یعنی مکتب حقوقی فرانسه(1) و مکتب حقوقی آمریکا(2) توان حل این مساله را ندارند 💢زیرا مکتب حقوقی فرانسه، انسانی که مد نظر دارد انسانِ فضای جامعه شناسی است یعنی انسان را با محوریت اجتماع توصیف کرده و موظف به وظائفی می داند و در مقابل، مکتب حقوقی آمریکا انسانی که توصیف میکند صرفا یک انسان روان شناسانه و فردی است. این در حالی است که انسان هم بُعد فردی دارد و هم بُعد اجتماعی دارد که باید به تمام این ابعاد پاسخ کامل و صحیح داده شود. 💢لذا جوابی که امروز باید در فضای علومی انسانی از جانب اسلام داده شود البته از درون فقه تولید میشود. به عبارت دیگر اعتقاد کلامی و حقیقی شیعه این است که اسلام دین خاتم است و نبی مکرم ان نبی خاتم است پس الی یوم القیامه کل ما له دخل فی السعاده و الشقاوه را در ضمن خود دارد اگرچه استخراج چنین مسائل و چنین پاسخ هایی محتاج به استنباط و دستگاه اجتهادی است. 💢به عبارت دیگر اگرچه این فقه است که باید پاسخگوی این نیازها باشد اما فقه خودش مبتنی بر دستگاه استنباطی است که از علم اصول به دست می آید. بدون علم اصول و بدون دستگاه استنباطی رسیدن به چنین نتیجه و وظیفه ای (تولید علوم انسانی اسلامی) غیر ممکن است. 💢لذا به وسیله دستگاه استنباطی که منابع را ضیق نمی کند و قدرت تولید علوم انسانی را از ضمن ادله دارد می توان به این غایت قصوی دست یافت که در نتیجه نسخه اسلام در مورد تعلیم و تربیت و روان شناسی و اقتصاد و ..... با قطع نظر از فلسفه و عقائد آن می تواند صحت اسلام را اثبات کرده و افراد را به سمت خود جذب کند. 💢به عبارت دیگر نزاع امروز ما با غرب در مساله علوم انسانی مانند نزاع علمی سید مرتضی و شیخ طوسی با عامه در کتب فقه مقارن است کما اینکه این بزرگان در کتب فقه مقارن با قطع نظر از مبانی و اعتقادات به تبیین فقه و قدرت فقهی شیعه می پرداختند امروز در فضای علوم انسانی هم باید بتوان همین روش را اعمال کرد کما اینکه استاد شهید مطهری در مواجهه با غرب هم در کتاب مساله حجاب و هم در کتاب نظام حقوق زن همین مساله را اعمال کرده اند. 💢یعنی به صورت کاملا واضح و روشن، نتیجه بخش بودن نظام اسلام را در فضای علوم انسانی نشان میدهیم انشاءالله. @almorsalaat
💢 نکاتی مهم و کاربردی پیرامون روش صحیح تحصیل / استفاده کامل از درس خارج منوط به دوره سطح است 🔰 مرحوم آیت الله محمد مومن از شاگردان امام خمینی 💠درس خارجی که در حوزه های علمیه رواج دارد، درس خارج مباحث فقهی است؛ یعنی درسی است که استادان در عالی ترین سطح درباره مسائل فقهی مطرح می کنند. بعد از ادبیات، توجه عمده مدیران، استادان، حتی شورای عالی در حوزه ها، چه حوزه برادران چه خواهران، روی مباحث فقه و اصول است. این مرحله را سطح می گویند و بعد از مرحله سطح، مرحله درس خارج آغاز می شود. 💠آقایان فضلا و علمایی که خودشان کار کشته بوده اند و در حدی هستند که میتوانند بر احکام شرع استدلال بکنند، کاملا آیات و روایات را بررسی می کنند و مطالب را به طلاب جوان ارائه می دهند. 💠درس خارج علم اصول، همان مسائل اصولی است که در جلد اول و دوم کفایه یا کتابهای قبلی خواندند و استاد درس خارج، از اول مباحث الفاظ شروع می کند و کار را تا آخر مباحث تعادل و تراجیح پیش می برد که چند سالی طول می کشد البته مقدار زمان، به کیفیت بحث استاد بستگی دارد. خدا امام خود را رحمت کند، یک دوره اصول ایشان، هفت سال طول می کشید. استاد، این مباحث را یکی یکی مطرح، و مباحث را با استدلال بیان می کند و نظریات و استدلال های علمای دیگر را می گوید و چیزی که به نظر استاد صحیح و حق است، با استدلال برای طلبه بیان می کند و طلبه هم از استاد، روش و فرآیند رسیدن به نظر صحیح را می آموزد از این رو، مسائل درس خارج همان مسائل سطح است. چیز جدیدی نیست، منتهی با استدلال درست. اگر پیش از این، یک عالم دیگری، جور دیگری گفته است، این استاد مسئله را برایش تبیین می کند و احیانا دلیلش را هم می گوید. آن وقت طلبه بعد از اینکه پیش استاد این مسئله را آموخت، قهرا خودش باید بتواند در این مسئله وارد بشود و به نظر صحیح برسد. برای نمونه در مباحث امر به نتیجه برسد که "الامر دال على الوجوب"، امر دلالت بر وجوب می کند. فرقی نمی کند که امر به هیئت باشد یا با ماده "يجب". دلیل بر این مطلب چه چیزی است یا بالاخره چه باید گفت. 💠 برخی استادان، مباحث اصول را در طول هفت سال، یک دور می گویند، ولی بعضی آقایان، آن را از ده تا هجده سال طول می دهند و بعضی ها هم مختصر بحث می کنند. مثلا در چهار سال، یک دوره اصول می گویند. 💠در فقه هم به همین نحو هست. حالا رسم بر این است که از مبحث اجتهاد و تقلید آغاز می کنند، بعد هم مباحث طهارت و صلاه را می گویند و ... . استاد این موارد را از طریق قرآن شریف و روایات معتبری که از ائمه به دست می آید یا از طریق اجماع یا حکم عقلی، برای طلبه بازگو و استدلال می کند تا اینکه طلبه به مهارتی می رسد که در آن درسها می فهمد کیفیت استفاده از ادله باید چگونه باشد و در فقه هم همان مباحث را اجرا می کند و کیفیت فهم از قرآن و روایات را آموزش می بیند. این کیفیت کاری است که در درس خارج مرسوم و معروفی که در حوزه هاست، انجام میشود. 💠 حال اگر بخواهیم مقداری درباره درس خارج صحبت کنیم، یک صحبت کلی می توانیم نسبت به مباحث درس خارجی داشته باشیم که آموزش علم اصول فقه است و اینکه چه کاری باید انجام بشود که فراتر از آن چیزی است که الان در حوزه ها رایج است. طلاب باید بدانند آنچه نسبت به این دروسی که مرسوم است-که راجع به مبحث علم فقه و اصول است- چیز جدیدی نیست و در آن ده سال سطح همه آن مطالب را در یک سطح پایین تر دیده اند. این همان مباحث است، منتهی گسترده تر و با استدلال متقن و به صورت جامع. 💠مثلا مباحث کفایه، جلد اول، درباره این است که امر "هیئت افعل"، اگر گفته این کار را انجام بده، این دلالت بر وجوب دارد و حتما باید انجام داد یا دلالت بر صرف مطلوبیت دارد. این موضوع در کتاب معالم و نیز اصول فقه و کفایه بوده است. همین موضوع را هم با ادله اش در درس خارج بررسی می کنند. پس این چیز تازه ای نیست 💠یا مثلا اگر طلبه در علم فقه، در کتاب شرح لمعه، در باب میاه، اقسام آب را می شناسد و میداند آب کر در ملاقات با نجاست، نجس نمی شود، مگر اینکه از نظر بو و رنگ و مزه تغییر بکند، این موضوع را آنجا خوانده، ولی برای این موضوع، استدلال روشنی در شرح لمعه نداشته است. از این رو، در درس خارج، استادی که بحث مياه را مطرح می کند، همان مسائل را می گوید، منتهی دلیل آن را به صورت تام بیان می کند. 💠 هدف درس خارج هم این است که در همین استدلال و استنتاج و رفت و برگشت علمی، طلبه مثل استاد یا قوی تر از استاد بشود، کسی بشود که خودش بتواند از قرآن شریف و روایات حکم خدا را بفهمد. اگر طلبه بخواهد از درس خارج، خوب استفاده کند، قاعده اش این است که در ده سالی که درس سطح را میخواند، درست بخواند. صرف اینکه در آن درسها حضور پیدا بکند و سیاهی لشکر باشد، موجب پیشرفت علمی وی نمیشود. 📚 رهنامه پژوهش، بهار1390، شماره7ص7 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| توصیه میکنم هیچ وقت درس را رها نکنید. 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
📌اهل بیت علیهم السلام اسماء و صفات الهی اند/ سالک سبیل الی الله هیچ وقت از مرافقت باطنی و معیت امام خارج نمیشود. 🔰علامه طهرانی ◽️و اما ، آنست كه بخصوصه منصوص به ارشاد و هدايت است و آن رسول خدا و خلفاى خاصّۀ حقّۀ او هستند. و سالك را در هيچ حالى از احوال از مرافقت و همراهى استاد خاصّ‌ گريزى نيست اگر چه به وطن مقصود رسيده باشد. ◽️البتّه مراد همان مرافقت باطنى امام است با سالك نه فقط‍‌ همراهى و مصاحبت در مقام ظاهر، چون واقعيّت و حقيقت امام همان اوست كه سلطه بر جهان و جهانيان دارد و امّا بدن عنصرى او گرچه آن نيز از ساير بدنها امتياز دارد لكن آن منشأ اثر و متصرّف در امور كائنات نيست. ◽️و براى توضيح اين نكته متذكّر مى‌گردد كه: آنچه در عالم خلقت تحقّق مى‌يابد منشأ آن، صفات و اسماء الهيّه است، و حقيقت امام همان اسماء و صفات خداست. ◽️و بنا بر اين اصل فرموده‌اند كه: چرخ عالم هستى و افلاك و همه كائنات به دست ما حركت مى‌كند و آنچه واقع مى‌شود به اذن ما واقع مى‌شود: ، بِنَا عُبِدَ اللَهُ‌. ◽️بنابراين سالك در حال سير، در مراتب نورانيّت امام عليه السّلام سلوك مى‌نمايد و به هر درجه‌اى كه صعود كند و در هر مرتبه‌اى كه باشد امام عليه السّلام آن مرتبه را حائز بوده و با سالك در آن درجه و مرتبه دارد. ◽️و همچنين بعد از وصول نيز مرافقت امام لازم است چون آداب كشور را نيز او بايد به سالك بياموزد؛ بنابراين مرافقت امام در هر حال از شرائط‍‌ مهمّه بلكه از اهمّ‌ شرائط‍‌ سلوك است. ◽️در اينجا نكاتى است بس دقيق كه در بيان نيايد و فقط‍‌ بايد خود سالك به وسيلۀ ذوق آن حقايق را دريابد ◽️محى الدّين عربى نزد استادى رفت و از كثرت ظلم و عصيان فراوان شكايت نمود. استاد فرمود: «به خداى خود توجّه كن. ◽️سپس چندى بعد نزد استادى دگر رفت و همچنان از بيداد و شيوع معاصى سخن گفت. استاد فرمود: به نفس خود توجّه كن. ◽️در اين موقع ابن عربى گريه آغاز كرد و وجه اختلاف پاسخ‌ها را از استاد جويا شد. ◽️استاد فرمود: اى نور ديده، جواب‌ها يكى است، او تو را به رفيق دعوت كرد، و من تو را به طريق دعوت مى‌كنم». ◽️بارى اين داستان را براى آن آورديم كه دانسته شود كه سير الى الله منافاتى با سير در مراتب اسماء و صفات الهيّه كه همان مقام امام است ندارد بلكه بسيار به هم نزديك‌اند و بلكه حقّاً يكى است ◽️و در آن مرحله دوئيّت و اثْنَيْنيّت يافت نمى‌شود بلكه هر چه هست نور واحدى است كه نور خداست، غاية الأمر از آن نور به تعبيرات مختلفه سخن مى‌رود، گاهى به اسماء و صفات الهيّه و گاهى به حقيقت يا نورانيّت امام از آن تعبير مى‌كنند: ◽️عِبَارَاتُنا شَتَّى وَحُسْنُكَ‌ واحِدٌ وَ كُلُّ‌ الَى ذَاكَ‌ الْجَمَالِ‌ يشيرُ 📚رساله لب اللباب صص 133-134 @almorsalaat
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
📸 انگشتر خونین شهید آرمان علی‌وردی که به دلیل ضرب‌وشتم آشوب‌گران شکسته و خونین شد ◼️برای ما انگشترهای خونین، خود روضه مجسم‌ است... @HawzahNews
📌ما به شهدا و خانواده شهدا افتخار میکنیم/ همه مردم موظف اند از انقلاب خود حفاظت کنند/ ملت ایران همیشه حامی انقلاب اسلامی بوده اند 🔰مقام معظم رهبری 💢اوّلاً ما به همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. ثانیاً به خانواده‌‌های همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. علّت هم این است که شهدا و خانواده‌های آنها هرکدام به نحوی در حفظ نظام اسلامی و برافراشتن این پرچم پُرافتخار سهم‌های زیادی داشتند؛ شهدا یک جور، خانواده‌ها یک جور. (۱۳۹۷/۱۲/۲۲) 💢امروز جبهه‌ی بزرگی از دشمنان خبیث در مقابل نظام اسلامی قرار دارند که هدف همه‌ی آن‌ها نابودی یا از درون تهی کردن جمهوری اسلامی است و هرگونه تلاش برای زمین‌گیر کردن دشمن در تضعیف نظام، در واقع همان تقرب به درگاه الهی است. (۱۳۹۶/۰۱/۲۱) 💢مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریّت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است؛ امّا جوان پیش‌ران است، موتور حرکت است. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) 💢ملّت ایران در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند... یک اکثریّت قابل توجّهی این‌جوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) @almorsalaat
♨️♨️ نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی می‌کند به او و او هم و این است که برای انسان هست. 🔰 امام خمینی (ره) 🔸درباره  و در فضل شهادت آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است، که انسان متحیر می‌شود. در روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده است که برای  هفت خصلت است و مهم آن، آخرین خصلتی است که می‌فرماید. می‌فرمایند که که شهید نظر می‌کند به‌ وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر . 🔸شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی و وجه الله و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می‌شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می‌شود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله. 🔸اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدا همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می‌شود. شهدا، شهدایی که در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌کنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می‌کنند، در عوض، خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می‌کند برای آنها، تجلی می‌کند برای آنها. 🔸چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می‌خواهند، و آنها خودی را نمی‌بینند و خود را از خدا می‌بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی‌دارند. فَلَمَّا تَجَلّی‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً تجلی می‌کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق» برایش پیش می‌آید. 🔸آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که‌ حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می‌شکنند و صَعْق برای آنها حاصل می‌شود و برای آنها حاصل می‌شود. 🔸خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می‌کند، و نگاه می‌کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می‌کنند و مشاهده می‌کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می‌کند به او و آن هم «یَنْظُرُ الی‌» جلوه خدا، الی‌ وَجْهِ الله این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. 🔸در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه‌ای که حق تعالی می‌کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می‌کند. شهید هم یَنْظُرُ الی‌ وَجْهِ اللهِ و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده‌اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می‌رسند. 📚صحیفه ج۱۳ ص ۵۱۳ 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat
✳امروز روحانیت و تمام اقشار جامعه در امام خمینی تجسم یافته است/نهضت اسلامی ایران، از بطن جامعه برخاسته است 🔰 آیت الله شهید مطهری 🔹ما امروز نهضتي اسلامي و تاريخي و عظيم و کم سابقه- اگر نگوييم بي‌‌‌‌‌سابقه- داريم که از بطن جامعه ما برخاسته است و ما در متن آن قرار گرفته‌‌‌‌‌ايم و روحانيت ما اين نهضت را رهبري مي‌‌‌‌‌کند. 🔹مي‌‌‌‌‌خواهيم هدفهاي اين نهضت را بشناسيم. اگر مي‌‌‌‌‌گوييم هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت، چون مي‌‌‌‌‌دانيم که امروز تمام قشرها و طبقات مختلف ملت ايران در روحانيت تجسم پيدا کرده است و روحانيت در آن شخص بسيار بسيار بزرگ تاريخي که نامش و يادش قلب مرا به لرزه مي‌‌‌‌‌آورد يعني استاد بزرگوار ما آيت‌‌‌‌‌اللَّه العظمي آقاي‌‌‌‌‌ خميني تجسم يافته است. 🔹ابوالعلاي معرّي معروف در جلسه‌‌‌‌‌اي که با سيد مرتضي علم‌‌‌‌‌الهدي براي اولين‌‌‌‌‌بار ملاقات کرد و شخصيت و عظمت او را ديد، بعد که از او سؤال کردند چه ديدي و کجا بودي و چگونه آدمي ديدي؟ شعر معروفي دارد، مي‌‌‌‌‌گويد: 💢لَوْ جِئْتَهُ لَرَايتَ النّاسَ في رَجُلٍ‌‌‌‌‌ 💢وَ الدَّهْرَ في ساعَةٍ وَ الْارْضَ في دارٍ 🔹اگر بيايي آنجا ببيني، تمام مردم را در يک فرد و تمام دهر و روزگار و ساعات را در يک لحظه و تمام زمين را در يک خانه منحصر مي‌‌‌‌‌بيني. 🔹کمتر در تاريخ سابقه دارد که ملتي و خواسته‌‌‌‌‌هاي ملتي در يک فرد، اينچنين تشخص و تجسم پيدا کند و اين هميشه در جايي است که آن فرد از فرديت خودش خارج شده است و تجسم ايده‌‌‌‌‌هاي عالي جامعه است. 🔹بنابراين هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت و هدفهاي اين نهضت يعني هدفهاي روحانيت. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران @almorsalaat
🌐نظر امام خمینی (ره) این بود که اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود 🔰رهبر معظم انقلاب ۷۸/۱۱/۴ 🔸نظر امام قطعاً این بود - این است که مِلئ فضای جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامی پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردی قبول نداشتند. 🔸من یک وقت درباره ولایت فقیه با ایشان صحبت میکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضی از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها میگفتند اسلام شیوه خاصّی در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه‌ای که بتواند آرمانهای اسلامی - مثلاً عدالت - را تأمین کند، اسلامی است؛ ولی عقیده ما این بود که نه، اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای اقتصاد اسلامی درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. 🔸من نمیخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ میخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنی ایشان به کمتر از این اصلاً قانع نمیشدند. آن‌جایی هم که بحث سرِ احکام ثانوی بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامی و فقهی بر آن تأکید میکردند. ایشان تا آخر هم همین‌طور بودند. 🔸در خصوص غنا - موسیقی - ایشان حرف جدیدی مطرح کردند. مبنای فقهی ایشان این‌طور بود. برای این قضیه، ایشان استناد فقهی داشتند. البته چیزیکه در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتی با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبنای فقهی میگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. @almorsalaat
♻️انسان حیوان ناطق است؟! ✍️سجاد انتظار ⭕️هر از چند گاهی در محافل علمی و یا غیر علمی، تعریف منطقیین از انسان توسط برخی مورد تعرض قرار می گیرد. منطقیین در تعریف انسان از تعبیر «حیوان ناطق» استفاده می کنند و این تعبیر به مذاق عده ای خوش نمی آید. برداشت آن ها از این تعبیر آن است که منطقیین انسان را همانند سایر حیوانات می دانند و انسان را حیوانی در عرض سایر حیوانات می پندارند که با خصیصه نطق و سخن گویی امتیاز یافته است. تلقی یاد شده زمینه انتساب به یونان را در بیان این سخنوران فراهم می سازد و آن ها با تکیه بر برخی معارف اسلامی به نقد این تعبیر می پردازند. معارفی که چه بسا توسط حکما از آن ها پرده برداشته شده است! این کوتاه نوشت در صدد تبیین ابعاد مختلف مربوط به این ماجرا نیست و از این رو نمی خواهیم بحث مستدلّ فلسفی بکنیم بلکه صرفا سخن دردمندانه ای است در ارتباط با نوعی از نگاه به مسائل فلسفی که این گونه شائبه ها را به وجود می آورد. دانش فلسفه و هم چنین دانش منطق از جمله دانش های عقلی به شمار می روند! در دانش های عقلی اولین قانون آن است که مفاهیم علمی به تصور شوند و آن گاه در مورد آن ها اظهار نظر صورت بگیرد. اگر تصور درستی از مفاهیم عقلی شکل نگیرد برخی از سخنان حکمای بزرگ به اندازه ای سخیف جلوه می کند که صدور آن ها از انسان های عادی را نیز ناپسند می سازد و خود این مساله باید ما را در نوع مواجهه با سخنان حکما به تامل وادار کند. باید در نظر داشته باشیم که علوم عقلانی برخلاف علوم مبتنی بر نقل یا حس، روح انسان را وسعت می بخشند و قوت ادراکی انسان را بهینه می سازند. آیا قابل قبول است که حکمای برتر دوره اسلامی که در نظر و عمل وارسته اند و معارف بسیاری را به دیگران تعلیم داده اند چنین سخنانی بگویند؟ ⭕️بی مناسبت نیست که مثال یاد شده را کمی از این نظر بررسی کنیم تا روشن شود که تصور نادرست از مفاهیم عقلی تا چه اندازه می تواند ما را از عمق سخن حکما دور سازد و ما را به آن ها بدبین کند. گرچه مثال مذکور تنها مثال این ماجرا نیست و موارد متعدد دیگری را می تواند به عنوان نمونه هایی برای این بحث برشمرد از قبیل معاد جسمانی، وحدت وجود، علم باری به جزئیات هستی و... تصور متعارف از تعریف منطقی انسان (حیوان ناطق) همانطور که گفتیم این است که انسان از نظر منطق و فلسفه حیوانی در عرض سایر جانداران است که هر کدام به واسطه مشخصه ای از قبیل ساهل بودن، ناهق بودن و از جمله ناطق بودن از همدیگر تمایز پیدا می کنند و چنین تصویری با آن چه در معارف اسلامی برای انسان با عنوان مقام خلافت الهی در نظر گرفته شده است فاصله بسیار دارد. جالب آن که ذهن ما بلافاصله با مثال طوطی سخن گو این تعریف را نقض می کند و آن را فاقد ویژگی مانع اغیار می داند! اکنون ببینیم آیا مراد حکما از این تعریف نیز همین است و برداشت آن ها از انسان نیز همین گونه است؟! ⭕️برای دست یابی به نوع تصور حکما از انسان باید به مساله از دیدگاه منطقی و فلسفی توجه کنیم. همانطور که در دانش منطق بیان شده است تعریف اگر به صورت حدی باشد باید مشتمل بر جنس و فصل باشد. جنس و فصل از منظر حکمت اسلامی همان مادّه و صورت هستند و تفاوت این دو زوج در اشتراط آن ها بشرط شئ یا لابشرط است. اینکه «مادّه و صورت همان جنس و فصل بشرط لا و جنس و فصل همان ماده و صورت بشرط شئ هستند به چه معنا است» از بزنگاه های فلسفی هستند که باید در محل خود تشریح گردد اما از پیوند این دو گانه با هم دیگر می توان به نتیجه ای اجمالی رسید و آن نتیجه، پیوند میان ماده و صورت با مبحث قوه و فعل است. حکما در تقسیم به دو قسم حرکت توسطیه و قطعیه، کیفیت انتزاع حدود اشیاء در بستر تغییرات عالم ماده را توضیح می دهند و روشن می سازند که ماهیاتی که انسان به وسیله ذهن خود می سازد در حقیقت، انعکاس مقاطع مختلف حرکت ماده و پذیرش صور نوعیه و فعلیت های جدید توسط مادّه است. هر پدیده محسوسی از «مادّه ای» که شأن آن پذیرش و انفعال است و «صورتی» که شأن آن فعلیت بخشی و تحصّل دادن به مادّه است تشکیل و ترکیب می شود. این تشکیل و ترکیب، از جنس قرار و مواضعه نیست بلکه ترکیبی حقیقی است که مرزی میان مادّه و صورت باقی نمی گذارد و فعلیتی نو را به وجود می آورد به همین جهت، در مسیر حرکت یک پدیده به سوی فعلیت های جدید، آن چه که صورت نوعیه جدید را می پذیرد مجموع ماده و صورت پیشین است نه مادّه به تنهایی؛ بر اساس نکته فوق در¬می¬یابیم که انطباق اجزاء حدّ منطقی بر حرکت عینی پدیده ها ضمانت درستی حدود ما را تامین می کند. تعریفی می تواند صحیح باشد که انعکاسی از حرکت عینی یک پدیده باشد و به طور طبیعی تعریفی می تواند کامل باشد که مشتمل بر فصل یا صورت نوعیه اخیر آن پدیده باشد. ✅اگر بر اساس اصل فوق به تعریف حکما از انسان بنگریم خواهیم دید که حیوان ناطق از منظر حکما جانداری که سخن می گوید و هم نشین جانداری که شیهه می کشد نیست. حیوان ناطق از منظر حکما پدیده ای مادّی است که مراتب قطعی و لایتخلف عالم هستی را طی کرده است و از مواقف جمادی و تباتی و حیوانی عبور کرده است و در موطن تعقل استقرار پیدا کرده است. از منظر حکما حقیقت و هویت یک پدیده، فصل و صورت نوعیه آن است. صورت نوعیه، پدیده را از آن چه که قبلا بوده است به طور کلی متفاوت می کند و هستی نویی را بر تن پدیده می کند. از نظر حکماء مشاء صورت نوعیه اخیر انسان را تعقل او تشکیل می دهد و استقرار انسان در عالم عقل هویت نویی را برای انسان به وجود می آورد. آیا شریفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏» چیزی جز این مطلب را بیان می کند؟! ✅به نظر می رسد تعریف حکماء مشاء از انسان تعریفی صحیح و متقن و با واقع است و اگر تعریف دیگری به جای آن ارائه شود ناصواب و با واقع خواهد بود هر چند پر طمطراق باشد. اساسا آن چه یک محصّل حکمت در مسیر تحصیل خود با آن مواجه می شود ناصحیح بودن سخنان حکماء مشاء نیست و همین روند در اکثر مباحث فلسفی حاکم است. آن چه حکماء مشاء در حکمت و منطق گفته اند به صورت غالب سخنان مستحکم و غیر قابل نقض هستند. چیزی که هست آن است که حکماء ناآوری که پس از مشاء ظهور کرده اند آورده هایی را بر دوش حکمت مشاء ارائه کرده اند که حقا از سطح بسیار بالاتری از سخنان حکمت مشاء برخوردارند و آن چه حکمت متعالیه را با حکمت مشاء متمایز می کند همین مساله است. رابطه حکمت متعالیه با حکمت مشاء به طور غالب، رابطه صحیح و غلط نیست بلکه رابطه ناقص و کامل است و همین رابطه بر مکتب فلسفی علامه طباطبایی و حکمت متعالیه نیز حاکم است. ✅بر اساس نکته فوق، تعریف حکماء مشاء تعریف نادرستی نیست اما حکمت متعالیه در این زمینه آورده های بسیار راقی دارد که ملاحظه آن ها مورد حقیقت انسان، تعریف انسان را غنی تر می کند. از گذشته، اساطین علوم عقلی بر این باور بودند که علم و عمل دو جوهر انسان ساز هستند که فعلیت نو به انسان می بخشند هویت جدیدی برای او به وجود می آورند. آن چه که مکتب فلسفی صدرالمتالهین بر حکمت مشاء می افزاید تبیین استدلالی همین نکته اخیر است. حکمت متعالیه مسیر حرکت انسان در بستر عالم ماده را تا موقف «حیوان ناطق» تایید می کند و بر آن صحه می گذارد اما به صورت استدلالی نشان می دهد که این موقف، موقف نهایی نیست و حرکت انسان ادامه دار است. انسان بر اساس علم و عمل خویش، خویشتن را می سازد و مدام در حال حرکت است. ادامه حرکت انسان در بستر عالم ماده، به صورت نیست بلکه به صورت است و جهت و مقصد و دارد. حکمت متعالیه به محصّلین خود می آموزد که انسان نیست که افراد متعدد داشته چرا که تکثر از شئون عالم ماده است. اگر پدیده ای وارد محدوده تجرد شود جنسی خواهد بود که انواعی را ذیل خود جای می دهد. حکمت متعالیه می آموزد که حرکت انسان پس از «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» ادامه دارد و مطابق شریفه « أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏» می تواند به سوی کمال یا انحطاط حرکت کند. مطابق این آیه، حیوان ناطق، جنسی است برای انواعی دیگر.... @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| مکاتبات عمر بن اذینه در علم رجال / نکات رجالی در باب روایات مکاتباتی 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) 📌 لینک دانلود کتاب 👇👇👇👇 🆔 http://mktba.net/library.php?id=9233 @almorsalaat
♨️نباید از رحمت خدا مأیوس شد/ گدا مجانی طلب است 🔸بارى؛ العياذ باللّه اگر هفتاد پيغمبر را هم كشته باشد، نبايد مأيوس بشود و ترك توبه نمايد كه يأس و ترك توبه هلاك قطعى و سبب زيادتى عقوبت است؛ و ليكن در توبه، احتمال نجات كلّى و در همين عقاب يأس و ترك توبه خلاص قطعى موجود است. 🔸وانگهى، جواب ديگر محكم شافى براى اين وسوسه خبيث اين است كه تو، به من مى‏گويى كه تو، توبه صحيح نمى‏توانى به‏جا بياورى! بلى، مرا اگر عنايت اللّه دستگيرى ننمايد، توبه صحيح كه سهل است توبه ناقص هم نمى‏ توانم؛ و ليكن عنايت او- جلّ جلاله- اگر برسد به هر درجه و مقام عالى كه به خيال نگنجد ممكن است كه برسم، اگر بگويد از كجا كه عنايت او به تو خواهد رسيد؟ بگو: از كجا [معلوم‏] كه نخواهد رسيد! 🔸اگر بگويد عنايت او هم اهليّت مى ‏خواهد، بگو: اهليّت را بزرگان از كجا آورده‏اند؟ نه اين است كه او داده، من هم از او مى‏ گيرم؛ اگر بگويد: آخر تو چه قابليّت كرم او را دارى در قبال چه عملت اين تمنّا را مى‏كنى؟ نمى ‏بينى [اين قابليّت را] به هركس نمى‏ دهند؟! جوابش بگو: به گدايى مى‏ خواهم، گدا مجّانى طلب است! اگر بگويد: به گدايان هم همه چيز را نمى‏دهند، بگو: لعلّ جدّ در گدايى ندارند؟ و اگر بگويد: تو نافرمانى كرده ‏اى، حكم سلطنت خداوند جليل ردّ تو است؛ بگو: در حكم سلطنت و قهاريّت واجب نيست كه هر نافرمانى را غضب نمايد و ردّش كند؛ اگر بگويد كه قهاريّت خدا پس كجا ظاهر خواهد شد؟ بگو: به امثال تو كه معانده با خداوند جليل نموده و بر ضدّ دعوت او، بندگانش را از درگاه او منع و مأيوس نمايد؛ و اگر بگويد كه استحقاق عقاب تو كه قطعى است و وعده عذاب معاصى قطعى است؛ امّا اجابت و عطاى گدايى تو، محتمل است؛ بگو: تو اشتباه دارى و غفلت از وعده اجابت و قبول او دارى، بلكه اگر سلطان خلاف وعيد خود را نمايد قبيح نيست، ولى خلاف وعده را كسى بر خداوند احتمال نمى‏ دهد؛ 🔸و اگر بگويد: آخر روى تو از گناه، سياه و حال تو تباه است به چه روى به آستان قدس او مى‏ روى؟ بگو: اگر روى من سياه است به‏وسيله انوار وجوه مشرقات اوليا او مى‏ روم! اگر بگويد: تو قابليّت توسّل به آنها را هم ندارى؛ بگو: به ايشان هم به توسط دوستان ايشان، توسّل مى‏ نمايم! 🔸خلاصه؛ الحذر، الحذر! كه گول او را بخورى و از رحمت واسعه خداوند مأيوس بشوى؛ [همچنين‏] در جواب او بگو: اگر هزار مرتبه از اين در برانندم، باز برنمى‏گردم! و حال آنكه اين در، درى است كه تا به حال شنيده نشده كه كسى به اميد رحمت و نوال آن در، به روش اهل مسألت‏ و ضراعت و گدايى آنجا برود و مأيوس شود! چنان ‏كه فرعون كذايى يك شب گدايى نمود، مأيوس نگرديد؛ توى [شيطان‏] خبيث را اجابت نمود. خلاصه؛ «برانى‏ ام گر از اين در، بيايم از در ديگر!» 🔸از حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است: اگر كسى هفتاد پيغمبر را كشته باشد و توبه كند، توبه او قبول است! توبه وحشى- قاتل حضرت حمزه سيّد الشهداء عليه السّلام- را با اينكه آن همه به قلب مبارك حضرت- قلب اللّه الواعية صلّى اللّه عليه و آله- وارد آورد، قبول كردند! آيا نشنيده‏اى به [موسى‏] كليم خود چه فرمود؟ فرمود: از همه كس مى‏ گذرم الّا قاتل حسين عليه السّلام. 📚 ص85 @almorsalaat