eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
908 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 #روزگار_وصل_یاران_یاد_باد بهار سال 1364 کنار رودخانه کرخه - #مقر_الصابرین ایستاده از سمت چپ #شهید_سید_امین_صدرنژاد #شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 #شهید_مهدی_اسماعیلی_پور آزاده حاج عبدالله سمنانی جانباز حاج ماشاءالله نانگیر @alvaresinchannel
اولین تصویر بعد از آمدن از حج تمتع در آبانماه 1364 ضبط صوت مقابل ایشان است و بیانات شهید را در مجلس یادبود شهدای ضبط میکند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گردان تخریب به جهت وضعیت خاصی که داشت همیشه از سایر گردان ها و واحدهای لشگر10 دور بود. و به این خاطر تا بهار سال 64 مقر ثابتی نداشت. اولین سالی بود که گردان ما یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم . نام مقرمون رو فرمانده تخریب لشگر10 گذاشته بود . واقعا هم ما جزء صابرین بودیم. آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از جا و مکان داشتیم . و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود… 🌷🌷با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه هم سر پا شد… @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 بهار سال 1364 کنار رودخانه کرخه - ایستاده از سمت چپ فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 آزاده حاج عبدالله سمنانی جانباز حاج ماشاءالله نانگیر @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) 🔴 بعد از ماه مبارک رمضان سال 1364 مقر تخریب در کنار کرخه میزبان مدیران و ائمه جمعه شهرستان کرج بود. بعد از به عهده گرفتن فرماندهی تیپ سیدالشهداء(ع) توسط برادر حاج علی فضلی در اواخر خردادماه سال 64 ، شهرستان کرج به عنوان پشتیبانی کننده تیپ 10 مسئولیت و ماموریت قبول نمود و به حمدالله تا پایان جنگ آنچه که داشتند مردم و مدیران انقلابی این شهرستان برای یاری جبهه ها دریغ نکردند @alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀 رزمندگان تخریبچی لشگر10 🔸 ماه رمضان بود و تازه توی مقر الصابرین مستقر شده بودیم غیر از یکی دو تا راننده که شرعا میتونستند روزه بگیرند بقیه مجاز به روزه داری نبودیم اون روز چون چند تا مهمون برامون اومده بود قرار شد نهار رو توی حسینیه دور هم باشیم دو تا سفره به درازای حسینیه پهن کردیم و همه ی بچه های گردان دورش نشستند. هوا به شدت گرم بود برای اینکه فضای حسینیه خنک باشه دورش رو با حصیر بسته بودیم و کاهی اوقات اگر داغی هوا زیاد بود حصیرها رو خیس میکردیم. تصاویر بالا قسمتی از دو تا سفره رو نشون میده. سفره اول از سمت راست 🌷🌷 @alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀 رزمندگان تخریبچی لشگر10 🔸 ماه رمضان بود و تازه توی مقر الصابرین مستقر شده بودیم.غیر از یکی دو تا راننده که شرعا میتونستند روزه بگیرند بقیه مجاز به روزه داری نبودیم.اون روز چون چند تا مهمون برامون اومده بود قرار شد نهار رو توی حسینیه دور هم باشیم دو تا سفره به درازای حسینیه پهن کردیم و همه ی بچه های گردان دورش نشستند.هوا به شدت گرم بود.برای اینکه فضای حسینیه خنک باشه دورش رو با حصیر بسته بودیم و کاهی اوقات اگر داغی هوا زیاد بود حصیرها رو خیس میکردیم. تصاویر بالا قسمتی از دو تا سفره رو نشون میده. سفره اول از سمت راست 🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✍️✍️✍️✍️راوی: روزهای آخر سال 64 بود که حاجی یه تعداد رو جدا کرد و از رفتیم برای غرب کشور. شب احیاء در مریوان بودیم و فردای اون رفتیم برای ارتفاعات لری در پنجوین در یکی از شیارها در کنار مقر چادر زدیم و اسباب اساسیه رو پیاده کردیم. شب رو اونجا خوابیدیم و فرداش رفتیم برای شناسایی میدون مین هایی که بایستی پاکسازی میبشد. تا نزدیک غروب مشغول بودیم و برای نماز مغرب و عشاء اومدیم به . اون شب خوابیدیم و فردا صبح سر صبحونه گفت : دیشب یه خواب دیدم.. بچه ها به شوخی گفتند . برادر عبدالله دیگه چی شد. خیلی جدی گفت دیشب خواب دیدم که به من گفتن ... من گفتم برادر عبدالله میقات یکی از است. حاجی توی فکر رفت زیاد دنبال خوابش رو نگرفت و قضیه تموم شد. رفت جهاد سمنان برای هماهنگی غذای بچه ها برگرده. وقتی برگشت گفت مرشد وسایلت رو بردار بریم جنوب. گفتن جلسه است باید حتما باشم. فکر کنم اون روزها تازه به عنوان فرمانده معرفی شده بود. اومدیم جنوب و ما رو برد گذاشت و خودش رفت دوکوهه برای جلسه... غروب که برگشت حالش دگرگون شده بود. بدون اینکه ازش سوالی کنیم خودش گفت به من گفتن برو تهران کارهات رو انجام بده برای سفر . چند روز بیشتر وقت نداری. برادر عبدالله نوریان در روءیای صادقه بشارت زیارت خانه خدا رو گرفت و اواخر تیرماه سال 64 عازم شد و احرام برای طواف خانه خدابست و در اسفند ماه سال 64 به رسید ومعراجی شد. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گردان تخریب به جهت وضعیت خاصی که داشت همیشه از سایر گردان ها و واحدهای لشگر10 دور بود. و به این خاطر تا بهار سال 64 مقر ثابتی نداشت. اولین سالی بود که گردان ما یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم . نام مقرمون رو فرمانده تخریب لشگر10 گذاشته بود . واقعا هم ما جزء صابرین بودیم. آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از جا و مکان داشتیم . و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود… 🌷🌷با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه هم سر پا شد… @alvaresinchannel
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀 رزمندگان تخریبچی لشگر10 🔸 ماه رمضان بود و تازه توی مقر الصابرین مستقر شده بودیم.غیر از یکی دو تا راننده که شرعا میتونستند روزه بگیرند بقیه مجاز به روزه داری نبودیم.اون روز چون چند تا مهمون برامون اومده بود قرار شد نهار رو توی حسینیه دور هم باشیم دو تا سفره به درازای حسینیه پهن کردیم و همه ی بچه های گردان دورش نشستند.هوا به شدت گرم بود.برای اینکه فضای حسینیه خنک باشه دورش رو با حصیر بسته بودیم و کاهی اوقات اگر داغی هوا زیاد بود حصیرها رو خیس میکردیم. تصاویر بالا قسمتی از دو تا سفره رو نشون میده. سفره اول از سمت راست 🌷🌷 @alvaresinchannel