#سردار شهید دفاع مقدس عبدالمهدی مغفوری
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۳۵/۱۱/۵#درشهر کرمان در روستای سرآسیاب فرسنگی در خانواده ای متدین ومذهبی و روستایی متولد شد.
پدرس،#روضه خوان بودند، برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی خانواده شان را از پشت دار قالی بافی فراهم می کرد.
🍃🌷🍃
در سایه چنین خانواده ای رشد کرد، تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان رساند آنچه در این دوران ایشان از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد،#پایبندی اش به #دینداری بود.
🍃🌷🍃
بعد از دیپلم ریاضی برای ادامه تحصیل در رشته برق وارد انستیتو برق کرمان شد و #فوق دیپلم گرفتم. با پایان تحصیل به سربازی رفت که تلخ ترین دوران زندگی اش بود.
🍃🌷🍃
ایشان برحسب وظیفه در سال ۱۳۵۶# به خدمت سربازی رفت و با سپری کردن دوره آموزش در پادگان آموزش لشگرک تهران، به عنوان #درجه دار در #مخابرات در سمت متصدی تلفن شروع به کار کرد.
به دلیل رفتار و روحیه #تواضعی که ایشان داشت دوستان زیادی اعم از #سرباز و #درجه دار به خود جلب کرد وجزو #اولین کسانی بود که به تر#ک خدمت و فرار از پادگان #همت و به #دستور #امام خود #لبیک گفت.
🍃🌷🍃
با آغاز #جنگ، تلاش برای حضور در میدان های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از ایشان چهره ای #مخلص و #دلپذیر ساخته بود. در #موقعیتهای گوناگون و در #پستهای مدیریتی به خوبی #درخشید.
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۶۳# ایشان به #فرماندهی #سپاه#پاسداران #شهرستان سیرجان منصوب و در طول #دو سال #خدمت، #تحولات بسیار چشمگیری در #سطح شهر #سیرجان ایجادکرد مدتی هم در #کردستان بود.
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۶۴# در #عملیات «والفجر ۸» به دلیل #بمباران های شیمیایی دشمن بعثی از #ناحیه #کمر و #پا به #شدت #مجروح شد و در همین زمان #مسئولیت واحد #بسیج #سپاه #پاسداران استان #کرمان را #پذیرفت.
🍃🌷🍃
در #جبهه جنوب در منطقه #دشت عباس با #سمت #مسئول #تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله به #فرماندهی #شهید#حاج قاسم سلیمانی مشغول #فعالیت شد.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای ۴ ایشان هم علاوه بر #سخنرانی، #کارهای ستادی و #تجهیز نیروها و #پشتیبانی و #خدمت رسانی و #هدایت آنها تا #منطقه عملیاتی #فعالیت های بسیار زیادی داشت.
🍃🌷🍃
#مسئولیتش در این عملیات تجهیز و هدایت قایق ها تا نزدیک منطقه عملیاتی «کربلای ۴» بود و از آنجا که این عملیات با سختی و دشواری روبرو شد مجبور به بازگشت به خرمشهر شد.
به روایت از همسر #شهید:
#عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود و با همان لباس آمد خانه ما برای خواستگاری. مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سخت گیر بودند.
🍃🌷🍃
#شهید در جلسه اول آشنایی که مادرم حضور داشت فقط #قرآن می خواند و مادر از #تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: #آقای مغفوری مرد زندگی است.
🍃🌷🍃
وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریباً از وسایل قیمتی بودند و #شهید مغفوری که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم. با درآوردن پرده های خانه، موافقت کردم.
🍃🌷🍃
#شهید روی #قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از #یاد #محرومان غافل می کند، او یک #فرش ساده مانند #حصیر تهیه کرده بود و یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست.
🍃🌷🍃
#مسئول تبلیغات #جبهه بود و بیشتر در پشت #جبهه خدمت می کرد و در #سخنرانی هایی که در #مجالس،#دانشگاهها، #مساجد انجام می داد عده زیادی را راهی #جبهه می کرد.
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار شهید عبدالمهدی مغفوری هم درتاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۵#در حالی که #معاونت #ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشت در #همین #عملیات در اثر #بمباران منطقه توسط #هواپیماهای دشمن به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر کرمان.
{تصویر مربوط👆#حضرت آقا♡ و
#سردارشهید حاج قاسم سلیمانی که سرمزار #شهید مغفوری تشریف دارند.}
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 سردار شهید عبدالمهدی مغفوری💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
هیچ وقت در زندگی احساس #کمبود چیزی را #نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. از هر وسیله ای که داشتم استفاده بهینه می کردم مثلاً از چمدان به عنوان میز.
🍃🌷🍃
همکارانش می گفتند در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت و در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. وقتی از او سوال می شد شما از همه زودتر می آید و از همه دیرتر می روید، چرا کسر کار؟
🍃🌷🍃
در جواب می گفت: در #حین #کار #احتمال می رود یک لحظه #ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار من #متعلق به #بیت المال هستم و حق استفاده #شخصی ندارم.
🍃🌷🍃
همیشه در مقابل #پدر و#مادر #دو زانو می نشست و هر وقت به دیدن آنها می رفت #دستشان را #می بوسید و وقتی هم #خداحافظی می کرد باز #دست آنها را #می بوسید.😭
🍃🌷🍃
◀️ اوبر و پدیده پول کثیف در فضای استارتاپی
🔰در مورد استفاده اوبر در کتابسازی و خرید علم
⭕️ پنج روز پیش، گاردین براساس ۱۲۴ هزار سند افشاء شده از ایمیلها، پیامها و گفتگوهای رد و بدل شده میان بنیانگذار اوبر و تیم مدیریتی این غول فناوری طی سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ اثبات کرد اوبر برای توسعه شبکه خود در بسیاری از کشورها به ویژه فرانسه با سیاستمداران ارشد این کشورها زد و بند داشته و کوشش کرده است از طریق ارتباطات شخصی با آنها قوانین حوزه حمل و نقل و همچنین استانداردهای بیمه و دستمزد رانندگان تاکسی در این کشورها را زیر پا بگذارد. این افشاگری جنجالی در ایران چندان بازتابی نداشت، هر چند انتظار میرفت به دلیل همانند سازیهایی که از اسنپ و تپسی و مشکلات این رانندگان با غول تاکسیرانی آنلاین میشود، بحث و گفتگوهای بیشتری به جریان بیفتد.
⭕️معدود رسانههایی که به موضوع رسوایی وحشتناک اوبر که در گزارش تحقیقی گاردین آمده، پرداختند؛ روی لابی سیاسی تراویس کالانیک به ویژه با امانوئل ماکرون و همچنین دستاویز قرار دادن آشوبهای داخلی فرانسه به منظور درآمدزایی و شهرتسازی اوبر تمرکز کردند. اما افشاگری گاردین که که توسط تیمی از روزنامهنگاران بینالمللی تغذیه شده، به یک نکته عجیب هم اشاره میکند:
اوبر به منظور جریانسازی رسانهای و ترویج بحثهای سیاستی، صدها هزار دلار به دانشگاهیان برجسته پرداخته تا تحقیقاتی را «تولید» کنند که از ادعاهای شرکت در مورد مزایای مدل اقتصادی اوبر پشتیبانی کند.
رشوه به اهل علم یا فرضیهسازی علمی از یک عمل سرمایهمحور، از همه آن لابیها و زد و بندها به مراتب تلختر و تکاندهندهتر و ویرانگرتر است. نگاه سرمایه محور با هر تعبیری-کاپیتالیستی، نئولیبرالیستی، استارتاپی یا ....- همه چیز را میخرد. سیاستمدار و قانون و نظم و البته اکنون توانسته علم را هم بخرد و سفارشپذیر کند. مثل همین فیلم های سینمایی از سوژههای اجتماعی شهرها و روستاهای ایران که برای خارج از ایران ساخته میشود. هنر سفارشی، علم به تعبیر گاردین، «تولید شدنی» از هر لابی و زد و بندی خطرناکتر است.
⭕️ مشابه همین ماجرای وحشتناک اوبر، گزارش تحقیقی الی کلیفتون با عنوان «بازسازی اعتماد به اندیشکدهها» است که سال گذشته منتشر شد. کلیفتون در مورد نقش پول در جریانات سیاسی مینویسد و از نخستین چهرههایی است که در مورد زد و بندهای مالی چهرههای برجسته جمهوریخواهان و سازمان مجاهدین خلق، مشهور به منافقین، بارها و بارها افشاگری کرده است. او در این گزارش از پدیده پول کثیف در اندیشکده های آمریکایی پرده بر میدارد و نشان میدهد اندیشکدهها که در سیاست گذاریهای واشنگتن نقش مهمی دارند، چگونه برای تأمین مالی خود مجبور شدهاند جلوی برخی قدرتهای استبدادی سرمایهدار مانند عربستان سعودی و امارات زانو بزنند.
⭕️ کلیفتون در آن گزارش نشان میدهد پدیده «اهداء» یا «کمک مالی» چگونه اندیشکدههای معتبری همچون بنیاد هریتیج را آلوده کرده است. بسیاری از این گزارشات، مبنای خریدهای اقتصادی تسلیحاتی یا سفیدشویی حقوق بشری به منظور کسب اعتبارهای جهانی مثل میزبانی یک رویداد بینالمللی میشود. برای نمونه، مرکز امنیت جدید آمریکا (Center for a New American Security) در تابستان سال ۲۰۱۶، ۲۵۰ هزار دلار از امارات متحده دریافت کرد تا صادرات پهپاد به امارات را برای دولت ترامپ «سیاستسازی» کند.
⭕️ در پنج سال اخیر، در مورد تغییر الگوی اشتغال و درآمدزایی، سهولت و سرعت در سبک زندگی، اهمیت ایجاد تغییرات روانی و روحی و رفتاری به شکل های جدیدی که فناوری توصیه میکند و در یک کلام، زندگی استارتاپی و نظم پلتفرمی، مقالات، یادداشتها و مصاحبههای پرشماری نوشته یا تولید شده است. همه این بحث و گفتگوها، نقد و نظرها، تولید مجلات و ویژه نامهها و به ویژه نشستهای دانشگاهی و مقالات علمی، از واقعیت خبر میدادند؟ یا اینکه ضروری بود به اسم گفتمان سازی، زمینه کتاب سازی و مقاله سازی فراهم شود تا هر چه اکوسیستم استارتاپی حکم میکند، «علمی» و «فناورانه» تلقی شود؟