بعد از شنيدن خبر #شهادت #برادر كوچكترمون «قنبر» در #عمليات #فتح المبين در سال 1361#شكرگزارى كرد و #آرزوى #شهادت خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭
🍃🌷🍃
قبل از #عمليات #والفجر 4 به #فرماندهى #سهراب، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در #آخرين وداع قبل از رفتن، #عطرى از جيب خود در مى آورد و به #لباس تنها #دخترش، #همسر و #من زد و از ما خواست كه #بردبار و #صبور باشیم و در #شهادتش #شيون نكنیم.😭
🍃🌷🍃
در #منطقه جنوب و در #عمليات والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد #سهراب در منطقه اى #كوهستانى و #صعب العبور براى #خود و #بى سيم چى اش #چاله اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر #اشراف داشته باشند و هم بتونه با عقب #تماس بگيره.
🍃🌷🍃
نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل #استقرار آنها را #هدف قرار داد كه #سهراب در اثر #اصابت #گلوله توپ 106 #سر از #بدنش جدا شد،😭😭
🍃🌷🍃
وقتى به #بالاى سرش رسيدند، #بدن او و #قرآنى را كه همواره #مونسش بود، غرق در #خون يافتند.#بیسيم چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، #شهيد شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
بعد از شنيدن خبر #شهادت #برادر كوچكترمون «قنبر» در #عمليات #فتح المبين در سال 1361#شكرگزارى كرد و #آرزوى #شهادت خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭
🍃🌷🍃
قبل از #عمليات #والفجر 4 به #فرماندهى #سهراب، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در #آخرين وداع قبل از رفتن، #عطرى از جيب خود در مى آورد و به #لباس تنها #دخترش، #همسر و #من زد و از ما خواست كه #بردبار و #صبور باشیم و در #شهادتش #شيون نكنیم.😭
🍃🌷🍃
در #منطقه جنوب و در #عمليات والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد #سهراب در منطقه اى #كوهستانى و #صعب العبور براى #خود و #بى سيم چى اش #چاله اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر #اشراف داشته باشند و هم بتونه با عقب #تماس بگيره.
🍃🌷🍃
نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل #استقرار آنها را #هدف قرار داد كه #سهراب در اثر #اصابت #گلوله توپ 106 #سر از #بدنش جدا شد،😭😭
🍃🌷🍃
وقتى به #بالاى سرش رسيدند، #بدن او و #قرآنى را كه همواره #مونسش بود، غرق در #خون يافتند.#بیسيم چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، #شهيد شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
امام حسن علیه السلام بسیار #بردبار و شکیبا بودند.
این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود.
مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند:
«به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم».
مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید».
و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد.
۶