eitaa logo
این عماریون
385 دنبال‌کننده
230.6هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 نقل می‌کنند یک جوان در سال اوّل طلبگی خود به محضر یکی از بزرگان و اولیاء خدا می‌رسد و از ایشان برای موفّقیت در سیر و سلوک و تهذیب نفس طلب ویژه می‌کند. ایشان به این مضمون می‌گوید: "مهمترین دستورالعمل بنده این است که فقط حال و هوای طلبگی را تا آخر، حفظ کنید!" یعنی همان نگاه و احساسی که به طلبگی دارید مثل امام زمان علیه‌السلام، تلاش برای ترک گناه، انجام واجبات و مستحبّاتی چون نماز شب و ... را کنید. 💠 در زندگی مشترک، حفظ روزهای اوّل زندگی خیلی مهم است. حفظ رفتارهایی از احترام به یکدیگر، عشق‌ورزی، مهربانی، گذشت، زبان تشکّر، زبان عذرخواهی، تواضع در برابر یکدیگر، گفتگوهای صمیمی و دهها رفتار دیگر. 💠 یقیناً فضای کنونی زندگی‌ بسیاری از همسران حال و هوای روزهای اوّل زندگی را ندارد امّا می‌توان با یک زیبا گاه با همسرمان قرار بگذاریم هفته‌ای یک روز یا چند ساعت خودمان را در روزهای اوّل زندگی فرض کنیم و در این چند ساعت همان رفتارهای تازه داماد و تازه عروس را از خود نشان دهیم. 💠 تکرار رفتارهای روزهای اوّل زندگی خوبی برای مبارزه با هوای نفس، ایجاد رابطه جدید، و لذّت بخش است و می‌تواند به شما تازه از جنس خاطرات زیبای گذشته هدیه ╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
رفتن برای خیلی بود. می گفت تا شما نشوید# نمی روم. می رفت . وزنش کمی زیاد بود. خیلی می کرد تا وزنش به تناسب برسد. ما باهاش می رفتیم جنگل قائم. 🍃🌷🍃 آنجا می کرد، می دوید و و می کردیم. از می زد. را وقت می خواند. هم که از ی اش ن شد؛ مخصوصاً ایام و ایامه .😭 🍃🌷🍃 یک بار با می خواست برود . تا تهران هم رفت، اما آنجا متوجه شدند و برش گرداندند. 😭 🍃🌷🍃 یک روز گفت یک نفر بهم گفته اگر می خواهی بروی ، و را بفرست . همین را کرد. ما رفتیم . من بودم. کنار اباعبدا... علیه السلام🌷 برایش خیلی دعا کردم. 🍃🌷🍃 گفتم: "خدایا اگر رفتن به به نفع است، اگر او می تواند به بیت علیه السلام🌷 و زینب (س)🌷 کند، کن. 🍃🌷🍃 از که آمدیم، زیاد نکشید. جور شد و صدایش زدند برای رفتن به . ماه بود.😭😭 🍃🌷🍃
رفتن برای خیلی بود. می گفت تا شما نشوید# نمی روم. می رفت . وزنش کمی زیاد بود. خیلی می کرد تا وزنش به تناسب برسد. ما باهاش می رفتیم جنگل قائم. 🍃🌷🍃 آنجا می کرد، می دوید و و می کردیم. از می زد. را وقت می خواند. هم که از ی اش ن شد؛ مخصوصاً ایام و ایامه .😭 🍃🌷🍃 یک بار با می خواست برود . تا تهران هم رفت، اما آنجا متوجه شدند و برش گرداندند. 😭 🍃🌷🍃 یک روز گفت یک نفر بهم گفته اگر می خواهی بروی ، و را بفرست . همین را کرد. ما رفتیم . من بودم. کنار اباعبدا... علیه السلام🌷 برایش خیلی دعا کردم. 🍃🌷🍃 گفتم: "خدایا اگر رفتن به به نفع است، اگر او می تواند به بیت علیه السلام🌷 و زینب (س)🌷 کند، کن. 🍃🌷🍃 از که آمدیم، زیاد نکشید. جور شد و صدایش زدند برای رفتن به . ماه بود.😭😭 🍃🌷🍃
🔴 💠 برخی همسران برای عذرخواهی می‌کشند و یا مانع عذرخواهی زبانی می‌شود. 💠 یکی از راههای این نقیصه این است که عذرخواهی خود را روی نوشته و یا انجام دهید. 💠 برای هر مشکلی فکر و ابتکار به خرج دهید و برای حل آن نمایید‌. نه اینکه بی‌خیال آن شوید. 💠 ابتکار و تمرین شما به چشم می‌آید و درکتان خواهد کرد
: غار پر از تیغ دموستنس یک خطیب یونانی است؛ بچه ضعیفی بود،خیلی شرمگین،صدایش نارسا، اندامش بی قواره؛سخن گفتن هم بلد نبود، حتی درحد یک بچه ی معمولی.درآن دوره در یونان،سوفیسم از همه قوی تر بود و سوفیست ها(سفسطه چی ها یا سوفسطایی ها)،یعنی سخنوران بزرگ و نیرومندی که با قدرت بیان ، شب را روز و روز را شب نشان می دادند،در سیاست و قضاوت و نفوذ در افکار عموم،قدرت به دست می آورند و به نیروی استدلال و سحر کلام، بر سرنوشت جامعه و افراد حکومت می کردند. دموستنس بچه ی ضعیف ، کم رو و یتیمی بود؛ را که از پدرش به او رسیده بود، مدعیان خوردند، برای اینکه وکلای مدافع مدعیان و غاصبین، که از همین سوفیست ها بودند،با توانایی توانستند در دادگاه ،حق او غصب کنند، و غصب دیگران را حق جلوه بدهند؛ و او از ارث محروم شد. این محرومیت که با قدرت منطق و سخن بر او تحمیل شده بود، عقده یی سخت در او ایجاد کرد و تصمیم گرفت علی رغم ضعف بدنی، ضعف زبانی ، نارسایی بیان و جاذبه ی نداشتن قیافه ،سخنوری توانا بشود که بتواند حقش را احیا کند . برای نیل به این هدف ، به سخن گفتن پرداخت. تنها به کوهستان می رفت و در صحرایی برای«جمعیت فرضی» سخنرانی آتشین می کرد. در میان سنگ ها حفره یی غار مانند درست کرده بود، به اندازه یی که فقط خودش در ان بتواند ایستاده جای بگیرد، بر دیوار ها این غار تنگ و مصنوعی ، تیغ ها و خارها ،میخ ها و سیخ های کوچک وبزرگ و دراز و کوتاه نصب کرده بود، که وقتی ایستاده سخنرانی میکند ، دست و سر و گردن و بدنش را بیش از اندازه لازم تکان ندهد؛ اگر بیش از اندازه حرکت دهد، برخورد کند به این تیغ ها غار و مجروحش سازد،تا درست ایستادن و حرکت کردن را تمرین کرده باشد. تا اینکه دموستنس خطیب بزرگی شد،که در تاریخ به عنوان یکی از خداوندان سخنوری جهان شناخته شد. می گویند برای ایراد یکی از خطابه هایش سال کار کرد! وضع سخن گفتن ما در این زمان، درست شبیه وضعی است که ، دموستنس در آن غار سخت ، تنگ ، سنگ ،پر سیخ و میخ و تیغ،هنگام حرف زدنش داشت! هر چه می خواهیم بگوییم، ناگهان سیخی به یک جای آدم فرو می رود. : دکتر علی از علیرضا ،صفحه ی ۹۷. از ماجرای دموستنس می توان آموخت که انسان در اثر تمرین و ممارست می تواند بر همه مشکلات فائق اید و به آرزوهایش برسد و در واقع ترجمان این ضرب المثل است که "خواستن توانستن است". همچنان که می گوید " اگر یک انسان فلج ؛ قهرمان رشته دو نشود خودش مقصر است