🔰بهار و جوش های صورت
✔️افزایش جوشهای صورت و بدن گاهی به شکل کورک و تشدید حساسیتها و خارش پوست از جمله مشکلاتی است که در فصل بهار خصوصا در افراد با مزاج گرم و تردیده میشود. برای رفع آن توصیه های زیر کمک کننده می باشند:
🔸 پرهیزاز مصرف زیاد مواد گرم ، تلخ ، تند ، شور ، وتیز مانند تنقلات (آجیل های شور،گردو) وادویه تند (فلفل ،دارچین ،زنجبیل، میخک و خردل
🔸 کم کردن مصرف مواد غذایی مولد خون مانند گوشتها و شیرینی ها
🔸 مصرف مواد غذایی سبک مانند آش ها با چاشنی تمرهندی یا رب انار یا آلو یا سوپ جو به جای خورشت ها
🔸 نوشیدن شربتهایی مانند شربت نارنج ، شربت لیمو ، شربت عناب ، شربت سکنجبین، شربت زرشک ، ر ب انار یا عرق کاسنی شاهتره ، عرق خرفه
🔸 نوشیدن ماءالشعیر طبی
#تهیه و تنظیم: رضا داودی
محقق.مدرس و مشاور طب (ایرانی .سنتی)
از اين پس به دفعات در سالهاى 1358#، 1359# و 1362# به #جبهه اعزام شد. در بازگشت از #جبهه هم ایشان آرام و قرار نداشت و به #جمع آورى و #تهيه #وسايل مورد نياز# رزمندگان مى پرداخت و براى #تهيه آنها گاه تا قم مى رفت.
🍃🌷🍃
ایشان با نيروهاى #جهاد سازندگى همكارى می کرد و به #كشاورزان در زمان #برداشت محصول كمك می کرد،به ديدار #خانواده#شهدا مى رفت و بر اين #كار #تاكيد فراوان داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از خواهر #شهید :
۱۱ روز از عيد گذشته بود كه #سهراب به ديدنم آمد، وقتى ازش گله مند شدم گفت: خواهرم پدران و مادرانى كه فرزندانشان #شهيد شدند چشم اميدشان به ماست كه آنها را تنها نگذاشته و به ديدارشان برويم.»
🍃🌷🍃
كمتر #لباس #سپاه بر تن می کرد چرا كه معتقد بود مبادا اين لباس #وسيله #سوءاستفاده شود. در #وصيت نامه خود نيز نوشت: «وقتى امام فرمود:«كاش من هم يك #پاسدار بودم»، اى واى بر من و شما كه اين #لباس مقدس است و #مسؤوليت ما را بيشتر می کند.»
🍃🌷🍃
يكي از #نمونههاي بارز #مأموريتها در سال 73 #درگيري با ضد انقلاب در شهر #اشنويه بود كه منجر به #هلاكت تعدادي از #ضد انقلابيون بود وبراي #چندمين بار در اين #عمليات ایشان #مجروح شد.
🍃🌷🍃
تا سال 1376# در #لشكر 3 با اجراي چندين #طرح #عملياتي از جمله طرح ا#نسداد مرز و #تهيه طرحهاي #مبارزه با قاچاقچيان با #حفظ سمت، #مسئوليت #بازرسي قرارگاه #حمزه را پذيرفت.
🍃🌷🍃
#سركشي به #خانوادههاي #شهدا و #ايثارگر و #جانباز و #پاسدار را در #اروميه نيز مانند ديگر شهرهاي محل #خدمتش آغاز كرد.
🍃🌷🍃
ایشان هنگام #سركشي از #خانوادهها با تمام #اعضاي خانواده صحبت ميكرد و با #صبر و #حوصله فراوان به #حل و فصل #مشكلات آنها ميپرداخت.
🍃🌷🍃
هنگام #سركشي براي يكايك #فرزندان #شهدا و #خانوادهها #هدايايي از قبيل اسباب بازي و لوازم التحرير به همراه ميبرد و باعث #خوشحالي #بچهها ميشد.
🍃🌷🍃
حتي به #دورترين #روستاهاي اروميه جهت #سركشي به #خانوادههاي #شهدا مراجعه ميكردم به نحوي كه ساعت 12#شب به بعد به منزلش باز ميگشت.
🍃🌷🍃
از اين پس به دفعات در سالهاى 1358#، 1359# و 1362# به #جبهه اعزام شد. در بازگشت از #جبهه هم ایشان آرام و قرار نداشت و به #جمع آورى و #تهيه #وسايل مورد نياز# رزمندگان مى پرداخت و براى #تهيه آنها گاه تا قم مى رفت.
🍃🌷🍃
ایشان با نيروهاى #جهاد سازندگى همكارى می کرد و به #كشاورزان در زمان #برداشت محصول كمك می کرد،به ديدار #خانواده#شهدا مى رفت و بر اين #كار #تاكيد فراوان داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از خواهر #شهید :
۱۱ روز از عيد گذشته بود كه #سهراب به ديدنم آمد، وقتى ازش گله مند شدم گفت: خواهرم پدران و مادرانى كه فرزندانشان #شهيد شدند چشم اميدشان به ماست كه آنها را تنها نگذاشته و به ديدارشان برويم.»
🍃🌷🍃
كمتر #لباس #سپاه بر تن می کرد چرا كه معتقد بود مبادا اين لباس #وسيله #سوءاستفاده شود. در #وصيت نامه خود نيز نوشت: «وقتى امام فرمود:«كاش من هم يك #پاسدار بودم»، اى واى بر من و شما كه اين #لباس مقدس است و #مسؤوليت ما را بيشتر می کند.»
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم #اکثر روزها #روزه می گرفت و در #گرمای طاقت فرسای #جنوب با زبان #روزه به #کمین اشرار مسلح و سوداگران مرگ می رفت.
🍃🌷🍃
دقیقا #یک روز قبل از #شهادت شون، طبق روال همیشه چند #سبد کالا برای #خانواده های #بی سرپرست #تهیه کردند و به دست آن عزیزان رساندند.
😭
🍃🌷🍃
#شهید بخردان در مورد افراد #ضعیف و #مظلوم احساس #مسئولیت می کردند.😭
🍃🌷🍃
خیلی وقت ها از سرکار که برمی گشتن چند #بطری آب برمی داشت، یک شیشه #گلاب می گرفت، به اتفاق هم به #زیارت #مزار #شهدای #گمنام می رفتیم. همیشه می گفت این #شهدا اینجا #غریبند...😭😭
🍃🌷🍃
آرزو داشت #آخرین سفرش #زیارت #کربلا🌷 باشه
😭😭
خوش به سعادتش... وقتی به #شهادت رسید هنوز #رد #تاول های #پیاده روی اربعین روی #پاهایش بود...😭😭
🍃🌷🍃
در آن زمان #آیتالله کاشانی به شدت #منزوی شده بود و در وضعیت #نامساعدی قرار داشت.هر کس با #آیتالله #ارتباط میگرفت در مظان #اتهام بود. اما #حاج اسماعیل هیچ #واهمه ای #نداشت که به خاطر #ارتباط با #آیتالله کاشانی از طرف #دربار مورد #مواخذه قرار بگیرد.
🍃🌷🍃
بعد از #رحلت #آیتالله کاشانی نیز #حاج اسماعیل #نقش #فعالی در #مراسم #تشییع #پیکر او داشت و #پیکر #آیتالله توسط #اتومبیل او به #حرم
#حضرت عبدالعظیم(ع)🌷 منتقل شد.
🍃🌷🍃
از آنجا که #حاج اسماعیل #عضو #چند #هیئت بزرگ از جمله #هیئت اتفاقیون بود، #طوق و #پرچم برای #مراسم #تشییع پیکر #آیتالله کاشانی از آن #هیئتها #تهیه کرده بود. در آن #مراسم #حاج اسماعیل یک #کار بزرگ دیگر هم #انجام داد.
🍃🌷🍃
مردم زیادی از نقاط مختلف و به خصوص از کاشان به تهران آمده بودند تا در #مراسم تشییع شرکت کنند. یک #برنامهریزی نیاز بود تا از آنها #پذیرایی شود. چون خیلیها از راه دوری آمده بودند مسئله خورد و خوراک آنها مطرح بود.
#امیر خصوصیات اخلاقی #بارزی داشت #قلب او #بزرگ و به دور از کینه بود. من و #امیر #ایام عید #طرح #کمک به #دانش آموزان #مستضعف بخصوص #یتیم را داشتیم #وسایل مورد #نیازشان را #تهیه می کردیم. هنوز هم این #رویه را به #خواست #امیر #ادامه می دهم.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید امیرعلی هیودی هم درتاریخ ۱۳۹۴/۸/۲# در شهر #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای #شهید آباد دزفول.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید امیر علی هیودی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
به روایت از همسر #شهید :
#عباس آقا پسرعموی بنده بودند که در 29#دی ماه سال 94# به من پیشنهاد #ازدواج دادند، روز خواستگاری #دو برگه به همراه خود آورده بود که روی آن چیزهایی که در زندگی آینده برایش #مهم بود را تیتر وار نوشته بود.
🍃🌷🍃
او به داشتن یک #زندگی #ساده و #تهیه وسایل زندگی از #کالاهای ایرانی تأکید بسیاری داشت. من خیلی مخالف رفتن به #سوریه #عباس بودم و اجازه نمیدادم که برود، ولی او با حرفهایش مرا هم راضی کرد.😭😭
🍃🌷🍃
قرار بود #عید به #سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر #دوم #اردیبهشت ماه اعزام شدند.😭😭
🍃🌷🍃
#عباس آقا بسیار #مهربان و #خوش رو بود. خیلی هم #شوخ طبع و #بذله گو. وقتی در جمعی حضور پیدا میکرد با #حرفهایش همه رو #می خنداندند،همه به خاطر این #خصوصیتی که داشت او را #دوست داشتند.
🍃🌷🍃
#عباس آقا گاهی از #سوریه به من زنگ میزد و احوال پرسی میکرد، درباره اوضاع آنجا حرفی نمیزد و بیشتر من درباره اتفاقاتی که افتاده بود با او صحبت میکردم.
🍃🌷🍃