❌دوران عقب ماندگی ملت ما؛
زمانی آغاز شد که...
جای اندیشیدن را تقلید جای تلاش و کوشش را دعا
جای اراده برای رفتن را قسمت،و حای تصمیم عقلانی را استخاره گرفت.
#امیر کبیر
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
این عماریون
﷽ 🌴 هدف خدا از واجب کردن #نماز چیست؟ 🌴
💚 مصيبتها و شدائد براى تكامل بشر ضرورت دارند. اگر محنت ها و رنج ها نباشد بشر تباه مى گردد.
قرآن كريم مى فرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ
📚 سوره بلد ، آیه ۴.
«همانا انسان را در رنج و سختى آفرينش دادهايم».
💛 #امير المؤمنين (علیه السلام) در يكى از نامه هاى خود به عثمان بن حنيف، فرماندار خويش در بصره نوشتند : در ناز و نعمت زيستن و از سختی ها دورى گزيدن، موجب ضعف و ناتوانى مى گردد، و برعكس، زندگى كردن در شرايط دشوار و ناهموار، آدمى را نيرومند و چابک مى سازد و جوهر هستى او را آبديده و توانا مى گرداند. ...
🧡 [ مثلاً ] درختان بيابانى كه از مراقبت و رسيدگى مرتّب باغبان محروم مى باشند، چوب محكم تر و دوام بيشترى دارند، برعكس، درختان باغستان ها كه دائماً مراقبت شده اند و باغبان به آنها رسيدگى كرده است، نازک پوست تر و بى دوام ترند.
💜 خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ.
📚 سوره بقره ، آیه ۱۵۵.
«حتما شما را با اندكى از ترس، گرسنگى و آفت در مال ها و جان ها و ميوه ها مى آزماييم، و مردان صبور و با استقامت را مژده بده.
يعنى بلاها و گرفتاری ها براى كسانى كه مقاومت مى كنند و ايستادگى نشان مى دهند، سودمند است و اثرات نيكى در آنان به وجود مى آورد.
💙 خدا براى تربيت و پرورش جان انسانها دو برنامه تشريعى و تكوينى دارد و در هر برنامه، شدائد و سختی ها را گنجانيده است.
1⃣ در برنامه تشريعى، عبادات مثل روزه، حج، جهاد، انفاق، نماز، شدائدى است كه با تكليف ايجاد گرديده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است.
2⃣ در برنامه تکوینی گرسنگى، ترس، تلفات مالى و جانى، شدائدى است که بطور قهرى انسان را در بر مى گيرد.
#شهید #آیت_الله_مطهری #پرسمان_نماز
📚 مجموعه آثار استاد مطهرى ، ج ۱ ، خلاصه ای از ص ۱۷۶ تا ۱۷۸.
این عماریون
يكي از آنهاخود را به مردن زده بود و #شهيد حراف ،ضمن حواله يك لگد جانانه به مزدور فوق ، اسلحه ای که او زیر پیراهنش پنهان کرده بود را به غنیمت میگیرد.
🍃🌷🍃
و اسرا نیز دقایقی بعد به پشت #جبهه تخلیه میشوند . همان #اسلحه به عنوان #تشویق این عمل #شجاعانه، به #شهید حراف اهدا میگردد.
🍃🌷🍃
#دهمین روز از #اردیبهشت ماه سال ۶۱# بود که #امیر خلبان #شهید علیرضا حراف در یکی از #پرواز های خود به همراه دیگر #همرزمش #امیر خلبان #شهید قدرتالله خدادادی در #عملیات بیت المقدس در حالیکه #مشغول به #انهدام تجهیزات دشمن بعثی بودند هدف #اصابت موشک قرار می گیرند و با #پیکری #سوخته دعوت حق را لبیک می گویند.
😭😭😭
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
سرانجام# امیرخلبان شهید علیرضا حراف هم درتاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰# در #آخرین پروازش در #عملیات بیت المقدس به آرزویش که همانا
#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :گلزار #شهدای شهر شیراز.
🍃🌷🍃
به روایت از دوستان :
#پیکرش را با دو #شهید دیگر ، تحویل بنیاد #شهید داده و گذاشته بودند سردخانه . نگهبان سردخانه می گفت : یکی شان آمد به خوابم و گفت : " جنازه من رو فعلا تحویل خانواده ام ندید ! "
🍃🌷🍃
از خواب بیدار شدم . هرچه فکر کردم کدامیک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه . فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره #خواب #شهید رو دیدم.
🍃🌷🍃
دوباره همون جلمه رو بهم گفت . این بار فورا اسمشو پرسیدم ،گفت #امیر ناصر سلیمانی . از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها😭
🍃🌷🍃
روی سینه یکی شان نوشته بود " شهید امیر ناصر سلیمانی " . بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ ، خانواده اش در تدارک #مراسم #ازدواج #پسرشان بودند ؛ #شهید خواسته بود #مراسم #برادرش #بهم نخورد !😭
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس، سید علی خرازانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۷/۲/۲۰# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی و زحمت کش متولد شد.
پدر ایشان ،آقا سیدحسین، خوار و بار فروش بودند ، تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
به عنوان #بسیجیی در #جبهه حضور داشت و #بیست و پنجم مهر ۱۳۶۵#، در #سد دزفول به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان #شهید :
در سال های دوم و سوم راهنمایی (1359-1361) یکی از #بهترین و #صمیمی ترین #همکلاسی هایم #امیر ( سیدعلی ) بود.
🍃🌷🍃
دوران بسیار #دوست داشتنی و #خاطره آمیزی داشتیم این ارتباط علیرغم جدایی در دوران دبیرستان ادامه یافت و به بهانه های مختلف دیدار تازه می کردیم
منزل ما ابتدای خانی آباد نو و منزل #امیر کوچه 60 بود.
🍃🌷🍃
گذشت زمان باز هم ما را از هم جدا نمی کرد تا این که #جنگ پای بسیاری از #نوجوانان و #جوانان را به #جبهه باز کرد و البته #امیر بیشتر از من پای #کار بود.
🍃🌷🍃
تا این که 12#خرداد 65# باز هم با هم #ماموریت گرفتیم که به #جبهه بریم #علی دوست داشت به #گردان عمار لشکر 27 بره و من هم دوست داشتم یا با هم باشیم یا در #گردان حمزه باشم.
🍃🌷🍃
ولی ما را به #لشکر 10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم #گردان علی اکبر (ع)🌷 #لشکر10 #سیدالشهدا🌷
#او را به #گروهان نصر دادند و من را به دسته #ادوات.
😔
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 1 با هم شرکت کردیم ،#علی به #شدت دچار #موج گرفتگی شد به طوری که #نمی تونست #آب بر #تن بزنه😔 چون #رعشه به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از #عملیات برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه #برگشتیم #گردان.😊
🍃🌷🍃
همین روزها بود که یک #مانور بسیار سخت در اطراف منطقه #قلاجه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از #مانور اومدیم تهران بعد از برگشتن من به #گردان متوجه شدم که #اون #ماموریت گرفته برای #گردان عمار و دیگر #او را ندیدم.
🍃🌷🍃
#20مهر تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم #گردان که رفته بود #اندیمشک بعد از گرفتن بلیط در خیابان #مرتضی چیتگری را دیدم #دوست #امیر بود.
🍃🌷🍃
اون گفت از #امیر خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم #منطقه ،گفت نرو،گفتم چرا؟
گفت #امیر #شهید شده و الان هم #پیکرش را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭
🍃🌷🍃
شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه #عملیات بود؟
گفته نه نمی دونم چطور #شهید شده؟
برگشتم بلیط را پس دادم رفتم #معراج #شهدا😭
🍃🌷🍃
به مسئول #معراج گفتم #برادرم #شهید شده میگذارید برم اونو ببینم
با یک نفر رفتیم سردخانه
در یک تابوت را باز کرد دیدم #امیره 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم😭😭
🍃🌷🍃
برگشتم بیرون😔
دلم راضی نشد گفتم اجازه می دهید یک بار دیگر برم ببینم
رفتم بالای سرش نشستم
باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........😭
🍃🌷🍃
بعد رفتم #پایگاه ابوذر
دیدم دارند می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند
نامردا منو انداختند جلو😭
🍃🌷🍃
رفتم در زدم #پدر# امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید😔
گفت چیزی شده #امیر چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم
اصرار کرد گفت اگر #شهید شده بگو من تحملش را دارم
😭
🍃🌷🍃
با اصرار فهمید😭
با هم رفتیم بالای سر #امیر .... باید می بودید و میدیدید که این پدر با #پسر #ارشدش چه می کرد
#می بویید و #می بوسید....😭😭
🍃🌷🍃
يكي از آنهاخود را به مردن زده بود و #شهيد حراف ،ضمن حواله يك لگد جانانه به مزدور فوق ، اسلحه ای که او زیر پیراهنش پنهان کرده بود را به غنیمت میگیرد.
🍃🌷🍃
و اسرا نیز دقایقی بعد به پشت #جبهه تخلیه میشوند . همان #اسلحه به عنوان #تشویق این عمل #شجاعانه، به #شهید حراف اهدا میگردد.
🍃🌷🍃
#دهمین روز از #اردیبهشت ماه سال ۶۱# بود که #امیر خلبان #شهید علیرضا حراف در یکی از #پرواز های خود به همراه دیگر #همرزمش #امیر خلبان #شهید قدرتالله خدادادی در #عملیات بیت المقدس در حالیکه #مشغول به #انهدام تجهیزات دشمن بعثی بودند هدف #اصابت موشک قرار می گیرند و با #پیکری #سوخته دعوت حق را لبیک می گویند.
😭😭😭
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
سرانجام# امیرخلبان شهید علیرضا حراف هم درتاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۰# در #آخرین پروازش در #عملیات بیت المقدس به آرزویش که همانا
#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :گلزار #شهدای شهر شیراز.
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۸۵# ازدواج کرد، همسر ایشان آموزگار هستند، تنها یادگارش یسناخانم سال ۱۳۹۰#متولد شدند.
ایشان در سال 1388#برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه در #رشته #مهندسی معماری شد و جزء #دانشجویان #متعهد این دانشگاه بود.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
سال85# با هم ازدواج کردیم. خواهرشون فرهنگی و همکارم بودند. و از این طریق با هم آشنا شدیم وقتی به خواستگاری ام آمد، روی مسئله #حجاب #تاکید داشتند.
🍃🌷🍃
همچنین به من گفتند من #سپاهی هستم و بخاطر#شرایط #کاری ام #ماموریتهای زیادی خواهم رفت. و از نظر #مالی #من و #این #لباس تنم...
🍃🌷🍃
دو سالی میشد که به طور مدام از رفتن به #سوریه و #عراق حرف میزد. حتی به من هم پیشنهاد داد که #همراهش بروم. اما من خیلی مخالف بودم. آن زمان چیز زیادی از این موضوع نمیدانستم.
🍃🌷🍃
اما مخالفتهای من هرگز باعث نشد #امیر از رفتن #منصرف #شود و بخاطر اینکه من نگران نباشم گفت قرار است بعنوان مستشار نظامی"آموزش نظامی" بروم.
🍃🌷🍃
چند بار اسم مینوشت و هر بار بهش میگفتن آماده باش، بسیار #خوشحال و #ذوق زده میشد و #خدا را #شکر میکرد ولی هر بار #اعزامش به #تعویق
می افتاد.
🍃🌷🍃
یک روز به او تماس گرفتم و #امیر گفت باز کنسل شد من از این بابت خوشحال شدم که #امیر متوجه این موضوع شد و با ناراحتی گفت شما راضی نیستی که من نمیتوانم بروم.😔
🍃🌷🍃
نزدیک #اذان بود در حال آماده شدن برای نماز بودم که زیر لب گفتم #خدایا #راضیم به #رضای #خودت. بالاخره آن روزی که قرار بود به #سوریه بره رسید.
🍃🌷🍃
حتی #علاقه شدیدش به #یسنا #دخترمان هم
#مانع رفتناش #نشد همیشه میگفت
#جانم #نثار #امام حسین(ع)🌷
مدام به یسنا میگفت #دعا کن #بابا #شهید بشه.😔
🍃🌷🍃
ساعات آخر بدرقه، از زیر قرآن که ردش کردم گفت برای آخرین بار این پله ها را با هم بریم...😭😭
🍃🌷🍃
5#روز بعد از رفتنش بود که هنوز ازش خبر نداشتم. شب #شام غریبان بود. حال عجیبی داشتم😭. یسنا هم #بیقراری #پدرش را می کرد. ساعت 10 شب تلفن زنگ خورد #امیر بود.😭
🍃🌷🍃
خیلی پشت تلفن گریه کردم😭 و بهش گفتم نگرانم دل شوره دارم. #امیر با آرامش به من گفت بانو فقط دعا کن هر چه #خواست #خداست #همان میشود.😭
🍃🌷🍃
شاید تا یک هفته تماس نتوانم تماس بگیرم هیچ نگران نباشید. به #خدا #میسپارمتان. من آن شب خیلی بیتاب بودم. دیگر خبری نشد😭یک هفته گذشت خیلی نگران بودم تلفن از من جدا نمیشد.😭
🍃🌷🍃
با همکارش برای پیگیری تماس گرفتیم. که گفتند نگران نباشید😔 تا چند روز دیگر مجدد پیگیری کردیم، گفتند نگران نباشید #امیر فردا زنگ میزند.😭
🍃🌷🍃
یسنا مدام میگفت من #بابا رو می خوام😭 که گفتم یسنا فردا #بابا به ما زنگ می زنه😭 روز 5شنبه روزی بود که #امیر قرار بود زنگ بزنه، خواهر شوهرم ساعت 10تماس گرفت گفت خبری از #امیر نشد و...😭
🍃🌷🍃
تلفن زنگ خورد و یکی از نزدیکان در حالی که بسیار گریه میکرد به من گفت #امیر #شهید شد😭 😭کمرم شکست و مثل کوهی خراب شدم. در نهایت گفتم #امیر به #آرزویت رسیدی #شهادت مبارک...😭😭
🍃🌷🍃
#امیر خصوصیات اخلاقی #بارزی داشت #قلب او #بزرگ و به دور از کینه بود. من و #امیر #ایام عید #طرح #کمک به #دانش آموزان #مستضعف بخصوص #یتیم را داشتیم #وسایل مورد #نیازشان را #تهیه می کردیم. هنوز هم این #رویه را به #خواست #امیر #ادامه می دهم.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید امیرعلی هیودی هم درتاریخ ۱۳۹۴/۸/۲# در شهر #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای #شهید آباد دزفول.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید امیر علی هیودی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
👁📷 امام خامنه ای (حفظهالله) :
در قضیه ی #امیرکبیر و رفتاری که با #امیرکبیر کردند فشارهای انگلیسی ها و سفارتخانه های اروپایی در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون #امیر کبیر را بریزد و او را که میتوانست ایران را متحول کند ، کنار بگذارد.
#امیرکبیر
#حاج_قاسم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج