#خلبان شهید دفاع مقدس
#محمد حاجی🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۲۵/۴/۱۴ در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
دوران کودکی رو پشت سر گذاشت و وارد مدرسه شدمو ادامه داد تا دیپلم و دانشگاه و .....
#سرگرد ارتش بود.
#لیسانس رشته ی علوم و فنون نظامی رو گرفته بود.
متاهل بود. سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و دو فرزند به یادگار دارد.
ایشان روزهای اول شروع جنگ تحمیلی #شهید شد.🍃⚘🍃
۱۸ مهر ماه سال ۱۳۵۹
در روز هجدهم مهر ۱۳۵۹ در #ماموریتی که در شرق بصره عراق داشتند در عملیات هوایی ، هواپیمایش مورد اصابت سلاح های ضد هوایی دشمن قرار گرفت.
پیکر ایشان و شش خلبان شهید🍃⚘🍃 دیگر در یکی از قبرستانهای شهر کوت عراق ، در یک گور دسته جمعی قرار داده شد.😔
پیکرآنها شش خلبان شهید ، بعد از#۳۲ سال تفحص و شناسایی شد و به کشور برگشت.🍃⚘🍃
#فروردین سال 92# بود؛ گفت: برای #مأموریتی تهران میرود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: #سوریه است و من از رفتن به #سوریه بیخبر بودم... وقتی با خبر شدم که #سوریه است زدم زیر گریه😭😭
🍃🌷🍃
گفت: نترس و گریه هم نکن، #حضرت زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمیداد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل میشد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچهها باش. خداحافظ.»😭😭
🍃🌷🍃
اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سختتر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس میگرفت و ما را از احوال خودش مطلع میکرد. ولی خیلی نمیشد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع میشد.
تخصص #روحالله #مکانیک تانک بود. در حالی که #سوار بر #تانک بود از #پشت سر تیر به #سرش اصابت کرد و #شهادت در #حلب روزیاش شد.😭😭
🍃🌷🍃
#خلبان شهید دفاع مقدس
#محمد حاجی🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۲۵/۴/۱۴ در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
دوران کودکی رو پشت سر گذاشت و وارد مدرسه شدمو ادامه داد تا دیپلم و دانشگاه و .....
#سرگرد ارتش بود.
#لیسانس رشته ی علوم و فنون نظامی رو گرفته بود.
متاهل بود. سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و دو فرزند به یادگار دارد.
ایشان روزهای اول شروع جنگ تحمیلی #شهید شد.🍃⚘🍃
۱۸ مهر ماه سال ۱۳۵۹
در روز هجدهم مهر ۱۳۵۹ در #ماموریتی که در شرق بصره عراق داشتند در عملیات هوایی ، هواپیمایش مورد اصابت سلاح های ضد هوایی دشمن قرار گرفت.
پیکر ایشان و شش خلبان شهید🍃⚘🍃 دیگر در یکی از قبرستانهای شهر کوت عراق ، در یک گور دسته جمعی قرار داده شد.😔
پیکرآنها شش خلبان شهید ، بعد از#۳۲ سال تفحص و شناسایی شد و به کشور برگشت.🍃⚘🍃
#خلبان شهید دفاع مقدس
#محمد حاجی🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۲۵/۴/۱۴ در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
دوران کودکی رو پشت سر گذاشت و وارد مدرسه شدمو ادامه داد تا دیپلم و دانشگاه و .....
#سرگرد ارتش بود.
#لیسانس رشته ی علوم و فنون نظامی رو گرفته بود.
متاهل بود. سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و دو فرزند به یادگار دارد.
ایشان روزهای اول شروع جنگ تحمیلی #شهید شد.🍃⚘🍃
۱۸ مهر ماه سال ۱۳۵۹
در روز هجدهم مهر ۱۳۵۹ در #ماموریتی که در شرق بصره عراق داشتند در عملیات هوایی ، هواپیمایش مورد اصابت سلاح های ضد هوایی دشمن قرار گرفت.
پیکر ایشان و شش خلبان شهید🍃⚘🍃 دیگر در یکی از قبرستانهای شهر کوت عراق ، در یک گور دسته جمعی قرار داده شد.😔
پیکرآنها شش خلبان شهید ، بعد از#۳۲ سال تفحص و شناسایی شد و به کشور برگشت.🍃⚘🍃
#فروردین سال 92# بود؛ گفت: برای #مأموریتی تهران میرود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: #سوریه است و من از رفتن به #سوریه بیخبر بودم... وقتی با خبر شدم که #سوریه است زدم زیر گریه😭😭
🍃🌷🍃
گفت: نترس و گریه هم نکن، #حضرت زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمیداد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل میشد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچهها باش. خداحافظ.»😭😭
🍃🌷🍃
اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سختتر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس میگرفت و ما را از احوال خودش مطلع میکرد. ولی خیلی نمیشد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع میشد.
تخصص #روحالله #مکانیک تانک بود. در حالی که #سوار بر #تانک بود از #پشت سر تیر به #سرش اصابت کرد و #شهادت در #حلب روزیاش شد.😭😭
🍃🌷🍃
#فروردین سال 92# بود؛ گفت: برای #مأموریتی تهران میرود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: #سوریه است و من از رفتن به #سوریه بیخبر بودم... وقتی با خبر شدم که #سوریه است زدم زیر گریه😭😭
🍃🌷🍃
گفت: نترس و گریه هم نکن، #حضرت زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمیداد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل میشد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچهها باش. خداحافظ.»😭😭
🍃🌷🍃
اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سختتر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس میگرفت و ما را از احوال خودش مطلع میکرد. ولی خیلی نمیشد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع میشد.
تخصص #روحالله #مکانیک تانک بود. در حالی که #سوار بر #تانک بود از #پشت سر تیر به #سرش اصابت کرد و #شهادت در #حلب روزیاش شد.😭😭
🍃🌷🍃
#پنج شنبه ها به #زیارت #قبور #شهدا می رفتیم.
یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت : #دیشب #خواب دیدم به #زیارت #شهدا رفته ام.
قبل از#ماموریت #لباسهای #نظامیش راجمع کرد وگفت #اضافیه لازمش #ندارم . میخوام ببرم و به #پایگاه مسجد #تحویلش بدم.😭😭
🍃🌷🍃
صدای گریه یک نفر را شنیدم . صدا زدم و پرسیدم که چه کسی دارد گریه می کند؟ در جواب گفت: من# محمد احمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت)
🍃🌷🍃
به من گفت از #خانواده ام #حلالیت بطلب و به #مادرم بگو من را حلال کند .من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام ...
🍃🌷🍃
همان روز به #گلزار #شهدا رفتیم تا از #صحت #خواب #مطمئن شویم . به همان #آدرسی که گفته بود رفتیم . کاملا #درست بود.😭
🍃🌷🍃
به علت #مشغله ای و #ماموریتی که داشت #نتوانست به #خانواده #شهید سر بزند ولی به من #سفارش کرد که #حتما به #دیدار #خانواده بروم و #حلالیت بطلبم.
😭
🍃🌷🍃
#آدرس #خانواده #شهید را پیدا کردم و #پیغام #شهید را به آنها دادم. گفتند #مادرش به علت #بیماری که دارد #سه سال است به #گلزار #شهدا نرفته است.
#شاید #دلیلش این بوده.😭
🍃🌷🍃
مدت دو ماه در منطقه سرپل ذهاب بود . در این منطقه ۱#۲ نفر از #همرزمان #صمیمی خود را از دست داد اما ایشان از #سقوط #پادگان ابوذر جلوگیری کرد . از #۲۶ آذر ۱۳۵۹ تا #۷ فروردین ۱۳۶۰ در واحد آموزش #سپاه مشغول #خدمت بودکه طی #مأموریتی ، #فرماندهی پادگان #شهید رجایی چالوس را به عهده گرفت و در مدت کوتاهی این #پادگان را #سامان بخشید.
🍃⚘🍃
ایشان پس از مدتی به عنوان #مسئول گروه #ضربت عملیات ، راهی جنگلهای آمل شد و در #سرکوبی عناصر اتحادیه کمونیستها #نقش مهمی ایفا کرد . به دنبال آن به #فرماندهی #عملیات جنگلهای گیلان انتخاب شد. در سن ۲۸ سالگی به اصرار مادرش تصمیم به ازدواج گرفت.
🍃⚘🍃
در #۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ طی حکمی به #سمت #مسئول واحد #عملیات #سپاه پاسداران رشت منصوب شد . پس از ماهها فعالیت در این واحد در #۶ اسفند ۱۳۶۰ از سمت خود #استعفا داد . و گفت در صورت #موافقت فرماندهی مبنی بر رفتن به #جبهه حق علیه باطل از مسئولیت خود #استعفا مینمایم .
🍃⚘🍃
در #۲۰ اردیبهشت همان سال در حالی که در #جبهه های نبرد حضور داشتم #دومین فرزندش به دنیا آمد از طریق تماس تلفنی از حال فرزندش آگاه شد و نامش را صدیقه گذاشت.
🍃⚘🍃
#گروه تخریب #اردوگاه شهدای تخریب به #فرماندهی ایشان حدوداً ۳۰#نفر بودند #محور اصلی آنها #عملیاتها بود. حدود ۳#ماه گروه آنجا مستقر بودند،انواع #آموزشها و #تمرینها را برای #آمادگی انجام میدادند.
🍃🌷🍃
#کل گروه در#تنگهای به نام کنشت که ایشان آنجا #شهید شد #مستقر بود و #مقر پشتیبانی هم در باختران و مجموعهای از آپارتمانهایی نزدیک طاقبستان و در اصل مقر ستاد تیپ ۶۶ بود.
🍃🌷🍃
#دیماه ۶۵# وقتی عراق با موشکهای جدید خود کرمانشاه را هدف قرار داده بود. برای خنثی کردن یک #موشک عمل نکرده داخل گودال رفت ،همه #نیروها را از محل #اصابت موشک #دور کرد، میدانست لحظه آخر.
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم #شهید:
#علی، برای #آمادگی #عملیات کربلای ۵ همه بچهها را به #جنوب فرستاده بود. جز خودش و ۳#نفر دیگر که در #کرمانشاه نگاه داشت تا #مأموریتی را تمام کنند.
🍃🌷🍃