eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
241.2هزار عکس
65.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
،فرد و بود در بسیار بود.همیشه اول وقت بجا می آورد ، همیشه و را بوسیدو برای زیاد بود. 🍃🌷🍃 #متاهل بود و ۲ پسر داشت ،که خانواده و رو خیلی داشت.😭 🍃🌷🍃 سر نمی زد.به داشت کاری که می شد به انجام می داد. و ای بود.😭 🍃🌷🍃 خیلی میشیم.😭 ظهرها سر می رویم عاشورا می خوانیم را می کنم به پاک تمام و مان رفع می شود.😭 🍃🌷🍃 سرانجام سعید لطف الله پور هم درتاریخ ۱۳۹۶/۴/۲# در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 : شهرستان هشترود محله خورجستان. 🍃🌷🍃
سال 92# بود؛ گفت: برای تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: است و من از رفتن به بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که است زدم زیر گریه😭😭 🍃🌷🍃 گفت: نترس و گریه هم نکن، زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.»😭😭 🍃🌷🍃 اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سخت‌تر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس می‌گرفت و ما را از احوال خودش مطلع می‌کرد. ولی خیلی نمی‌شد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع می‌شد. تخصص تانک بود. در حالی که بر بود از سر تیر به اصابت کرد و در روزی‌اش شد.😭😭 🍃🌷🍃
ماجرای ایشان : اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابان‌های شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند. ایشان که خود پدر بود  و ۱۳ دارم و منتظر از منزل همکاسی‌اش بود متوجه ایجاد برای دختر جوان شد و بلافاصله و برای او با دزدان نوامیس  شد. 🍃🌷🍃 هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با سرد را از سر مورد و سپس نفر دوم از روبه‌رو مورد جرح شدید قرار دادند. و پس از جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به منتقل شد اما به دلیل و به رسید.💔 🍃🌷🍃
سال 92# بود؛ گفت: برای تهران می‌رود. یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت: است و من از رفتن به بی‌خبر بودم... وقتی با خبر شدم که است زدم زیر گریه😭😭 🍃🌷🍃 گفت: نترس و گریه هم نکن، زینب(س)🌷 هوای ما را دارند. گریه اجازه نمی‌داد حرف بزنم. صدا مدام قطع و وصل می‌شد. 😭فقط آخرین حرفی که در آن تماس شنیدم این بود که گفت: «مواظب خودت و بچه‌ها باش. خداحافظ.»😭😭 🍃🌷🍃 اوایل مثل حالا نبود. تماس گرفتن خیلی سخت‌تر و مشکل بود. چهار روز یک بار تماس می‌گرفت و ما را از احوال خودش مطلع می‌کرد. ولی خیلی نمی‌شد صحبت کرد. ارتباط خیلی زود قطع می‌شد. تخصص تانک بود. در حالی که بر بود از سر تیر به اصابت کرد و در روزی‌اش شد.😭😭 🍃🌷🍃
‍ قسمتی از نامه ی احمد اعطایی 🍃⚘🍃 از شما می خواهم ، به جان زمانمان مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه)♡ ♡را خالی نکنید. به امر انقلاب و   رو ایشان، هر چه می کنند بی چون و چرا بپذیرید،که والله در همین است. 🍃⚘🍃 سرانجام احمد عطایی هم در  21 آبان ماه 94 و در سن 30 سالگی طی مستشاری در مقابله با تروریست‌های تکفیری در به رسید و به کاروان حرم پیوست. 🍃⚘🍃 #شهید بهشت زهرا(س)⚘قطعه ۲۶ ردیف ۷۹ 🍃⚘🍃
به روایت از یکی از دوستان : داری ۳ هستند ،درست یک مانده به ، مادر خانم ایشان فوت میکنند و ایشان اطرافیان را مجاب میکنند که به هیچ وجه حرفی به نزنند. 🍃🌷🍃 به اتفاق و خود، محسن بعنوان هوایی شده بودند. روز و داشت. های کندی صورت میگرفت درست سه ماه قبل از محرم برنامه قرار شد با 23 جلوی های متخاصم شود. نشست قبضه و و روحی کنارش بودند. 🍃🌷🍃 بطور یکنواخت 23 انجام میشد تا اینکه طی اعلان سیم مبنی بر رخنه گروهی از و رفتند. 🍃🌷🍃 کار به جایی رسید که نیروی مقابل به حدی شدکه کار به نشینی کشید  در این اوضاع قبضه نشست و گفت که باکمک حبیب ماشین رو حرکت بدهد. 🍃🌷🍃
مدافع امنیت : اشکانی نیروی انتظامی  به عملیاتی مربوط به قاچاقچی مواد مخدر اعزام می شوند. این که قصد داشت خانه و خانواده اش را بسوزاند پس از اینکه ماموران در محل حاضر شدند قاچاقچی با ماموران همکاری نکرده و در را باز نکرد. ماموران ناچار به شکستن در شدند. اشکانی چند بار در را هُل میدن لگد میزنن  تا در باز شود. یک مرتبه قاچاقچی در را باز می کند و بنزین را که قبلا آماده کرده بود تا روی خانواده اش بریزد، روی  ماموران می ریزد و بدلیل اینکه اشکانی جلوتراز بقیه ایستاده بودند بیشترین  بنزین  به بدن ایشان ریخته می شود. همان لحظه فندک می اندازد و آپارتمان منفجر شده و ماموران و پرت می شوند پایین که شهید براثر پرت شدن سرش می شکند و لباس هایش سوخته بود تا لباس ها را در بیارورند طول کشید و کمربندش چون قسمت فلزی داشت داغ شده بود نتوانست باز کند. همین باعث شد و پهلوش آسیب شدید ببیند و سوختگی اش عمیق تر شود. دست چپ تا آرنج، دست راست کامل، بازوها و ساعد، کف دست، صورت یک مقدار کم  و پاها نیز کاملاً سوخته بود. آتش، دود و بنزین به دهانشان وارد شده بود و ریه ها نیز سوخته و عفونت کرد. 🍃⚘🍃 پس از ۴۳ روز بستری بودن در  بیمارستان و تحمل رنج و درد ناشی از سوختگی صبح روز  چهل و سوم ۲۲ آذر ۱۳۹۶  ساعت ۸ صبح به فیض نائل آمدند. 🍃⚘🍃 (روحشان شاد و یادشان گرامی)
‍ قسمتی از نامه ی احمد اعطایی 🍃⚘🍃 از شما می خواهم ، به جان زمانمان مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه)♡ ♡را خالی نکنید. به امر انقلاب و   رو ایشان، هر چه می کنند بی چون و چرا بپذیرید،که والله در همین است. 🍃⚘🍃 سرانجام احمد عطایی هم در  21 آبان ماه 94 و در سن 30 سالگی طی مستشاری در مقابله با تروریست‌های تکفیری در به رسید و به کاروان حرم پیوست. 🍃⚘🍃 #شهید بهشت زهرا(س)⚘قطعه ۲۶ ردیف ۷۹ 🍃⚘🍃
💢 فاطمه(س) میتوانست... امروز روز شهادت دختر آخرین پیامبر خداست. فاطمه میتوانست در نیاید. فاطمه میتوانست سکوت اختیار کند و صاحب شود. فاطمه میتوانست با خلفا بیعت کند و جامعه ای که مدیون پدرش بودند شود. فاطمه میتوانست در خانه بماند و فرزندانش را بزرگ کند. فاطمه میتوانست بفکر وضع حمل طفل در رحم باشد. فاطمه میتوانست مساحمه کند و ثروت باغ فدک را بدست آورد. فاطمه میتوانست اما اگر این رفتارها را میکرد دیگر فاطمه نبود. فاطمه به ما آموخت همه چیز باید فدای علی زمان شود. شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد.
مسلم نصر المهدی♡ زرهی اصفهان بود، موقع استراحت بود که شون رو با زدند، تا از همان جا شدند و به ایشان  هم کرد. 🍃🌷🍃 خود ایشان  رفت داخل آمبولانس نشست و از زیاد شد و گردن ایشان  را داخل بیمارستان می‌کنند و روز هم در زنده بود. 🍃🌷🍃 ولی  به دلیل داخلی در تاریخ   ۱۳۹۴/۷/۳۰# ایشان  به آرزویش که همانا  در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : زادگاهش، روستای موسویه،شهرستان جهرم. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید  سرفراز    💠شهید مسلم نصر 💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
شهید دفاع مقدس علی بینا 🍃🌷🍃 اسفند ماه سال 1341 در« پشتکوه ساری» شهرستان جیرفت در خانواده ای متدین و مذهبی و روستایی  متولد شد. دوران دبستان را در روستای عنبرآباد گذراند و دوره‌ راهنمایی را با موفقیت طی کرد. زمانی که از مدرسه به خانه می‌آمد، در امور به کمک می‌کرد. 🍃🌷🍃 قبل از انقلاب، زیادی انجام داد، مذهبی و ایشان  باعث شد از مدرسه اخراج شود. 🍃🌷🍃 در   سالگی از طریق پاسداران به رفت، را الهی می‌دانست و می‌گفت: باید تا آخرین خون‌مان بجنگیم تا پیروز بشیم ، ایشان در ، گردان بود و در ک انجام می‌داد. 🍃🌷🍃
ماجرای ایشان : اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابان‌های شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند. ایشان که خود پدر بود  و ۱۳ دارم و منتظر از منزل همکاسی‌اش بود متوجه ایجاد برای دختر جوان شد و بلافاصله و برای او با دزدان نوامیس  شد. 🍃🌷🍃 هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با سرد را از سر مورد و سپس نفر دوم از روبه‌رو مورد جرح شدید قرار دادند. و پس از جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به منتقل شد اما به دلیل و به رسید.💔 🍃🌷🍃