eitaa logo
این عماریون
385 دنبال‌کننده
230.6هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین‌مهدی را داد. خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه‌اش خدا را شکر می‌کرد و دعا می‌خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می‌گفت خیلی کوچک است و می‌ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. 🍃🌷🍃 سعی می‌کردیم در سال یک بار هم که شده به سفر کنیم. و و شهرستان‌های اطراف هم اگر فرصت پیدا می‌کردیم، می‌رفتیم. خیلی دوست داشت یک سفر به برود، اما قسمتش نشد.😭 🍃🌷🍃 خیلی گلستان می‌رفت. بیشتر اوقات سوار موتورش می‌شد و می‌رفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. عجیبی به حاج احمد کاظمی داشت. 🍃🌷🍃 هر بار می‌رفت ، می‌رفت سر مزار کاظمی و برایش نماز می‌خواند. یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتره که ما هم حرفش را نزنیم. تا اینکه فتنه‌ای در شروع شد. مدام اخبار را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از نیرو از ایران به بی‌خبر بودم. 🍃🌷🍃
🔴کشور گشایی 🔴الهام علی اف را شارژ کردن انداختن جلو 📍الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان مجددا به قصد خود به الحاق بخشی از خاک به خاک خود اصرار کرد. 📍الهام علی اف در نطق سال نو میلادی خود بار دیگر تاکید کرد که جه بخواهید و چه نخواهید، آذربایجان پروژه را اجرا خواهد کرد ⚠️درصورت تحقق این امر راه مواصلاتی ایران به ارمنستان و به طبع آن به اروپا قطع خواهد شد 🔵ایران 🇮🇷 بارها بیان کرده که اجازه تغییر در مرزهای منطقه را به هیچ کشور منطقه و فرامنطقه ای نخواهد داد و مصمم به اجرا و تحمیل اراده ی خود را دارد. 💥الهام علی اف با تحریک اردوغان و اسرائیل و حمایت آنها در صدد به انزوا کشاندن ایران می باشد. ⭕کشور آذربایجان بخش جدایی ناپذیری از خاک ایران است که طبق معاهده ننگین به مدت "" ۱۰۰ سال از ایران جدا شد . ✅الان زمان آن رسیده که ایالت آذربایجان به ایران ملحق شود و ما از این خواسته به حق مردم دو کشور هرگزکوتاه نخواهیم آمد. 📍الهام علی اف در اقدامی پیش دستانه در صدد کشورگشایی است، غافل از اینکه خودش هم مجبور است در آینده ای نزدیک ی ایرانی بگیرد خیالی خامی که هرگز به واقعیت نمی رسد.
اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین‌مهدی را داد. خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه‌اش خدا را شکر می‌کرد و دعا می‌خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می‌گفت خیلی کوچک است و می‌ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. 🍃🌷🍃 سعی می‌کردیم در سال یک بار هم که شده به سفر کنیم. و و شهرستان‌های اطراف هم اگر فرصت پیدا می‌کردیم، می‌رفتیم. خیلی دوست داشت یک سفر به برود، اما قسمتش نشد.😭 🍃🌷🍃 خیلی گلستان می‌رفت. بیشتر اوقات سوار موتورش می‌شد و می‌رفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. عجیبی به حاج احمد کاظمی داشت. 🍃🌷🍃 هر بار می‌رفت ، می‌رفت سر مزار کاظمی و برایش نماز می‌خواند. یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتره که ما هم حرفش را نزنیم. تا اینکه فتنه‌ای در شروع شد. مدام اخبار را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از نیرو از ایران به بی‌خبر بودم. 🍃🌷🍃
اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین‌مهدی را داد. خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه‌اش خدا را شکر می‌کرد و دعا می‌خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می‌گفت خیلی کوچک است و می‌ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. 🍃🌷🍃 سعی می‌کردیم در سال یک بار هم که شده به سفر کنیم. و و شهرستان‌های اطراف هم اگر فرصت پیدا می‌کردیم، می‌رفتیم. خیلی دوست داشت یک سفر به برود، اما قسمتش نشد.😭 🍃🌷🍃 خیلی گلستان می‌رفت. بیشتر اوقات سوار موتورش می‌شد و می‌رفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. عجیبی به حاج احمد کاظمی داشت. 🍃🌷🍃 هر بار می‌رفت ، می‌رفت سر مزار کاظمی و برایش نماز می‌خواند. یک بار توی صحبت‌هایش به من گفت اگر من بروم مأموریت و شوم تو چه کار می کنی؟! گفتم: فعلاً که از جنگ خبری نیست. بهتره که ما هم حرفش را نزنیم. تا اینکه فتنه‌ای در شروع شد. مدام اخبار را دنبال می‌کرد، در حالی که من هم از نیرو از ایران به بی‌خبر بودم. 🍃🌷🍃
🥀🌺🌷🕊🌷🌺🥀 🌹 🌹 خلجی فرزند : قربانعلی : 🗓 1342/03/10🗓 محل تولد : بتلیجه،بویین میاندشت وضعیت تاهل : مجرد شغل : بسیجی : 🗓 1365/06/11 🗓 مسئولیت : بسیجی محل :  خلیج فارس ،عملیات کربلای ۳_اسکله ی الائمیه مزار :          شهدای بتلیجه         
🥀🌺🌷🕊🌷🌺🥀 🌹 🌹 گودرزی فرزند : محمد : 🗓 1349/01/09🗓 محل تولد : بتلیجه،بویین میاندشت وضعیت تاهل : مجرد شغل : معلم : 🗓 1365/06/11 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : خلیج فارس _عملیات کربلای ۳_اسکله ی الائمیه مزار :          شهدای بتلیجه         
♨️📢 استخدام سازمان انتقال خون 📋 سازمان انتقال خون ایران در نظر دارد برای تامین نیروهای مورد نیاز خود افراد واجد شرایط را از طریق آزمون كتبی در حیطه های عمومی و تخصصی به صورت پیمانی با شرایط و ضوابط ذیل استخدام نماید. 🔻بخشی از شرایط 🔸استان: ، ، ، ، ، ، ، 🔸مقطع تحصیلی: ، ، ، 🔸شغل: پزشک عمومی و كارشناس امور انتقال خون 🔸جنسیت: آقا/خانم ⏰ مهلت ثبت نام: تا 15/مهر/1402 📌 جهت مشاهده متن کامل آگهی و شرایط اعلامی بر روی لینک زیر کلیک نمایید: 🔗 https://iranestekhdam.ir/?p=11221
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏استقبال باشکوه مردم ولایی استان از رئیس جمهور مردم خدمتگذاران واقعی خودشون رو می شناسند
شهادت شهید سجاد مرادی🍃⚘🍃 با رفقایش اکثر شب‌ها شهدا بودند، در اوج جوانی رفیق و دوست خود یعنی مرحوم مجید امین الرعایا را که‌ حافظ قرآن بود و در راه مسابقات قرآن مشهد در اثر سانحه تصادف درگذشت را از دست داد.‌‌ آن موقع بود که وصیت نامه‌ای نوشت و به دوستان گفت من زیاد زنده نمی‌مانم؛ در جوانی خواهم رفت. وصیت نامه را نزد برادر مجید امین الرعایا گذاشت. 🍃⚘🍃 علاقه خاص به نظام اسلامی، انقلاب، امام و شهدا و مهم‌تر از همه رهبر انقلاب سبب شد تا در سال 1381 جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود. 🍃⚘🍃 که یکی یکی شدند 🍃⚘🍃 در یکم بهمن 1381 لباس سبز پاسداری بر تن کرد، لباسی که از عشق و علاقه خاصی به آن داشت. با دیپلم وارد دانشگاه افسری امیرالمومنین (ع)⚘ اصفهان شد و آنجا دوستان زیادی پیدا کرد، رفقایی که از نسل آنها زیادی خونشان حرم ریخته شد. 🍃⚘🍃 محسن حیدری از مدافع حرم لشکر 8 نجف اشرف بود که وقتی شد خودش گفت من در دانشکده با او دوست بودم. سجاد حبیبی هم یکی دیگر از این رفقاست که یک هفته بعد از به رسید. 🍃⚘🍃 مدتی در تهران دوره دید و بعد از آن وارد لشکر عملیاتی 14 امام حسین (ع)⚘ شد. در لشکر 14 نیز با زیادی دوست شد. مسلم خیزاب، علی شاهسنایی، سید یحیی براتی، مرتضی زارع، حسین رضایی که همگی در کنار و یا با روز فاصله به رسیدند. 🍃⚘🍃
🌀شیخ‌فضل‌الله نوری- بخش اول 🗓به مناسبت نهم مرداد- سالروز شهادت ایشان 🔹️بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فضل‌الله فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگری‌های شیخ را در میان حاکم مطرح ساختند. تا اینکه نهایتا در سیزدهم رجب سال ۱۳۲۷ قمری، شیخ را برای محاکمه به عمارت بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم شروع به محاکمه کرد. 🔸️وقتی محاكمه صورت می‌گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه وی بودند. هنگامی كه می‌خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. 🔹️وقتی به در نظمیه رسید رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. وقتی به پایه ی دار نزدیك شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او كنند. 🔸️پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد. در آستانه ی اعدام یكی از وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود: 🔹️دیشب را در خواب دیدم، فرمودند: فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار در شهرستان ، استان ⁦ آبشار شیرآباد در ۶ کیلومتری جنوب شهر خان‌ببین و در میان جنگلی بسیار زیبا واقع شده‌است. تعداد این آبشارها به هفت می‌رسد. در نزدیکی آن‌ها چندین غار نیز وجود دارد. غارهای این جنگل به دیو سپید و سمندر معروف‌اند
🔴... ♦️ ای :. ما ایرانیها در طول تاریخ طولانی خودمان دورانهای متفاوتی را گذرانده‌ایم؛ هم داشتیم، هم داشتیم؛ اما در این دوران طولانىِ دویست ساله‌ی منتهی به انقلاب، ما یک را گذراندیم. ♦️، و خیلیها تاریخ را سرسری نگاه میکنند. باید در تاریخ تعمق کرد، از تاریخ گرفت. ♦️ ما در این دویست سال، یک دوران تاریکِ ذلت را از سر گذراندیم. نشانه‌های این ذلت، زیاد است. ما در تمام این دوران، در ، یک ملت بودیم؛ در فعل و انفعالات منطقه‌ی خودمان چه برسد به فعل و انفعالات جهان هیچ تأثیری نداشتیم. در این دوران دویست ساله، به وجود آمد. ♦️ دولتهای مستعمر از اقصی نقاط عالم به منطقه‌ی ما آمدند؛ کشورهائی را گرفتند، ملتهائی را اسیر کردند، منابع ثروت ملتها را غارت کردند. ♦️در این دویست سال، ایران و ، و ، به حوادث نگاه میکردند؛ حتّی شاید از حوادث مطلع هم نمیشدند، چه برسد به اینکه بخواهند در آن حوادث دخالت کنند و تأثیر بگذارند. در حوزه‌ی اقتصاد، وضع ما روزبه‌روز به طرف انحطاطِ بیشتر حرکت میکرد. ♦️در حوزه‌ی و ، بکلی عقب‌مانده بودیم؛ هیچ دستاورد علمی ای که قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابله‌ی با حرکت عظیم علمی در دنیا نداشتیم. ♦️در ، سیاستهای بودیم. استعمارگرها، قدرتهای مسلط دنیا، بر روی حکومتهای ما اثر میگذاشتند؛ آنها را به این طرف و آن طرف میکشاندند، به آنها تحمیل میکردند، از آنها کار میکشیدند؛ و دولتهای ما، پادشاهان ما، قدرتهای مسلط ما، هیچ عکس‌العمل شایسته‌ی انسانىِ افتخارآمیزی از خودشان نشان نمیدادند. ♦️ در کشور، حفظ دولتها، را در این دورانِ دویست ساله مشاهده و تجربه کردیم. ♦️ در همین دورانِ دویست ساله است که ذلتبار و قبل از آن، معاهده‌ی اتفاق افتاد؛ را از ایران جدا کردند. ♦️ در همین دورانِ دویست ساله بود که آمدند ما را کردند، بدون کمترین مقاومتی از سوی دولت و دولتیها. ♦️در همین دوران بود که یک آمد در زد و دولت را کرد که باید فلان کار را بکنید، فلان اقدام را بکنید، فلان کس را بیرون کنید، والّا به تهران حمله میکنند. یعنی تا قزوین جلو آمدند، تهران را تهدید کردند، دولت مرکزی در تهران به خود میلرزیدند. ♦️ اگر شخصیتهای نادری در این میان نبودند، قطعاً تسلیم اولتیماتوم آن دولت بیگانه می شدند. ♦️در همین دوران بود که دولت انگلیس آمد حکومت پهلویها را در ایران به وجود آورد؛ را انتخاب کردند، از یک او را بالا کشیدند، به کشور رساندند و سلطنت او را در کشور به صورت یک قانون درآوردند و همه‌ی امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختیار خودشان بود. ♦️در همین دوران بود که ۱۲۹۹ - ۱۹۱۹ میلادی - اتفاق افتاد؛ که بر طبق این قرارداد، اقتصاد کشور به دست بیگانه میافتاد و کشور و کشور یکباره در اختیار ایران قرار میگرفت. ♦️ در همین دوران بود که رئیس سه کشور که متحدین جنگ بودند به تهران آمدند و بدون اینکه از دولت اجازه بگیرند، بدون اینکه به دولت مرکزی کمترین اعتنائی بکنند، در اینجا جلسه تشکیل دادند. ♦️ ، و به میل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشکیل دادند؛ نه از کسی اجازه گرفتند، نه گذرنامه‌ای نشان دادند. ♦️محمدرضا که آن روز پادشاه ایران بود، مورد اعتنای اینها قرار نگرفت؛ آنها به دیدن او نرفتند، او به دیدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برایش نشدند، نکردند! ببینید ذلت یک دولت مرکزی که سرریز میشود بر روی مردم، تا کجاها منتهی میشود؟ این، حضیض یک حکومت و یک ملت است. این، مال دوران دویست ساله‌ی ماست. 🇮🇷