eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
241.2هزار عکس
65.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوه نجیب پیران ویسه 🍃🌷🍃 یک شب، باران بهاری تندی در حال باریدن بود. نجیب همراه نفر دیگر از نیسانه آمدند؛ محور را بازدید کردند و راجع به بعضی از مشکلات و مسائل صحبت می کردند که ناگهان... " مواظب باشین! افتادیم تو کمین!" رگبار ها از ریزش باران سبقت می گرفت. فریادی به گوش می رسد:" یا خدا!" نجیب است که تیر خورده؛ ولی با ، را تحمل می کند، فرمان را به چپ و راست می پیچد و گاز ماشین را می فشارد. چشمانش کمی سیاهی می رود. ماشین چون اسب سرکشی غیر قابل کنترل می شود و به طرف دره ، به طرف کوه و گودال های پر از آب منحرف می شود و در آخرین لحظه با کوه برخورد می کنند. در آن لحظات حساس و در کمین دشمن داشت با خود و نیاز می کرد، لحظه-ای که به سوی خویش بر می گشت. صبح روز بعد، آفتاب بهاری، درخشنده تر از همیشه می تابد. در یک خبر مهم پیچیده است. خبری اندوهناک که دل کوه را هم به درد آورده است." نجیب شد " 🍃🌷🍃 سرانجام نجیب پیران ویسه هم درخرداد۱۳۶۳ در منطقه نروی و نیسانه پاوه به آرزوی خود که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃
به روایت از دوست آقا سید مجتبی : شب قبل از اعزام برای خداحافظی به خانه شان رفتم،پدرش می گفت پسرجان هنوز سن وسالت برای رفتن به 🍃🌷🍃 تو بمان درس بخوان من به می روم، گفت :پدر جان شماهم تشریف بیارید ولی اول باید نظامی ببینید،بعد با شور و حرارت زیادی شروع کرد پدر رابشین و پاشو دادن. 🍃🌷🍃 آن قدر که حاج حبیب خسته شد. شوخی پدروپسر بساط خنده ای به پاکرده بود. 🍃🌷🍃 ماه درخط مجنون کرد.در از می خواست از او برای های سخت استفاده کنند.امابه دلیل کوچکی که داشت با خواسته او مخالفت می شد. 🍃🌷🍃 اهل شب بود،در هر ن های شب بلند می شد می خواند و و می کرد.دراسفند ماه به غرب رفت وبا مسئولیت تیرانداز در والفجر ۱۰ شرکت کرد. 🍃🌷🍃
آن ها باید خودشان با تمایل خویش به این جلسات بیایند. هر شب به گلزار می رفت و در آن جا با و نیاز می کرد. 🍃🌷🍃 وقتی در پذیرفته شد، از او خواستیم دیگر به منطقه نرود، اما مثل همیشه اصرار کرد و در نهایت گفت: «می خواهم بروم تسویه کنم.» 🍃🌷🍃 این تسویه، برگ ورود به بهشت بود، و بخشش که ما از آن بی خبر بودیم. هر وقت یکی از دوستانش [فرماندهان و گروه تفحص] به می رسید، از می خواست تا او هم به جمع آنان بپیوندد.😭 🍃🌷🍃 به روایت از همکار در تفحص: مثل همیشه بی سری را در دست داشت. می گفت: «خوشا به سعادتش. چقدر باید بنده اش را داشته باشد تا بخواهد او را سر به بپذیرد.😭 🍃🌷🍃 ایا روزی میشه که چنین سعادتی نصیب من هم بشود؟!» آن روز پنج شنبه بود. هر کدام در گوشه ای در افکار خود غرق بودیم. برای این که حال بچه ها عوض شود، گفتم:«از هر مقری در منطقه های غرب و جنوب، خبر یا شدن یکی از اعضای به گوش می رسد. 🍃🌷🍃
به روایت از دوست آقا سید مجتبی : شب قبل از اعزام برای خداحافظی به خانه شان رفتم،پدرش می گفت پسرجان هنوز سن وسالت برای رفتن به 🍃🌷🍃 تو بمان درس بخوان من به می روم، گفت :پدر جان شماهم تشریف بیارید ولی اول باید نظامی ببینید،بعد با شور و حرارت زیادی شروع کرد پدر رابشین و پاشو دادن. 🍃🌷🍃 آن قدر که حاج حبیب خسته شد. شوخی پدروپسر بساط خنده ای به پاکرده بود. 🍃🌷🍃 ماه درخط مجنون کرد.در از می خواست از او برای های سخت استفاده کنند.امابه دلیل کوچکی که داشت با خواسته او مخالفت می شد. 🍃🌷🍃 اهل شب بود،در هر ن های شب بلند می شد می خواند و و می کرد.دراسفند ماه به غرب رفت وبا مسئولیت تیرانداز در والفجر ۱۰ شرکت کرد. 🍃🌷🍃
براي رحم ويژه‌اي قائل مي‌شد و به ديدن فاميل مي‌رفت. كه در محلّ زندگي خود( جنيد ) داشت، نسبت به افراد مغرور مدارا و مسالحه نابجا نداشت و از گفتن و انجام كار هيچ تعارفي نداشت. 🍃⚘🍃 #شهید اردوان اکبرنی: انسان بود، اهل و نیاز شبانه و شب و عاشورا در جیب داشت. 🍃⚘🍃 در نهم آذر ماه ۱۳۶۴ ازدواج کرد که ثمره اش دختری به نام فاضله می باشد که هنگام پدر ماهه بوده. 🍃⚘🍃 دختر اکنون با تحصیلات عالی فیزیوتراپی بهترین نحو در جامعه اسلامی ایران زمین انجام وظیفه می کند. 🍃⚘🍃 بعد از گرفتن ديپلم، دفاع از آب و خاك و اعتقادات كشور را، راهي مي‌دانست كه بايد طي شود و با تمام مخالفت‌هاي خانواده كه به فكر تحصيل او در رشته‌ي پزشكي بودند. 🍃⚘🍃
براي رحم ويژه‌اي قائل مي‌شد و به ديدن فاميل مي‌رفت. كه در محلّ زندگي خود( جنيد ) داشت، نسبت به افراد مغرور مدارا و مسالحه نابجا نداشت و از گفتن و انجام كار هيچ تعارفي نداشت. 🍃⚘🍃 #شهید اردوان اکبرنی: انسان بود، اهل و نیاز شبانه و شب و عاشورا در جیب داشت. 🍃⚘🍃 در نهم آذر ماه ۱۳۶۴ ازدواج کرد که ثمره اش دختری به نام فاضله می باشد که هنگام پدر ماهه بوده. 🍃⚘🍃 دختر اکنون با تحصیلات عالی فیزیوتراپی بهترین نحو در جامعه اسلامی ایران زمین انجام وظیفه می کند. 🍃⚘🍃 بعد از گرفتن ديپلم، دفاع از آب و خاك و اعتقادات كشور را، راهي مي‌دانست كه بايد طي شود و با تمام مخالفت‌هاي خانواده كه به فكر تحصيل او در رشته‌ي پزشكي بودند. 🍃⚘🍃
این حسن نصرالله بود که برای بار را برد و از سخن به میان آورد تا برای بر پیکره رژیم صهیونیستی بیندازد. 🍃🌷🍃 حسن نصرالله که در آن زمان از این حزب بود، سال بعد از آن حادثه یعنی در 16 1985 مراسم یاد در منطقه دیر النهر پرده از این برداشت. 🍃🌷🍃 و ضمن بر گرفتن آن روز 11 را و گفت: ما این روز را به عنوان انتخاب کردیم؛ چرا که روز ما یعنی احمد قصیر بود. 🍃🌷🍃 در آن روز وزیر جنگ وقت اسراییل با چهره‌ای سرشار از بر بالای آوارها ایستاده بود. این روز برای ما روز و و بلند بود که به و به دست آمد. 🍃🌷🍃
براي رحم ويژه‌اي قائل مي‌شد و به ديدن فاميل مي‌رفت. كه در محلّ زندگي خود( جنيد ) داشت، نسبت به افراد مغرور مدارا و مسالحه نابجا نداشت و از گفتن و انجام كار هيچ تعارفي نداشت. 🍃⚘🍃 #شهید اردوان اکبرنی: انسان بود، اهل و نیاز شبانه و شب و عاشورا در جیب داشت. 🍃⚘🍃 در نهم آذر ماه ۱۳۶۴ ازدواج کرد که ثمره اش دختری به نام فاضله می باشد که هنگام پدر ماهه بوده. 🍃⚘🍃 دختر اکنون با تحصیلات عالی فیزیوتراپی بهترین نحو در جامعه اسلامی ایران زمین انجام وظیفه می کند. 🍃⚘🍃 بعد از گرفتن ديپلم، دفاع از آب و خاك و اعتقادات كشور را، راهي مي‌دانست كه بايد طي شود و با تمام مخالفت‌هاي خانواده كه به فكر تحصيل او در رشته‌ي پزشكي بودند. 🍃⚘🍃
❌❌ خرافه‌ای به نام یا 🛑این موضوع از چند سال پیش به شکل گسترده و با صرف هزینه‌های زیاد و از طریق سی‌دی و کتاب و فیلم و ... در میان مردم گسترش یافته که به نظر می‌رسد کاملاً برنامه‌ریزی شده است و عده‌ای هم بدون مطالعه همراهی کرده‌اند. ❌⬅️جان کلام این خرافه اینگونه که دستگیرم شده آنست که: ۱) در جهان کائنات است که تعیین کننده وقایع است ۲) کائنات دارای یک شعور یکپارچه است ۳) انرژی کیهانی ارتباط موجودات را برقرار می‌کند ۴) اندیشه انسان سبب ارسال انرژی به کائنات می‌شود و بسته به نوع فکر نوع انرژی فرق می‌کند و پاسخ کائنات هم فرق می‌کند ۵) فکر مثبت سبب می‌شود وقایع مثبت جذب صاحب فکر شود و فکر منفی باعث جذب وقایع منفی می‌شود ۶) در نتیجه سرنوشت انسان به افکار مثبت و منفی او و واکنش کائنات بستگی دارد 🛑👈🏻👈 بفرمایید که هیچیک از گزاره‌های فوق نه (در فیزیک و کیهان شناسی و زیست شناسی) دارند ❌ و نه دارند❌ بلکه آموزه‌های قطعی ما هستند❌ و نه حتی در درست هستند.❌ ⬅️متاسفانه در این طرز فکر سعی می‌شود کنار گذاشته شده و به به عنوان مرجع امور نگریسته شود و این یک بوده و از مقدمات است (دوره ای که در غرب پس از پست مدرنیسم در حال آغاز است و مبنای آن برگشت بشر به خرافات با هدف دین زدایی مطلق از جامعه بشری است) در حالیکه آموزه دین ما این است که: ⬇️⬇️ 👈الی الله ترجع الامور. همه امور به خدا باز می‌گردد و مرجع مقدرات اوست نه کاینات که مخلوق اوست 👈از سوی دیگر بررسی زندگی انسان‌های موفق نشان می‌دهد که آنها با تلاش و مبارزه و پس از بارها شکست به موفقیت رسیده‌اند نه با نشستن در گوشه‌ای و فقط مثبت فکر کردن. 👈البته ما می‌دانیم که منفی فکر کردن امید و توان را از انسان می‌گیرد و برعکس خوش بینی سبب امید و توان می‌شود. این هم یک یافته علمی است و هم یک آموزه دینی. در روایات ما تاکید شده که خداوند متناسب با گمان بنده‌اش به او با وی رفتار می‌کند، پس اگر بنده به خدا خوش گمان باشد برای او مقدرات خیر رقم می‌زند و اگر بنده به خدا بدگمان باشد خداوند مانند بنده اول با او رفتار نمی‌کند. لذا بدگمانی به خدا مذمت شده. اما توجه کنید که در به اصطلاح قانون جذب اصلاً پای خدا در میان نیست و خوش گمانی و بدگمانی به جهان است نه خدا. و این یک مغلطه است. 👈همچنین خوش گمانی تنها، هرگز بدون محاسبه و تفکر و مشورت و تلاش کافی نبوده و بیراهه‌ای بیش نیست، این هم در عمل دیده می‌شود و هم آموزه دینی ماست که: ✅و ان لیس للانسان الا ما سعی ✍ دکتر سید علی مرعشی 🌟کپی و نشر آزاد، با ذکر صلوات به نیت فرج🌟
بعد رو کردم به و گفتم: «راست میگه؟» گفت:«حاج‌­آقا چه کاری از من برمی‌آد؟ قرار بود که دعایی بکنم، مشکلاتش حل بشه! من که نباید بیام داد بزنم که بابا مشکل تو حل شد!» 🍃🌷🍃 جلال حرفش را زده بود. من هم گرفتم، ولی طرف از بس ناراحت و داغ بود، متوجه نشد. به او گفتم: « شما یک مرخصی تو شهری بگیر. برو یک تلفن به خانه بزن، ببین اوضاع و احوال چه طوره.» 🍃🌷🍃 خلاصه آن آقا رفت مرخصی! روز بعد دیدم شیرینی گرفته آورده. پشت تانکر، افتاده بود روی پای جلال و معذرت خواهی: ببخشید مشکل من حل شده بود و خودم خبر نداشتم. 🍃🌷🍃 ها به طرف می‌شدند. شب نیست، بلکه مؤکد است، ولی در بر خودشان کرده بودند. . 🍃🌷🍃 شب‌های هم رنگ و روی خاصی داشت.😭 بعضی از واحد و آسایشگاه بیرون می‌رفتند، داخل شب می‌خواندند. ، ، و ، اینها معمولاً می‌شدند و به و نیاز . 🍃🌷🍃
شهادت شهید سجاد مرادی🍃⚘🍃 با رفقایش اکثر شب‌ها شهدا بودند، در اوج جوانی رفیق و دوست خود یعنی مرحوم مجید امین الرعایا را که‌ حافظ قرآن بود و در راه مسابقات قرآن مشهد در اثر سانحه تصادف درگذشت را از دست داد.‌‌ آن موقع بود که وصیت نامه‌ای نوشت و به دوستان گفت من زیاد زنده نمی‌مانم؛ در جوانی خواهم رفت. وصیت نامه را نزد برادر مجید امین الرعایا گذاشت. 🍃⚘🍃 علاقه خاص به نظام اسلامی، انقلاب، امام و شهدا و مهم‌تر از همه رهبر انقلاب سبب شد تا در سال 1381 جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود. 🍃⚘🍃 که یکی یکی شدند 🍃⚘🍃 در یکم بهمن 1381 لباس سبز پاسداری بر تن کرد، لباسی که از عشق و علاقه خاصی به آن داشت. با دیپلم وارد دانشگاه افسری امیرالمومنین (ع)⚘ اصفهان شد و آنجا دوستان زیادی پیدا کرد، رفقایی که از نسل آنها زیادی خونشان حرم ریخته شد. 🍃⚘🍃 محسن حیدری از مدافع حرم لشکر 8 نجف اشرف بود که وقتی شد خودش گفت من در دانشکده با او دوست بودم. سجاد حبیبی هم یکی دیگر از این رفقاست که یک هفته بعد از به رسید. 🍃⚘🍃 مدتی در تهران دوره دید و بعد از آن وارد لشکر عملیاتی 14 امام حسین (ع)⚘ شد. در لشکر 14 نیز با زیادی دوست شد. مسلم خیزاب، علی شاهسنایی، سید یحیی براتی، مرتضی زارع، حسین رضایی که همگی در کنار و یا با روز فاصله به رسیدند. 🍃⚘🍃
💥 ✔️در ۲۱ رمضان بدنیا آمد،، ✔️۲۱سالش بود که در ۲۱ رمضان شهید شد،، ✔️مادرش هم ۲۱ سالش بود که علی رو بدنیا اورد،،، 🔸شهیدسیدعلی‌دوامی معروف بود به راز ۲۱🖤 🏴(ع)