#مجروح شدن خود را به كسى خبر نمى داد و در بيمارستانها هيچ ملاقات كننده اى نداشت بعد از مدتها از مجروح شدنش با خبرشدیم، #تمام بدنش #مجروح بود و احتياج به عملهاى مختلف داشت، امّا آن قدر #غرق در #جهاد بود كه #جسم #مجروحش را فراموش كرده بود.😭
🍃🌷🍃
به دليل #غوّاصى در #آب سرد در فصل #زمستان #بيمار شده بود.#بيمارى و #جراحت را دليل نرفتن به #جبهه نمى دانست و مى گفت: «وقتى در #جبهه هستم هيچ #دردى #ندارم.»
از #پست و #مقام گریزان بود؛سعى مى کرد #گمنام و #ناشناخته بماند.😭
🍃🌷🍃
در #عمليّات والفجر 8 - با اينكه #پايش #شكسته بود - اصرار دوستان را براى آمدن به #پشت خط نپذيرفت و به درون #آب رفت و #فرماندهى #گردان خط شكن را در #عمليّات #والفجر 8 به عهده گرفت.😭
🍃🌷🍃
در #كربلاى 4 و 5 يكى از #بهترين گردانها، #گردان ياسين بود كه سشهيد محدثى فر #فرماندهى آن را به عهده داشت. او يكى از #بهترين #طرّاحان عمليّاتى بود.
🍃🌷🍃
ایشان در سال 1359#دبيرستان را رها و به #جبهه رفت«در آن سال وقتى با چند تن از دوستانش به اهواز رسيدند، كه با اندك پولى كه داشتند هركدام يك #كارد غواصى خريدند و به #پایشان بستند و راهى #جبهه شدند.
🍃🌷🍃
با #شجاعت كم نظير، در كنار - شهيد چمران - در #جنگهاى نامنظّم و #چريكى #مظلومانه جنگيد و بعد به عنوان #تخريب چى در #جبهه هاى #گرم جنوب و #كوهستانهاى سرد #كردستان خدمت كرد.
🍃🌷🍃
درباره #جنگ مى گفت:«خدا نكند كه #جنگ تمام شود و من #زنده بمانم.»
در ۲۲# سالگى ازدواج كرد كه مدّت زندگى مشترك ایشان #دو سال بود.
🍃🌷🍃
ثمره ازدواج ایشان، پسرى است به نام #جليل كه در سال 1366# به دنيا آمد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر#شهید:
«پسرم نمى خواست ازدواج كند و با اصرار زياد ما راضى به ازدواج شد و مى گفت: تا زمانى كه #جنگ تمام نشود من ازدواج نمى كنم
🍃🌷🍃
بعد از اصرار زياد ما، گفت: باشد ازدواج مى كنم كه اگر#شهيد شدم، دينم كامل شده باشد. انتخاب همسر را به عهده من گذاشته بود؛ تمام كارها را ما انجام دادیم.
خواستگارى و مراسم عقد همه را آماده كرديم و بعد زنگ زديم تا همان شبى كه مى خواستيم عقد كنيم ايشان از #جبهه آمدند.»
«بعد از عقد، مى خواست به #جبهه برود»
🍃🌷🍃
ازش خواستيم كه مدّت ديگرى را بماند. گفت: مادر، من در آنجا غذا تقسيم می كنم و افراد زيادى آنجا هستند كه اگر من نروم مشكلات زيادى برايشان ايجاد مى شود.
🍃🌷🍃
چند روز بعد از عروسى، باز به #جبهه رفت. در #جبهه به صورت #افتخارى #خدمت مى كرد.#مستمرى را كه مى گرفت، در #صندوق #كمك به #جبهه مىانداخت. مى گفت: «همه به هر نحوى بايد به دولت كمك كنيم.»
🍃🌷🍃
در #عملياتهاى بسيارى از جمله #والفجر 8، #كربلاى 4، #كربلاى 5 و #نصر 4 شركت داشت. بارها به #شدّت #مجروح شد و #يكى، #دو ماه در بيمارستانهاى شيراز و تهران #بسترى بود.
🍃🌷🍃
به روایت از دوست و همرزم ایشان حسين پيرزاد:
«او بسيار #صبور و با #تأمّل بود. هيچ گاه دچار #اضطراب نمى شد و خيلى #صبر مى كرد. ما او را در #جبهه(جليل محدّثى صبر) ناميده بوديم.
🍃🌷🍃
در برابر #مشكلات عجيب #صبر داشت؛ هميشه با #تأمّل و #فكر #كار مى كرد كه خداى نكرده از روى #هواى نفس نباشد و هميشه #ذكر #خدا🤍 را برلب داشت.»
🍃🌷🍃
«واقعاً همه بچّه هاى گردان به من مى گفتند كه اصلاً او با بقيه #فرماندهان #فرق مى كند؛ چون هميشه با توجّه به اينكه #فرمانده گردان بود، مى رفت توى #چادر #بچّه هاى گروهانها و با آنها چاى مى خورد،
🍃🌷🍃
به #مشكلات #رسيدگى مى كرد و احياناً اگر مسئله اى بود به ايشان #متذكّر مى شد و سعى مى كرد،#تذكّر را #مخفيانه گوشزد كند. كافى بود فقط او را يك بار زيارت كنى. من كسى را نديدم كه #شيفته #اخلاق خوب او نباشد همه او را #دوست داشتند.»😭
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس علیرضا خاکپور
🍃🌷🍃
در تاریخ 10 تير 1345#در روستاى پيراوش سفلى ،از توابع علی آباد كتول گرگان در خانواده ای روستایی متولد شد.
#اولين فرزند خانواده شان بود، پدرش كشاورز بود و از وضع اقتصادى متوسطى برخوردار بودند،در كودكى آرام بود و بيشتر در خانه به بازى می پرداخت.
🍃🌷🍃
در سال 1351# وارد دبستان #شهيد قربان محمود (عنايتى كنونى) در روستاى پيراوش شدو پس از پنج سال (در سال 1356) دوره ابتدايى را با موفقيت پشت سر گذاشت.
#دعاهاى مراسم صبحگاهى مدرسه را اجرا می کرد و به فوتبال علاقه بسيار داشت. پس از دبستان، دوره راهنمايى را در مدرسه راهنمايى نوده ملك آغاز كرد كه مصادف با انقلاب بود.
در دوران #تحصيل جزء شاگردان #ممتاز بود و همكلاسيها را به انجام #تكاليف #مذهبى تشويق می کرد، در دوران انقلاب در #راهپيماييها و پخش #اعلاميه ها شركت فعال داشت.
🍃🌷🍃
ایشان در كارهاى #كشاورزى و #شخم زدن زمين به پدرش كمك می کرد و در اوقات فراغت به #مطالعه كتب #مذهبى و #قرآن مى پرداخت.
🍃🌷🍃
در سال #سوم راهنمايى تحصيل می کرد كه به #ارتش رفت و #آموزش درجه داری، مدتى از آموزشگاه به خانه نيامد،از آن جا فرار وبه #جبهه رفته بود.
🍃🌷🍃
#اعتقاد داشت كه #نيروهاى حزب اللهى بايد در #ارتش حضور يابند ولى به دليل اختلاف عقيدتى با فرمانده مربوطه استعفا و از همانجا مستقيم به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
در دوره آموزش درجه دارى كتابهایش را به يكى از همكلاسى هایش سپرد. چند روزى خانواده از ایشان بى خبر بودند تا اينكه #نامه اش از #جبهه هاى كردستان به دست شان رسيد.
🍃🌷🍃
در مدت حضور در #كردستان در اثر #اصابت تركش از #ناحيه دست #مجروح و در بيمارستان پنجم آذر گرگان به مدت دوازده روز بسترى شد.
🍃🌷🍃
پس از بازگشت از #جبهه، در ستاد #بسيج تقى آباد و سپاه آق قلا1 قلا، 4 مشغول #خدمت و #آموزش #نيروهاى بسيجى شد و با #انجمن اسلامى روستا #همكارى نزديك داشت.
🍃🌷🍃
ایشان مدتى به عنوان #عضو مركزى #بسيج و#انجمن اسلامى روستا #فعاليت داشت. به خاطر علاقه اى كه به دروس #حوزوى داشت، تصميم گرفت برود #حوزه علميه قم، اما به دليل نداشتن مدرك سوم راهنمايى موفق به ورود به #حوزه علميه نشد.
🍃🌷🍃
با فاميل #رابطه خوبى داشت ، به #كوچك تر از خود #سلام می کرد.#نماز را هميشه در اول وقت مى خواند و به #دوستانش توصيه می کردم با همديگر #نماز جماعت بر پا كنند.
🍃🌷🍃
ایشان از #فرصتها به نحو احسن استفاده می کرد و #شبهاى جمعه در جمع بچه هاى محله، #مراسم و #دعاى كميل بر پا می کرد، گاهى در #مسجد به #سخنرانى مى پرداخت و درباره #فضائل #جهاد و #نماز صحبت می کرد.
🍃🌷🍃
#جمعه ها به اتفاق دوستان به #نماز جمعه به گرگان می رفت. ایشان اگر در مجلسى #عيب جويى يا #غيبت می شنيد آنجا را #ترك می کرد «نسبت به غيبت خيلى حساس و از افرادى كه غيبت می کردند دورى می کردمو با آيات و روايات اهل بيت، آنان را نصيحت می کرد.»
🍃🌷🍃
در#جبهه...عده اى حدود بيست و پنج نفر بودند كه راه را گم كردند. مدت #سه روز #سرگردان و بدون #آب بودند و به شدت دچار #تشنگى و #گرسنگى شده بودمد و #نمازها را با #تيمم مى خواندند.
🍃🌷🍃
از فرط #استيصال به #دعا نشستند و بسيار #تضرع كردند. در حال #نماز خواندن بود كه صدايى شنيد: «خاكپور بيا آب را ببر.» به دنبال صدا رفت. بالاى يك گردنه درختچه اى بود، نه مسير رفت و آمد انسان و نه ماشين بود.
🍃🌷🍃
#دو گالن بيست ليترى #آب زلال در آنجا قرارت. با نوشيدن آن بچه ها سير شدند.
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۶۴# با اصرار خانواده ازدواج کرد ،مراسم ازدواج بسيار #ساده برگزار شد به طورى كه حتى بعضى از همسايه ها هم مطلع نشدند.
🍃🌷🍃
ایشان پس از مراسم عروسى #سه روز نگذشته بود كه به منطقه #جنگى رفت، بيشتر اوقات، در #جبهه بود ،و وقتى كه به خانه مى آمد در #كارهاى روزانه به همسرش #كمك می کرد.
🍃🌷🍃
در بهار 1365# تنها فرزندش (سمانه) به دنيا آمد از اينكه صاحب دختر شد خوشحال بود. ولى باهاش خيلى انس نمی گرفت. می گفت: «اگر انس بگيرم وقتى كه نيستم، ناراحت می شود.»💔
زمان #شهادت ایشان سمانه ۸ ماهه بود.
🍃🌷🍃
ایشان #آخرين بارى كه آمد، روى پيشانى اش سبز شده بود. مادرم پرسيد چه شده؟ به شوخى گفت: «علامت #شهادته بچه ها در #جبهه مرا می بوسند و می گويند اين علامت #شهادته.
🍃🌷🍃
بعد با شوخى به مادرش گفت: «اگر شما راضى باشيد و لياقت داشته باشم اين دفعه ديگر #شهيد می شوم.»
در اين ديدار توصيه كرد: «دخترم را با لباس سفيد بر سر جنازه ام حاضر كنيد.»
🍃🌷🍃
#قسمتی از #وصیت نامه#شهید نجیب پیران ویسه :
زندگی من نشان داده که #خدا🤍 می ماند و غیر #خدا کسی نمی ماند.
🍃🌷🍃
زندگی به من آموخته که دنیا میراث پاکان است و #عزت نصیب کسانی است که #حق را به #ناحق نمی دهند.
🍃🌷🍃
فرزندانم! یادتان نرود که #زرق و #برق دنیا چیزی نیست جز خوابی کوتاه که زود تمام می شود.
🍃🌷🍃
فرزندانم! همیشه به یاد #خدا🤍 باشید و همیشه در #راه #خدا قدم بردارید؛ زیرا فقط #خدا برای انسان می ماند.
🍃🌷🍃
ملت عزیز و هموطنانم! همیشه پشتیبان این #نظام بمانید و از مکر مکاران بر حذر باشید. همیشه #پیرو انقلاب و #آرمان های #انقلاب اسلامی باشید.
🍃🌷🍃
اینجانب به عنوان فرزند کوچکی از #نظام پاک #جمهوری اسلامی، #هدفم از رفتن به #جبهه این بوده است که اولا" #خدمتی به اسلام کرده باشم و بعد به #فرموده #امام #لبیک گفته باشم که می فرماید: " مسئله اصلی #جنگ است نه چیز دیگری" من هم تمام مسائل و مشکلات را زیر پا نهادم و با وجود تمام گرفتاری ها، #جهت #رضای #خداوند بزرگ به میدان #جهاد آمده ام.
🍃🌷🍃
در روزگاری که هر انسان آزاده ای می داند که دست آلوده دشمن غاصب به #خاک ما وارد شده و با تمام توان خود بر مردم ما ظلم می کند،
#حضور در عرصه ی #جهاد را فریضه ای واجب بر دوش خود می بینم و از #خدای بزرگ می خواهم مرا جزو #شهدا قرار دهد و جان مرا #قربانی #دین و #ملت و #سرزمینم کند.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید نجیب پیران ویسه : شهر پاوه
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم بود.
#داداش اصغر و#داداش حسین ایشان از #شهدای دفاع مقدس هستند که هنوز هم #مفقودالاثر و #گمنام هستند.💔
🍃🌷🍃
با شروع #جنگ تحمیلی ، #حسین بهعنوان #سرباز پس از طی دوران آموزش نظامی به #جبهه جنگ اعزام شد که این #حضور، قریب به #۴ سال به طول میانجامد.
🍃🌷🍃
#حسین برادر ایشان توفیق یافت تا در طول #۴ سال در #سمتهای مختلف ضمن یاری #رزمندگان اسلام، دشمن متجاوز را به خاک سیاه بنشاند. #آخرین سمت او #فرماندهی تیپ بود و سرانجام در #بیست و پنجم اسفند ماه سال ۱۳۶۳#در #شرق دجله به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#اصغر #کوچکترین پسر خانواده شان بود. در بیست و یکمین روز مرداد ۱۳۴۵ در تهران متولد شد وقتی به #جبهه رفت، به زحمت سنش به ۱۵# سال میرسید.
🍃🌷🍃
مدتی در #کردستان بود و بعد مدتی هم در #لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)🌷 و مدتی هم در ل#شکر ۱۰ #سیدالشهدا (ع)🌷.با وجود سن کم، پا به پای ما برادران در #عملیاتهای بزرگ شرکت کرد.
🍃🌷🍃
در #عملیات والفجر هشت در #جزیره امالرصاص به شدت #زخمی شد، طوری که #پایش را روی زمین میکشید، اما باز به #جبهه برگشت. سرانجام در تاریخ ۱۲/۰۲/۶۵ در حالی که #جانشین گردان #حضرت علی اصغر (ع)🌷 بود، در منطقه #فکه به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
سال ۱۳۹۲ که مادرشان درگذشت، در مراسم چهلمین روز درگذشت مادربزرگوارشان ، #حاج قاسم به صورت سرزده آمد و به #احترام مادر #شهیدان، ایستاده سخنرانی کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از حسین امیرعبداللهیان #وزیر خارجه کشورمان :
#شهید ایرلو صدای رسای #حقانیت و #مظلومیت #مردم #یمن بود.
🍃🌷🍃
#شهید ایرلو به عنوان #جانباز شیمیایی #سرافراز #دفاع مقدس، #عمر با برکت خود را در مسیر #حفظ و #اعتلای نظام اسلامی گذراند و در این راه #پرافتخار برای #منافع کشور و #نظامی اسلامی #مجاهدت نمود و به #لقاء الله🤍 پیوست.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید حاج حسن ایرلو هم در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۳۰ دراثر #بیماری کرونا به #برادران شهیدش پیوست وبه #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید درگلزار #شهدای شهر ری.
🍃🌷🍃
در نهایت حوزه را برگزيد و مدال نوكری #امام زمان را بر گردن آويخت، نزد #حضرت آيت الله ايازی (رحمه الله عليه) رفت و به تحصيل در مكتب ناب جعفری مشغول شد.
🍃🌷🍃
در و ديوار مدرسه رستمكلا، خلسههای جاودانه شبهای حضورش را از ياد نخواهد برد. در اندك مدتی نردبان ترقی ایشان را طی کرد و در علم و عمل به مدارج بالا رسيد.
🍃🌷🍃
به گونهای كه #آيت الله ايازی به آينده علمی اش بسيار اميد داشت و آيندهای پر فروغ را سرانجام ایشان خواندند. در دوران تحصيل،همچون ديگر طلاب خطّه علویان از #جبهه و #دفاع از ميهن غافل نبود.
🍃🌷🍃
پرورده مكتب ناب #امام صادق (عليه السلام)🌷 بود و مردانگی را نزد شيرمرد عرصه عرفان و عمل، #آيت الله ايازی آموخته بود.
🍃🌷🍃
ایشان با شروع #جنگ تحمیلی به #جبهه رفت و در #عملیات کربلای ۱۰ به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃