لزوم نظارت عمومی
🔎
در برخی از فتاوا آمده:
بيان ظلم و خیانت مسئولان در برابر مردم وجهی ندارد بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعيف دولت اسلامی شود حرام است.
👇
اگر روزگاری چنین فتوایی صحیح به نظر میرسید، امروز با وجود سه مسئله زیر، دیگر چنین تصوری وجود ندارد:
۱. محدودیتهای فراوان بخشهای قانونی و حاکمیتی در قلمرو رسیدگی به تخلفات و جرائم مسئولان
۲. امکان تبانی بسیار گسترده و سیستمی در لایههای مختلف مسئولان امر
۳. گستردگی و تنوع ضعف، فساد و ویژهخواری در میان برخی از مسئولان.
شاید...
اگر چنین فتاوا و رویکردهایی وجود نداشتند، بلکه اگر فتوای جواز یا وجوبِ اعلان عمومی #فساد_مسئولان منتشر میشد، و بالاتر، اگر حمایت رسمی و جدی از افشاگران فساد مسئولان، به #قانون کشور تبدیل میشد، و چنین قانونی از طریق بالاترین و رسمیترین تریبونها تبیین و تبلیغ و ترویج میشد، شاید امروز تا حدی شاهد سه اتفاق میشدیم:
۱. کاهش طمع برای تصاحب مناصب قدرت
۲. کمتر شدن فساد
۳. افزایش قابل توجه #اعتماد_عمومی.
اصولا منشأ بیاعتمادی، بدکاری است، نه بدشماری کار بد.
البته معلوم است که اگر چنین قانونی تصویب و جدی گرفته شود، حتما قانون محکمی را هم برای اتهامهای دروغین و نادرست، ضمیمه میکنند. معقول هم چنین است.
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#فقه_سیاسی
#سیاست_فقهی
کادرسازی به وقت انقلاب
❗️
افراد زیادی را میشناسم که میخواهند برای نظام جمهوری اسلامی، مدیر تراز انقلاب اسلامی تربیت کنند. بعضی از آنها در دانشگاهها و مؤسسات و مدارس و مراکز مختلف، پیگیر برنامههایی هستند که مدتها برایش زحمت کشیدهاند.
البته دغدغۀ جدیدی هم نیست، یکی از انگیزههای مهم امثال آقایان مصباح یزدی و مهدوی کنی، برای تأسیس مؤسسه امام خمینی (ره) و دانشگاه امام صادق (ع)، همین کادرسازی و تربیت مدیران تراز انقلاب اسلامی بود. اما واقعا چقدر موفق شدند؟
بحث در این زمینه بسیار است، اما الآن میخواهم فقط به یکی از مشکلات این مسیر اشاره کنم که بارها و بارها به چشم خودم دیدهام و چشیدهام:
یکی از مهمترین مشکلات این مسیر، همین است که پرچم «تربیت مدیر انقلابی» برمیدارند، که همین تابلو زدن، چه طمعهایی را برمیانگیزد و چهها که با عقل و قلب جوانان این سرزمین میکند.
واقعیت این است که ما قبل از تربیت وزیر و وکیل، نیازمند تربیت خود و دیگران برای آنیم که #هیچ تمایل و اقبالی به وزیر و وکیل شدن نداشته باشیم و نداشته باشند، در عین حالی که اگر فضای مناسبی پیش آمد، برای گفتن «انی حفیظ علیم» (یوسف 55) در کنار «و ما ابرّئ نفسی» (یوسف 53) هم آمادگی کامل داشته باشیم. به تعبیر آیت الله جوادی آملی: «هیچ یعنی هیچ».
#سیاسی
#فقه_سیاسی