eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
240 ویدیو
122 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ لف و نشر ✍ «لف» در لغت به معنای پیچیدن و تا كردن است و «نشر» به معنای باز كردن و گستردن است. ✍ در اصطلاح بدیع، لف و نشر عبارت از این است كه یك یا چند واژه در قسمتی از سخن ، مصراع، یا بیت ذكر می‌شود. ✍ و در قسمت بعدی مصراع یا بیت، واژگان مربوط به آن‌ها آورده می‌شود به نحوی كه می‌توان دو به دو این واژه‌ها را به هم مربوط كرد. ✍ به كلماتی كه ابتدا ذكر می‌شود« لف» و كلماتی كه به آن‌ها مربوط می‌شود «نشر» می‌گویند. ✍ فغان ز جغد جنگل و مُرغوای او كه تا ابد بریده باد نای او بریده باد نای او تا ابد گسسته و شكسته، پروپای او « بهار» ✍ در بیت دوم لف و نشر به كار رفته به این ترتیب كه: ✍ واژه‌ی «گسسته» در مصرع دوم آمده و واژه‌ی مربوط به آن یعنی «پر» با فاصله ذكر شده همینطور «شكسته» كه واژه‌ی مربوط به آن «پای» است. ✍ در این صنعت تلاشی كه ذهن خواننده یا شنونده برای یافتن ارتباط بین كلمات می‌كند، باعث لذت ذوقی او می‌شود. ✍ لف و نشر به دو نوع مرتب و مشوش تقسیم می‌شود. ✍ منظور از لف و نشر مرتب این است كه كلمات مربوط به هم در بیت یا مصراع به ترتیب ذكر می‌شوند. ✍ همانند بیتی که در بالا خواندیم، پر و پای به ترتیب به گسسته و شكسته مربوط می‌شوند. ✍ مثال دیگر برای لف و نشر مرتب این بیت از حافظ است: ✍ ای نور چشم مستان در عین انتظارم چنگی حزین و جامی، بنواز یا بگردان « حافظ » ✍ در مصرع دوم این بیت فعل‌های «بنواز و بگردان» به کار رفته‌اند. ✍ «چنگی حزین» مفعول «بنواز» و «جامی» مفعولِ «بگردان» است. ✍ شاعر نخست دو مفعولِ چنگی حزین و جامی را بیان کرده و پس از آن دو فعلِ بنواز و بگردان را آورده است. ✍ و این تشخیص که کدام فعل از آنِ کدام مفعول است را به عهده‌ی خواننده گذاشته است. ✍ بخشی از موسیقی معنوی بیت از این آرایه بر می‌خیزد که به آن لف و نشر می‌گویند. ✍ ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی « رهی معیری» ✍ در این مثال دو تشبیه به کار رفته است. دو وجه شبه در مصرع اول و بقیه‌ی ارکان تشبیه در مصرع دوم آمده‌اند. ✍ در مصرع اول دو متممِ (مستی و پاکی) آمده که متعلق به دو جمله‌اند که در مصرع دوم بیان شده است. ✍ دو متمم یا دو وجه شبه را «لف» و دو جمله‌ی بعدی را «نشر» می‌نامند. ✍ همچنین در مثال ذکر شده لفِ اول (در مستی) به نشرِ اول (من چشم ترا مانم) و لفِ دوم (در پاکی) به نشرِ دوم (تو اشکِ مرا مانی) باز می‌گردد. ✍و لف‌ها به ترتیبِ نشرهاست که به آن لف و نشر مرتب می‌گوییم. ✍ آن نه زلف و بناگوش که که روز است و شب است و آن نه بالای صنوبر که درختِ رطب است « سعدی » ✍ در این مثال شاعر دو تشبیه آورده و «زلف» را به «شب» و «بناگوش» را به «روز» مانند کرده است. ✍ دو مشبه را با هم و دو مشبهٌ‌بِه را با هم ذکر کرده تا خواننده با تامل این همانندی را پیدا کند. ✍اما اگر به ترتیب آنها دقت کنیم می‌بینیم که بر خلاف مثالهای قبل لف‌ها به ترتیبِ نشرها نیامده‌اند، لف اول به نشرِ دوم و لفِ دوم به نشرِ اول مربوط می‌شود. ✍اینگونه لف و نشر را که بی‌نظم است لف و نشرِ «مشوش» می‌گویند. ✍ معنی آب زندگی و روضه‌ی ارم جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست « حافظ » ✍ و در این مثال در مصرع دوم معنی دو ترکیب «آب زندگی» و «روضه‌ی ارم» را بیان کرده است. ✍ شاعر از آرایه‌ی لف و نشر استفاده کرده و در مصرع اول دو ترکیب را به صورت لف آورده و در مصرع دوم معنی آنها را به صورت دو نشر بیان کرده است. ✍ و این لف و نشر نیز همانند مثال قبل «مشوش» است. مانند مثالهای اول مرتب نیست. ✍ زیرا به نظر شاعر آبِ زندگی می خوشگوار است و لف دوم به نشر اول مربوط می‌شود و روضه‌ی اِرم نیز، طرف جویبار است. ✍ لف و نشر مرتب از لف و نشر مشوش هنری‌تر است. ✍ بنابراین : آوردن دو یا چند واژه در بخشی از کلام که توضیح آنها در بخش دیگری آمده است لف و نشر نام دارد. ✍ رابطه لف و نشر، «مفعول و فعل»، «فاعل و فعل»، «مشبه و مشبهٌ به»، «مسندُالیه و مسند»، «اسم و متمم»، «اسم و صفت» است. ✍ لف و نشر دو گونه است: ✍ اگر نشرها به تر تیب لف‌ها باشد «مرتب» نا میده می‌شود و اگر چنین نباشد «مشوش : به هم ریخته» است. ✍ لف و نشر مرتب هنری‌تر از مشوش است. ✍ موسیقی معنوی که از لف و نشر بوجود می‌آید به دلیل درگیری ذهن برای پیدا کردن ارتباط لف‌ها و نشرهاست. @arayehha
✍اغراق ✍ اغراق : ادعای وجود صفتی در کسی یا چیزی است به اندازه‌ای که حصول آن صفت در آن کس یا چیز بدان حد، محال یا بیش از حد معمول باشد. ✍ اغراق از اسباب زیبایی مخیل شدن شعر و نثر است. ✍ شاعر به یاری اغراق معانی بزرگ را خُرد و معانی خُرد را بزرگ نشان می‌دهد. ✍ زیبایی اغراق در این است که غیر ممکن طوری ادا شود که ممکن به نظر برسد. ✍ اغراق، ذهن خواننده را به تکاپو وا می‌دارد و این تلاش ذهنی باعث لذت ادبی است. ✍ اغراق مناسب‌ترین آرایه برای به تصویر کشیدن یک دنیای حماسی است. ✍ بنابراین در شاهنامه و آثار حماسی دیگر از این آرایه بسیار استفاده شده است. ✍ که گفتت برو دستِ رستم ببند نبندد مرا دست، چرخِ بلند « فردوسی » ✍ در این مثال از شاهنامه رستم این چنین ادعا می‌کند : که فلک هم نمی‌تواند دست او را ببندد، یعنی از نظر قدرت و توانایی برای خود صفتی می ‌آورد که بیش از حد معمول و معقول است. ✍ادعایی صفت این‌گونه را از نظر عقلی پذیرفتنی نیست اغراق می‌نامیم. ✍ هر شبنمی در این ره ، صد بحرِ آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد « حافظ » ✍ در این بیت حافظ شبنمِ راهِ عشق را این گونه توصیف کرده و با آنکه این توصیف در عالم واقعی پذیرفتنی نیست، هنر شاعر این اغراق را ممکن و پذیرفتنی جلوه می‌دهد و زیبایی بیت نیز در همین نکته است. ✍ بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران « سعدی » ✍ در این مثال گریستنی مانند ابر بهاران که سیلی بر دشت جاری می‌سازد در توان هیچکس نیست. شاعر با همانندسازی خود به ابر بهاری چنین صفتی را به خود نسبت داده که بیش از حدِ معمول است. ✍ در مصرع دوم سعدی تلخی وداع دوستان را از یک دیگر این گونه توصیف می‌کند که در روز وداع سنگ نیز به ناله درمی‌آید. ✍ سنگی که در دل سنگی مثل است ، این که کسی چون ابر بهاری بگرید و سنگ ناله سردهد در عالم واقعی امکان پذیر نیست و عقل نیز آن را تایید نمی‌کند اما مجموعِ این دو تصویر خالق تناسب معنوی بیت است که زیبایی بیت به آنها وابسته است. بیابانی آمدش ناگاه پیش ز تابیدن مهر پهناش بیش « اسدی » ✍ در این مثال اسدی، بیابانی را وصف می‌کند که پهنای آن از وسعت تابش اشعه‌ی خورشید بیشتر است. ✍ در صورتی که هر بیابانی را در نظر آوریم محال است وسعتش بیش از تابش اشعه‌ی خورشید باشد زیرا بیابانها بر روی کره‌ی زمین واقع شده‌اند و زمین خواه‌ناخواه اسیر اشعه‌های خورشید است. ✍ و این بیابانی که شاعر از آن سخن می‌گوید تنها در عالم خیال شاعرانه ممکن است بنابراین تصرف شاعرانه‌ی ا سدی در اغراق بر زیبایی بیت افزوده است. @arayehha
✍ حسن تعلیل ✍ حسن تعلیل: آوردن علتی ادبی و ادعایی است بر امری، به گونه‌ای که توان اقنای مخاطب را داشته باشد. ✍ این علت‌سازی مبتنی بر تشبیه است و هنر آن زیبا شمردن یا زشت نمودن چیزی است. ✍ با وجود اینکه حسن تعلیل واقعی، علمی و عقلی نیست مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر می‌یابد و راز زیبایی آن نیز در همین نکته است. ✍ این آرایه در شعر و نثر به کار می‌رود. ✍ هنگام سپیده دم خروس سحری دانی ز چه رو همی کند نوحه‌گری یعنی که نمودند در آیینه‌ی صبح از عمر شبی گذشت و تو بی‌خبری « خیام » ✍ در این رباعی از خیام، به موضوعی اشاره کرده که، کسی به درستی نمی‌داند علت خواندن خروس هنگام سحر گاهان را، تنها می‌توان گفت که این از صفات و خصلتهای خروس است اما شاعر برای این خصلت علتی خیالی می‌آورد. ✍ او می‌گوید که خروس به این دلیل ناله سر می‌دهد که در آیینه‌ی صبح ، این حقیقت را می‌بیند که از عمر ما روزی دیگر گذشته و ما همچنان بی‌خبریم و ناله‌ی خروس برای غمِ بی‌خبری ماست. ✍ این علتِ ادعایی که سخت پذیرفتنی می‌نماید توانِ اقناع مخاطب را دارد. ✍ به صدق کوش که خورشید زاید از نفست که از دروغ سیه‌روی گشت صبح نخست « حافظ » ✍ در این بیت شاعر سیه‌رویی صبحِ نخستین را به دلیل دروغ گویی می‌داند. و با استناد به این سخن مخاطب را به راستگویی دعوت می‌کند. ✍ صبحِ نخستین ، سپیدی است که قبل از سپیده‌دم واقعی در افق نمودار می‌شود و لحظاتی بعد جای خود را به سیاهی می‌دهد در صورتی که صبح صادق به روز می‌پیوند و در پی آن خورشید طلوع می‌کند. ✍ از صوفی پرسیدند هنگام غروب خورشید چرا زرد روی است؟ گفت : از بیمِ جدایی « اسرار البلاغه » ✍ در این جمله علتی که صوفی برای زردی خورشید به هنگام غروب آورده علمی و واقعی نیست اما نویسنده در ذهن خود خورشید را به کسی تشبیه کرده که از ترس جدایی رویش زرد گشته است. ✍ این تعلیل که ریشه در تشبیه دارد با آن که واقعی نیست زیباست و مخاطب را قانع می‌کند. ✍ این علت سازی را به سبب زیبایی «حُسنِ تَعلیل» می‌گویند. ✍ نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سرِ زبانند و تو در میانِ جانی « سعدی » ✍ در این مثال، دوست شاعر از او گله‌مند است که چرا با بودن او، شاعر از دیگران سخن گفته است. ✍ علتی که شاعر برای کار خود می‌آورد کاملاً ادعایی و خیالی است. ✍ شاعر خطاب به دوستش می‌گوید : اگر از تو سخن نگفتم و از دیگران حرفی زدم، خلاف عهد نکردم ، زیرا تورا آن چنان دوست دارم که در جانِ من هستی و دوستی دیگران در حدی است که، فقط بر زبان من جاری‌اند و طبیعی است از کسی که بر سر زبان است بیشتر سخن گفته می‌شود. ✍ من موی خویش را نه از آن می‌کنم سیاه تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری کنم سیاه « رودکی » @arayehha
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فایل 4 🔑ضرب آهنگ 🐥 🦄 🥁 🦄رکن : 🐝 🦄 : زنده دل 👨🏻‍🏫 واسه دوستاتم بفرست😍 ✅انتشار مجاز بمب عروض استاد ➖➖➖➖➖➖➖➖ عروض با زنده دل 🆔 @arayehha
امسال ۷ فوریه است روزی برای تشویق کتاب خواندن به ویژه برای کودکان است📚 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
.. ضعف تالیف؛ بزرگ ترین و فراگیرترین عیب تالیف، همان چیدن واژه ها در کنارهم بر اساس قواعددستوری است؛ اگر این قواعد در اثر بخوبی رعایت شود، اصطلاحا ً می گوییم " حسن تالیف " دارد و بعکس اگر مشکلات دستوری در اثر راه یافته، قواعد زبان در آن رعایت نشده باشد اصطلاحا ً می گوییم " ضعف تالیف " دارد. " ضعف تالیف " در شعر، نمونه های فراوانی دارد که به مرور به هریک از آن ها اشاره ای خواهیم داشت. الف) جمع بستن عدد و معدود در زبان فارسی معدود ( آنچه شمرده می شود ) در کنارعدد، جمع بسته نمی شود؛ مثلا ً نمی گوییم: " 4 سیب ها " اما بی توجه به این نکته می گوییم : "دوطفلان مسلم !" گاهی شاعر به این اصل ساده ی زبانی توجه ندارد یا به دلیل شرایط شعر بویژه رعایت وزن، این قاعده ی ساده اما مهم زبان را زیر پا می گذارد. به نمونه هایی از این ضعف تالیف بنگرید: " صبح دو مرغ رها بی صدا صحن دوچشمان تو را ترک کرد" یا: اینجا کجاست باغ دو ریحان مسلم است اینجا کجاست قبر دوطفلان مسلم است ب) آمیختن واژگان و قواعد زبان عربی و فارسی هرچند واژگان زبان عربی – که زبان قرآن است و بدان افتخار می کنیم – به مجموعه ی واژگان زبان فارسی راه یافته است، اما نباید قواعد این دو زبان با هم آمیخته شود؛ مثلا " انتقادات " و " اطلاعات " دو واژه ی عربی است که بر اساس اصول زبان عربی با " ات " جمع بسته شده است و ما این دو واژه را در زبان و گفتارمان به کار می بریم؛ اما حق نداریم واژگان فارسی را مثل آن دو جمع ببندیم و بگوییم: پیشنهادات(!) بر همین اساس ترکیباتی از این دست، نادرست است: - خانم محترمه(!) به جای محترم - برعلیه به جای علیه - برله به جای لَه ( به نفع) - گاها ً به جای گاهی نمونه ی شعر: تا رمق در جسم و جانم بوده است برعلیه دشمنان جنگیده ام! 3. عدم رعایت تناظر در واژگان مفرد یا جمع دل ابنای زمان خانه ی درد و غم تو پیش تر از رحم مادر و صلب پدران " مادران " نیز به قرینه ی " پدران " حتما ً باید جمع بسته شود و نمی توان حذف به قرینه ی لفظی دانست. 4. کاربرد نادرست حرف اضافه یا ربط بسیاری از شاعران پیشین بواسطه ی تقلید از شاعران قدیم، دچار این عیب بزرگ زبانی اند نمونه: " آب هم سوخت به آغشته بخون پیکر ما " ظاهرا ً مقصود شاعر محترم این بیان است: " آب هم بر پیکر آغشته به خون ما گریست " ابهام در فهم مقصود شاعر بواسطه کاربرد نابجای " به " به جای " بر " در شعر است @arayehha
تدریس اوزان عروضی👇 مدرس دکتر اصغر بهرامی ❤️🤍💚 @arayehha
املای بعضی از واژه‌ها و پیشوندها و پسوندها (۱) 🔸 ای (حرف ندا) همیشه با فاصلۀ کامل از منادا نوشته می‌شود: ای خدا، ای که 🔸 این، آن با فاصلۀ کامل از کلمۀ پس‌از خود نوشته می‌شود: آن خانه، این کتاب تبصرۀ ۱: در حروف ربط مرکّب بین این و آن و کلمۀ پس‌از آن‌‌ها نیم‌فاصله گذاشته می‌‌شود، مانند آن‌‌طور، این‌‌طور، آن‌‌گونه، این‌‌گونه، و مانند آن. استثنا: آنجا، آنچه، آنکه، اینجا، اینکه، وانگهی تبصرۀ ۲: این‏‌که و آن‌‏که در معنی «این‏‌کسی‌‌که» و «آن‏‌کسی‌‌که» ‏با ‏نیم‌فاصله نوشته می‌‏شود. @arayehha
املای برخی از واژه‌ها و پیشوندها و پسوندها (۲) 🔸 چه با فاصلۀ کامل از کلمۀ پس‌از خود نوشته می‌شود، مگر در: چرا، چطور، چقدر، چگونه چه (خواه حرف ربط باشد خواه پیشوند یا اسم) در ترکیب با‏ کلمۀ پیش‌از خود همواره به‏‌صورت پیوسته نوشته می‏‌شود: آنچه، چنانچه، خوانچه، قباله‌نامچه، کتابچه، کمانچه، ماهیچه 🔸را همیشه با فاصلۀ کامل از کلمۀ پیش‌از خود نوشته می‌شود، مگر در: چرا (در معنای «برای چه؟» و در معنای «آری»، در پاسخ به پرسش منفی) مرا (مخفّف ‌‌«من را») 🔸 که در ترکیب با کلمۀ پیش‌از خود با نیم‌فاصله نوشته می‌شود: چنان‌که، چون‏که استثنا: آنکه، اینکه، بلکه تبصره: که در نقش تأکید در نمونه‌‌هایی مانند «شما که غریبه نیستید»، «این که حرف تازه‌ای نیست»، با فاصلۀ کامل از کلمۀ پیش‌از خود نوشته می‌‌شود. @arayehha
استقبال چیست؟ استفاده از وزن، ردیف و قافیه های دیگر شاعران را استقبال می گویند توارد چیست؟ مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر عقد چیست؟ به نظم درآوردن نثر دیگران @arayehha مصالته چیست؟ مصالته یعنی اینکه شاعر شعر دیگری را بدون تغییر و لفظ یا معنی به خود نسبت دهد انتحال چیست؟ انتحال يعنى به تمام و كمال سخن ديگرى را بر خود بستن تضمین چیست؟ یعنی یک بیت از شاعر دیگر را برای تحکیم بخشیدن و اثبات حرف خود آوردن که باید با علامتی خاص مشخص شود تلمیح چیست؟ یعنی اشاره به یک داستان، آیه، روایت، اتفاق معروف یا یک فرهنگ ور یا هرچیزی که مخاطب عام با آن آشنا باشد @arayehha
فرق اقتباس و تلمیح فرق اقتباس و تلمیح در این است که عبارت از این است که در ضمن کلام اشارتی لطیف به آیه ی قرآن یا حدیث یا مثل سایر یا داستان یا شعری معروف کنند ولی عین آن را نیاورند، اما در شرط است که عین عبارت مورد نظر (درج)، یا قسمتی از آن را که حاکی و دلیل بر تمام جمله ی اقتباس شده باشد بیاورند. مثلا دو بیت زیر از سعدی و مختاری غزنوی که اشاره به داستان پیراهن یوسف و روشنی چشم یعقوب است جزو صنعت تلمیح است که به ترتیب گویند: بوی پیراهن گم گشته ی خود می شنوم * گر بگویم همه گویند ضلالی است قدیم «سعدی» از مدحت تو راحت پیراهن یوسف * در ذکر تو خاصیت انگشتری جم «مختاری غزنوی» اما بیت زیر از مختاری مربوط به همان داستان پیراهن یوسف، جزو اقتباس است: القوه علی وجه ابی یأت بصیرا *** درشأن تو شاه از پسر تاجورت باد که اشاره است به آیه ی 93 از سوره ی یوسف « اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیرا...». @arayehha
🔴🔴🔴 بد نیست ادمین های گروه ها و کانال های فعال در فضای مجازی از قوانین زیر اطلاع یابند. 👇👇👇 جرایم سرقت ادبی و میزان مجازات آنها: قبل از هر چیزی باید بدانیم که تمام آثار ادبی و هنری كه در اينترنت منتشر می شوند به جهت ماهيت ادبی و هنری كه دارند مشمول قانون حمایت حقوق مولفان و منصفان و هنرمندان قرار می گيرند و قابل طرح در دادگاه می باشند. ١- عنوان جرم: نشر، پخش یا عرضه اثر دیگری به نام خود یا به نام پدیدآورنده بدون اجازه او یا به نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده ماده قانونی۲۳ : قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مجازات: حبس از٦ ماه تا ٣ سال ٢ – عنوان جرم: چاپ، پخش و نشر ترجمه دیگری ماده قانونی ٢٤ : قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مرجع صالح: دادگاه­های عمومی مجازات: حبس از ٣ ماه تا ١ سال ٣- عنوان جرم: نشر، پخش و عرضه کتب، نشریات و آثار صوتی بدون اجازه ی پدیدآورنده ماده قانونی ١-٢-٣و ٧ :قانون ترجمه و تکثیر کتب نشریات و آثار صوتی مرجع صالح: دادگاه­های عمومی مجازات: حبس از ٣ماه تا ١ سال ٤-اقتباس غیر قانونی از اثر متعلق به دیگری (وفق قانونی اشخاص ناشر و کسانی که در قانون آمده اجازه استفاده از اثر را دارند البته موارد در قانون تمثیلی بیان شده و این افراد هم زمانی اجازه اقتباس استفاده اثر را دارند که نام پدید آورنده یا عنوان و نشان ویژه اثر را اعلام کنند در غیر اینصورت عمل مرتکب به جرم است . هرگونه تغییر یا تحریف در آثار مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازه پدیدآورنده ممنوع است . ماده قانونی ١٨ و ۱۹ :قانون حمایت از مولفان مجازات: حبس از ٣ ماه تا یکسال ٥-تغییر و تحریف آثار ادبی و هنری (تحریف: هرگونه تغییر و تبدیلی در متن و محتوا و شکل پدیده به معنای تغییر هویت عقیدتی و شخصیت علمی ادبی پدید آورنده است و چنین تحریفی تبدیلی تدلیس است این جرم با فعل و ترک فعل انجام می شود ماده قانونی۱۹ : قانون حمایت منصفان و مولفان و هنرمندان مجازات؛ حبس از ٣ ماه تا یکسال در پایان تاکید میکنم برای جلوگیری از نقض بی رویه حقوق مولفان و ادیبان باید پدید آورندگان و ناشران (نشر واقعی و مجازی) را با قوانین مالکیت ادبی و هنری آشنا ساخت. برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت وزارت ارشاد مراجعه کنید: http://honari.farhang.gov.ir/fa/rules/rule8 . @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | صدبار اگر توبه شکستی باز آ، شاعر این رباعی را می‌شناسید؟ 📜 @arayehha
🟦 بخیه ی کفشم اگر دندان نما شد، عیب نیست خنده می آرد همی بر هرزه گردی های من (صائب تبریزی) 🟦 آرایه های بیت: 1⃣ تشخیص: خندیدن کفش 2⃣ کنایه: دندان نما: کنایه از پاره شدن کفش 3⃣ حسن تعلیل: دلیل پارگی کفش، خنده کفش بر هرزه گردی و بی هدفی شاعر است. 4⃣ واج آرایی: تکرار صامت «ن» و «ه» 🟢 مفهوم بیت: پرهیز از بی هدفی و ولگردی @arayehha
سیمای زن در اشعار فروغ: زن یکی از ارکان عالم هستی است که هرچند در مکاتب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به او ارائه شده اما این نگرش‌ها هیچگاه در نقش تعیین کننده‌ی او تأثیر چندانی نداشته است ولی آن‌چه مسلم است زن پیام آور مهر و عاطفه بسیاری از صفات انسانی است و واقعیت این است که بخشی از تصویر زن در شعر گذشتگان با واقعیت اخلاق و سنت‌های حاکم و توقعات زمانه از زن نا حدی بازتاب فرهنگ زمان و مکان است. زنان در شعر فروغ همه جا پاک وبی‌آلایش هستند و پاکی حضرت مریم را دارند. در اشعار فروغ به نوعی از حقوق زن دفاع می‌شود گاهی شاعر از زنی می‌گوید که خانه را چون ققس می‌پندارد و امیدوار است که روزی از این قفس رهایی یابد: منم آن مرغ آن مرغی که دیری است به سر اندیشه‌ی پرواز دارم سرودم ناله شد در سینه ی تنگ به حسرت‌ها سر آمد روزگارم بیا بگشای در تا پر گشایم به سوی آسمان روشن شعر در سه کتاب اول ، فروغ زنی احساساتی بوده  که نشان از خامی دوران اوست و نیز مدتی است که از همسرش جدا شده از این رو شاهد فروغی هستیم معترض، عصیانگر، بدبین و بی پروا: بیا ای مرد ای موجود خود‌خواه بیا بگشای درهای قفس را اگر عمری به زندانم کشیدی رها کن دیگرم این یک نفس را یکی از نقش‌های های زن در اشعار فروغ مربوط می‌شود به مادر. اما این مادر به نقش سنتی خویش بسنده نکرد و از زن بودن و انسان بودن به نفع مادر بودن نگذشته است در نتیجه بر اساس اخلاق حاکم بر جامعه محکوم است بلکه خود نیز گاه زیر فشارهای مسلط خود را گناه‌کار احساس می کند: آن داغ ننگ خورده که می‌خندید بر طعنه‌های بیهده من بودم گفتم که بانگ هستی خود باشم اما دریغ ودرد که زن بودم اما زن در دوره‌ی دوم شاعری فروغ زنی است که به کمال رسیده و آن اعتراض و بی‌پروایی معتدل شده و خروشانی دوره‌ی اول به روانی و آرامی دردوره‌ی دوم بدل شده اما این زن همیشه در محدوده‌ی حُسن زندگی کرده است. و همین راز لطف اوست که هیچگاه  فروغ در سهمناک‌ترین دقایق تلخ تنهایی فراموش نکرده است که زن است : و این منم زنی تنها در آستانه‌ی فصل سرد در ابتدای درک هستی آلوده‌ی زمین و یأس ساده و غمناک آسمان و ناتوانی این دست‌های سیمانی در واقع در در دوره‌ی دوم شاعری دفاع از زن مفهوم عام‌تر می‌یابد و مفاهیمی چون دفاع از انسان و انسانیت دیده می‌شود. فروغ به امید آمدن یک نجات‌دهنده است این انتظار از زبان دختر پایین شهری بیان می‌شود: چقدر دور میدان چرخیدن خوب است چقدر باغ ملی رفتن خوب است ومن چقدر از همه‌ی چیزهای خوب خوشم می‌آید نادر ابراهیمیان @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکه ای از برنامه نقد شعر، سال ۹۴ شبکه ۴ ۲۴ بهمن سالروز درگذشت فروغ فرخزاد گرامی باد. @arayehha
4_5918042004163400236.mp3
2.28M
🟪 وزن: مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن) 🟪 در بیت، وزن همسان و‌ ناهمسان «هر دو» یافت می شود. 🟪 قاعده قافیه: ۲ / حروف اصلی: از / حرف روی: ز / حرف الحاقی: ندارد 🟦 شعر: حافظ، غزل ۴۰ 🟦 خواننده: صدیق تعریف اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است زان رو که مرا بر در او رویِ نیاز است خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است از وی همه مستی و غرور است و تَکَبُر وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرمِ راز است شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَمِ جانان کوته نتوان کرد که این قِصه دراز است بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است در کعبهٔ کویِ تو هر آن کس که بیاید از قبلهٔ ابرویِ تو در عینِ نماز است ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین از شمع بپرسید که در سوز و گداز است عروض سماعی @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زبان فارسی دو آواگروه وجود دارد که در دگرگونی‌های دستگاه آوایی زبان فارسی از ميان رفته‌است. این واکه‌های مرکب یکی «ـُو» در نمونه‌هایی مانند روشن، فردوسی، نوروز است و دیگری آواگروه «ـِی» در نمونه‌هایی مانند نی، دی، ری. آواگروه‌های ذکرشده در لهجه‌ی فارسی امروز افعانستان زنده است و ادا می‌شود. دکتر کاظمی در ویدئو ارسالی به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. @arayehha