املای بعضی از واژهها و پیشوندها و پسوندها (۱)
🔸 ای (حرف ندا) همیشه با فاصلۀ کامل از منادا نوشته میشود:
ای خدا، ای که
🔸 این، آن با فاصلۀ کامل از کلمۀ پساز خود نوشته میشود:
آن خانه، این کتاب
تبصرۀ ۱: در حروف ربط مرکّب بین این و آن و کلمۀ پساز آنها نیمفاصله گذاشته میشود، مانند آنطور، اینطور، آنگونه، اینگونه، و مانند آن.
استثنا: آنجا، آنچه، آنکه، اینجا، اینکه، وانگهی
تبصرۀ ۲: اینکه و آنکه در معنی «اینکسیکه» و «آنکسیکه» با نیمفاصله نوشته میشود.
@arayehha
املای برخی از واژهها و پیشوندها و پسوندها (۲)
🔸 چه با فاصلۀ کامل از کلمۀ پساز خود نوشته میشود، مگر در:
چرا، چطور، چقدر، چگونه
چه (خواه حرف ربط باشد خواه پیشوند یا اسم) در ترکیب با کلمۀ پیشاز خود همواره بهصورت پیوسته نوشته میشود:
آنچه، چنانچه، خوانچه، قبالهنامچه، کتابچه، کمانچه، ماهیچه
🔸را همیشه با فاصلۀ کامل از کلمۀ پیشاز خود نوشته میشود، مگر در:
چرا (در معنای «برای چه؟» و در معنای «آری»، در پاسخ به پرسش منفی)
مرا (مخفّف «من را»)
🔸 که در ترکیب با کلمۀ پیشاز خود با نیمفاصله نوشته میشود:
چنانکه، چونکه
استثنا: آنکه، اینکه، بلکه
تبصره: که در نقش تأکید در نمونههایی مانند «شما که غریبه نیستید»، «این که حرف تازهای نیست»، با فاصلۀ کامل از کلمۀ پیشاز خود نوشته میشود.
@arayehha
استقبال چیست؟
استفاده از وزن، ردیف و قافیه های دیگر شاعران را استقبال می گویند
توارد چیست؟
مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر
عقد چیست؟
به نظم درآوردن نثر دیگران
@arayehha
مصالته چیست؟
مصالته یعنی اینکه شاعر شعر دیگری را بدون تغییر و لفظ یا معنی به خود نسبت دهد
انتحال چیست؟
انتحال يعنى به تمام و كمال سخن ديگرى را بر خود بستن
تضمین چیست؟
یعنی یک بیت از شاعر دیگر را برای تحکیم بخشیدن و اثبات حرف خود آوردن که باید با علامتی خاص مشخص شود
تلمیح چیست؟
یعنی اشاره به یک داستان، آیه، روایت، اتفاق معروف یا یک فرهنگ ور یا هرچیزی که مخاطب عام با آن آشنا باشد
@arayehha
فرق اقتباس و تلمیح
فرق اقتباس و تلمیح در این است که #تلمیح عبارت از این است که در ضمن کلام اشارتی لطیف به آیه ی قرآن یا حدیث یا مثل سایر یا داستان یا شعری معروف کنند ولی عین آن را نیاورند، اما در #اقتباس شرط است که عین عبارت مورد نظر (درج)، یا قسمتی از آن را که حاکی و دلیل بر تمام جمله ی اقتباس شده باشد بیاورند. مثلا دو بیت زیر از سعدی و مختاری غزنوی که اشاره به داستان پیراهن یوسف و روشنی چشم یعقوب است جزو صنعت تلمیح است که به ترتیب گویند:
بوی پیراهن گم گشته ی خود می شنوم * گر بگویم همه گویند ضلالی است قدیم
«سعدی»
از مدحت تو راحت پیراهن یوسف * در ذکر تو خاصیت انگشتری جم
«مختاری غزنوی»
اما بیت زیر از مختاری مربوط به همان داستان پیراهن یوسف، جزو اقتباس است:
القوه علی وجه ابی یأت بصیرا *** درشأن تو شاه از پسر تاجورت باد
که اشاره است به آیه ی 93 از سوره ی یوسف « اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیرا...».
@arayehha
🔴🔴🔴
بد نیست ادمین های گروه ها و کانال های فعال در فضای مجازی از قوانین زیر اطلاع یابند.
👇👇👇
جرایم سرقت ادبی و میزان مجازات آنها:
قبل از هر چیزی باید بدانیم که تمام آثار ادبی و هنری كه در اينترنت منتشر می شوند به جهت ماهيت ادبی و هنری كه دارند مشمول قانون حمایت حقوق مولفان و منصفان و هنرمندان قرار می گيرند و قابل طرح در دادگاه می باشند.
١- عنوان جرم: نشر، پخش یا عرضه اثر دیگری به نام خود یا به نام پدیدآورنده بدون اجازه او یا به نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده
ماده قانونی۲۳ : قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان
مجازات: حبس از٦ ماه تا ٣ سال
٢ – عنوان جرم: چاپ، پخش و نشر ترجمه دیگری
ماده قانونی ٢٤ : قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان
مرجع صالح: دادگاههای عمومی
مجازات: حبس از ٣ ماه تا ١ سال
٣- عنوان جرم: نشر، پخش و عرضه کتب، نشریات و آثار صوتی بدون اجازه ی پدیدآورنده
ماده قانونی ١-٢-٣و ٧ :قانون ترجمه و تکثیر کتب نشریات و آثار صوتی
مرجع صالح: دادگاههای عمومی
مجازات: حبس از ٣ماه تا ١ سال
٤-اقتباس غیر قانونی از اثر متعلق به دیگری (وفق قانونی اشخاص ناشر و کسانی که در قانون آمده اجازه استفاده از اثر را دارند البته موارد در قانون تمثیلی بیان شده و این افراد هم زمانی اجازه اقتباس استفاده اثر را دارند که نام پدید آورنده یا عنوان و نشان ویژه اثر را اعلام کنند در غیر اینصورت عمل مرتکب به جرم است . هرگونه تغییر یا تحریف در آثار مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازه پدیدآورنده ممنوع است .
ماده قانونی ١٨ و ۱۹ :قانون حمایت از مولفان
مجازات: حبس از ٣ ماه تا یکسال
٥-تغییر و تحریف آثار ادبی و هنری (تحریف: هرگونه تغییر و تبدیلی در متن و محتوا و شکل پدیده به معنای تغییر هویت عقیدتی و شخصیت علمی ادبی پدید آورنده است و چنین تحریفی تبدیلی تدلیس است این جرم با فعل و ترک فعل انجام می شود
ماده قانونی۱۹ : قانون حمایت منصفان و مولفان و هنرمندان
مجازات؛ حبس از ٣ ماه تا یکسال
در پایان تاکید میکنم برای جلوگیری از نقض بی رویه حقوق مولفان و ادیبان باید پدید آورندگان و ناشران (نشر واقعی و مجازی) را با قوانین مالکیت ادبی و هنری آشنا ساخت.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت وزارت ارشاد مراجعه کنید:
http://honari.farhang.gov.ir/fa/rules/rule8
#با_نشر_متون_اصلی_با_جعلیات_مقابله_کنیم.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | صدبار اگر توبه شکستی باز آ، شاعر این رباعی را میشناسید؟
#فرزند_ایران
📜 @arayehha
#آرایه_های_ادبی
🟦 بخیه ی کفشم اگر دندان نما شد، عیب نیست
خنده می آرد همی بر هرزه گردی های من
(صائب تبریزی)
🟦 آرایه های بیت:
1⃣ تشخیص: خندیدن کفش
2⃣ کنایه: دندان نما: کنایه از پاره شدن کفش
3⃣ حسن تعلیل: دلیل پارگی کفش، خنده کفش بر هرزه گردی و بی هدفی شاعر است.
4⃣ واج آرایی: تکرار صامت «ن» و «ه»
🟢 مفهوم بیت: پرهیز از بی هدفی و ولگردی
@arayehha
سیمای زن در اشعار فروغ:
زن یکی از ارکان عالم هستی است که هرچند در مکاتب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به او ارائه شده اما این نگرشها هیچگاه در نقش تعیین کنندهی او تأثیر چندانی نداشته است ولی آنچه مسلم است زن پیام آور مهر و عاطفه بسیاری از صفات انسانی است و واقعیت این است که بخشی از تصویر زن در شعر گذشتگان با واقعیت اخلاق و سنتهای حاکم و توقعات زمانه از زن نا حدی بازتاب فرهنگ زمان و مکان است.
زنان در شعر فروغ همه جا پاک وبیآلایش هستند و پاکی حضرت مریم را دارند. در اشعار فروغ به نوعی از حقوق زن دفاع میشود گاهی شاعر از زنی میگوید که خانه را چون ققس میپندارد و امیدوار است که روزی از این قفس رهایی یابد:
منم آن مرغ آن مرغی که دیری است
به سر اندیشهی پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه ی تنگ
به حسرتها سر آمد روزگارم
بیا بگشای در تا پر گشایم
به سوی آسمان روشن شعر
در سه کتاب اول ، فروغ زنی احساساتی بوده که نشان از خامی دوران اوست و نیز مدتی است که از همسرش جدا شده از این رو شاهد فروغی هستیم معترض، عصیانگر، بدبین و بی پروا:
بیا ای مرد ای موجود خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
یکی از نقشهای های زن در اشعار فروغ مربوط میشود به مادر. اما این مادر به نقش سنتی خویش بسنده نکرد و از زن بودن و انسان بودن به نفع مادر بودن نگذشته است در نتیجه بر اساس اخلاق حاکم بر جامعه محکوم است بلکه خود نیز گاه زیر فشارهای مسلط خود را گناهکار احساس می کند:
آن داغ ننگ خورده که میخندید
بر طعنههای بیهده من بودم
گفتم که بانگ هستی خود باشم
اما دریغ ودرد که زن بودم
اما زن در دورهی دوم شاعری فروغ زنی است که به کمال رسیده و آن اعتراض و بیپروایی معتدل شده و خروشانی دورهی اول به روانی و آرامی دردورهی دوم بدل شده اما این زن همیشه در محدودهی حُسن زندگی کرده است. و همین راز لطف اوست که هیچگاه فروغ در سهمناکترین دقایق تلخ تنهایی فراموش نکرده است که زن است :
و این منم
زنی تنها
در آستانهی فصل سرد
در ابتدای درک هستی آلودهی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
در واقع در در دورهی دوم شاعری دفاع از زن مفهوم عامتر مییابد و مفاهیمی چون دفاع از انسان و انسانیت دیده میشود. فروغ به امید آمدن یک نجاتدهنده است این انتظار از زبان دختر پایین شهری بیان میشود:
چقدر دور میدان چرخیدن خوب است
چقدر باغ ملی رفتن خوب است
ومن چقدر از همهی چیزهای خوب خوشم میآید
نادر ابراهیمیان
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکه ای از برنامه نقد شعر، سال ۹۴ شبکه ۴
۲۴ بهمن سالروز درگذشت فروغ فرخزاد
گرامی باد.
@arayehha
4_5918042004163400236.mp3
2.28M
🟪 وزن: مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن)
🟪 در بیت، وزن همسان و ناهمسان «هر دو» یافت می شود.
🟪 قاعده قافیه: ۲ / حروف اصلی: از / حرف روی: ز / حرف الحاقی: ندارد
🟦 شعر: حافظ، غزل ۴۰
🟦 خواننده: صدیق تعریف
اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او رویِ نیاز است
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تَکَبُر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرمِ راز است
شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَمِ جانان
کوته نتوان کرد که این قِصه دراز است
بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی
رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است
در کعبهٔ کویِ تو هر آن کس که بیاید
از قبلهٔ ابرویِ تو در عینِ نماز است
ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
عروض سماعی
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زبان فارسی دو آواگروه وجود دارد که در دگرگونیهای دستگاه آوایی زبان فارسی از ميان رفتهاست. این واکههای مرکب یکی «ـُو» در نمونههایی مانند روشن، فردوسی، نوروز است و دیگری آواگروه «ـِی» در نمونههایی مانند نی، دی، ری.
آواگروههای ذکرشده در لهجهی فارسی امروز افعانستان زنده است و ادا میشود.
دکتر کاظمی در ویدئو ارسالی به بررسی این موضوع پرداختهاند.
@arayehha
*لغت «وحشی»در تخلص وحشیِ بافقی به چه معناست؟
عنوانِ «وحشی» برای افرادی که به آن برخورد میکنند تعجبآور است و جای سؤال دارد. در زبان کلماتی هستند که معنای برخی از آنها در طول زمان تغییر مییابد؛ مانند لغت «جـانـْـدار» که در زمان حافظ بهمعنای «نگهدارندهٔ جان، مأمور محافظ (بادیگارد)» بوده و هماکنوی بهمعنای «موجود زنده (حیوان)» است. ازجمله کلماتی که معنی آن با گذشت زمان تغییر یافته، لغت «وحشت» است. در کتب لغت معتبر، اولین معنایی که برای این کلمه نوشته شده، «تنهــایی» است. «ترس» معنای ثانویهٔ کلمهٔ وحشت است که امروز از آن برداشت میشود. صفت نسبیِ کلمهٔ «وحشت» میشود: «وحشی» که دقیقاً بهمعنای «عزلتنشـین، گوشهگیـر و مردمگریـز» است که با واقعیت زندگی وحشی بافقی نیز کاملاً مطابقت دارد.
استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــ
@arayehha
روز ولنتاین کتاب بخرید
رابطه نیاز به فهم و درک دارد
نه شکلات و عروسک.
۱۴ فوریه روز جهانی #اهدای_کتاب
#پست_آگاهی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#تلفظ_واژگان
#تلفظ_عامیانه
✳️ منظور از تلفظِ عامیانۀ واژهها تلفظی متفاوت با صورتِ معیارِ رسمی یا گفتاری است که ناشی از کمسوادی یا بیسوادیِ گویشوران است.
در تلفظِ عامیانه واجهای تشکیلدهندۀ واژه دچارِ جا به جایی، تبدیل، کاهش، یا افزایش میشوند.
تلفظِ عامیانه را نباید با تلفظِ گفتاری اشتباه گرفت. مثلاً تاسکی تلفظِ عامیانۀ تاکسی است، اما جون و شیش تلفظِ گفتاریِ جان و ششاند، نه تلفظِ عامیانۀ آنها.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ سوادآموزی و کاهشِ آمارِ بیسوادان، تلفظِ عامیانه رو به کاهش است.
❇️ چند نمونه از تلفظهای عامیانه :
آبپاچ (آبپاش)
آدانس (آدامس)
آشخال (آشغال)
آشِ عمودَردا (آشِ اَبودَردا)
ابَرفضل (اباالفضل)
اُسّوقُسدار (اُسطُقُسدار)
اصطحکاک (اصطکاک)
اَلحَد (لَحَد)
بالاکن (بالکن)
بخچه (بقچه)
بِرفِست (بفرست)
بلت (بلد)
پاچیدن (پاشیدن)
پنارتی (پنالتی)
پیارسال (پیرارسال)
تاسکی (تاکسی)
تیارت (تئاتر)
جَق (جَلق)
جوات (جواد)
چیندن (چیدن)
حرضت (حضرت)
دریپ (دریبل)
دِلِر (دِرِل، دریل)
دیفال (دیوار)
دیکس (دیسک)
رُمّان (روبان)
رومان (روبان)
زَهله (زَهره)
زیگزال (زیگزاگ)
سلط (سطل)
سِند و سال (سن و سال)
سوات (سواد)
سولاخ (سوراخ)
ضفط و رفط (ضبط و ربط)
طناف (طناب)
عسک (عکس)
عهد و عیال (اهل و عیال)
فلاکس (فلاسک)
فوندانسیون (فونداسیون)
قلف (قفل)
لاپورت (راپورت)
لقد (لگد)
ماکس (ماسک)
مدبخ (مطبخ)
نپتون (لیپتون)
نخسه (نسخه)
نعلت (لعنت)
همبرگرد (همبرگر)
همساده (همسایه)
❇️ جالب است که سولاخ و قلف در متونِ کهنِ فارسی هم شواهدی دارند.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهشت عاشقان کتاب.....
⛱📚
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
🔺 امروز سالگرد نامگذاری " ایران " است
در سال ۱۳۱۴ نام رسمی "ایران" به جای پارس،پرشیا برای کشور ما انتخاب شد
اسمی که امروز ایران گفته می شود
بیش از ۶۰۰ سال پیش " اِران " تلفظ می شد.
سعید نفیسی نویسنده و محقق مشهور ایرانی در دی ماه ۱۳۱۳ نام " ایران " را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرد.
𝄞⃟♥︎
@arayehha 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
4_5915604940935402966.mp3
8.3M
🟪 وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
🟪 از اوزان همسان دولختی (دوری - متناوب)
🟦 خواننده: محسن چاوشی
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد
گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید
نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده
لیک در این میکده پای ندارند پا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا
کی بفریبد شها دولت فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این
در هوسش خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک
گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️صادق هدایت؛ معمار داستان ایرانی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#نکته_های_دستوری
#جملات_بی_شخص_اصیل_فارسی
❇️ در این گروه از جملات در اصل نهاد وجود داشتهاست ولیاین نهاد در جریان تحولات ساختمانی و معنایی رنگ باخته، جلای گرامری خود را از دست داده و دیگر شناخته نمیشود.
◀️ بزرگترین دستهی این گروه شامل جملاتی است که در آنها اشکال منجمد و ثابت فعل «بایستن» نظیر باید، بایستی، میباید، میبایستی، نباید، نبایستی... و اشکال منجمد فعل «شایستن» نظیر شاید» نشاید... در کنار يك مصدر مرخم و با يك مصدر (اغلب در فارسی کلاسيك) قرار گرفتهاند.
◀️ جملاتی نظیر باید رفت يا نشاید گفت را در نظر بگیریم. در حال حاضر دشوار است کسی بتواند برای آنها نهادی تصور نماید. اما مگر واقعا نیز چنین است؟ - البته خیر.
✅ در ادوار اولیهی فارسی دری دو فعل «بایستن» و «شایستن» دارای معانی مستقل بوده و بالطبع نیز در شکل افعال مستقل بهکار میرفتهاند. هرکدام ازاین دوفعل اشکال قابل تصریف مختلفی هم داشتهاند.
✅ درنتیجه نیز جملاتی نظیر: رفتن باید... گفتن نشاید... وجود داشتهاند. البته در اشکال تصریفشدهی این افعال پیدایش جملات بیشخص و اختفای نهاد امکانناپذیر بوده است (زیرا این اشکال دارای شناسه هستند و از روی شناسه فورا" میتوان نهاد را یافت) و فقط در سوم شخص مفرد و شکل عمومی آنست که چنین امکانی بوجود میآید.
✅ کاملا" واضح است که در شکل: «رفتن باید» مصدر «رفتن»، نهاد است و فعل مستقل «باید» (در معنای «لازم است») نیز گزاره.
✅ در شکل «گفتن نشاید» نیز مصدر «گفتن»، نهاد است و فعل مستقل «نشاید» (در معنای «شایسته نیست») نیز گزاره.
✅ اما اگر توجه کنیم: که اولا" دو فعل «باید» و «شاید» هردو از افعال وجهی هستند که نقش بسیار مهم گرامری دارند و در کنار خود وجود آئوریست يا مترادفات صرفی آن (مصدر یا مصدر مرخم) را الزام مینمایند و ثانیا" دقت کنیم که دو مصدر «رفتن» و «گفتن» هردو در مثالهای بالا جانشین اسم شدهاند تا بتوانند در نقش نهاد بمانند وثالثا" نقش اصلی افعال وجهی در فارسی همانا ابراز تاثیر روی وجه گرامری فعل مجاور است نه بیان معنای لغوی (نقش گرامری دارند و نه لفظی) به سهولتآشکار میشود که زمینهی مساعدی برای تغییر مکان دو عضو جمله و انتقال دو فعل وجهی به ابتدای آن بوجود میآید: باید رفتن... نشاید گفتن...
◀️ این مرحله همانا حساسترین مرحله ی تشکیل جملات بیشخص است؛ زیرا دو فعل وجهی «باید» و «شاید» در ابتدای جمله دیگر رنگ گزاره بودن خود را باختهاند و دو مصدر «رفتن» و «گفتن» نیز بدلیل قرار گرفتن در انتهای جمله جلا و رونق نهاد بودن از دست دادهاند:
به انبوه زخمی بباید زدن
سپه را همه پیش باید شدن
(فردوسی)
✅ به خصوص وقتیکه دو مصدر مزبور بصورت مرخم نیز درآیند و به مرور زمان نیز معانی لغوی دو فعل «باید» و «شاید» در درجات بعدی اهمیت قرار گیرد و نقش تحمیل وجه آنها بارز گردد، دیگر بازشناختن «رفت» و «گفت» بعنوان نهاد کار دشواری خواهد گردید؛ اما نهادها درحقیقت همچنان وجود دارند و مسلما" نمیتوان نهاد دیگری برای آنها تصور نمود. این است که اینها جملات بیشخص اصیل فارسی معاصر هستند.
◀️ اشکال منجمد فعل «توانستن» نظیر «میتوان» و «نتوان» و «بتوان» و... در کنار مصدر و یا مصدر مرخم نیز دستهی دیگری از این جملات را تشکیلمیدهند: نتوان گفت... میتوان رفت... با استدلالی نظیر آنچه در بالا کردیم به سهولت میتوان فهمید که در دو مثال بالا نیز جریان: گفتن نتوان... و رفتن میتوان... و بعد نیز جریان: نتوان گفتن... و میتوان رفتن... و بالاخره نیز: نتوان گفت... و میتوان رفت... رخ داده است. بنابراین در دو مثال بالا نیز دو مصدر مرخم «گفت» و «رفت» در اصل همان نهادهای مختفی جملات بوده و «میتوان» و«نتوان» نیز گزارههای اولیه بودهاند:
توان به حلق فرو بردن استخوان درشت
ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف.
(سعدی)
◀️ از فعل کمکی «شدن» نیز یکی دو شکل منجمد (میشود، میشد، نمیشود، نمیشد) وجود دارند که در کنار مصدر مرخم و یا مصدر تشکیل جملات بیشخص اصیل را میدهند: نمیشود فهمید... میشود تصورکرد... نمیشد تشخیص داد... مسلم است که با استدلالی نظیر بالا و با توجه باینکه دن اینگونه مثالمها فعل «شدنء» در معنای «امکان داشنتن» است میتوان درك کرد که در مثالهای بالا نیز مصادر مرخم «فهمید» و «تصور کرد و «تشخیص داد» در اصل همان نهادهای مختفی هستند که در کنار خود نیز گزارههای اصلی (نمیشود» میشود ونمیشد) را دارند.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عروض چی هست؟
چرا مهمه؟
تقطیع چیه؟
آموزش صفر تا صد عروض و قافیه
(با ما همراه باشید) ❤️
💎@arayehha💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 در تکمیل نکات مقدماتی عروض می پردازیم به این 3 نکته :
واج و حرف
فرق بین مصوت «ای_او» با صامت «و_ی»
شروع نشدن کلمات با مصوت
@arayehha ✨
سپندارمذگان:
در ایران باستان ۲ هزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریایی ها روزی موسوم به روز عشق(سپندارمذگان)بوده!
در تقویم زرتشتی ۵ اسفند
و در تقویم جدید ایرانی ۲۹ بهمن هست!
سپندارمذگان چیست؟ + معنی، تاریخچه و داستان
پست بعدی ما رو دنبال کنید👇👇👇
@arayehha
آرایه های ادبی
سپندارمذگان: در ایران باستان ۲ هزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریایی ها روزی موسوم به روز عشق
"۲۹ بهمن مصادف با جشن
سپندارمذگان خجسته باد"
" روزي كه زنان در خانه سروري ميكردند"
روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا«سپندارمز» نام دارد. جشن اسفندگان برابر است با روز سپندارمزد از اسفندماه؛ ۲۹ بهمن ماه خورشیدی در گاهشماری امروز ایران.
ایرانیان از دیرباز این روز را روز زن و روز مادر می نامیدند.
در اين روز بانوان و دوشيزگان سروري میکرده اند و ديگر افراد خانواده به آنان پيشكش میدادند.
ابو ریحان بیرونی در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» با بر شمردن ویژگی های این جشن مینویسد: «اسفندارمز فرشته موکل بر زمین است و نیز بر زنهای عفیف رستگار و شوهردوست و خیرخواه ... در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده است و در این عید مردان به زنان بخشش مینمودند و هنوز این رسم در اصفهان و دیگر شهرهای پهله (شهرهای ناحیه ی مرکز و غرب ایران) باقی مانده است».
در جای دیگر آوردهاست که در این روز زنان بر تخت پادشاهی مینشستند و فرمان میراندند، و همه کارها نیز به دست مردان و پسران انجام میگرفت.
این جشن همراه با آیینهای ویژه برگزار میشود. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان كارهای خانه را به مردان میسپردند. به این روز «جشن مزدگیران » نیز می گفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه می دادند.
در اين روز زنان لباس و کفش نو میپوشند. زنان پرهیزگار و پارسا که در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک پرورش داده اند، از مردهای خود پیشکش های ارزنده دریافت میدارند.
یکی دیگر از نام های این جشن، جشن «برزگران» یا «برزیگران» است که به انگیزه نقش بنیادین برزگران و کشاورزان در سبز کردن و بارور نگه داشتن زمین بوده است.
مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از این روی بر خود میبالند که در سرزمین زنانی چون: دغدو ، پوروچیستا ، روشنک ، پانته آ، ماندانا ، آتوسا ، شهرناز ، ارنواز ، فرانک ، سیندخت ، رودابه ، تهمینه ، گردآفرید ، فرنگیس ، منیژه ، بانو گشسب ، ویس ، کتایون ، همای ، پوراندخت ، آزرمیدخت ، ....و زندگی میکنند ، سرزمینی که بسیاری از زنانش پهلوانانی نامور و دیگر گردان و مبارزانش در دامن شیرزنان پرورانده شده اند.
@arayehha
۲۹ بهمن ۱۳۲۸ شهرام ناظری خواننده موسیقی سنتی ایران، در کرمانشاه متولد شد.او طی۳۰ سال کارهنری و علاقه به اشعار مولانا سبک جدیدی از موسیقی حماسی عرفانی را پایهگذاری کرد.
@arayehha
4_5944866213820633203.mp3
5M
🟪 وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
🟪 از اوزان ناهمسان
🟪 ردیف: دریغ مدار
🟪 قافیه: گذر، خبر، سحر، نظر، مختصر، شکر، سفر، زر، رهگذر
🟪 قاعده قافیه: ۲ / حروف اصلی: َ ر / حرف روی: ر / حروف الحاقی: ندارد
🟪 قالب شعری: غزل ۲۴۷
🟪 شعر: حافظ
🟦 خواننده: شهرام ناظری
صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشقِ بیدل خبر دریغ مدار
به شُکرِ آن که شِکُفتی به کامِ بخت ای گل
نسیمِ وصل ز مرغِ سحر دریغ مدار
حریفِ عشقِ تو بودم چو ماهِ نو بودی
کنون که ماهِ تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهلِ معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمهٔ قند است لعلِ نوشینت
سخن بگوی و ز طوطی شِکَر دریغ مدار
مکارمِ تو به آفاق میبَرَد شاعر
از او وظیفه و زادِ سفر دریغ مدار
چو ذکرِ خیر طلب میکنی سخن این است
که در بهایِ سخن سیم و زر دریغ مدار
غبارِ غم بِرَوَد حال خوش شود حافظ
تو آبِ دیده از این رهگذر دریغ مدار
@arayehha