آیات بامداد پنجشنبه ، تاسوعای حسینی علیه و علی اصحابه السلام :
#قرآن
.
سوره شورى : وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ «32»
.
و از نشانه هاى (قدرت) او (حركت) #كشتى ها است در دريا
كه همچون علائمى برجسته اند.
سوره شورى : إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ
فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى ظَهْرِهِ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ «33»
.
اگر بخواهد باد را متوقف مى كند
پس كشتىها بر پشت آب راكد مى مانند.
همانا در اين امر براى هر صبر پيشه سپاسگزار، نشانه هايى (از قدرت خدا) وجود دارد.
.
نكته ها:
«الْجَوارِ» جمع « #جارية» به معناى كشتى در حال جريان و حركت است
و مراد از «كَالْأَعْلامِ» يا كشتى هاى بزرگ و غول پيكر است و يا كوههاى يخى در حال جريان.
از نقش #باد در طبيعت نبايد غافل بود.
تنفس موجودات زنده، حركت كشتىها، انتقال ابرها، بارور شدن گياهان و تعديل سرما و گرما همه در گرو جريان باد است
و امروزه باد از منابع انرژى به شمار مىرود.
در قرآن كريم چهار مرتبه كلمه «صَبَّارٍ» بكار رفته كه به دنبال تمام آنها كلمه «شَكُورٍ» آمده است
و اين نشانه آن است كه صبر و #شكر در كنار هم نقش ويژه اى دارند.
در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است كه #ايمان دوشاخه دارد يك شاخه صبر و شاخه ديگر شكر است.
پيامها:
1- تناسب ميان آب دريا و كشتى از نظر وزن و حجم، از نشانه هاى قدرت الهى است. «وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ»
(فرو نرفتن كشتىهاى غول پيكر در اعماق درياها، به خاطر تفاوتهايى است كه خدا ميان اجسام و اجرام نهاده است.)
2- زمانى قدر نعمت شناخته مىشود كه از دست برود. «إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ»
3- آنچه را ما يك نشانه و آيه مىبينيم در نزد محقّقان پر حوصله چندين نشانه است. «لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ»
4- طبيعت و مظاهر آن چون آب و باد، براى كسانى آيه و نشانه است كه بر سختى ها و رفاه دنيا صابر و شاكر باشند. «لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره قمر : كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ «33»
سوره قمر : إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ «34»
قوم حضرت #لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند.
ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم
و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم.
.
سوره قمر : نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35»
سوره قمر : وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36»
(اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را #شكر كند، پاداش مىدهيم.
لوط، مردم را از قهر ما #هشدار داده بود،
اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند.
.
سوره قمر : وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ
فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ
فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «37»
و قوم لوط براى (سوء قصد به) مهمانان او به مراوده و گفتگو پرداختند،
پس ما چشم آنان را نابينا كرديم،
پس بچشيد عذاب من و هشدار مرا.
.
سوره قمر : وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ «38»
سوره قمر : فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «39»
و صبحگاهان عذابى پايدار به سراغشان آمد.
پس بچشيد عذاب من و هشدارم را.
سوره قمر : وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «40»
همانا ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان ساختيم پس آيا #پندپذيرى هست؟
.
نكته ها:
«نُذُرِ» جمع «نذير» هم به معناى انذار دهنده است و هم به معناى انذار،
«حاصب» به معناى تندبادى است كه سنگريزه ها و شنها را حركت مىدهد.
«بطش» به معناى گرفتن با قهر و قدرت است.
«طمس» يعنى محو كردن و از بين بردن
و «تماروا» به معناى به مجادله گرفتن است.
.
به نظر مىرسد كسانى كه به مهمانان حضرت لوط سوء قصد داشتند، ابتدا كور شدند و سپس با زير و رو شدن منطقه نابود گشتند.
در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه كلمهى «نُذُرِ» و سه بار كلمهى «عَذابٌ» مطرح شده
كه نشانهى اهميّت هشدار نسبت به عملكرد قوم لوط است.
پيامها:
1- گويى خداوند به پيامبر مىفرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مىگرفتند. «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ»
2- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگىهايى داشتند،
ولى همهى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ
3- تكذيب يك پيامبر، به منزلهى تكذيب همهى انبيا است. كَذَّبَتْ ... بِالنُّذُرِ
4- دست خداوند براى انواع عذابها باز است. «بِماءٍ مُنْهَمِرٍ- رِيحاً صَرْصَراً صَيْحَةً واحِدَةً- حاصِباً»
5- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مىدهد. «نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»
6- به هنگام نزول عذاب، الزاما و همیشه تر و خشك با هم نمىسوزد. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»
7- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمتها است.
«نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا»
8- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ»
9- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مىكند. «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا»
10- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار،
ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «أَنْذَرَهُمْ»
11 - ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ...
فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
12- آلودگى و فساد مرز نمىشناسد. (با اينكه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مىدادند و مانعى براى خود نمىديدند،
ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ»
13- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا»
14- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانهى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ»
15- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ»
16- يكى از روشهاى تربيتى قرآن، نقل داستانهاى پندآموز است. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»
17- خواندن #قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»