eitaa logo
به وقت شاعری
400 دنبال‌کننده
462 عکس
464 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
هرلحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نفس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌و‌شبهه عصای یقین ماست آن را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این آتشی که در کف دست است، دین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند وقتی که جز خدا کس دیگر امین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین بوده‌است زندان مومن است و بهشت برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه شد دیگر چه بحث دست یسار و یمین ماست با این وجود در گذر از پیچ‌وتاب حشر حبل‌المتین فاطمه حصن حصین ماست
ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند
داغ سودای تو را در دل سی‌پاره‌ی خود چون شب قدر نهان در رمضان ساخته‌ایم
حافظ! آبِ رخِ خود بر درِ هر سِفله مریز حاجت آن بِهْ که برِ قاضیِ حاجات بَریم
«یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم.»
با این همه دِين... یا قدیم الاحسان با اشک دو عین... یا قدیم الاحسان ما آمده‌ایم تا ببخشی ما را امشب به حسین... یا قدیم الاحسان
شاید شبی مس دل ما را طلا کنند یعنی که راهی سفر کربلا کنند شاید به لطف حضرت ارباب بی کفن رحمی به حال وروز من مبتلا کنند
به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه‌اند برایم تمام رهگذران...
تو آسمانی و من ریشه در زمین دارم همیشه فاصله‌ای هست ؛ داد از این دارم
هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
هرچند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی‌ست که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یک‌ بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست