یک جرعه از ولای تو تا عشق سر کشید
تا صحن با صفای تو یکباره پر کشید
ما عاشق توییم و بس مرتضی علی
این عشق هم دوباره مرا تا سحر کشید
#امیرالمؤمنین
یاد کردم عشق را اما دگر رنگی نداشت
یار قبلا مهربان بود و دل سنگی نداشت
روزگار اما مرا از تو جدا کرد و برید
و به من آموخت آنکه رفت دلتنگی نداشت
#عاقلانه
پریشان کن سر زلفت بیفکن عقده در دلها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
گذر کردم به هر محفل ندیدم چون سر کویت
که عشاقت برون گشتند از عشقت ز محفلها
حیرانم از سر تو وحیران ز پیکرت
از خیل دشمنان و زرگ های حنجرت
از خیمه های سوخته از ناله های غم
از تازیانه وغل وزنجیر وخواهرت
#حسین
باز هم دل به هوای حرمت میخواند
از نجف میروم و عشق ولی میماند
بنویسید مرا عاشق ایوان نجف
با نگاهی غم ایام ز دل میراند
#امیرالمؤمنین
#نجف
از کربلا که خارج میشی انگار یک تکه از خودت رو جا گذاشتی؛
شاید مهمترین تکه ...
ان شاء الله از این به بعد متن ها وشعرهای دیگران رو هم میذارم تا کانال پویاتر وفعال تر بشه و بیشتر قابل استفاده باشه
#زیارت_نرفتهها
می گویم از کنارِ زیارت نرفته ها
بالا گرفته کارِ زیارت نرفته ها
اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگارِ زیارت نرفته ها
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار زیارت نرفته ها
انگار بین هیات ماهم نشسته بود
زهرا به انتظار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار «زیارت نرفته ها»
اما هزارمرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارت نرفته ها
باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند
باب الرضا قرارِ زیارت نرفته ها
غم میخورم برای دل رهبرم که هست
تنها طلایه دار زیارت نرفته ها
گفتند شاعران همه ازحال زائران
این هم به افتخار زیارت نرفته ها
شعر از #علی_رضایی
از سردی آه است که جان میبرم از اشک
میسوخت مرا اشک اگر آه نمیبود...
- #صائب_تبريزی
عجیب است این قصه عاشقانت
تداعی کند قصه کاروانت
منم در مسیری که هر کس به لطفت
شود از قدیمی ترین همرهانت
مرا باز هم میکشی سوی دریا
مرا باز هم میبری پیش سقا
نه من بلکه هر زائر اربعینت
شده از می ناب عشق تو شیدا
ندا میزند عشق با هر زبانی
و میجوید از کربلایت نشانی
شده از ازل عاشق بیقرارت
نشد خالی از سوز عشقت زمانی
#اربعین
#کربلا