نگفتم راز عشقت را برای هیچ کس اما
غمت بر منبرِ چشمم نشست و شد روایتگر
#سید_حسین_آقامیری
ما از آن یوسف به بویی قانعیم، ای باد صبح
بوی پیراهن چو آوردی، ز اندامش مگو
#اوحدی
از بهر دفع غم به کسی گر بری پناه
هم غم بهجای ماند و هم آبرو رود
#جلالالدین_همایی
من سرم را شیره میمالم که یادت نیستم
پشت حجمی بیخیالی دوستت دارم هنوز...💚
#علیرضا_نورعلیپور
هم از تو هیچ در این رهگذر نمیخواهم
و هم حضور تو را، مختصر نمیخواهم
اگر چه حرف توقف به دفتر من نیست
قبول کن که تو را رهگذر نمیخواهم
تویی که از من و پنهان من خبر داری
کسی که نیست ز من با خبر نمیخواهم
زمانه از تو هزاران شبیه ساخته است
هنر شناسم و شبه هنر، نمیخواهم
بخواه تا اثری باز جاودانه شود
دقایقی که ندارد اثر، نمیخواهم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش
فقط همین و از این بیشتر نمیخواهم
#زنده_یاد
#استاد_محمدعلی_بهمنی
کمی دیر آمدی ای عشق، اما باز با این حال
اگر چیزی از این غارتزده باقی است، غارت کن
#حسین_زحمتکش
توان آنکه بگویم ز دوست در من نیست
و صبح بی طپش قلب یار روشن نیست
#محمدجواد_جلالی
میان این شلوغی ها کمی احساس می خواهم
همه سنگ ره یارند و من الماس می خواهم
خودی در آستان یار گم کردیم و عیبی نیست
دلم تنگ است امشب بوی سیب و یاس می خواهم
#محمدجواد_جلالی
میان این شلوغی ها دلم احساس می خواهد
شب جمعه ضریح حضرت عباس می خواهد
#محمدجواد_جلالی
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
#سعدی
در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست
گاه یک دنیا فقط با یک نفر پُر می شود:)))
#سعید_صاحب_علم
می شود از ترانه و احساس پر کنی شعرهای نابت را
یا که از یک نگاه معنا دار پر کنی آخر کتابت را
می شود بی خیال دنیا شد غزل عاشقانه را بارید
یا که از عکس های معشوقت پر کنی حجم تلخ قابت را
می شود یک دقیقه تندی کرد و پس از آن دوباره آدم شد
یا که از ظلم های گوناگون پر کنی نامه سیاهت را
می شود لشکری پر از غم بود یا پر از بغض های هر دم بود
یا برای زمان تنهایی از رخش پر کنی نگاهت را
#محمدجواد_جلالی
در هیچ موقفم سَرِ گفت و شنید نیست
الّا در آن مُقام که ذکرِ شما رَوَد ...
#سعدی
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرهی آبم که در اندیشهی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
#فاضل_نظری