از صحبت تو پرشده دیوان شعرم آغوش گرمت کارگاه شعر سازیست #حسین_مرادی

خبرت هست که هر شب دل من میگیرد؟ غم عشق تو مرا سخت بغل میگیرد.. #فاطمه_ساجدنیا

غمت حسابِ مرا -آه- بی‌حساب رسید... حسابِ آهِ من ای دوست،‌ با خداوند است! #حسین_دهلوی

شب زِ نور ماه روی خویش را بیند سپید من شبم تو ماهِ من، بر آسمان بی‌ من مرو #مولانا

ما گر چه مردِ تلخْ شنیدن نِه ایم لیک تلخی که از زبانِ تو آید شنیدنی ست! #طالب_آملی

«رنجور عشق به نشود جز به بوی یار» #سعدی

خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند عریان ترم ز شیشه و مطلوبِ سنگسار این شهر، بی نقاب قبولم نمی کند ای روح بی قرار چه با طالعت گذشت عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند این چندمین شب است که بیدار مانده ام آنگونه‌ام که خواب قبولم نمی کند بیتاب از تو گفتنم و آه قرنهاست آن لحظه های ناب قبولم نمی کند گفتم که با خیال تو دلی خوش کنم ولی با این عطش سراب قبولم نمی کند بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام حق دارد آفتاب قبولم نمی کند... #محمدعلی_بهمنی

هربار مَنعم می‌‌نمایی از جنون اما کار خودش را می‌کند دیوانه اغلب هم! #نفیسه‌سادات_موسوی

هستی بهانه بود که سِرّی بیان شود مستی بهانه بود که ساقی عیان شود خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود #حسن_لطفی

دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش #حافظ