#غزل
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#العزةُ_للّه
العزة لله ذکر خاتمش بود
دریا نمی از اشکهای نمنمش بود
لبخند باش و اخمها را یار خود کن
این آیهای از آیههای محکمش بود
سِبطُ النّبی، طَیّب، زَکیّ، سَیّد، تَقیّ، بَرّ
اما حسن زیباست، اسم اعظمش بود
تنها رفیق لحظههایش بود، غربت
مردی که حتی محرمش نامحرمش بود
تنهائی او را نمیفهمید، غیر از
سجادۀ اشکی که تنها همدمش بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#اربعین
#بانگ_تزورونی
حس میکنم خیلی به تو نزدیکم از دور
یادش به خیر آن سیر عرفانی و آن شور
یادش به خیر آن روزها خورشید هم بود
خدمتگذار زائرت در موکب نور
حسی که در مشّایهات در قلب من بود
آیا کلیم الله آن را دیده در طور؟
دارد جهان سوی تو میآید ولی من...
جا ماندهام... من کیستم؟ یک قلب رنجور
مولای من بانگ تزورونی می آید
حس میکنم عشق تو را هر چند، از دور
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#اربعین
#مزار_روشن
راه میآید جهان سوی مزار روشنت
تا که بگذارد سرش را گوشهای از مدفنت
قصد او شاید شفای چشمهای جابر است
حال که دارد میآید از سفر، پیراهنت
ما نمیبینیم و جابر دید یعنی بیگمان
چشم سر لازم ندارد داستان دیدنت
مثل قرآنی برای دوستان رحمت، ولی
جز زیان چیزی ندید از کشتن تو دشمنت
بی کفن... نه، قصه را تاریخ بد آورده است
بی گمان پیراهنی از زخم بوده بر تنت
کل دنیا در نگاه من شبیه هیأت است
ابر میگرید برایت، موج هم سینه زنت
بی گمان خورشید بعد از گاه غمگین غروب
گوشهای سر میگذارد بر مزار روشنت
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#آیین_باران
#پیامبر_مهربانی
با تو جهان سرشار شد از مهربانی
وقت تماشایت شده ای لن ترانی
تو نفخه صوری که با اخمت فرو ریخت
بنیان سست کاخ کسری ناگهانی
هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا کیست جز تو؟
دارد مگر راه خدا جز تو نشانی؟
گرد و غبار جهل را از چهرهی شهر
با دست های مهربانت می تکانی
دست شک و تردید کوتاه است از تو
آری تو تنها واقعیت در جهانی
آیین تو آیین باران است و یک روز
تا خاک مرده زندگی را می رسانی
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#تنهایی
زهری که او را کشت، تنها ماندنش بود
حتی هوای خانهاش هم دشمنش بود
مردی که دنیا با تمام وسعت خود
در سایۀ مهر عبای ایمنش بود
رزق جهان در دستهایش بود اما
پیراهنی از وصله دائم بر تنش بود
طشت پر از خون هم چنین فهمید دیگر
حتی نفس هایش وبال گردنش بود
خورشید آتش میگرفت و باد میخواند
دریا به لحن موجها سینه زنش بود
حتی کمان هفتاد بار از خویش پرسید
آیا گناهش راه و رسم روشنش بود؟
هرچند دنیا در حقیقت مرقد اوست
ای کاش سنگ سادهای بر مدفنش، بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#امام_رضا_ع
#لبخند
گاه قلبم جرعه ای لبخند میخواهد فقط
استکان تلخ چایی قند میخواهد فقط
در تمام گوش ماهی ها که مروارید نیست
عشق تو قلبی سعادتمند میخواهد فقط
رود در رویای پیوستن به دریا میدود
من همان رودم دلم پیوند میخواهد فقط
صبح مشهد بهترین حال و هوای عالم است
قلبم از، آن حال بی مانند میخواهد فقط
نا منظم میزند قلبی که دور از مشهد است
آه، بیچاره کمی لبخند میخواهد فقط
#علی_گلی_حسین_آبادی
#رباعی
#حدیث
#امام_حسن_عسکری_ع
قال الامام الحسن العسکری(علیهالسلام):
«نَحنُ كَهفٌ لِمَنِ التَجَأَ إلَينا؛ ما پناهگاه هستیم برای کسی که به ما پناه بیاورد»
ما روشنی چشم و دل خورشیدیم
بر جسم جهان جامۀ جان پوشیدیم
هر کس که به ما خواست پناهنده شود
آغوش پر از رحمت و از امیدیم
#علی_گلی_حسین_آبادی
#رباعی
#حضرت_معصومه_س
با نغمۀ شیرین اذان میآید
انگار تنی به سوی جان میآید
هر بار که از زمین بگیرد دل من
از راه حرم به آسمان میآید
#علی_گلی_حسین_آبادی
#رباعی
#دعای_فرج
جاری است دعای فرجت بر لب رود
یا بر لب فواره به هنگام سجود
دیدم که به شوق تو لب خشک کویر
مشغول طلب کردن باران شده بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
#دعای_فرج
#رباعی
برگرد و اجابت به دعا یاد بده
برگرد و به این شهر خدا یاد بده
دور از تو شدن گریه نشان داده به ما
لبخند زدن را تو به ما یاد بده
#علی_گلی_حسین_آبادی
https://eitaa.com/ashare_ali_goli
#رباعی
#نور
ای بغض رسوب کرده در حنجرهها
پیراهن سبز بر تن منظرهها
ما مات و مکدریم هر چند ای نور
تصمیم عبور داری از پنجره ها
#علی_گلی_حسین_آبادی
#رباعی
#حضرت_زینب_س
ای چشمه جاری شهامت، زینب
آواز بلند استقامت، زینب
یک کوه بزرگ سر برآورد از خاک
هر جا که رسید ذکر نامت زینب
#علی_گلی_حسین_آبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غزل
#ایام_فاطمیه
با رفتن تو یخ زده گرمای خانه ام
تنها دلیل هق هق و اشک شبانه ام
دارد برای بی کسی ام گریه می کند
بغضی که سر گذاشته بر روی شانهام
شأن نزول غصه و غم سینۀ من است
من بغض مانده در دل تنگ زمانهام
یک عمر تکیه گاه جهان بود دست من
این روزها بدون تو بی پشتوانهام
تابوت خندههای من و شانههای شب
ای داغ مانده بر جگر آشیانهام
بعد از تو نبض خانۀ حیدر نمیزند
ای کاش، باز میزدی ای نبض خانهام
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#عاشقانه
#زخم_عمیق
کسی که خواست تو را عاشقانه، من بودم
چقدر منتظر بوی پیرهن بودم
غریب بودم و با سایۀ خودم حتی
همیشه زخمی پیکار تن به تن بودم
دلم شبیه نمازم شکسته بود ای عشق
که بی تو دورترین نقطه از وطن بودم
دلی پر از گله اما لبی فرو بسته
شبیه زخم عمیقی که بر بدن بودم
برای اینکه کمی صورتش شبیه تو بود
کنار پنجره با ماه هم سخن بودم
به شوق اینکه همیشه تو را نفس بکشم
مدام زیر درختان نارون بودم
#علی_گلی_حسین_آبادی
#دو_بیتی
#ولادت
#حضرت_زهرا_س
خودش را کوچک و ناچیز میدید
شبیه ذرهای در نزد خورشید
به یمن تابش زهرای اطهر
جهان پیراهنی از نور پوشید
#علی_گلی_حسین_آبادی
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹آغوش خدا🔹
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد
کعبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد
پلک وا کردی و آغاز شد آن لحظه بهشت
خاک آن ذرهای از خاک کف پای تو شد
نام خورشید برازندۀ چشمان تو، نه
نور خورشید کمی از ید بیضای تو شد
عشق همراه تو در کعبه به دنیا آمد
عشق برخواسته از صورت زیبای تو شد
از همان لحظه دلش خواست که تغییر کند
قبله آن لحظه که سرمست تماشای تو شد
خنده از روی لب کعبه نیفتاده هنوز
کعبه یک قلب پر از شوق تولای تو شد
عرق شرم به پیشانی این شعر نشست
که پی درک تو و حل معمای تو شد
📝 #علی_گلی_حسین_آبادی
🌐 shereheyat.ir/node/4969
✅ @ShereHeyat
#غزل
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای ایستاده بر بلندا تا همیشه
پیش تو سر خم میکند دنیا همیشه
هر قطره اشک توست دریایی خروشان
جاری است از چشمان تو دریا همیشه
از کربلا تا شام تابیدی به عالم
تا جا بگیرد نور در دلها همیشه
ما را مسلمان کرده آئین نگاهت
آری بلا را دیدهای زیبا همیشه
با «کُلُنا عَباسُکِ» فریاد کردیم
بانو بماند پرچمت بالا همیشه
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#امام_موسی_کاظم_ع
جایی برایش معنی زندان نمیداد
جز سجده چیزی به غمش پایان نمیداد
باب الحوائج بود، و ابر تشنه حتی
بی اذن او یک قطره هم باران نمیداد
آری کسی غیر از نگاه روشن او
نوری به قلب تیرۀ انسان نمیداد
از گل فقط یک ساقه باقی ماند، اما
اصلأ به طوفان لحظهای میدان نمیداد
شلاق با خود زیر لب میگفت، ای کاش
دنیا مرا یک آن، به زندانبان نمیداد
او زندهتر شد کاش دنیا نیز آن شب
با دوری از موسی بن جعفر جان نمیداد
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#مبعث
از در و دیوار دنیا جهل بالا میرود
زندگی از خانهها دارد به یغما میرود
شاخههای سوسن و یاس و صنوبر بی امان
زنده زنده زیر خاک سرد دنیا میرود
اصلا اینجا قطرهای باران نمیآید به گوش
دارد انگار آسمان از تشنگی وا میرود
جبرییل آهنگ اقرأ بسم ربک را بخوان
دارد از قلب جهان امید فردا میرود
آسمان دارد برای اقتدا کردن به نور
در دل تاریک شب سمت مصلا میرود
صبح شد برخیز، ای دنیا، ببین خورشید را
دارد از کوه و کمر ها بر بلندا میرود
«قُم فَأنذِر...» دشتی از گلها بیاور با خودت
یا محمد با تو از این شهر سرما میرود
#علی_گلی_حسین_آبادی
#بعثت_نور
#بعثت_مهربانی
#عید_مبعث
#شعر_آیینی
#غزل
#ولادت_امام_حسین_ع
صورت دشت گل انداخته با لبخندت
پرچم عشق، برافراخته با لبخندت
سالها لهجۀ «کو، کو» ی غم انگیزی داشت
خنده دارد به لبش فاخته با لبخندت
ماه یک عمر دل از برکه و دریا میبرد
حال، او هم شده دلباخته با لبخندت
آمده تا بچشد طعم شفا را فطرس
از بهشتی که خدا ساخته با لبخندت
نور چشمان نبی، لشکری از شوق و سرور
سمت دلهای جهان تاخته با لبخندت
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#حضرت_علی_اکبر_ع
#جهان_من
بخند تا که بخندد جهان من پسرم
به خندۀ تو گره خورده جان من پسرم
بتاب تا که بچیند از آفتاب رخت
هزار خوشۀ نور آسمان من پسرم
حلاوتی متفاوت همیشه وقت اذان
گرفته از لب سرخت اذان من پسرم
به جای بردن نامت همیشه میچرخد
به ذکر نام محمد زبان من پسرم
نفس بکش که دلم جان تازه میخواهد
نفس بکش که تو هستی توان من پسرم
چه حکمتیست که هر دفعه خواندمت نامت
هزار واژه شده در دهان من پسرم
#علی_گلی_حسین_آبادی
#روز_جوان
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#جهان_من
#غزل
#هوای_فروردین
چه ابرها که خسیسند و دشت خشکیدهست
و قرنهاست گلی در زمین نروییدهست
چگونه بی تو بخندد شکوفه وقت سحر
بساط خندۀ گل را غم تو برچیدهست
چه شوربخت و غمانگیز و در به در خورشید
هزار و این همه مدت پی تو چرخیدهست
مگر دروغتر از سررسید ها هم هست؟
که گفته که یکِ یک، بی تو معنیاش عیدست؟
چقدر بی تو گرفته هوای فروردین
که از تنفس آن دشت یاس رنجیدهست
بهار بی تو همان لحظههای یخ زدهایست
که در تمام جهان کوچه کوچه پیچیدهست
لباس سبز به تن دارد و دلش سرد است
بهار چیست؟ زمستان که سبز پوشیدهست
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل_مهدوی
#بهاریه
#ربیع_الانام