.
#شب_اول_محرم
#طفلان_حضرت_مسلم
دوتا اسیر و دوتا واله و دوتا حیران
کنار آب فراتیم و العطش گویان
حرارت دل عاشق نمی رود از بین
تمام روضه ما می شود به نام حسین
خدای عَزَّوَجَل نگذرد ز قاتل ما
چه حرفهای بدی می زند مقابل ما
نکُش به طعنه کسی را که حیّ و حاضر نیست
دراین مجادله حارث! علی مقصر نیست
کسی که اینهمه دشنام داده بابا را
درست موقع افطار، می زند ما را
نپرس از لب مستش، نپرس از دینش
چه مُشت ها زده با آن دو دست سنگینش
به جسم لاغرمان جای چکمه اش مانده
کشیده گیسوی ما را... گرفته تابانده
زده... ولی به سر ما بلا نیاورده
پدر برای تن ما عبا نیاورده
شنیده ایم که مسلم سوی منا رفته
شنیده ایم سرش بر قناره ها رفته
رکاب درّ نجف را شکسته بعدِ نگین
شنیده ایم تنش پرت شد به روی زمین
چه شد که سهم تن ما به کربلا نرسید
چه شد که پای سرِ ما به نیزه ها نرسید
ببر فرات! به کرببلا دو تا پیکر
ببر فرات! به کرببلا دو تا بی سر
اگرچه غربت ما روضه مسیّب شد
نوشتن از تن بی سر، دوباره واجب شد
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
تمام آبروی عرش بر زمین افتاد
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"
کنار چشم تر ما نبوده گودالی
برای بردن سرها نبوده جنجالی
#دوطفلان_حضرت_مسلم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_اول_محرم
مسلمت مثل علی بی کس و بی یار شده
تک و تنها وسط شهر، گرفتار شده
جان زهرا، پسر فاطمه، برگرد فقط!
تکیه گاهم چو مدینه، در و دیوار شده
این همه گل که برای تو نوشتم، خار است
دم دکان همه نیزه تلنبار شده
همه گفتند بیائی که زمینت بزنند
روی این نقشه کوفی چقدر کار شده
بچه ها موقع بازی گذرم را بستند
مسجد جامع شان خانهء اشرار شده
لب من پاره شده تا نشود پاره لبت
خوردن آب در این مهلکه دشوار شده
کاش شش ماه زمانت به عقب برمی گشت
به خدا تازه رباب تو پسردار شده
آنچنان روی سر اکبر تو می ریزند
نتوانی بشماری که چه بسیار شده
به علمدار بگو سینه من سنگین است
به علمدار بگو شمر جلودار شده
فکر کن پیرهن پاره نداری به تنت
ساربان آمده و از تو طلبکار شده
فکر کن رخت اسارت به تن مردان و
به تن دختر دردانه به اصرار شده
فکر کن گوشه ای از ناخن او سالم نیست
پای پر آبله دارد که پر از خار شده
حیفِ زینب که ببینی وسط کوفه و شام
با سر نیزه نشین، راهی بازار شده
#حضرت_مسلم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_اول_محرم
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم
ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم
آقای من برگرد وقت روزدن نیست
اینجا برای کشته های تو کفن نیست
بازارشان رونق ندارد سال تا سال
چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال
لشکر بیاور باخودت دختر نیاور
جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور
آهن فروشان تا سحر بازند اینجا
از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا
اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟
مشک اضافه کاش برداری بیایی
می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی
اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی
گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم
یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم
تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت
از دار افتادم تمام پیکرم ریخت
با تو سر دعوا و حرص مال دارند
اینجا برای جنگشان گودال دارند
در شهر پیچیده خبرهای زیادی
پای تجارت رفته سرهای زیادی
بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی
کندی خنجرهای آن ها را ندیدی
انگشتر پیغمبری را در بیاور
جای عبا و پیرهن، معجر بیاور
#حضرت_مسلم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_اول_محرم
نوزاد های فــــتنه چرا زاده می شوند؟
شمشیرها برای که آماده می شوند؟
کوفه میا حسین که این خـاک هـای سرخ
بهر نماز عشق تو ســـــــــجاده می شوند
روی سرت حساب و کتابی عجیب هست
اینجا معادلات بـلا ســاده می شوند
اینجا یکی یکی به شما پشــت می کـنند
این تشنه ها که مست می و باده میشوند
هجده هـــــزار نامه برایت نوشته اند
خون را چــــقدر زود به پایت نوشته اند
اینجا گلاب هـست ولی گل عفیف نیست
یعنی به غیر داس به دست حریف نیست
نام تورا دو چشـــــم ترم جار می زند
در زیر تیغ، ناله چشمم خــــــفیف نیست
اینجا سیاه مشقِ لبت پاره می شـــــود
اینجا کسی به فکر خطوط ظریف نیست
کوفه کجا و نیـــــــــــــت خیر شما کجا؟
کوفه قسم به نام تو با تو ردیف نیست
اینجا نمـــــازها اثرات دورویـــــــی است
اینجا حدیث ها همــــه بیراهه گویی است
اینجا سرشته شـــــــد گِل قاضی شریح ها
اینجا پُر اســــــت از دل قاضی شــریح ها
اینجا تفـــــــکر علوی خاک میـــــــــخورد
در زیر فرش منــــزل قاضی شریــــــح ها
آقا سر عزیــــــــــــز تو بر باد می رود
با حکم های بــــاطل قاضی شریح ها
در کوفه ای که گشته عقاید خلاف دین
هر خانه گشته محفل قاضی شریح ها
اینجا تنورها دلـــی از سنگ می پــــــزند
در ذهن ها تفکری از جنگ می پــــــزند
لب تشنه ماندم و کســـــی آبم نمی دهــــد
چشمم نشانه غیر ســــــرابم نمــــــی دهد
سنگ و حصیر و آتش و تیغ و لبان خشک
قدر غریــــــــــبی تو عذابـــــــم نمی دهد
گرچه سر کناســــــه* تنم تاب میخورد
داغی بــــجز غمت تب و تابـــم نمی دهد
شکل سفال پــُـر ترکی هســــتم و بجز
دستان حیله کار، لعابــــــــــــــــم نمی دهد
دیگر مپرس از چه دلم بی شکیب هست
"زیرا امید وصل توأم عن قریب هــست"
*کناسه:
نام محلي در کوفه که قبلاً حالت بازاري و تجاري داشته و موقعيت آن، بين مسجد سهله و مسجد کوفه بوده است.افراد اعدامي را در اين مکان بر دار ميکشيدند.علي «ع» در اين محله، لشکر خود را سامان داده به جنگ صفين شتافت.امام مجتبي «ع» نيز پس ازشهادت پدر، سپاه خود را در اينجا آماده کرد.ابن زياد هم کوفيان را در همين محل بسيجکرد و به جنگ حسين «ع» فرستادو بدن مسلم بن عقيل(ع) را در اين ميدان به دار کشيدند.
(فرهنگ عاشورا، عنصر شجاعت، ج ۱، ص۳۹۲)
#حضرت_مسلم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#عاشورا
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
اثبات ذات مادرش زهراست زینب
نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست
"اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلِ" ماست زینب
او را صداکردم" وَ ما اَدراک" گفتند
از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب
دربارگاه قدس، در سیر اِلَی الله
مرکز نشین حلقهء سرهاست زینب
زنجیرهء وصل امامت بر امامت
در امتداد روز عاشوراست زینب
گفتیم " عَرِّفنی" ندا آمد که حاشا
مثل خدا معروف ناپیداست زینب
بَینی و بَین الله، مجذوب حسین است
زینب نگو که محشر کبراست زینب
دارد گره وا میکند از کار عالم
وقت نماز شب اگر تنهاست زینب
دادند دستم را به دستان ابالفضل
هربار که حاجات من را خواست زینب
محکم گره زد معجر خود را از امشب
یعنی علمدار حرم فرداست زینب
#حضرت_زینب
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_نهم_محرم
تشنه لب بودیم باران و نم دریا رسید
راه را گم کرده بودیم عاقبت آقا رسید
خواستیم از کوثرِ ساقی کوثر جرعه ای
آب سرداب ابوفاضل به این دنیا رسید
سجده بر پاهای او صد جعفر طیار ساخت
وقت یا عباس گفتن، بال از بالا رسید
سرنوشت ما گره خورده به ابروی کسی
که به نام نامی او، روز تاسوعا رسید
در میان صحن او گفتیم باهم یاحسن
پشت آن جانم حسنهای خود زهرا رسید
گریه کردیم و قسم دادیم بر ام البنین
گریه کردیم و فقط زهرا به داد ما رسید
دستهایش را گرو در محضر زهرا گذاشت
بهر هرکس دیر بر اربابمان فردا رسید
العطش وای العطش وای العطش وای العطش
تشنگی مان بیشتر شد چون شب سقا رسید
آب مشکش ریخت اما آبرویش که نریخت
مشک بی آبش اگر چه دیرتر ...اما رسید
آنقدر محکم عمودی را به فرق او زدند
که شکاف بین ابرویش به آن پهنا رسید
#حضرت_عباس
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_نهم_محرم
بپذیرید عرض تسلیتِ
چشم ها، دست ها، بدن ها را
بپذیرید سر سلامتی
روضه خوان ها و سینه زن ها را
قرن تا قرن عصرتان شده تا
پشت در پشتمان شود عاشق
نسل در نسل گریه کن کردند
عام ها، خاص ها، قَرَن ها را
دست بوس نگاه تو چشمی
که بیفتد به چشم تو گذرش
اشک هایت تبرکی دادند
شال مشکی و پیرهن ها را
دل ماها گرفته آقا جان
چقدر غم در این صدایت هست
چشمهایت مگر عزادارند
کشته ها را و بی کفن ها را
مادری قدخمیده می آید
از کنار غرور صاحب مشک
شاید از علقمه کند روزی
یا ابالفضلِ این دهن ها را
تا نمردم بیا تو را به خدا
حاضر آخر الزمان برگرد
تا نمردم بگیر در آغوش
این وجود غریب و تنها را
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم #امام_زمان
#تاسوعا
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_سوم_محرم
در میان میکده ساغر به دردم میخورد
باده وقتی میشود کوثر به دردم میخورد
دستهای خالی ام خالی بماند بهتر است
اینکه هستم پیش تو نوکر به دردم میخورد
گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند
پس مُحرم چشمهای تر، به دردم میخورد
خوب میدانم که در تاریکی قبرم حسین
دستمال گریه ام آخر به دردم میخورد
بیخیال نسخه های بی دوای این و آن
بوسه بر شش گوشه ات بهتر به دردم میخورد
دخترت وقتی بخواهد خاک چادر پاره اش
بیشتر از کیسه های زر به دردم میخورد
دختر زهرا خودش زهراست ثابت میکنم
دستهای کوچکش محشر به دردم میخورد
گفت بابا از تمام یادگاری های تو
چادر و سجادهء مادر به دردم میخورد
آستین پاره ام را نخ نما تر کرده اند
حرف سوغاتی شده معجر به دردم میخورد
مُردم و زنده شدم در کاخ پیش خواهرت
نانجیبی گفت این دختر به دردم میخورد
#امام_حسین
#حضرت_رقیه
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
اینجا کجاست؟ پر شده دور و برم حرم
اینجا کجاست؟ این همه ذکر حرم حرم
هربار کربلای تو را... اشک اشک اشک
تصویر تارِ پیش ِدو چشمِ ترم حرم
از بس بغل گرفته مرا اشک روضه ات
هرشب به خواب می گذرد از سرم حرم
پشت سرم دعای قدیمی فطرس است
هرجا کبوترت بشوم می پرم حرم
دنیا کشیده است به بندم، ولی چه غم
وقتی که هست روزنۀ آخرم حرم
دارد حسین میزند از آسمان صلا:
روضه تمام که بشود می برم حرم
خاکم کنید گوشه کنار حسینیه
یعنی به گفته های دل مادرم حرم
دارد فرات روی همه بسته می شود
امشب به بعد، دغدغه ی دیگرم حرم
#امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#فراق_کربلا
به غیر دوری کرب و بلا، بلایی نیست
بجز حرم که برای فقیر جایی نیست
قسم به عشق، دمی زندگی نمی ارزد
به کوچه ای که درآن خیمهء عزایی نیست
حرم، ضریح، مناره، رواق، گلدسته
چه می کُشند کسی را که کربلایی نیست
به مستحبّی حال تباکی ات سوگند
نماز روضه میان حرم، ریایی نیست
همیشه سینه زدن، ذکر خیر معشوق است
وگرنه در دل عاشق که سرصدایی نیست
رسیده روزی من از کنار سفرهء تو
فقیر مانده کسی که پی گدایی نیست
ببخش عذر مرا در رسیدنم به حرم
زبس که داد زدم یاحسین... نایی نیست
#امام_حسین
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
........................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین
بخت از خواب پا نخواهد شد
دوست از ما رضا نخواهد شد
تا که در اشک غوطهور نشویم
وصل او رزق ما نخواهد شد
دست تا روی چشم ما نکشد
روزی ما بُکا نخواهد شد
چون که اَمر امام معصوم است
در تباکی ریا نخواهد شد
تا قیامت اگرچه گریه کنیم
حقِّ داغش اَدا نخواهد شد
ما برای حسین میمیریم
مرد حرفش دوتا نخواهد شد
ما نباشیم دیگران هستند
خلوت،این روضهها نخواهد شد
کارِ آنکسکه شاهِ هر دو سَراست
لَنگِ اَمثالِ ما نخواهد شد
بی دمِ عیسویِ تُربت او
هیچ دردی دوا نخواهد شد
هیچ روزی شبیه عاشورا
هیچ جا کربلا نخواهد شد...
هیچکس جز حسین لحظهی دفن
کفنش بوریا نخواهد شد
محمد قاسمی ✍
.
.
#امام_حسین
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
هر کجا مُلک خدا هست، حسینیه ی توست
هر که را مینگرم، شور محرّم دارد
نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهی سال
کعبه با یاد غمت، جامهی ماتم دارد
روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
اشک، ارثی است که ذریّهی آدم دارد
نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت هم چو خدا، در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمی آن کشته که زخمِ بدنش
هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد
میکند آتش دریای غضب را خاموش
هرکه در دیدهی خود، یک نم از این یم دارد
روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت
هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد
#استاد_سازگار✍
.