eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا کور و کر است یا که بی رگ دنیا یا رفته به جنگ دیو با ها قلاده بریده بار دیگــر صهیون باید بنشانیـم ســرِ جا سگ را .
. خبری را که همین لحظه رسیده‌ست به دستم با چه رنگی بنویسم که نلرزد دل و دستم چند کودک هدف حمله‌ی جنگنده‌ی دشمن؟ تو بگو چند نفر مرد؟ بگو چند نفر زن؟ موشک فسفری و منطقه‌ی غیرنظامی چندصد کودک آواره و یک مُشت حرامی دوهزار و سه‌هزار و چه شد آمار شهیدان نکند چندهزار و نکند چندهزاران؟ چقدَر غنچه‌ی پرپر! چقدَر شیون مادر! سازمان ملل و خواهش آتش‌بس فوری سازمان‌های حقوق بشر و گردش دوْری عادّی‌سازی و بی‌شرمی ومظلوم‌نمایی همگی تا نرسد ناله‌ی مظلوم به جایی جنگ روسیّه و اوکراین تنش‌های سیاسی تایوان و کُره و چین و تکان‌های اساسی قیمت پوند و دلار و یورو و نفت و انرژی وزش باد شدید از طرف خشکی و دریا ترکش جنگ رسیده به اروپا عدّه‌ای گرم سکوتند و تماشا عدّه‌ای در پی جنجال و هیاهو چه خبرها شده از پانزده مهر به این سو چند ملیون نفر از مردم دنیا آتن و لندن و پاریس و نیویورک و کُپنهاک و تورنتو لیون و بارسلون و سیدنی و استانبول و بیچاره "من و تو" آرزوی همه‌شان با عصبانیّت و با دلنگرانی ریشه‌کن کردنِ این غدّه‌ی چرک سرطانی موشک صبر و توکل به تل‌آویو رسید و نسل نوخاسته بالای سر دیو رسید و حمله‌ی راکتیِ دیشبِ سوریّه به جولان افق روشن آینده و بیداری دل‌های جوانان جیغ جغدان و شغالان الذینَ اشتَرَوُا الکفرَ بالأیمان سگ زنجیریِ زنجیر گسسته اسبِ بازنده‌ی خسته دولتِ ظالم بی‌ملّتِ آدمکش سفّاکِ هیولای چپاولگرِ جعلیّ دروغین اختلاف‌افکنِ اشغالگر تفرقه‌انداز و حکومت‌کنِ خونخوارِ خطرناکِ خبیثِ فلجِ تودهنی‌خورده‌ی بی‌قابل‌ترمیمْ ز طوفان فلسطین آخرین میخ به تابوت شیاطین خبر این نیست تمام خبر این نیست کماکان! خبر این است صدای جرسی هست و می‌آید خبر این است که فریادرسی هست و می‌آید مژده ای دل که مسیحانفسی هست و می‌آید دل دیوانه‌ی خود را به سر زلف که بستم؟ فاش می‌گویم و عمری‌ست تو را منتظرستم سرخ باید بنویسم که نلرزد دل و دستم خبری را که هم‌اکنون نرسیده است به دستم. .
. 🔹 والعصر تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم دنیا به عصر وعده‌ی صادق رسیده است حیف است بی‌خبر بگذاریم و بگذریم... .
. به زخم پیکر زیتون، به بغض لیموها به داغ لاله، به خونِ گلوی شب‌بوها به بال‌های کبوتر که غرقه در خون است به زخم‌های نشسته به پیکر قوها به یال‌های پریشان و زخمی اسبان به ردّ جاری خون در نگاه آهوها به گونه‌های به خون‌سرخ از جراحت عشق به زخم تیغِ نشسته میان ابروها به فرق‌های حنابسته در عروسی خون قسم به طرّۀ در خون‌خضاب گیسوها به بغض شیعه که دیری‌ست در گلو مانده به بازوان کبود شکسته‌پهلوها که تیغ حیدر اگر در نیام خود جنبد اثر نماند از این برج‌ها و باروها نشان خیبر صهیون به جا نخواهد ماند چنان‌که نام و نشان نتانیاهوها! ✍🏻 🏷 .
. به پریشانی هر زلف پریشان سوگند به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند به نمک زار  به هر تشنه‌ی باران سوگند صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد چارده بار نوشتند محمد آمد او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟ او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟ او سوالی است جوابش که سکوت است که هست ؟ آدم ! او فلسفه‌ی سر هبوط است که هست؟ ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود ناگهان پرده برانداخته است از رویش تا که کس‌را شکند از شکن گیسویش قبله آرام بگیرد به خم ابرویش که هیاهو بکند زمزمه‌ی یا هویش جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند قبل میلاد علی بود علی را دیدند تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید خار در خار پُر از خار... گلستان را دید تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید رحمت واسعه‌اش روی سر فاطمه است او نفس‌های علی و جگر فاطمه است او فقط بود و فقط بود  مسلمان خودش مومن خویش شد و غرقه‌ی ایمان خودش جلوه‌ای بود دو تا گشت دوچندان خودش دید با چشم خودش عین خودش جان خودش در کمالات خودش نورِ جلی را می‌دید او در آیینه‌ی خود روی علی را می‌دید ای که قبل از همه معمار دو دنیا شده‌ای قبل خود آمده  این گونه معما شده‌ای آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شده‌ای هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شده‌ای از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی تا رضا و علی و هادی و موسی باشی آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی لب تو غرق تمنای حسین و حسن است چشم تو مات تماشای حسین و حسن است خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است که فقط سینه تو جای حسین و حسن است کیستی کعبه‌ی ما ای همه  آمال علی ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است که علی نعره‌ی تکبیر خدا پیش تو است همه حیرت زده‌ی ضربه‌ی کاری شده‌اند چه خیالیست اگر آن دو فراری شده‌اند نسب ماست که از آل شقایق باشیم و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم این کریمی شما بود که عاشق باشیم قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم تا بگویند به ما قبله‌ی دنیا آمد که علی مژده بده صادق زهرا آمد مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله مکتب ماست به تدریس اباعبدالله ما همه مست احادیث اباعبدالله نفس ماست به تقدیس اباعبدالله کُنیه‌ات کُنیه‌ی عشق است همانند حسین ای به قربان دلت ای دل در بند حسین غزه امروز بمان از دل ویران برخیز راه کم مانده ببین، جبهه‌ی جولان برخیز همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است... ( ۴۰۳/۰۶/۳۰)✍ .
لحظه‌های مرگ و زندگی‌ صحنۀ نبرد حق و باطل است لحظه، لحظه‌های مرگ و زندگی‌ست سیدِ مقاومت شهید شد فرصتی برای اشک و گریه نیست پرچم حسین را نظاره کن مادران قدخمیده را ببین حرمله سه‌شعبه را کشیده است کودک گلوبریده را ببین یک قدم به فتح قله مانده است لحظۀ نبرد کو به کوی ماست در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ شمر در سپاه روبروی ماست نامه‌ای رسیده از امام ما نامه‌ای مِنَ الحبیب اِلیَ الحبیب حکم قطعی جهاد آخر است بوی کربلا رسیده، بوی سیب این سپاه آخرالزمان ماست لشکر اراده‌های آهنین می‌کُشند و زنده می‌شویم باز از دل شراره‌های آتشین ای زمین خسته‌دل صبور باش روزگار غم عبور می‌کند عن‌قریب با سپاه عاشقان منجی بشر ظهور می‌کند ✍🏻 🏷 | | .
. تا نلرزد بیش از این از درد غربت شانه‌ها نورباران شد شب تنهایی پروانه‌ها پاسخی محکم بده تا شر بخوابد زودتر! صحبت از زنجیر باید کرد با دیوانه‌ها گوش کن! الله اکبر می‌وزد در شهر و ده گوش کن! فریاد شادی می‌رسد از خانه‌ها بذر غیرت کاشتیم و خاک حاصلخیز بود معجزه گل داد جای هر کدام از دانه‌ها مطمئن، در سجدهٔ شکر: آشنایان، دوستان مضطرب، در وحشت از فردایشان: بیگانه‌ها با کدامین واژه باید فتح را تعبیر کرد؟ در قیاس قصهٔ ما کوچک‌اند افسانه‌ها ✍ .
. سالگرد بساط کفر را بر هم زده طوفان الاقصی به صهیون سیلی محکم زده طوفان الاقصی خروشی در فضا پیچید و غافلگیر شد دشمن به حول الله از حق دم زده طوفان الاقصی هراسان باش ای ظلمت صدای نور می‌آید همین فریاد در عالم زده طوفان الاقصی به صبر و استقامت با خلوص و معرفت ، بوسه به پای قائدِ اعظم زده طوفان الاقصی همانا بشنوید این صیحۀ آخر زمانی را به اقلیم شرف پرچم زده طوفان الاقصی به پیش ای قلّه پیمایان غیرت فتح نزدیک است در اوج اردوی مستحکم زده طوفان الاقصی شنو آوای اَلقُدسُ لَنا از نای حزب الله دلِ سرگشته را بر یم زده طوفان الاقصی ✍ .
. یک‌ پلک‌ زدن مانده بـه میلاد بهار تا جمعه ی نصـر نیست در سینه قرار آزادی قدس را مسجل کـرده است با خون خودش، شهید «یحیی سنوار» .
. اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق تو‌ در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامی قاسم! ✍ *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس .
پیروزی نتیجه مقاومت مردم فلسطین ------------- دیدی ای دل صبح جان آمد پدید غزّه طعم فتح و پیروزی چشید هیبت پوشالی صهیون شکست غیرت مردان حق آمد پدید شاهدان دیدند در موجی بلند شد خروشان عاقبت خون شهید می شود گل هر که باشد با حسین خوار گردد هر که باشد با یزید ساختن با کفر می آرد شکست پایداری در جهاد آرد امید در فلسطین پرچم حق شد بلند در مقابل قامت صهیون خمید دست حق از آستین آمد برون طرح پیروزی برای او کشید شام ظلمت رفت امّا بنگرید سر زد از بام افق صبح سپید گشت توفانی تر از امواج نیل هرچه خون از پیکر گلها چکید ذلّت صهیون عیان شد در جهان عزّت غزّه به اوج خود رسید می شود در کُلّ عالَم سر بلند هر که عزّت را به نقد جان خرید این خودش « فَتْحُ الْفُتُوحِ » غزّه است طعم ذلّت را چشَد خصم پلید قلّه های « فتْح » را دیدید هان بنگرید و بشنوید از حق نوید از پی « نَصْرُ مِنَ الله » آمده « فَتْحٌ قَریِب » آن که فرموده ست قرآن مجید جان به پرواز آمد از شوق و شعف زآن جهت لبخند « لبنان » را که دید بوی عطر آمد ز غزّه در « یَمَن » لاله ی پیروزی خود را که چید شد « فلسطین » فاتح میدان عشق در « عراق » آئینه ی شادی دمید شد علی خیبر شکن ، یعنی که هست در دو دست پاک « ایران » هر کلید اشک شادی شد روان از دیده اش تا که «یاسر» بانگ پیروزی شنید ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. مطمئن باشید حتما یوم العزة می‌رسد تاییدی بر ضرورت می‌برد در گور دشمن این خیال خام را که بگیرد پاره‌ای از پیکر اسلام را دیگر این ابلیس، شیطان رجیم قبل نیست این رژیم صهیونیستی آن رژیم قبل نیست روز و شب دارد به اسرائیل پاتک می‌زند این فلسطین است جای سنگ موشک می‌زند آبروی لانه جاسوسی موساد رفت ناگهان «طوفان» شد و حیثیتش بر باد رفت از هجوم غزه اسرائیل غافلگیر شد پیش چشم مردم عالم عجب تحقیر شد آن طرف شهرک‌نشینان چون ملخ سرگشته‌اند این طرف رزمنده‌ها با دست پر برگشته‌اند روز اندوه یهود و شادی اسلام بود حاج قاسم در کنار لشکر قسام بود فتح و پیروزی نصیب جبهه حق می‌شود وعده حق خدا قطعا محقق می‌شود این خبر حتما حقیقت دارد و تحلیل نیست می‌رسد روزی که اسمی هم ز اسرائیل نیست در فلسطین سجده شکر الهی می‌کنیم کاروان راهی می‌کنیم مطمئن باشید حتما یوم العزة می‌رسد روز خوشحالی فرزندان غزه می‌رسد .