eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام طلیعه‌یِ سخن و اِفتتاحِ اَنجمنم هزار شکر سرِ سفره‌یِ اَباَالحسنم همان که از اَزل آغشته شد به آب و گِلم دَمید حق به رگ و خون و اُستخوانِ دلم‌ حقیقتی که کنم فاش روزِ میلادش کلام نیست تَراوَد به هر تکانِ دلم چو قلب خونِ مرا در بدن کند پمپاژ دَمِ علی‌ست که جاری‌ست بر زبانِ دلم مَگو چرا دلِ من چاکِ عشقِ حیدر شد نشانِ کعبه زِ عشقش شده نشانِ دلم به گوشِ من زده حق حلقه‌ای که از علی‌اَم نوشته بر رویِ لوحِ وُجود حیدری‌ام‌‌ نَزاده مادرِ گیتی چو مرتضی دیگر ندیده کشتیِ حق چون تو ناخدا دیگر گُشوده کعبه دَری رویِ سینه‌اش یعنی.... خداست چشم به راهت علی بیا دیگر به ربِّ عالیِ اَعلا چو مشتق است علی نماز ساز سویِ مولِدَش اَدا دیگر‌‌ علی‌ست شیرِ جهاد و علی‌ست مردِ نبرد چو دست بُرد به شمشیر لاٰ فَتیٰ دیگر رسول شهرِ علوم و علی بُوَد دربَش نَگرد نیست رَهی جز رَهِ ولا دیگر علی مطهّر و طور و علی منوّر و نور خدا گُشود به توصیف هَلْ اَتیٰ دیگر غذاشْ نانِ جو وُ سجده‌هاشْ طولانی‌ سخن ندید چنان نطقِ او رِسا دیگر تمامِ عرش و زمین آب و خاک در کفِ اوست زبان به مدحِ علی باز کرد دشمن و دوست چو مادرش به غُماطی دو دستِ طفلَش بست اِراده کرد فقط یک تکان و جسمَش رَسْت غُماط دوّم و سه هفت‌لایه‌ شد امّا دو دستِ اوست یداللّه کِی توانَش بست‌ سزا ندید خدا در غُماط دستِ علی همان که خصم به پیشِ دوچشمِ عشقش بست کسی که حُرمت او کرد مصطفی واجب به جرمِ حق‌طلبی دستِ کینه کِتفَش بست‌ فدک بهانه شد و پهلویِ نگار شکست علی به خانه شد و پشتِ روزگار شکست دراز کرد عدو بر رویِ عزیزش دست کبود شد رُخِ یاس و دلِ بهار شکست غلافِ تیغ به بازویِ یارِ غیرت خورد علی نَه از سَم و ضربه زِ دردِ غربت مُرد . ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مُسدَّس میلاد امام محمّد باقر علیه السلام این مدینه ستاره‌باران است چشمِ خورشید خیره بر آن است داخلِ مَهد روحِ ایمان است روزگارِ زمین درخشان است جانِ دین رویِ دستِ جانان است این پسر از تبارِ ایران است پسری از تبارِ شیرِ خداست نوه‌یِ پادشاهِ کرب‌وبلاست باقرُالعلمِ مکتبِ مولاست گلِ سجّاد و جلوه‌یِ زهراست لحظه‌ای که برابرِ سقّاست .... ماه و خورشیدِ حق نمایان است پنجی از جنسِ پنج تن آمد وارثِ علمِ مؤتمن‌‌ آمد یادگارِ اباالحسن آمد گلِ زهرا سویِ وطن آمد حَسَنینی به یک بدن آمد آسمان را ببین که حیران است آسمان ماتِ این قیام و قُعود حیدرِ دیگری به وقتِ سجود کرمِ مجتبی در این مولود عشقِ شاهِ وفا به تار وُ به پود انتهایِ درخشِشَش موعود شاهدِ غرّشِ دلیران است کربلایِ حماسه‌ها لبّیک پسرِ سجده و دعا لبّیک شاهدِ نایِ نینوا لبّیک دیده‌ای لَعلِ تشنه را لبّیک پابرهنه چرا ؟! کجا؟! لبّیک جشنِ دلدار و دل پریشان است به پریشانیِ غروبِ دهم به همان حرصِ مُلک و آن گندم به نشانیِ نیزه کردم گم راهِ شادی وُ می‌رسم بر سُم زیرِ سُم جسم وُ پایِ مجلسِ خُم .... کَعبِ نِی سهمِ کام و دندان است کربلاییِ کربلا در شام کاروان بود و طعنه و دشنام سنگ آمد به سویتان از بام حاجیان رویِ نیزه در اِحرام علیَ‌الاسلام اَلسّلام تمام چون حرم میهمانِ ویران است ذکرِ ویرانه‌یِ عذاب حسین دَمِ دُردانه‌ بی‌حساب حسین روضه‌یِ مشکِ خشک و آب حسین تپشِ قلبِ بوتراب حسین ریشه‌یِ نابِ انقلاب حسین شاهِ لب‌تشنه اَلعجل‌خوان است ✍ .
. بحرِ طویل ولادت حضرت زینب سلام اللّه علیها سحر آمده وُ گاهِ‌ تراویدنِ باران به چمن‌هاست گهِ خنده‌یِ غنچه به برِ دشت و دَمن‌هاست وَ شبنم متبلور به رویِ برگه‌یِ سبزینه‌یِ باغ وُ .... به رویِ صورتِ گلهاست آفتابی به زمین تاخته و ُ ظلمت و اندوه برانداخته و ُ بعدِ بارش هفت رنگی به سماوات مهیّاست آسمان گلشنِ عشقِ علوی گشت چه زیباست ؟! چه زیباست ؟! بیایید درِ خانه‌یِ حیدر که کنون اسوه‌ای از حُجب وُ عفافِ نبوی شهره‌یِ آفاق به ایثار و پرستاریِ دلدار بلیٖ زینبِ کبری به رویِ دامنِ زهراست چه زیباست ؟! چه زیباست ؟! شگفتا که شکوفا شده گلواژه‌یِ صبر و ُ همه‌یِ معنی وُ اندازه‌یِ یک لیله‌یِ قدر و ُ صورتِ ماهِ شبِ چاردهِ بدر و ُ پس از فاطمه چون مریم و ساره همچنان مادرِ غم‌پرورِ موسی می‌نشیند به اِرم بر رویِ تختِ افضل و صدر و ُ می‌فروشد به تمامِ بانوانِ جنّتی فخر که من یارِ حسینِ ابنِ علی فخرِ جهانم عاشق و مستِ حسینم مقتدایِ عاشقانم قلبِ من می‌تپد از عشقِ وی و ُ می‌رود از تن به در از غصّه‌یِ او تابم و جانم عشقش آمیخته با گوشتم و پوستم و روح و روانم آتشِ ماتم و داغش می‌زند بر استخوانم ضربانِ دلِ من نامِ حسین و مدحِ او وِردِ زبانم من پلی بینِ دو دریایِ کمالم مَظهرِ یَلتَقیانم بحرِ صبر است حسن بحرِ کرامات حسین و ُ در میانِ این دو دریا من نشانم عصرِ عاشور به آن قافله‌یِ بی‌سر وُ سامان ساربانم مادرِ ماتم وُ اندوه وُ غم وُ دردِ زمینم در صبوری آسمانم من گرفتارِ حسینم دل و دلدارِ حسینم بی حسینم نتوانم بی حسینم نتوانم زینبم دخترِ صبر وُ زینبم مادرِ ایثار زینبم خواهرِ عشق وُ عمّه‌یِ سرورِ بیمار زینبم بانویِ ویرانه‌نشینِ مَه‌جبین وُ اُختِ عبّاسِ علمدار منم انگشت‌نشانِ شهرِ کوفه منم آنکه دست بسته می‌کند شام گرفتار من سخنور چو علی‌ام صابرم من حسنی‌ام باحیایم فاطمی‌ام مونسِ خونِ خدایم سِپرِ دوّم علی‌ام عمّه‌یِ داغ به جان دیده‌یِ یابن‌العسکری‌ام زینبم من زینبم من ✍ .