eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
281 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
دست و پا می زدی و خواهر تو بین گودال دست و پا گم کرد تیغ ها در طواف جسم تواند کعبه را بین اشقیا گم کرد گفت زینب که سهم دارم من از تنی که به خاک افتاده جسم او را به خاک و خون نکشید این چنین شد که او تو را گم کرد شمر می گفت با تنش چه کنیم؟ پیرمردی عصا زنان آمد بی حیایی به خیمه حمله نمود و سنان بود که دعا گم کرد قد زینب کمان شدست اگر علتش شد کمان ابروی تو تیر ها از کمان رها می شد و تورا بین تیر ها گم کرد روی تل دید زینب کبری آن تنی را که غرق تیر شده روی تل دید مادری را که در جوانی ضعیف و پیر شده روی تل دید عده ای نامرد سمت گودال خون سرازیرند دید بعد از عموی تشنه لبان بزدلان در مصاف چون شیرند دید زلفی که در کشاکش باد نغمه ی ظلم را بنا کرده دید آن خنجری که سر را از ، پیکر شاه دین جدا کرده دید شخصی که با صدای رسا نعره می زد نبرد مغلوب ست دید در قتلگاه بر سر آن پیرهن کهنه ی تو آشوب است دید انگشتر عقیق یمن در نمی آید و درخشان است دید یک جفت چکمه در دست یک حرامی مست دیوانه ست هر کسی از تن غریب حسین یادگاری کمی به غارت برد آی ...مردم به روی آن تل بود که عقیله هزار مرتبه مرد ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد مثل زهرا شده و دست روی سر دارد دختر فاطمه و حیدر کرار است این عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد گریه گریه همه ی بستر او تر شده است مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد بدنش را طرف سایه نیارید فقط سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد به روی سینه ی او پیرهن خونین اش زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید «این هلال سر نی آمده دختر دارد» دختران علی و فاطمه در بازارند صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟ در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..” به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها ** " گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا " ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
به مدینه خبرِ سوختنش را نبَرید آه در سایه بیایید تنش را نبرید پیشِ او نامِ حسین و حسنش را نبرید از روی سینه‌یِ او پیرهنش را نبرید بگذارید که راحت بدهد جان زینب هرچه کردند نسوزد دَمِ آخر که نشد یا کمی کم بشود گریه‌یِ خواهر که نشد یا به عباس نگوید غمِ معجر که نشد یا نخواند نَفَسی روضه‌یِ حنجر که نشد چه پریشان شده امروز ، پریشان زینب بی نَفس مانده و بالایِ سرش نیست کسی رو به قبله شده و دور و برش نیست کسی تا بگیرند زیرِ بال و پَرش نیست کسی یا بگیرند خبر از جگرش نیست کسی زیرِ لب داشت حسینیم سَنَ قوربان زینب یادش اُفتاد خودش دید پرش را بُردند دیر آمد سرِ گودال سرش را بُردند با سرِ نیزه‌یِ سرخی پسرش را بُردند زودتر از زن و بچه خبرش را بُردند میدَودَ در وسطِ خیمه‌ی سوزان زینب یک طرف داشت سنان باز سنان را میزد یک طرف حرمله هم پیر و جوان را میزد همه‌ی قافله را  دخترکان را میزد جای شلاق به تن چوبِ کمان را میزد تک و تنها شده با جمعِ یتیمان زینب چه کند ، مادری از طفل نشان میخواهد کودکِ بی رَمَقی تکه‌یِ نان میخواهد دختری آمده از عمه توان میخواهد  راه رفتن به رویِ آبله جان میخواهد میرود تا برسد گوشه‌ی ویران زینب... ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
خون دلی که خورده ای آغاز راه بود پرواز آسمانی ات از دودِ آه بود خورشید خردسالی ات اندوه ابر داشت وقتی ز داغ مادر تو تیره ماه بود می دید موج مدّ نگاهت که همچو ماه دریای ناله های علی رو به چاه بود از روزهای زخم که بر مجتبی گذشت خون لخته های طشت فقط عذرخواه بود مثل تو شوق نیزه و شمشیر بوسه خواست وقتی دلت به گوشه ای از قتلگاه بود می سوختی که در تب حمله به یوسفت کاری اگر ز دست تو آمد نگاه بود رو کرده ای به سمت مدینه که ای رسول این پاره تن، حسین تو روحی فداه بود اندوه های قلب تو از سرمه رنگ داشت از زخم صبح آینه ات شام زنگ داشت خون بود لخته لخته به چشم تو می نشست لختی اگر وداع برادر درنگ داشت از روی تل برای پیمبر سخن بگو این گیسوان کیست که قاتل به چنگ داشت؟ دیدی که از دلت عطش بوسه می چکید از آن گلو که از شفق و لاله رنگ داشت خطبه شکن شده است کسی که به نیزه ها آیات وحی بر لبش آغوش تنگ داشت سر را بزن به چوبه ی محمل که روی نی پیشانیِ برادرت، اندوه سنگ داشت تو صبح شبنمی که به خورشید رو کنی حاشا که شام، با خبر از تار مو کنی طوفانی و حماسه، اگر سر بر آوری آتشفشان دردی، اگر سر فرو کنی عطر حسین در همه جا می پراکنی همچون نسیم تا سفر کو به کو کنی پنهان شده است گل، پس خاشاک قتلگاه باید که خاک را به تمنّاش، بو کنی گاه وداع آمده با پاره های دل یک بوسه وقت مانده که نذر گلو کنی با سر برای چوبه ی محمل سخن بگو سخت است از کجاوه به نی گفتگو کنی پرده مزن کنار ز محمل، که باز هم آئینه را به آینه ای روبرو کنی سبز است باغ آینه از باغبانی ات گل کرده شوق عاطفه از مهربانی ات از بس که خار خاطره بر پای تو نشست چشم کسی ندیده گل شادمانی ات حتی در آن نماز شبی که نشسته بود پیدا نشد تشهّدی از ناتوانی ات آنجا که روز کوفه ز رزم تو شام بود شوق حماسه می چکد از خطبه خوانی ات اما شکست خطبه ی پولادی تو را بر نیزه آیه های گل ناگهانی ات با آن سری که در طَبق آمد شبی بگو لبریز بوسه باد لب خیزرانی ات عمر سه ساله صبر دل از لاله می گرفت آتش نمی زنیم به داغ نهانی ات ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند عاقبت داغ تو را بر دل من بگذارند ساربان می شوم و می برمت سوی حرم من خودم نوكر تو هستم اگر بگذارند انس طفلانه ی ما گم شده در موی سپید بغلم كن كه مرا خاطره ها بسیارند بادها هم ز من سوخته ره كج كردند ابرها نیز به یك جای دگر می بارند تو سواری و لبم تا به گلویت نرسد بوسه را گر چه از این فاصله هم می كارند ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است پایین نامه همه امضاى زینب است می میرم و دم تو مرا زنده می كند قارى من صدات مسیحاى زینب است از سربلندى تو سرافراز می شوم بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است جاى مرا گرفته اى و پس نمی دهى جاى تو نیست بر سر نى، جاى زینب است امروز که مشاهده کردى مرا زدند عین همین مشاهده، فرداى زینب است در طول زندگانى پنجاه ساله ام این اولین نماز فراداى زینب است این جلوه هاى مختلف روى نیزه ات از"ما رایت الا جمیلا"ى زینب است طورى قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدم هاى زینب است دارند سمت من صدقه پرت می کنند خرماى نخل ها جلوى پاى زینب است هر چه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت! آخر حسین گرم تماشاى زینب است ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
آب از تو می خواند که از تو آبرو گیرد از آبرویت آب هم باید وضو گیرد مجذوب حقی عارف از بهر سفر تا عرش  فرقی ندارد ذکر "زینب" یا که "هو" گیرد حرف دلم را تند می گویم اگر بانو ترسم که بغضم آید و راه گلو گیرد بر سفره ی لطفت گدا را مینشانی تا قدری نمک گیرت شود با سفره خو گیرد قدری نمک گیرم نما از سفره ی عشقت تا که تمام جان من از عشق بو گیرد ای کاش اشک بر مصیبتهات یک روزی سو سوی چشمان مرا از چارسو گیرد شیون کنید ای سنگ ها شاید که نگذارید در پیش چشم دخترش سر را ز مو گیرد چشمم سپید از اشک شد یک آشنا هم نیست عباس کو چشم مرا از شستشو گیرد؟  در قتلگاهش هم به فکر قاتل خویش است اصلا بعید است این حسین از شمر رو گیرد مهدی آل مصطفی یکروز می آید تا انتقام خون ما را از عدو گیرد 🔸شاعر: ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
حسین خواهر تو بر غمت دچار شده دلم هوای تو کرده که بی قرار شده تمام موی سرم ، پینه های دستانم خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم همیشه قاتل عاشق غم نگار شده در احتضار کنار تمامتان بودم برس به داد دلم وقت احتضار شده اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من برای روضه ی تو سفره دار شده ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا دوباره دور و بر من پر از غبار شده به روی چادر من جای پای قاتل توست لگد به روی لگد بر تنم نثار شده دم غروب به آتش گرفته ای گفتم بدو عزیز دلم موقع فرار شده میان آن همه نامحرمان خودت دیدی چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده سر تورا سر بازار بس که رقصاندند گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده زنان کوفه همه سنگ باز قهارند چقدر راس تو با سنگها شکار شده رباب موی سرش کند و داد زد زینب ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده میان بزم شراب آمدم به دنبالت یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست از آن به بعد سکینه گلایه دار شده ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
تازه آتش به رقص آمده و  تن صحرا تب جنون دارد چوب مَحمل نمیکند گریه اشکِ شوقی به رنگِ خون دارد تازه اینجا شروع زیباییست چه کسی گفته آخر سفراست؟ زینبانه کمی تأمل کن ازهمیشه حسین زنده تر است خواهرانه برادری کردی پشت هم داغ دیده ای بانو شک ندارم هزار مرتبه هم به شهادت رسیده ای بانو درکتاب تو خون مقدمه شد وقت ایثاروجان فشانی توست فرق دارد نبرد تو؛ حالا چشمِ عالَم به خطبه خوانی توست خطبه یعنی در اوجِ غم ها هم چشمه سارِ کرامت و فضلی خطبه یعنی میانِ جنگ و نبرد پایَش افتَد خودَت ابالفضلی خطبه یعنی همان زمانی که اقتدارِ تو زینبی تر شد آن زمان که صدایِ مادری ات قدکشید و صدای حیدر شد آسمان ها فدای چشمانت از نگاه تو نور می خواهم دوست دارم غلامتان باشم شور دارم شعور می خواهم تا همیشه بدونِ پاییزی تا همیشه فقط بهاری تو قبل از این ها که بوده ای بانو بعدازاین هم ادامه داری تو... ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
پس ازتوآب اگرخوردم ازاین چشمان ترخوردم گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود دراین یکسال واندی لقمه نانی هم اگر خوردم چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من فقط زانو بغل کردم , فقط خون جگر خوردم منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند منی که شش برادر داشتم, حالانظرخوردم به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم شب شام غریبانت از این خیمه‌ به آن خیمه برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم دليل تازيانه خوردن ما گريه ما بود ز طفلان بيشتر گريان شدم پس بيشتر خوردم من پرده نشين را محمل بى پرده اى دادند به هر جا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم تو و پيراهن پاره , من و اين چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى, من از صدها نفر خوردم ببين اين روزها پيراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
ای كه روی دوش منه تا به قیامت علمت دست خدا پشت سرِ مدافعان حرمت روبه روی گنبد تو همیشه تعظیم می كنم برا دفاع از حرمت جونمو تقدیم می كنم روزای من با حسرت زیارت تو شب میشه شهادتینم آخرش لبیك یا زینب میشه چیكار كنم كه خاك غم نشینه رو مرقد تو باد مخالف نزنه به پرچم گنبد تو رو خون این همه رفیق مگه میشه پا بزاریم مگه میتونیم حرمو یه لحظه تنها بزاریم اون كه با سنگ تفرقه نورِ چراغ و می زنه پاش برسه با تبرش ریشه ی باغ و می زنه دلم می خواد هر جا میرم عشق تورو جار بزنم تو دهنِ دشمنا با دست علمدار بزنم اونا كه هر دفه میام بهم میگن دیگه نرو یه روز رو سنگ قبرمن می نویسن اسم تورو ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af