eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
گمان کن که با کعبه همسایه ای پی حفظ چندین هزار آیه ای و حتی اگر غرق سرمایه ای بدان بی علی پست و بی مایه ای خود کعبه هم می رود صبح و شام به دیدار حیدر علیه السلام علی نزد حق است و حق با علیست مسیر الی الله تنها علیست مپرس از چه ذکر لب ما علیست عبادت همین گفتن یا علیست اگر که خدا خواندن او بد است بشر خواندنش کفر صد در صد است همیشه خدا بود هم صحبتش به محراب خم شد فقط قامتش خدا نیز در پاسخ طاعتش به او دختری داد شد زینتش ندیده فلک اینچنین دختری که بر خلق عالم کند سروری از افلاک تا خاک پرواز کرد برای برادر کمی ناز کرد در آغوش او چشم را باز کرد سپس پرده برداری از راز کرد چنین گفت چشمش به ماه منیر امیری حسینٌ و نعم الامیر نگاهش دوای تب پنج تن حضورش چراغ شب پنج تن چه بنویسم از کوکب پنج تن شده قبله ام زینب پنج تن به طغیان کشانده جنون مرا به پایش بریزید خون مرا چه خوب است امشب خدا خواستن طلا نه دل مبتلا خواستن هر آنچه که خوب است را خواستن خلاصه فقط کربلا خواستن تمام سحر ذکر یا رب بگو همه حاجتت را به زینب بگو چنان مادرش عالمه زینب است به بیت علی قائمه زینب است به غم های او خاتمه زینب است پس از فاطمه، فاطمه زینب است زمان دعا نوحه دم داده ام خدا را به زینب قسم داده ام چو با او کسی همنشین می شود یکی از بزرگان دین می شود یکی مثل ام البنین می شود که روزی قمر آفرین می شود به ام البنین مرحمت کرده است ابالفضل را تربیت کرده است اباالفضل حالا هوادار اوست اباالفضل ماه شب تار اوست ابالفضل امروز علمدار اوست و کار دفاع از حرم کار اوست خوشا آنکه او انتخابش کند فدایی زینب خطابش کند
دوبیتی ای کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یک شب حرم رقیه جان باشیم و... یک شب حرم حضرت زینب باشیم
دوبیتی دل آمده در كرب و بلا رو بزند در گوشه ى خيمه گاه هوهو بزند فرمان حسين است به سردارانش زينب آمد، سپاه زانو بزند
حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را چرا که بوده ظهور دوباره‌اش زینب لباس عزت شیعه قیام کرب و بلاست که بوده‌است تمام قواره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده‌اند اهل‌ستم به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هر آینه باشد سواره‌اش زینب به خطبه‌اش زده آتش به کاخ کوفه‌ و شام سلاح ‌اوست دم پرشراره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب حسین کشتی دریای درد و داغ که شد دوباره با دل خون شد کناره‌اش زینب درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌است چاره‌اش زینب چرا که در همه‌ی عمر غوطه‌ور در خون نکرده بوده دمی هم نظاره‌اش زینب
عالم جان در تحیّر از مقام زینب است جان عالم در تعشّق مست جام زینب است زیب جدّ و زین امّ و زینت اب بود، عجب ! این جمال و جلوه از حسن تمام زینب است خط سرخی که شهادت زد رقم در کربلا هم ثبوتش هم ثباتش با پیام زینب است گر درخت دین ز خون بالنده گشت و سرخ رنگ سبزی آن نیز مدیون مدام زینب است آن حماسه کز حسین بن علی آمد پدید حیّ وی احیای وی عین مرام زینب است وقعه ی بی مثل عاشورا که هیچش نی مثال تیغ براّنش به هر جا ،از نیام زینب است نای او از نینوا چون نی نواها داد سر نینوا زنده ز نای چون حُسام زینب است زن مگو این قهرمان بانوی دشت عشق را کربلا قائم اگر شد از قوام زینب است درس صبر و استقامت داد بر زین العباد گرچه آن حضرت به رتبت خود امام زینب است حرمت او فرض اولی بود بر هر خاص و عام عرشی و فرشی به قید احترام زینب است راه او راه حسین و راح روح وی حسین بی حسینش بس حلالی که حرام زینب است ! نه حسین تکرار می گردد نه زینب خلقتش ما خلق عبد حسین است و غلام زینب است برتر از شمشیر زن بود این عقیله شیر زن تالی نهج علی مغز کلام زینب است کوفه را در هم‌شکست همچو قیامت قامتش کوفیان را آن قیامت از قیام زینب است انهدام‌پایه ی کاخ ستم در شام شوم دشمن همچون دوست می داند ز شام زینب است همچو دریا موج خیز و همچو کوهی در سکوت آن صلات فکرتش بود این صیام زینب است آن چه از فرط غم و حسرت به تقدیر زمان یک نفس شیرین نشد در عمر، کام زینب است آن که در هر گام و هر هنگام‌، همگام حسین استوار و ثابت و نستوه گام زینب است آن مه گردون که بر بالین شب راحت نخفت کربلا تا شام چشم لاینام زینب است شد رقیه کاروان عشق را بانک جرس همره و هم ناله و در التزام زینب است کودکی که مایه ی رسوایی ظُلّام شد دختری که حشمتش چون احتشام زینب است زینب این سان بلبل دستان سرایی پرورید نغمه پردازی که شب بیدارِ شام زینب است مرگ او خود فصل دیگر از پیامش بود و بس بر لبش نام حسین حُسن ختام زینب است تا خدا در ملکت هستی خدایی می کند هم پیامش جاودان هم زنده نام زینب است این چکامه کز (حسن) باشد به سان برگ سبز قطره ای قطمیر از بحر مقام زینب است
دوبیتی این ماه که با زینت و زین آمده است با جلوه ی نور نیرین آمده است با گریه ی اول ولادت، زینب می گفت شریکة الحسین آمده است ▪️ آن شب که گُل علی، تبسّم می کرد چون بلبل شوریده ترّنم می کرد آیینه ی ایثار و فداکاری را در چشم حسین خود تجسّم می کرد
السلام ای دختر سلطان دین السلام ای زینت عرش برین السلام ای تالی خیرالنسا السلام ای جلوه ی اهل کسا السلام ای دختر حبل المتین وارث حلم امیرالمؤمنین السلام ای بانوی مردآفرین گفته بر صبرت خدایت آفرین رخصتی ده تا بگویم شرح تو فرصتی ده تا بگویم مدح تو مدح تو فوق بیان و درک ماست مدح تو کار خدای ماسواست ای امیر المؤمنین حیران تو حضرت روح الامین دربان تو انبیا و اولیا پابست تو گریه ی ماه محرم دست تو عالم و آدم گدای خوان تو ما همه شرمنده ی احسان تو ای سراپا عصمت و عز و وقار حضرت صدیقه را آئینه دار ای فدای ذکر یارب یاربت ای ملائک عاشق اشک شبت از تو خواهش می کند خون خدا در نماز شب کنی او را دعا ذوالفقار حیدری در کام تو کوفه با تیغ سخن شد رام تو تو حسین بن علی را یاوری کشتی نوح خدا را لنگری ای که نامت ذکر هر روز و شب است ای خدا فرموده نامت زینب است ای فدای نام تو عالم همه تو حسینی یا حسن یا فاطمه بعد زهرا بر زنان سرور تویی بر حسین بن علی مادر تویی بعد زهرا دیده ای رنج و محن گریه کردی بهر مادر چون حسن بعد زهرا دیده ای شق القمر بسته ای با معجرت فرق پدر بعد زهرا دیده ای داغ پدر بعد زهرا دیده ای لخت جگر بعد مادر دیده ای رنج و بلا با برادر بوده ای کرب و بلا پیکر صد چاک اکبر دیده ای ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای دیده ای خون خدا مضطر شده دیده ای سبط نبی بی سر شده آمدی از خیمه ها با چشم زار زینبا کردی عبور از نیزه زار آمدی در قتلگه با اشک و آه دیده ای تو پیکر صد چاک شاه با دلی آرام و قلبی استوار دست بردی بر تن خونین یار لب گشودی کای خدایا کن قبول این قلیل قربانی از آل رسول
. ایام ...تو کیستی؟ که عقل مجنون توست عشق به تو عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشه ی آل کسا به درک تو عقلِ رسا، نارسا... چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو... تو بوده‌ای سنگ صبور همه تو برده‌ای فیض حضور همه... دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو... روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب خاک رهت به عرش پهلو زده پیش قدِ تو سرو زانو زده... مدرسه ی تو دامن فاطمه معلّمی ندیده و عالمه صدای تو دل از علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد فاطمه فخر مصطفی بر همه از تو ولی، فخرکنان فاطمه... نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات ندیده همسایه ی تو سایه‌ات عمه ی ساداتی و زینِ اَبی عقیله ی هاشمیان زینبی لبت «یکی گوی» دو تا نگفته هرچه شنیده جز خدا نگفته ولادتت ولادت گریه بود گریه ی تو شهادت گریه بود ای تو، به هر غمی امید حسین کشته ی عشقی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینه ی نجاتی... نام شما هر دو به دنبال هم آینه ی همید و تمثال هم معنی اگر ز خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست... .
. تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها ************ السلام ای دخترِ والا مقامِ فاطمه زینب ای آیینه دارِ صبح و شامِ فاطمه جلوه کرده در وجودِ تو تمامِ فاطمه آمدی دنیا و دنیا شد به کامِ فاطمه گرچه ای بانو تو سر تا پا شبیهِ مادری در زمین و آسمان زینت برای حیدری جمعِ زهرا و علی ، بالاتر از باور تویی وارثِ حجب و حیا و عصمتِ مادر تویی کوهِ صبری که بُوَد از کوه محکم تر تویی زینتِ حق حیدر است و زینتِ حیدر تویی نامِ زیبای تو را خالق معین کرده است با تو یا زینب ، ولایت را مزیّن کرده است کیستی بانو؟ تویی جمعِ صفاتِ پنج تن در شجاعت چون حسین و در کرامت چون حسن دیده ی تاریخ مثل تو ندیده شیر زن کفر می لرزد به خود هر گاه می گویی سخن هر زمان مثلِ علی تفسیر قرآن می کنی با کلامت نامسلمان را مسلمان می کنی دفترِ عمرِ تو غرقِ عشق باشد خط به خط هر زمان حرفِ فداکاری است می آیی وسط بارها و بارها در وصفِ تو گفتم غلط چون که اوصافِ تو را معصوم می فهمد فقط انبیا و اولیا را برده صبرت زیرِ دین ما کجا و مدح تو! مدحِ تو باشد با حسین ثبت گشته مدحِ تو در متنِ دیوانِ حسین آمدی دنیا که باشی روح و ریحانِ حسین روز اول تا رسیدی روی دامانِ حسین رازِ لبخندِ تو را فهمید چشمانِ حسین بینِ آغوشِ حسینت چشم هایت باز شد از همان دم عاشقی بینِ شما آغاز شد با نگاهت قول دادی تا که باشی یاورش عهد بستی با حسینت تا شوی پیغمبرش نذر کردی تا شوی پروانه ای دورِ سرش هم که بعد از فاطمه باید تو باشی مادرش کربلایی شد دلم با اشک می گیرم وضو یادم آمد از وداع و بوسه ی زیر گلو یادم آمد جای مادر بوسه بر حنجر زدی یا که در گودال بر او مادرانه سر زدی ناله ها با دیدن آن لاله ی پرپر زدی رو به یثرب حرف هایی را به‌ پیغمبر زدی یا رسول الله، یا جَدّا ، حسینت را ببین زینتِ دوش تو افتاده رها روی زمین ********************** .
السلام علیڪ یا زینب کبری به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی و هست زینت نامِ علے فــضائل تو بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو امام هم به تو گفته است التماسِ دعا چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو ********************
. فاطمه ترین سلام چشمه ي بقا ، سلام فخر اوليا سلام نجمة السما ، سلام مرد كربلا سلام فاطمه ترين ، مليكه عرش برين دست خدادرآستين،سلام اُخت ُ الشهدا سلام بي بيِ گلم ، بهانه ی توسلم مهرتودرآب وگلم سجده به خاك تو روا بنام نامي ولي ، به ذوالفقارسيقلي قسم به حضرت علي تويي قدرتويي قضا كفيله اي كامله اي ، وجيهه اي فاضله اي تودرد راحوصله اي به غصه داده اي شفا سيدة الـعقائلي ، رفيعة المـنازلي مُحلِل المسائلي ، دقيق مثل مرتضي شجاع وبي واهمه‌اي تو عرش را قائمه‌اي ادامه ی فاطمه اي ، شفيعه روز جزا رَضيعة ُ الولايتي ، مليكه ی قيامتي چوكوه پرصلابتي وصف تو كار انبيا بليغه ای،فصيحه ای، عليمه ای، فهيمه ای حكيمه ای ،كريمه ای ، اَجَلّ ِ نعمت خدا وقار در كمال تو ، جلال در جمال تو شكوه بي زوال تو ، نميرسي به انتها نائبةُ الامامي و ، واجب الاحترامي و تيغه ي در نيامي و ، صِـدرنشين انّما وَليدَة الفِـصاحتي ، اصیل و با درایتی چه ساحتي مساحتي ، شبيه ام النجبا شريكة الشَهيدي و...درعشق روسفيدي و... جميل ، هرچه ديدي و ... و البلا ُٕ لِلوَلا چه كوثري چه دختري چه خواهري چه ياوري چه مادر ِ برادري ، تويي عزيز مجتبي توفاتح الفتوحي و پير و مرادنوحي و برتن خسته روحي و عصاره آل عبا به فاطمه سليله اي ، سَيدةُ الجَليله اي تومريم قبيله اي ، دراوج عفت وحيا به سينه رمزورازي و... غرورجانمازي و... فراز در فرازي و... شأن نزول هل اتي معني خيرالعملي ، فاطمه در تو منجلي عابده ي آل علي ، تويي تو قبله ی دعا تومنحصر به فردي و اميردرنبري و ... تو مرد مرد مردي و شكوه قدرت خدا اسوه شده زندگي ات عبادت و بندگي ات شيوه رزمندگي ات ، مشق شب فرشته ها محورعالميني و ... فروغ مشرقيني و... توبعثة الحسيني و... بطلة ارض كربلا غصه وغم مجانبت مرثيه قوت غالبت سلام برمصائبت سلام دائم البكا ... ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. به دل توسل و بر لب ترانه ها دارم به سینه باغِ بهار از جوانه ها دارم نه قصه های بدیعِ تخیلی، در ذهن نه شعر و شور و غزل از فسانه ها دارم به واژه گفتم اگر مدحِ بیکران داری بیار که سخن از بیکرانه ها دارم چگونه شرح بگویم، "اَشَدُّ حُبَّاً" را نَمی ز ترجمه اَش، از نشانه ها دارم سخن ز عاشق و معشوقِ وادیِ ازل است یقینِ مطلقم و نِی گمانه ها دارم بر آن شدم که بگویم، خدائیِ رب را تَرَنُّمی کنم، عشقِ حسین و زینب را به صحنِ صبحِ اَلَست، عاشقی مهیا شد خدای عَزَّوَجَل، طالبِ تمنا شد هر آنچه بود ز خلقت، به صحنِ عشق آمد هر آنکه آمد، از آن عاشقی مبرّا شد به انبیاء که نوبت رسید، یک جرعه... ز شهدِ جامِ بلا، هر یکی پذیرا شد ز اولیاء گذشت و رسید ختمِ رسل هزار جرعه، مِیِ عشق را تقاضا شد محمد و علی و فاطمه، حسن وَ حسین نگاهشان بسوی شاهکار زهرا شد حسین، گرچه به "قالوا بلا" سرآمد بود عقیله ی حرمش، ذوبِ عشق سرمد بود بنازم آن دلِ خون را، که شد شریک حسین فدای آن دلِ دریا، که شد شریک حسین منادیِ ازل، آوای ختمِ مَستی داد به آن سلاله ی طاها، که شد شریک حسین هر آنچه از غم و درد و بلا به او دادند بجان خرید همانجا، که شد شریک حسین نماند عاشق و مستی میانِ میخانه به غیرِ زینب کبرا، که شد شریک حسین چقدر چشمِ خدا بینَش، آنهمه غم را قلیل دیده و زیبا، که شد شریک حسین هر آنچه ریخت ز جامِ حسین، او نوشید هر آنچه ماند قیام حسین، او کوشید دَمی که رفت ز کف، راهِ چاره در گودال دو دست، زیرِ تنِ پاره پاره در گودال شروع کرد از آنجا جهادِ تبیین را نکرد با بدنش، استخاره در گودال میانِ عربده های اَراذل و اوباش بسوی قبرِ نبی کرد اشاره در گودال که بی عبا و عمامه، حسینِ تو افتاد ز صدرِ زین به زمین، چون ستاره در گودال کشیده شد، ز سرِ اهلبیتِ تو چادر و ماند اهلِ حرم، در نظاره در گودال سری به نیزه، تنی زیرِ نعلِ دَه مرکب رگِ بریده ی حلق است و بوسه زینب از این به بعد شروع شد حکایت زینب که خونِ حق زده امضا، ولایت زینب هر آنچه بود هدایت، به یکطرف اما حقیقتی است به نورِ هدایت زینب پس از حسین، همه دینِ حق زمین می‌خورد اگر نبود، حضورِ درایت زینب قیامِ سیدِ سجاد هم محوّل بود به ریشه های قیامِ ولایت زینب زمینه سازِ قیامِ امامِ منتقم است به اضطرار و دعا و عنایت زینب به خیمه آتش و بر نیزه رفت قرآنت ببین چه میکند این قوم، با اسیرانت ز کعبِ نِی گله ای نیست، چشمها تیز است ز چشمِ حرمله هیهات، بی حیا هیز است خدا گواه، که پیشِ دروغِ اِبنِ زیاد دروغِ شمرِ ستمگر، قلیل و ناچیز است ز جای ضربه ی این تازیانه ها غم نیست ز ناسزای سنان، خون ز دیده لبریز است سرِ بریده ی سقا که غیرتُ الله است ز شرمِ معجرِ پاره، به نیزه آویز است به پیشِ چشمِ سه ساله، میانِ تشتِ طلا ز خیزران لب و دندانِ ماه، خونریز است بگو که منتقم آید، رقیه دق کرده ز کار عقده گشاید، رقیه دق کرده ✍ ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab