eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. عج ای گل گلزار شه عالمین ای به حسین بن علی نور عین ای هدف خلقت کون و مکان مالک ملک دل و صاحب زمان منجی انسانیت و بندگی عشق به تو مایه ی سرزندگی رشته جانهاست به دستان تو عرش خدا گوشه ی دامان تو نفحه ی صورت به فرمان تو هر دل دلداده به قربان تو عطر جنان در طلب بوی تو باغ جنان در هوس روی تو حسن خداوندی و پور حسن جلوه ی حق، آینه ی ذوالمنن با دل بیگانه توئی آشنا با همه ای لیک تو نا آشنا روح خدا در تو تجلا گرفت وجه خدا در تو تماشا گرفت عشق به تو عاشق و وابسته است دل به تو دلداده و دلبسته است گوهر یکدانه ی زهرا توئی دلبر دردانه ی طاها توئی ای به سماوات فروزان قمر تاج سر حضرت خیر البشر کی کنی از کوچه ی دلها عبور کعبه بود چشم به راه ظهور منتظران همه در انتظار ازغم هجران تو در احتضار کی به فراقت تو دهی خاتمه العجل ای منتقم فاطمه ذکر لب فاطمه نامت بود چشم قیامت به قیامت بود ندبه هر جمعه صدایت کند مسجد و محراب دعایت کند صبر ز کف رفته ز هجران تو خون چکد از دیده ی یاران تو ای ثمر نخله ی طوبا، بیا گل پسر حضرت زهرا، بیا خونجگر از غربت مذهب، بیا زنده کن مکتب زینب، بیا گریه کن شاه شهیدان، بیا ناله کن کشته ی عطشان، بیا آه، بیا ای به فدای غمت کرببلا منتظر مقدمت ✍ .
. ماه وخورشید که مانند تونورانی نیست هرفروغی که چو انوار تو یزدانی نیست جزهمانی که درآئینه ی عشقت محواست هیچ کس باخبرازعالم حیرانی نیست مُلک عالم به امیری تو می نازد وبس غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست همه آفاق پر ازشعشعه ی مهر شماست گوهر مهرتو درتاج سلیمانی نیست عشق مجنون تو گردید و بیابانی شد در رهت خوشتر ازاین بی سرو سامانی نیست خواب دیدم که تو می آیی واین روًیا را هیچ تعبیر به جز آن چه تو می دانی نیست وارث عدل وامان، جان علی زود بیا! جمع مارا به خدا غیرپریشانی نیست جمعه ای را که اثراز تو ندارد سرداست دم بی یاد شما، لحظه ی روحانی نیست همگی ندبه کنان ذکر فرج می خوانند شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست تا که با یاد تو آقا نفسی تازه کنم مهدی آباد دلم روی به ویرانی نیست هرچه گفتم به عنایات تو،عرض ادب است هدف شعر«وفایی» که غزل خوانی نیست ✍ .
. با نـام و نشـان قهرمانـی برگشت محبـوب وطن شد آسمانـی برگشت در خواب خوش همیشه بودیم که او با نـام «شهیـد مرزبانـی» برگشت .
در آغاز امامت حضرت مهدی ( عج ) ---------- ماه ربیع است و تو ماهِ جهان گشته ای مطلع انوار دل مِهرِ عیان گشته ای روز نُهُم از ربیع آینه ات شد وسیع حجّت ثانی عَشَر جان جهان گشته ای باغِ امامت ز تو باز گل افشان شده باغِ دلآرای ما عطر فشان گشته ای ماهْ رخ ماهِ تو ، مِهرْ به همراه تو ماه تو و ، مهر تو ، نورْ نشان گشته ای روز امامت تو را شد نُهُم ماه عشق حضرت صاحب زمان جان زمان گشته ای چشم جهان روز و شب بر تو نظر داشته پیر جهاندیده را عینِ جوان گشته ای در نظر آسمان یوسف زهرا نشان آینه از هر کران تا به کران گشته ای پیش دو چشم زمان روز و شب ای نور حق از همه پیداتری گرچه نهان گشته ای «یاسر» ازین رهگذر سوی تو آید مدام زآن که تو بر جسم وی روح و روان گشته ای ** محمود تاری «یاسر»
نُهُم رَبیعُ الْاَوَّل آغازین روز امامت حُجَّتِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدی( عج ) ----------- ای دلم غرقِ به خون از غم هجران شما همه ی عمر منم بی سر و سامان شما دیده وا کرده ام ای دوست به سمت خورشید تا بتابد به دلم چهره ی تابان شما می شود کلبه ی خود را تو نشانم بدهی که رسد دستِ منِ خسته به دامان شما این که آورده ام اینجا شب ظلمانی دل تیره گی را ببرد طلعت رخشان شما من حریف دل خود نیستم ای آقا جان کمکم کن که شوم گوش بفرمان شما شمع سوزان شده ام ای گل زهرا بی تو می زند شعله به جان چهره ی پنهان شما ای که بر شانه تان شال امامت افتاد چشم من بسته شد امروز به احسان شما روز آغاز امامت که شما مولایید این منم بنده ی دلخسته و گریان شما از همین لحظه مرا هم به غلامی بپذیر می دَوَد از پی تان سائل نالان شما غیراشک ازغمتان «یاسر» مسکین که نداشت شده این اشک روان گوهر غلتان شما ** محمود تاری «یاسر»
. در مدح امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(علیه السلام)... هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟ هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟ علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد بگو با پیروان شَر، بگو با آن سه تَن پَرور که تنها شیرِ حق حيدر، به هر کشور علم دارد نباشد کَس مثال او، مثال آن کمان اَبرو بِمیرد دشمن تَرسو، که او تیغِ دو دَم دارد مَطاف كعبه را بِنْگر، به چشمِ مرتضی بِنْگر بِگَرد و هر کجا بِنْگر، که دورش گَشتَنَم دارد قياسش با بَدان هرگز، ندارد ترسِ جان هرگز.. زيادی بُرده نان؟، هرگز..، که او میلِ به کم دارد بگو با آن دو شیطانی، لَنا بی نون شود فانی اگَر دارید یک جانی، علی اعجاز دَم دارد اگر بُرهان نَشد سلمان، ابولؤلو که شُد بُرهان بِفهمید ای عُمرداران، علی یارِ عجم دارد علی گَر حاکم ما شد، به شیعه شاه و مولا شد به اَمر حق مهیا شد، که او حُکمِ حَكَم دارد شبِ معراج دید اَحمد، به چشم خود شَهِ سَرمد در آن خلوتگَه ایزَد، علی حق قِدَم دارد نُبوت بی علی ناقص، ولایت بر همه شاخص به دلهایی که شد مُخلص، ولایت از عدم دارد قسم بر حضرت طاها، به زهرا و بَنی الزهرا فقط حیدر بُوَد مولا، كه اثباتش قسم دارد نجف رؤیای هر شیعه، گُذارد پاش سر شیعه کُند با دل سفر شیعه، که شوق آن حرم دارد خوشا بر حال آن سائل، که شد بر رحمتش شامل که در این بَحرِ بی ساحل، فقط با او صَنم دارد علی مولای بَخشنده، علی از غُصه آکنده علی روزی دِهِ بنده، علی خیلی کرم دارد بدان گردیده پابستش، زِ جام کوثری مستش اگر که "ملتمس" دستش، در اين وادی قلم دارد .
اشعار حسینی و آموزش مداحی
#پیوند_آسمانی #ازدواج_رسول_الله . برای حضرت خدیجه سلام الله علیها از این معامله آری خودش خبر دارد
. همان دینی که شد مدیونت از شعب ابیطالب بر عالم کرده تکریم تو را مهر آفرین واجب شدی زینت فزای خانه ی طاها و آوردی گلی یکتا و در شان علی ابن ابیطالب خدا را دیده ای در چشمهایش بی گمان بانو که قلبت شد به عشق «رحمة للعالمین» راغب کم آورده است حاتم از شکوه بذل و بخشش هات و در تحریر اجر نیکی ات در مانده شد کاتب شدی سنگ صبور خاتم و نگذاشتی یک آن شود غم بر وجودش در هیاهوی زمان غالب اگرچه وصف تو سخت است ام المومنین شاید محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب .
. اسعدالله ایامکم جلوه ای از کرمش سوره ی الرحمن است صحبت از فضل علی در همه ی قرآن است نام او "فصل خطاب" است یقینأ وقتی بین احمد و خدا تا سخن از ایمان است "ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر" می خواند هر کسی با خبر از قدرت حیدر جان است کوچه ی بندگی اش بس که صداقت دیده کوچه ی حسرتیِ رد شدن شیطان است گفت در سختی خیبر به همه پیغمبر که فقط شخص علی فاتح این میدان است همه رفتند و اُحد ماند و نبی و علی اش و علی هست که تا جان به سر پیمان است شب معراج خدا خواست ببیند احمد شرح اوصاف علی قله ی بی پایان است عطر"اکملتُ لَکُم" در همه قرآن پیچید حرف این آیه چنان صبح پر از برهان است می برد نام علی دل ز خدا هم بی شک "صَدَقَ اللهُ علی" این نظر یزدان است اصل کفر است نمازی که علی نیست در آن مثل یک خانه که از پایه و بن ویران است دشمنش روز قیامت به خدا گریان و دوستش روز قیامت به خدا خندان است جز علی دوستی ام هر عملی داشته ام مثل بیدی ست که از باد قضا لرزان است علیه_السلام ✍ .
. مدح علیه السلام ولایی حیدر اگر نبود کسی اهلِ دین نبود حِصنِ حَصین نبود کتابِ مبین نبود بی شک دلیلِ خلقتِ افلاک حیدر است حـیدر اگر نبود زمان و زمین نبود عینُ الیقین علی‌ست یقین دارم ای خدا حیدر اگر نبود دلی راستین نبود روزی هزار مرتبه شکـرِ خدا کنید حیدر اگر نبود کسی اهلِ دین نبود حیدر تمامِ دینِ خدا وحیِ مُنـْزَل است هر کس نشد مُریدِ علی وِل‌معطّل است ای شاهِ مُلک لو کَشَف و مـردِ مردها ای ذوالفـقارِ یاریِ دیـن در نبردها اسمت دوایِ دردم و یادِ شما شِفاست نادِ علی‌ست نسخه‌یِ درمانِ دردها مثلِ خداست مملکتت در حریمِ تو سلطان یکی ست با همه‌یِ دوره‌گردها این حرفِ مصطفاست تو یکتایِ اُمّتی ای منحصر به فرد ... فدایِ تو فردها فرزندِ کعبه نه که مباهات کعبه‌ای زیباترین نوا و مـناجاتِ کعبه‌ای ما را گدایِ مملکتِ خود حساب کن ما را تراب در حرمِ بوتراب کن با عشقِ خود درونِ دلِ ما حرم بساز با ذکرِ خود سرایِ شیاطین خراب کن با نوکرانِ صحن و سَرایت سخن بگو آقا جـوابِ ما بده یا که جواب کن راهی که رهبرش شده مولا صلاحِ ماست با یک نظـر به قلبِ گدا انقلاب کن آری نفس زدن به هـوایِ تو آبروست قلبی که می‌تپد به هوایِ تو آرزوست دارم هـوایِ دیدنِ ایوان طلا علی تا در حرم صدا بزنم من تو را علی کی می‌شود که در حرمت از تهِ دلم گویم به گریه یکصد و ده بار یاعلی هر جا گِره به کارِ من افتاد گفته‌ام نادِ علی علی به خـدا بارها علی حکمِ وَلی‌سْت اسمِ کسی را نمی‌برم لَعنُ عَلیٰ عدوِّکَ یا مرتضی علی لعـنت به منکرانِ تولّایِ حیدری رحمت به ندبه‌خوان و به نجوایِ مادری ✍ .
. حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم وقتِ پرواز شده   بالِ مَلک باز شده عشق با ذکرِ علی یاعلی  آغاز شده قلم از دست می‌افتاد  زبان قاصِر بود تو نگاهت به من اُفتاده که اعجاز شده آسمان است به فرمانِ شما آقا جان بارشِ اَبر به دستور تو آغاز شده رحمتِ هر دو جهان روحِ محبّت هستی روز و شَبهایِ جهان با تو پُر از راز شده از دلم خالِقِتان غصّه و غم را برداشت اَمر کردی اَسداللّه عَلم را برداشت تو که هستی که دلِ دلبرِ ما را بُردی غُصّه‌یِ تَک‌تَکِ این آیِنه‌ها را خوردی آفتابی و شدی سایه‌یِ رویِ سرِ ما چقَدَر طعنه برایِ عزّتِ ما خوردی خاک و خاکسترِ غفلت به سرت ریخته‌اند ضربه‌یِ جهل و ندانستنِ دنیا خوردی بهترین خاطره‌ات از شبِ معراج و صفاست تا خدا گفت خوش‌آمد به شما جا خوردی سجده‌یِ شکر بر این نعمتِ حق واجب بود صوتِ حق  صوتِ علی‌ِابن‌ِابیطالب  بود پرچمَت پرچمِ انسانیت وُ مِهر وُ شرف دُرِّ توحید تویی  آمنهِ بانوست  صدف نُه‌فَلک شعرِ شَعف خوانْد وُ مَلک دَف می‌زد می‌زند حضرتِ خورشید در این مجلس کف ظاهراً قِدمَتِ میلادِ شما بیشتر است ولی اِنگار که در عرشِ خدا شاهِ نجف .... شده مسئولِ پذیرایی از این مهمانها او صِله می‌دهد و کون وُ مکان در یک صف صِله از پادشَهِ مُلکِ ولا می‌گیرند از علی تذکره‌یِ کرب‌و‌بلا می‌گیرند شبِ میلادِ شما هدیه‌یِ ما نوکرها با توکّل به خدا با مددِ حضرتِ شاه از همین تنگِ غروبی تا سحرگاهِ وصال .... باشد این زمزمه مثلِ اَبر ُو باد ُو نور ُو ماه شادیِ قلبِ پُر از مِهرِ شما می‌گویم بِاَبی انتَ وَ اُمّی یا اباعبداللّه از حسینی و حسین از تو به تو می‌رسد این.... روضه یک جمله که نَه یک کلمه تنها آه جزئی از جانِ تو بر خاکِ بیابان مانده ندبه‌خوان آه بکِش چون تنش عریان مانده   ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  صفحه قبل درس سى و ششم و سى و هفتم : تفسير آيه «و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا» ص 83 بسم الله الرحمن الرحيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين من الآن الى قيام يوم الدين و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم قال الله الحكيم فى كتابه الكريم: و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا[117] «و كسانى كه خدا و رسول را اطاعت كنند البته با افرادى كه خداوند به آنها عنايت نموده يعنى با پيمبران و صديقان و شهيدان و نيكوكاران هستند و ايشان چقدر رفقاى نيكوئى براى آنان خواهند بود». از اين آيه استفاده مى‏شود كه لازمه اطاعت‏خدا و رسول، يك نوع اتحاد معنوى و روحى است كه با خاصان درگاه و محرمان حريم انس و حرم امان او حاصل مى‏شود.چون روح اطاعت، تسليم در مقابل مطاع است، و به هر درجه كه اطاعت قوى‏تر شود اندكاك مطيع در حقيقت مطاع بيشتر، و تا به حدى كه اگر درجه اطاعت‏به اندازه‏اى بالا رود كه مطيع ابدا از خود راى و اراده‏اى نداشته باشد، بلكه حقا اراده و راى مطاع در وجود او حاكم و مستولى شود، در اين صورت بدون شك به علت فناء در ذات مطاع، معيت و اتحاد روحى با افرادى كه در اين مسير با او همقدم بوده و به اين درجه فائز شده‏اند پيدا خواهد نمود.زيرا از تاخر و تقدم زمانى عالم ماده كه از لوازم ماده است اگر صرف‏نظر شود، در سير روحى و معنوى بين سابقين‏ ص 84 و لا حقين تقدم و تاخرى نيست.همه با يكديگر در عالم فوق زمان كه عالم عبور از ملكات طبع و غرائز است و بالاخره عبور از شوائب ربوبيت و وصول به مقام رفيع عبوديت مطلقه، مشترك، و رفيق سفر و يار و همراه خواهند بود، و بنابراين در مقصد نيز كه مقام لقاى حضرت احديت است‏با هم بوده و بين ارواح آنان يك نوع معيت روحى و خلوص و صميميت فطرى و يك نوع اتحاد حقيقى پيدا خواهد گشت.و لذا آن صفات و خصوصيات و اخلاق و آداب كه در بعضى مشهود است در بعض دگر نيز مشهود و معلوم مى‏گردد. حضرت ابراهيم عليه السلام عرض مى‏كند: فمن تبعنى فانه منى و من عصانى فانك غفور رحيم[118]. «اى پروردگار...كسانى كه از من پيروى كنند آنها از من خواهند بود و كسانى كه مخالفت ورزند پس به درستى كه امر آنها به دست توست و تو آمرزنده و مهربانى‏». اين اتحاد و يگانگى در اثر اطاعت كه طبق كلام ابراهيم تابعان را از جنس خود ابراهيم قرار مى‏دهد، ناشى از تسليم روحى و معنوى است گرچه از نقطه نظر مادى و خارجى با او پيوند خويشاوندى نداشته باشند، و به عكس اگر آن اتحاد و معيت روحى نباشد و اختلاف روحى بين دو بدن حكم‏فرما باشد پيوند رحميت و خويشاوندى مثمر ثمر نخواهد بود. و نادى نوح ربه فقال رب ان ابنى من اهلى و ان وعدك الحق و انت احكم الحاكمين قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح فلا تسئلن ما ليس لك به علم انى اعظك ان تكون من الجاهلين[119]. چون طوفان در زمان نوح عالم را گرفت و آب بر سر كوه‏ها بالا آمد و پسر نوح حاضر نشد در كشتى بنشيند و تمرد نمود، همينكه نزديك بود غرق شود، «نوح به درگاه خدا فرياد كرد و گفت: اى خداى من اين فرزند من از اهل بيت من است (كه وعده دادى آنها را از عذاب نجات دهى) و البته وعده تو حق است و تو راستين‏ترين حكم‏كنندگانى (و البته طبق وعده خود فرزند مرا از غرق رهائى ده). ص 85 خداوند خطاب فرمود: اى نوح اين فرزند تو از اهل بيت تو نيست‏بلكه او عملى ناشايسته است، و تقاضاى امرى كه تو را در آن علم و اطلاعى نيست منما، من تو را پند مى‏دهم كه بشنوى و از مردم جاهل و نادان نباشى‏». در اين آيات چون فرزند نوح توافق روحى با پدر نداشت‏با وجود قرابت و پيوند متصل و بدون فاصله او را از اهل او خارج شمرده و بيگانه تلقى فرموده است. بازگشت به فهرست معيت و اتحاد معنوي ميان ارواح مؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام در بسيارى از روايات با مضامين مختلفه وارد شده است كه شيعيان ائمه عليهم السلام از آنها هستند، و از زيادى گل طينت آنها سرشته شده‏اند.و در بسيارى از روايات وارد شده كه آنها همنشين و هم صحبت‏بلكه هم درجه ما در بهشت‏اند. از «جامع الاخبار»[120] از جابر بن عبد الله انصارى روايت است كه مى‏گويد: سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يقول: ان الله تعالى خلقنى و خلق عليا و فاطمة و الحسن و الحسين و الائمة عليهم السلام من نور، فعصر ذلك النور عصرة فخرج منه شيعتنا فسبحنا و سبحوا، و قدسنا و قدسوا، و هللنا فهللوا، و مجدنا فمجدوا، و وحدنا فوحدوا[121]- الحديث.