eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. از قضا ما را خدا از اهل ایمان می نویسد ما أطیعوالله می دانیم ، قرآن می نویسد قُل تَعالَو نَدعُ می خوانیم ، ثابت می کند ما مومنِ عشقیم ، آری آلِ عمران می نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر ما مسلمانِ علی هستیم ، سلمان می نویسد سختی از دین نیست -لا اِکراهَ فِی الدّین- شیعه هستیم مذهبِ ما را امامِ صادق آسان می نویسد صادقُ الوَعدیم ، ما را عشق اینسان می پسندد صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می نویسد حرف از ابراهیم از آتش می شود ، کو یارِ صادق؟ از تنورِ خانه می پرسم ، گلستان می نویسد سرّ تبیاناً لِکلِّ شیء یعنی او که حتی طفلِ مکتب خانه اش تفسیر تبیان می نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان می نویسد خیل عشاقش فراوانند شاهد دارم از عشق عاقبت ما را هم از خیل شهیدان می نویسد ✍ .
. به پریشانی هر زلف پریشان سوگند به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند به نمک زار  به هر تشنه‌ی باران سوگند صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد چارده بار نوشتند محمد آمد او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟ او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟ او سوالی است جوابش که سکوت است که هست ؟ آدم ! او فلسفه‌ی سر هبوط است که هست؟ ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود ناگهان پرده برانداخته است از رویش تا که کس‌را شکند از شکن گیسویش قبله آرام بگیرد به خم ابرویش که هیاهو بکند زمزمه‌ی یا هویش جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند قبل میلاد علی بود علی را دیدند تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید خار در خار پُر از خار... گلستان را دید تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید رحمت واسعه‌اش روی سر فاطمه است او نفس‌های علی و جگر فاطمه است او فقط بود و فقط بود  مسلمان خودش مومن خویش شد و غرقه‌ی ایمان خودش جلوه‌ای بود دو تا گشت دوچندان خودش دید با چشم خودش عین خودش جان خودش در کمالات خودش نورِ جلی را می‌دید او در آیینه‌ی خود روی علی را می‌دید ای که قبل از همه معمار دو دنیا شده‌ای قبل خود آمده  این گونه معما شده‌ای آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شده‌ای هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شده‌ای از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی تا رضا و علی و هادی و موسی باشی آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی لب تو غرق تمنای حسین و حسن است چشم تو مات تماشای حسین و حسن است خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است که فقط سینه تو جای حسین و حسن است کیستی کعبه‌ی ما ای همه  آمال علی ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است که علی نعره‌ی تکبیر خدا پیش تو است همه حیرت زده‌ی ضربه‌ی کاری شده‌اند چه خیالیست اگر آن دو فراری شده‌اند نسب ماست که از آل شقایق باشیم و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم این کریمی شما بود که عاشق باشیم قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم تا بگویند به ما قبله‌ی دنیا آمد که علی مژده بده صادق زهرا آمد مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله مکتب ماست به تدریس اباعبدالله ما همه مست احادیث اباعبدالله نفس ماست به تقدیس اباعبدالله کُنیه‌ات کُنیه‌ی عشق است همانند حسین ای به قربان دلت ای دل در بند حسین غزه امروز بمان از دل ویران برخیز راه کم مانده ببین، جبهه‌ی جولان برخیز همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است... ( ۴۰۳/۰۶/۳۰)✍ .
. یا محمد(ص) ربیع ست و به مکه آن نگار آشنا آمد خدا جویان عالم را امیر ومقتدا آمد میان دستهای آمنه ماهی فروزان است براو این هدیه ی والا زالطاف خدا آمد بود مولود زیبایش حبیب رب بی انباز صدای مرحبا گویی ز عرش کبریا آمد برایش عرش را آیینه بندان کرده جبراییل همه جن وملک بر درد عشقش مبتلا آمد زکسری کنگره ریزد فرو در روز میلادش شکسته بت به پیش پای یار دلربا آمد الا یا اهل عالم روز ميلاد محمد شد برای کشتی دین خدایی، ناخدا آمد بیامدآنکه موعود است در تورات ودر انجیل ندا پیچیده در عالم که ختم انبیا آمد بود او رحمت اللعالمین، دریای خوبیها که با خلق عظیم ومهربانی وسخا آمد امين مکه می گردد، فخری بر بنی هاشم یتیمی که شود بر یک جهانی رهنما آمد دل ما شاد باشد روز ميلاد حبیب ا... مس ما را برای زر نمودن کیمیا آمد شعر: ✍ .
. مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق   فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق   شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق   ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق   تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق   روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق   پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق   بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق   ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق   قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق   کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دل ها به سوی حضرت صادق   فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق   بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق   چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق   کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است زآن همه راز مگوی حضرت صادق   اگر به علم درخشد، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق   حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق   بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق   نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق   بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق   شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق   قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق   نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق   خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق   خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید» سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق. .
. ای رتبه ات فراتر از ادراک از عقول آیینه ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آن که بخواهم بخوانمت یا برترین سروده ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت از آن توست تفسیر و فقه پله ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان بر زبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی کران ای باقرالعلوم ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده اند در باب عشق با تو موافق نبوده اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه های اشک روان را به هم زدند با کشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هر کس که گشت دور تو گردید مستطیع. .
. چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است این چه نوریست که در چهره ی عبدالله است؟ این چه نوریست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده ست یهودیها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند همه انگشت به لب خیره به عبدالله اند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق که لب ساحل امنند ولی دور از هم لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم رده با آسیه است و مریم قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف» علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم» هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق القمر است هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد «دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد» محرم راز، علی باشد و باشد کافیست جمع دست علی و دست محمد کافیست و علی معنی « اکملت لکم دینکم» است شاهد گفته ی من خطبه ی قرای خم است منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ باز از خصلت او با دگران میگوید آنچه در باطن او دیده عیان میگوید پیش پیری که به جنگاوری اش می بالد از جوانمردی سردار جوان میگوید «سود در حب علی است و زیان در بغضش» با عرب باز هم از سود و زیان میگوید حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم» یک کلام است که با چند بیان میگوید □ خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس یک نفر گفت محمد هذیان میگوید ✍ .
. آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد مسجد بندگی خلق علم خواهد شد غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد در عروج‌ات پر جبریل امین کم آورد شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی سیب از دست علی جان خودت می خوردی هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود با کلام علوی دین تو ممتاز شود در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود گره کار به دستان علی باز شود حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم عشق را من فقط این پنج نفر میدانم عجمی زاده ام و هموطن سلمانم دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم در کنار تو که باشم بخدا در وطنم ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم من حسینی شده ی دست امام حسنم شب میلاد تو از اشک غنی اند همه گریه‌کن‌های‌حسین‌ات حسنی‌اند همه کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم درد دارم بخدا در پی درمان شدنم ابرِ لبریز منم تشنه‌ی باران شدنم سال ها منتظر جابر حیان شدنم پرچم شیعه بلند است به لطف علمت صادق آل محمد! به فدای قلمت شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود ✍ .
۱۷ ربیع الاول سالروز ولادت پر برکت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) را خدمت اعضای محترم کانال ضامن اشک و کانالهای وابسته بتریک و تهنیت عرض میکنیم. انشاالله غلبه جبهه حق علیه کفر برای همگان قابل درک شود. ❤️ شادی قلب نازنین امام عصر (عج) صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود. از طرف مدیران کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
. رباعی صلوات ✍ یا رب تو به فریاد برس در عرصات یا رب تو نشان ما بده راه نجات من حیدریم ، مهر علی را دارم باشد همه دم ذکر لبانم صلوات ............ ((رباعی صلواتی)) بر چهره تابناک احمد صلوات بر آینه ی خالق سرمد صلوات بفرست مدام با خلوص نیت بر خاتم انبیا محمد صلوات ........ . ((رباعی صلواتی)) خواهی که شوی شامل رزق و برکات خواهی که قبول افتدت صوم و صلات پس با دل پاک و نیت خالص خود بفرست به احمد و به آلش صلوات .
✅کانال مرثیه، روضه و مداحی زیر مجموعه کانال ضامن اشک 👇👇👇 @Navaymagtal اشعار حسینی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af ضامن اشک https://eitaa.com/zameneashk1 گروه متضمن البکاء http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 آی دی تبادل @m_h_tabemanesh
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
انتقال به تفسیر،شهید ربذه، تبعید ابوذر به دستور عثمان.docx
40.3K
🌺🌴 ادامه ی درس صحیفه ی ملغونه از کتاب امیر المومنین_علی_علیه_السلام شهید ربذه - تبعید به دستور عثمان 🌴🌴 قسمتی از کتاب تفسیر زیارت عاشوراء در حال چاپ http://eitaa.com/joinchat/988479509Cc6a2515d23 کتابخانه مخصوص کتب امام حسین ع و معصومین ع است. برای دسترسی به کتب بیشتر به کتابخانه تلگرام مراجعه بفرمایید https://t.me/zameneashkbook آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh