@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
4.42M
#قصه_صوتی
" آرزوی شهر خالی"
با صدای (پگاه رضوی)
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپهای هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
دو روز بعد، برای تحویل کیفها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!
از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی تهفیشِ قبضها نوشته شده بود: میهمان امام زمان!
گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم.
به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته!
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🌷ایمانتان راتقویت کنید.....136 نساء
🌷۵ چیزایمان راتقویت میکند:
🌷1.عبادت خدا..............99حجر
🌷2.تلاوت قرآن................2انفال
🌷3.عمل صالح................10فاطر
🌷4.تفکردرخلقت خودمان.5طارق
🌷۵.تفکردرخلقت خوردنیها..۲۸عبس
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🔆 #پندانه
✍ خراشهای عشق خداوند
🔹چند سال پیش در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خندهکنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
🔸مادرش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد.
🔹مادر ناگهان تمساحی را دید که بهسوی پسرش شنا میکرد. وحشتزده بهسمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد.
🔸پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود، تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد.
🔹مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.
🔸تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
🔹کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید. به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
🔸پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.
🔹پاهایش با آروارههای تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
🔸خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد.
🔹پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:
این زخمها را دوست دارم، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.
🔸گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراشهای عشق خداوند را به خودت نشان بده، خواهی دید چقدر دوستداشتنی هستند.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
@childrin1کانال دُردونه.mp3
4.31M
#قصه_صوتی
"درسی که لک لک به روباه داد"
با صدای (خاله شادی)
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
حضرت علی عليهالسلام در رهگذر به مسجدی رسيد از قاطر پياده شد كه داخل مسجد برود مردی در آنجا بود، قاطر را به او سپرد و وارد مسجد شد، آن مرد لجام قاطر را درآورد و با خود برد.
امام عليهالسلام در مسجد نماز گزارد، دو درهم در دست گرفته بود تا اجرت آن مرد را بدهد. موقعی كه آمد، ديد كه قاطر بدون نگهبان و بیلجام است.
دو درهم را به شخصی داد كه برود و يك افسار بخرد، او در بازار آمد لجام قاطر را در دكانی ديد كه مرد سارق آن را به دو درهم فروخته بود.
فرستاده حضرت علی عليهالسلام آن را به دو درهم خريد و نزد مولای خود برگشت و جريان را به عرض حضرت رساند.
امام علی عليهالسلام فرمود: آدمی با بیصبری، خود را از رزق حلال محروم میکند و چيزی بيشتر از آن چه مقرر است، به وی نمیرسد.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🌹 صدقه اول ماه فراموش نشود
🔹 در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است :
🔺صدقه دادن به قصد سلامتی امام
🔺 صدقه دادن به نیابت از امام عصر
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
#همسرداری
📌سیاستهای همسرداری 😉
🎀 نكات مهم برای زوج های جوان👩❤️👨
💕 باورهای غلط و انتظارات نادرست رو رها کنید.
مثل اينكه همسرمو تغيير ميدم!
يا همينم كه هستم!
💕 احترام خانواده همسرتونو خدشه دار نكنيد.
💕همسرتونو در موقعيتی قرار ندید كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانوادهش بشه.
💕همسرتونو با شخص ديگهای مقايسه نكنيد (حتی تو ذهنتون)
💕احساس ناراحتیتونو پنهان و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحنی مهربان مطرح كنيد.
💕مسائل خصوصی زندگی زناشويیتونو با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد.
💕با شك و بدبينی زندگی نكنين، اگه متوجه مسئلهای شك برانگيز شدين و شخصيت شكاكی نداريد، بدون قضاوت و با آرامش حتما مطرح كنيد و از كارای پليسی دوری كنيد.
💕در حضور ديگران با شوخی های بی مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتونو تحقير نکنید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
مهم ترین نکته ای که باید بدونین اینکه تو فصل زمستون گیاهانتون نیاز به آبیاری خیلی کمتری نسبت به تابستان دارن پس از آبیاری بیش از حد اونا خودداری کنین 👌👌
.
.
ساقه ها ی بعضی از گیاه ها که خواب زمستونی دارن کاملا خشک می شه ولی نگران نباشین چون ریشه ی گیاه سالمه و حتی این خواب زمستونی برای گیاه لازمه تا توی بهار رشد بهتری داشته باشه بهتره آبیاری این گیاه ها رو هم کم کنین 😉😉
.
.
.
تا حالا شده گیاهی رو به خاطر آبیاری زیاد بدید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
#ترفند #آشپزی 🍞
برای اینکه نان باگت هنگام برش خرد نشود، چاقو را درون آب جوش قرار داده و سپس نان را ببرید چاقو را درون آب جوش فرو کنید، یا آب جوش را با دست روی چاقو پاشیده و سپس برش بزنید
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.32M
#قصه_صوتی
"مهربونی خدا"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
حکایت این داستان بر میگرده به دهه ۱۳۳۰ زمانی که بچههای دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفهی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.
عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار و با ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد.
اما حاج عبدالله قصهی ما به بچههای مدرسه علاقه وافری داشت، چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود.
بچهها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت.
اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت.
رفته رفته بچهها از مهربونی حاج عبدالله سوءاستفاده کردند و اصلا پول نمیدادند، و برخلاف تصور حاج عبدالله، علیرغم درآمد ناچیز فراشی به هیچکس نه نمیگفت.
تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچههای پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانهاش همه رو توجیه کرد با این وجود هنوز اندکی از بچهها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند.
این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه ۱۳۴۱ حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.
حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازهها رو داشت.
انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله، بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
🌹 #دردانه
💠 چطوری بیانگیزگی بچهها رو از بین ببریم؟
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.55M
#قصه_صوتی
"من از دریا می ترسم"
با صدای (خاله شادی)
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
داستان شب 🌙
فقط دو روز مانده بود تا تولد بهترین دوستم، فکر و ذکرم شده بود انتخاب هدیه برای او، میدانستم دلش اسیر یک جعبهی مداد رنگی بیست و چهارتاییست چون بارها دربارهاش با من حرف زده بود اما من فقط هشت سالم بود، پول تو جیبیهایم کفاف این هدیه را نمیداد.
فقط یک راه داشتم، اینکه به سراغ قلکم بروم، قلکی که چند ماه تمام امانتدار پول تو جیبیهایم شده بود تا بتوانم اسکیت بخرم، اما من میخواستم دوستم را به آرزویش برسانم.
قلکم را بالا بردم و به زمین کوبیدم، آرزوی خودم را شکاندم، میدانستم وقتی هدیهی من را باز کند خوشحالترین آدم دنیا میشود ولی، ولی آنقدر هدیهی خوب برایش آورده بودند که اصلا هدیهی من به چشمش نیامد، حتی یک تشکر هم نکرد، من برای خوشحال کردنش از آرزوی خودم گذشته بودم، همهی پساندازی که مدتها برایش از خواستههایم زده بودم را خرج برآورده شدن آرزوی او کرده بودم اما او هرگز نفهمید، من ماندم و یک قلک شکستهی خالی.
حالا بعد از این همه سال به این فکر میکنم که آدمها هر کدام قلکهایی دارند که در آن چیزهایی مهمتر از پول را پسانداز میکنند، محبت، وفاداری و عشق را ذخیره میکنند تا در زمان مناسب خرجش کنند، اما گاهی قلکشان را برای آدم اشتباهی میشکنند، کسی که چشمهایش به روی محبت و فداکاری و عشق آنها بستهست.
کاش حواسمان باشد قلکمان را برای چه کسی می شکنیم، قلکی که خالی شود خیلی سخت پر میشود.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁
ا❁﷽❁ا
#روزی_یک_صفحه_قرآن_بخوانیم به نیت تعجیل در فرج
نابودی ویروس کرونا
سلامتی عزیزانمان
برآورده شدن حاجات
و ......
✅ این پست هر روز (با یک صفحه از قرآن ) تکرار می شود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍁🍂@asheghanvlaiat🍂🍁