#تلنگرانه
کار جهادی یعنی بخواهیم خدا ببینه نه بنده ی خدا.....
•┈┈••••✾•🌷•✾•••┈┈•
@astanehmehr
📖 #دو_خط_شعر
از خیابان اِرَم رد میشود ابيات من
میرود شعرم زیارت با همه حاجاتِ من
با سلامی این حرم را بوسه باران میکند
باز هم با عاشقی طی میشود ساعاتِ من
هر چه با ایوان آیینه صمیمیتر شدم
بیشتر شد شوقِ من! تکثیر شد لذّاتِ من
دارد از زهرا(س) نشان! دلداده اش هستم که هست
عمهٔ سادات نامش؛ فاطمه ساداتِ من
دلبخواهش میشوم هر روز نذر مادرش
کم شود کاهی اگر از کوهِ ایراداتِ من
خواندمش بی بی کریمه تا که دستم پُر شود
تا بگردانَد کرَم را جزو خُلقیاتِ من
خواهر شاه خراسان، عشق اجداد من است
دوستش دارند حتی تک تکِ امواتِ من
آرزو دارم بخوانم این زیارتنامه را
آنچنان با معرفت که دل بماند ماتِ من
إذن از موسی بن جعفر(ع) از ازل دارم اگر
هست نذر حضرت معصومه(س) احساساتِ من!
✍🏻 مرضیه عاطفی
#بانوی_کرامت #نگین_قم
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
🕊 #شهد_عشق
«رابطهاش با زن و فرزندانش رابطهای بود که خدایش از او انتظار داشت. او همسر بی نظیری بود و از ابتدای زندگی به من گفته بود مرز بین من و تو خداست و خدا در زندگی ما حاکم است و من تا زمانی از زندگی راضیم که خدا راضی باشد.
این قید زمانی زندگی را سخت میکند که همدلی و همفکری بین زن و شوهری نباشد.»
🎙 سیده طیبه ابطحی همسر شهید
🗓 ٧ مهرماه، سالگرد شهادت شهید هاشمی نژاد به دست عوامل منافقین
#سیره_خانوادگی_شهدا
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#عرض_ادب
اگرچه وصل نصیبمنشد همین کافیست
یکـی دو بار ، حـوالی یار دیـده شدم . . .
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
#دلنوشته
تیک تاک
تیک تاک
نگاهم بین عقربه های ساعت سر میخورد و رو به پنجره میرسد که امتداد مسیرش کوی توست .
بیقرار و سرگردان
در میان امواج التهاب و اضطراب
دلم وعده میدهد
وعدهی دیدار
که تو میآیی
و چه زود است که جمع میشود این فاصلهها
آقا جان !
من به عشق حضورتان آواز قناری را در گوش دشت خواندهام ، گیسوی گلگون گلبرگ ها را به دست نسیم سپردهام و تاج آسمان را از خواب ناز بیدار کردم تا بگویم
:(( حاضرم ، عالمی را برای آمدنت مهیا کنم )) .
مولا جان العجل
يک روز نسيم خوش خبر مي آيد
بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد
عطر گل عشق در فضا مي پيچد
مي آيي و انتظار سر مي آيد
📝 فاطمه پاکدامن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
📚#معرفی_کتاب
⬅️ نام: جنگ پُر مَلات
✍🏻 نویسنده: فاطمه تقیزاده
🔸«جنگ پرملات» با نثری طنز روایت خاطرات طنزحسین پاینده از رزمندگان لشکر 17 علیبنابیطالب علیهالسّلام قم را روایت میکند.
🔹این کتاب ضمن پرداختن به بخشهایی از زندگی حسین پاینده با شهرت حسین ملات، فضای شاد و طنزی از جبهه و جنگ ارائه میدهد.
حسین ملات رزمندهای که هر کجا پا میگذارد خنده و شادی با خود میآورد.
🔖 برشی از کتاب:
یکروز دور از چشم آدمِ خجالتی درونش رفت سراغ فرمانده گردان و گفت: «پاسگاه زید که قسمت من نبود، میتونم نهرعنبر رو بهنام خودم بکنم؟» ابراهیم جنابان با تعجب پرسید: «به نام شما؟» حسین سرش را کج کرد و با حسرت گفت: «بله دیگه! من که توی قم بهجز یه موتورگازی چیزی ندارم. میخوام وقتی شهید شدم بگن پاسگاه شهید حسینملات! میخوام صاب پاسگاه باشم.» فرمانده چارهای جز موافقت نداشت. گفت: «قبول! به شرطیکه کسی دور و برت نباشه و تو رو نبینه.»
#هفته_دفاع_مقدس #ادبیات_پایداری
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#زائر_کوچولو
🔸شما می توانید عکس فرزند دلبندتان را حین عرض ارادت به بانوی کرامت به آیدی زیر:
@karimeh_135
ارسال کنید.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
💐 #عرض_ارادت
و به نام آنکه به ید قدرت از گِل آدم دل کرد
رو به آستان با صفایت میایستم و عطر خوش ضریحت را به درون پر رنگ و نگار خود میفرستم تا که از عطر شما تمام وجودم رنگ خدا بگیرد .
ای بانوی زیبایی ها !
این مژده ، ترنم لب های فرشتگان کویت گشته : (( صفر به پایان رسید )) .
السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها
📸 امیر حسامی نژاد
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
19.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💑#همسرم_باش
💝شکار قلب همسر
قانون دوم از ۳ قانونی که آقایان باید در زندگی به کار بگیرند
#جلسه_پنجم
#قسمت_سوم
#استاد_اخوان
➿🌷➿🌷➿🌷➿
کانال رسمی " آستان مهر" حرم
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#خاطرات_اربعین_من
#ارسالی_شما
بسم رب الحسین ع
کربلای اربعین 1401 ، 13 تا 20 شهریور
کاروان دختران حاج قاسم صدرا
اربعین امسال اصلاقرار نبود راهی کرب و بلا شوم ، نه پولش را داشتم ، نه شرایطش را و نه خیلی از ملزومات دیگر سفر را ،
اما آنوقت که مقصد، حسین بن علی ع است باید همه ی اسباب و علل دنیایی را کنار گذاشت و تنها به محضر خود ارباب متصل
شد ، اما آنوقت که یار ما در کرامت و رأفت مثل و مانند ندارد ، نباید از پیش برچسب امسال که زائرش نیستم به خود زد ، چرا
که اگر او بخواهد همه شرایط را مهیا میکند ،
مگر کم شنیده ایم الطاف این خاندان کرامت را....
اما نکته ی مهم بعدی اینکه به قول حاج آقا تقدیری ، مسئول کاروان مان، هرکسی را که خریده اند ، هر آنکه اینجا آمده است ،
هر آنکه در مسیر رسیدن به کربلای حسین ع گام برداشته ، هرکه به مهمانی ارباب دعوت شده است ، قطعا با او کاری دارند و
قطعا رسالت و وظیفه ی عظیمی بر دوش او نهاده اند و بی شک ما در این سفر همچون سربازی هستیم که برای انجام وظیفه
آمده ایم ، حاال وظیفه مان چیست؟
راه حسین علیه السلام و حکایات و ماجراهای طریق الحسین ، که این وظیفه کامل ما
نشر و گسترش فرهنگ اربعین ، روایت اربعین است.
مگر می شود کسی بهشت برود ، بهشت و بهشتیان را ببیند و از آنچه دیده روایت نکند ، مگر می شود کسی تا چشمه ی
آب برود و تشنه برگردد ، باید شور و شوق اربعین و قدرتش را به گوش همه رساند ، طوری که آرمان مردم ما ،حضور در
مشایه و چشیدن این احواالات باشد
لذا هم حضور و هم روایتگری ما در اربعین یک وظیفه است
خاطره ی اتفاقات به دور از تصور ما بود به قول خودمان به حقیقت مهمان سفره ی اهل بیت بودیم :
اخرین لحظات سفر ، حاج آقا ، خطاب به همه مان فرمودند که موظفیم خاطره ای از این سفر بنویسیم و برایشان ارسال کنیم ،
من هم گوشه ای خلوت و شروع کردم از هر خاطره ای که به یاد داشتم ، کلیدواژه ای بنویسم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که
وجه اشتراک یک سری از اتفاقاتی که افتاده این است که بدون برنامه ریزی قبلی قسمت ما رقم خورده ، با خود گفتم چه
خوب میشود اگر این اتفاقات را بنویسم :
اول از همه اینکه حضور خودم به شخصه در این کاروان و کربلارفتنم ، کاملا اتفاقی بود ، تا چند روز قبل از حرکت کاروان ،
نه پولش جور شده بود ، نه سایر شرایط و ملزومات سفرم ، اما خیلی عجیب ، خود ارباب همه چیز را جور کرد و شرایط فراهم
شد که من هم کربلایی شوم ، سفر که آغاز شد ، بهمان گفتند خیلی اتفاقی یک هتلی در کربال فراهم شده و آنجا قرار است محل
اسکانمان در کربال باشد ، به کاظمین که رسیدیم بعد از ساعات بسیاری در راه بودن و خسته و تشنه و گرسنه و به دنبال غذا گشتن ،
امام کاظم و امام جواد علیهمالسلام ما را به شیرینی و آبمیوه ای دلچسب مهمان کردند و درست روبه روی گنبدشان ، یک خانواده بهمان
نذری خوشمزه ای دادند ، چیزی که اصلا پیش بینی نشده بود ، آن زن و شوهر به حدی به ما عزت و احترام گذاشتند که حقیقتا
خجالت کشیدیم و شرمنده ی محبت بسیارشان شدیم ، به نجف که رسیدیم باز یک اقامتگاه خیلی خوبی قسمت مان شد که تا به
حال به کسی اجازه ی اسکان در آن مکان را نداده بودند ، صافی صفا را میگویم ، جایی که طبقه ی پایینش مزار شهید مجربی
بود که حاجات بسیاری را داده بود ، موقع خروج از نجف ، بعد از وداع با علی بن ابی طالب ع، باز حضرت ما را مهمان
مزار شهید دیگری کردند ، مزار ابومهدی المهندس ، مزاری که به عبارتی آرامگاه حاج قاسم هم هست ، چرا که این دو دوست
در اثر انفجار، بدنشان با هم مخلوط شده است و حاال اینجا ، هم مزار ابومهدی است و هم حاج قاسم ، این هم اتفاق دیگری بود
که بدون پیش بینی رقم خورد و اصلامگر از اهل بیت چیزی به جز لطف و رحمت و مهمانی های بی نظیر میتوان انتظار
داشت ؟!..
✍ الهام عسگری از قم
@astanehmehr