eitaa logo
آستانِ مهر
7.2هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
70 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آستانِ مهر
🔉 شما همراهان آستان مهر می‌توانید برای دسترسی موضوعی به محتوای کانال بر روی هشتگ مربوطه اشاره کرده و از همه مطالب با عنوان انتخابی خود بهرمند شوید. 🔸سلام به بانوی کرامت 🔸کلیپ صوتی/تصویری مناسبتی 🔸شعر و داستان 🔸سخنان مقام معظم رهبری و علما 🔸طب اسلامی 🔸معرفی کتاب‌های خواندنی 🔸پرسش‌های فقهی پرتکرار و احکام 🔸همسرداری و مهارت‌های زن موفق 🔸خودشناسی و مهارت‌های فردی و اجتماعی 🔸عکس، دلنوشته، کلیپ، کاربرگ نقاشی و موضوعات کودک و نوجوان 🔸نکات تفسیری و آیات کاربردی قرآن کریم 🔸بازی، اوریگامی، ترفند‌های خانه‌داری و خلاقیت 🔸زیارت به نیابت از عاشقان کریمه اهل بیت علیهاالسلام 🔸ادعیه و حدیث 🔸مطالب خواندنی از شهدای انقلاب اسلامی 🔹 کانال آستان مهر با فهرست مطالب بالا تقدیم شده است به همه خوبان عالم و به اطلاع می رساند که نشر و توزیع پست های منتشر شده در این کانال در راستای ارتقای فرهنگ فاطمی، حتی بدون ذکر نام کانال بلامانع است. 🔷🔸💠🔸🔷 با انتشار و تبلیغ کانال آستانِ مهر، شما هم می‌توانید خادم افتخاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشید. کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
هدایت شده از آستانِ مهر
🔉 شما همراهان آستان مهر می‌توانید برای دسترسی موضوعی به محتوای کانال بر روی هشتگ مربوطه اشاره کرده و از همه مطالب با عنوان انتخابی خود بهرمند شوید. 🔸سلام به بانوی کرامت 🔸کلیپ صوتی/تصویری مناسبتی 🔸شعر و داستان 🔸سخنان مقام معظم رهبری و علما 🔸طب اسلامی 🔸معرفی کتاب‌های خواندنی 🔸پرسش‌های فقهی پرتکرار و احکام 🔸همسرداری و مهارت‌های زن موفق 🔸خودشناسی و مهارت‌های فردی و اجتماعی 🔸عکس، دلنوشته، کلیپ، کاربرگ نقاشی و موضوعات کودک و نوجوان 🔸نکات تفسیری و آیات کاربردی قرآن کریم 🔸بازی، اوریگامی، ترفند‌های خانه‌داری و خلاقیت 🔸زیارت به نیابت از عاشقان کریمه اهل بیت علیهاالسلام 🔸ادعیه و حدیث 🔸مطالب خواندنی از شهدای انقلاب اسلامی 🔹 کانال آستان مهر با فهرست مطالب بالا تقدیم شده است به همه خوبان عالم و به اطلاع می رساند که نشر و توزیع پست های منتشر شده در این کانال در راستای ارتقای فرهنگ فاطمی، حتی بدون ذکر نام کانال بلامانع است. 🔷🔸💠🔸🔷 با انتشار و تبلیغ کانال آستانِ مهر، شما هم می‌توانید خادم افتخاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشید. کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
هدایت شده از آستانِ مهر
🔉 شما همراهان آستان مهر می‌توانید برای دسترسی موضوعی به محتوای کانال بر روی هشتگ مربوطه اشاره کرده و از همه مطالب با عنوان انتخابی خود بهرمند شوید. 🔸سلام به بانوی کرامت 🔸کلیپ صوتی/تصویری مناسبتی 🔸شعر و داستان 🔸سخنان مقام معظم رهبری و علما 🔸طب اسلامی 🔸معرفی کتاب‌های خواندنی 🔸پرسش‌های فقهی پرتکرار و احکام 🔸همسرداری و مهارت‌های زن موفق 🔸خودشناسی و مهارت‌های فردی و اجتماعی 🔸عکس، دلنوشته، کلیپ، کاربرگ نقاشی و موضوعات کودک و نوجوان 🔸نکات تفسیری و آیات کاربردی قرآن کریم 🔸بازی، اوریگامی، ترفند‌های خانه‌داری و خلاقیت 🔸زیارت به نیابت از عاشقان کریمه اهل بیت علیهاالسلام 🔸ادعیه و حدیث 🔸مطالب خواندنی از شهدای انقلاب اسلامی 🔹 کانال آستان مهر با فهرست مطالب بالا تقدیم شده است به همه خوبان عالم و به اطلاع می رساند که نشر و توزیع پست های منتشر شده در این کانال در راستای ارتقای فرهنگ فاطمی، حتی بدون ذکر نام کانال بلامانع است. 🔷🔸💠🔸🔷 با انتشار و تبلیغ کانال آستانِ مهر، شما هم می‌توانید خادم افتخاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشید. کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
هدایت شده از زیرگنبدطلا
پونه و شکوفه همسایه ودوتادوست صمیمی هستن🌸شکوفه یک سال کوچیکتره☺️اوناهمیشه باهم بازی میکنن مثلا خاله بازی،مهمونی بازی،عروسک بازی و...😍امروزپونه اومده خونه شکوفه ایناولی متفاوت 🤔شکوفه با تعجب و خنده میپرسه وای پونه این چیه پوشیدی؟چراپوشیدی؟ازکجا آوردی؟🤔پونه با یه نازی میگه:این چادره دیگه🦋مامانم دیشب برام دوخته ش🌸 آخه من امسال به تکلیف می رسم یعنی۹ساله میشم ومثل بزرگترامیشم😊مامانم میگه دیگه دارم خانوم میشم😍 فرشته خانوم😇😇😇😄 وباخوشحالی یه چرخ میزنه ومیگه قشنگه؟؟؟ شکوفه ازته دل میخنده ومیگه مثل شکوفه توی بادمیچرخی🌸🍃🌸🍃🍀🍃🌼☘🌸 وادامه میده آره خیییلی قشنگ شدی منم سال دیگه شکوفه واقعی میشم کاش زودتر سال دیگه بشه😄😘 🍄🌿🍄🌿🍄🌿 ۹_ساله ┄┅─✵🍃🌼🍃✵─┅┄ @shodeam9saleh ┄┅─✵🍃🌼🍃✵─┅┄
آستانِ مهر
🌷میلاد باسعادت کریمه اهلبیت،حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک🌷 #فدای_دخترم 🔷🔸💠🔸🔷 کانال
هفتمین امام مان، کافی بود دست‌هایش را به طرف آسمان دراز کند و "‌یا‌الله" بگوید، دل آسِمان فرو می‌ریخت و از صمیمِ دل بارانش را به زیرِ قدم‌هایش می‌ریخت. تمام گلبوته‌ها، حسرت آن را داشتند که صورتشان به قدوم آن حضرت مزیّن شود و هر پرنده‌ای آرزو داشت که مرغِ آسمانِ خانۀ او باشد. نجمه خاتون هم احساس عجیبی داشت؛ گویی در خود نمی‌گنجید. مولودِ تازه می‌آمد تا خدا به خاطرِ او، یک دَر از هشت درِ بهشتِ خود را به او هدیه کند و قم، مدخلِ بهشت باشد. قرار بود صاحبِ دختری شوند که شفیعۀ روز قیامت باشد و آبِروی دهر و معصومۀ زمان؛معصومه‌ای که وامدار مادرش حضرت زهرا(س) باشد و عمّه‌اش زینب کبری؛معصومه‌ای که باید مثلِ یک نگین بدرخشد و بهشت را تقدیم اهالیِ ولایت کند. برخیز جبرئیل! کلبۀ باصفای امام موسی کاظم(ع) را نورباران کن! برخیز و بگو که فوج‌فوج، حوریان بهشتی، برای نجمه خاتون نازل شوند و ملائکه با دستانی پر از "سُندُس"و"طوبی"خانۀ امام موسی‌بن‌جعفر (ع)را گلباران کنند. شب حال و هوای دیگری دارد و آسِمان، تمام ستارگانِ خود را به زیرِ پاهای زمین ریخته است و دریاها، همه مملو ازحضور ستارگان شده‌اند.‌ زمین، نورباران میشود. ماه به تمام کوچه‌های مدینه سَرَک می‌کِشد. باران، نم‌نمک میبارد؛ نسیم ملایمی کوچه‌پس‌کوچه‌های مدینه را جارو می‌کِشد. "یا‌کریم‌ها"، نغمۀ شادکامی سر‌می‌دهند که ناگهان صدای صلوات، سکوتِ شب را میشکند و فاطمه معصومه(س) متولد می‌شود. پدر وضو می‌گیرد و قطرات آب از سرانگشتانش به زمین میریزد. به خانه برمیگردد. نوزاد را بین دو دست می‌گیرد و قطره‌ اشکی در صورتش می‌درخشد: اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
سلام علی آل‌یس ✏️نغمه رحیمی‌پور هنوز هوا تاریک بود که پرواز تبریز-تهران به زمین نشست. با چشم‌های نیمه‌بسته از آقا سید و هم‌سفرها خداحافظی کردم. به خانه که رسیدم، اذان صبح را داده بودند. نفهمیدم چه‌طور نمازم را خواندم و همان جا سر سجاده، از شدت خستگی از حال رفتم. با صدای تلویزیون از خواب بیدار شدم. ساعت ۹ صبح بود‌. ۴ ساعت خوابیده بودم. همسرم داشت اخبار گوش می‌داد. به صفحه‌ی تلویزیون اشاره کرد و پرسید: "مگه آقا سید خسته نبود؟" خبرنگار داشت خبر بازدید آن روز صبحِ رئیس جمهور از متروپلِ اهواز را گزارش می‌داد. https://eitaa.com/astanehmehr
🌺 در آستان غدیر .قسمت اول ♦️شنبه بیست و پنجم ذی القعده سال دهم هجرت مدینه پراز جنب و جوش است. 🔸 متفاوت از روزهای دیگر مردم خود را برای سفر حج آماده می‌کنند. گروهی با دوستان و آشنایان خود خداحافظی می‌کنند تا خودرا به کاروان مکه برسانند. ♦️حانیه نوجوان پانزده ساله‌ای است که هنگام سخنرانی پیامبر در مسجد حاضر بوده و شنیده است که حضرت محمد (ص) از مردم برای حضور در حجه الوداع دعوت می‌کنند. 🔹سر سفره شام از صحبت‌های پدر و مادرش درمی‌یابد که آن‌ها می‌خواهند برای سفر حج خود را آماده کنند و در این مدت او باید در خانه عمویش بماند. 🔸اما قلب حانیه بی‌تاب‌تر از والدینش، برای حضور دراین سفر معنوی می‌تپد. این را می‌شود از چشمان ملتمسش فهمید. 🔺مادر خط نگاه حانیه را می‌خواند و پیام آن را به پدر منتقل می‌کند. 🔹 بعد از کمی فکر کردن سرش را بلند می‌کند و می‌گوید چه اشکالی دارد، دختر زیبای من همراهمان باشد. گویا دنیا را به حانیه دادند، فریادی از شوق بر می‌آورد و می‌رود که وسایل سفر را آماده کند. ادامه دارد... . هرروز باما همراه باشید ✍ زینب سیدمیرزایی 🌺 •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr
آستانِ مهر
#داستانک #بانوی_قلم_به_دست 🌺 در آستان غدیر .قسمت اول ♦️شنبه بیست و پنجم ذی القعده سال دهم هجرت م
🌸درآستان غدیر ، قسمت دوم ♦️بخش فرهنگی حرم امام رضا(ع) برای نوجوانان غرفه آموزش نقاشی برپا کرده است. آتیه دختر پانزده ساله مثل همسالان دیگرش در این کلاس حضور دارد. خانم امامی مربی نقاشی موضوع آزاد پیشنهاد کرده است و بچه‌ها هریک عنوانی را انتخاب کرده‌اند و در حال کشیدن نقاشی هستند؛ اما آتیه، هنوز به سوژه‌ای که بتواند با آن ارتباط برقرار کند نرسیده است، درحال فکر کردن است که پیامی در صفحه گوشی توجه آتیه را به خود جلب می‌کند. مسابقه سراسری نقاشی به مناسبت عید غدیر با جوایز ارزنده جرقه‌ای در ذهنش می‌درخشد،قلم را بر صفحه کاغذ می‌نشاند و نقاشی اش را آغاز می‌کند.🌺 🔺️آتیه غرق در سوژه می‌شود. خود را در جمع انبوهی از مرد و زن می‌بیند که به سمتی درحال حرکت اند، گویا مسافرند. خوب که دقت می‌کند در بین جمع ، پسرانی را با پیراهن‌های بلند عربی و دخترانی که مقنعه بر سر دارند، می بیند. حانیه که کمی آن طرف تر کنار پدر و مادرش ایستاده برای آتیه دست تکان می‌دهد. حانیه ازنوع لباس آتیه تعجب می‌کند اما لباس حانیه برای آتیه عادی به نظر می‌رسد، چراکه از این نوع لباس‌ها در فیلم‌های تاریخی دیده است. حالا دیگر آن‌ها باهم دوست شده‌اند و پدر و مادر حانیه از این‌که دخترشان دوستی پیدا کرده است خوش‌حالند.🌺 🔻جمعیت مثل رودی پرخروش درحال حرکت است که صدایی بلند آن‌ها را به توقف دعوت می‌کند:به دستور نبی اکرم چند ساعتی را در این منطقه که ابواء نام دارد توقف می‌کنیم. ♦️خیمه‌ها گسترده می‌شود، اهل کاروان زیر سایه نخل‌ها برای خود استراحتگاهی چند ساعته آماده می‌کنند. بوی نان تازه که زن‌ها از تنورهای صحرایی آماده کرده‌اند همه فضا را سرشار از برکت مادرانه کرده است.🌴 ♦️پیامبر درحال رفتن به سمت مزاری هستند، به نزدیک جایی می‌رسند که آتیه و حانیه کنار هم نشسته‌اند. حانیه پیامبر را با دست نشان می‌دهد و فریاد می‌زند خدای من ایشان پیامبر هستند و هردو به سمت رسول خدا می‌دوند تا بخواهند چیزی بگویند؛ صدای پیامبر را می‌شنوند که می‌فرمایند: سلام برشما ریحانه‌های بهشتی.🌻 ♦️صدای حضرت محمد در دل این دو می‌نشیند و سلامی با لحنی پر از عشق تقدیم پیامبر می‌کنند، درحالی که از شوق دیدار پیامبر اشک شوق می‌ریزند و با چشمانی آینه کاری شده رفتن رسول خدا را تماشا می‌کنند.🌻 ♦️صدای پدر آن دو را متوجه می‌کند که برای خوردن حلوایی که مادر حانیه طبخ کرده باید بروند و صدای مادر درهمان لحظه درحالی که مشک آبی در دست دارد و می‌گوید: دخترها بیایید کمی استراحت کنیم.🌻 ♦️حالا دیگر مثل دوخواهر درجمع خانواده حاضر هستند. مادر نان تازه در سفره می‌گذارد. حانیه با اشتیاق می‌گوید: مادر! پیامبر چقدر بزرگوار هستند به ما سلام کردند و آتیه می‌گوید چه زیبا و پدرانه با ما رفتار کردند و حانیه می‌پرد وسط حرف آتیه، پیامبر بر سر مزار چه کسی ایستاده است؟ پدر پاسخ می‌دهد: اینجا مزار حضرت آمنه مادر رسول خداست. سالها پیش وقتی که کودکی خردسال بوده مادر مهربانش را از دست داده است و اکنون که شصت و سه سال دارد و شخص اول اسلام است اینگونه با احترام بر سر مزار مادر برایش دعا می‌کند.🌱 ♦️نماز مغرب و عشا را به امامت پیامبر خواندند که دستور حرکت صادر می‌شود. دیری نمی‌پاید که خیمه‌ها جمع می‌شوند و شتران بارها را بردوش می‌گیرند. حانیه و آتیه سوار بر شتر به سوی مکه راه می‌پیمایند. همه‌جا بهتر دیده می‌شود. سکوت شب و صدای زنگوله‌های شتران حال و هوایی خاص به مسیر بخشیده است.🌱 ادامه دارد... ✍🏻زینب سید میرزایی •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr
آستانِ مهر
#داستانک #بانوی_قلم_به_دست 🌸درآستان غدیر ، قسمت دوم ♦️بخش فرهنگی حرم امام رضا(ع) برای نو
🌹در آستان غدیر، قسمت سوم ♦️مراسم آغاز شده است همه جا پراست از آدم‌های سپیدپوشی که خود را برای طواف گرد خانه خدا آماده می‌کنند. حانیه با خوشحالی می‌گوید: ببین آتیه قشنگ شده‌ام؟ بعد با تعجب می‌پرسد لباس احرام تو کو؟!🌻 ♦️ مادر متوجه نگرانی آتیه می‌شود و می‌گوید: غصه نخور دخترم برای حانیه دو دست لباس احرام برداشته‌ام ،این لباس مال تو، زود بپوش دارد دیر می‌شود. و حالا آتیه و حانیه مثل قطره‌ای در دریای بی‌کران حاجیان می‌خوانند: اللهم لبیک ...🌻 ♦️دور هفتم طواف به پایان رسیده است صدایی آشنا بر لبان دختر دیروز و امروز لبخند می‌نشاند. درمی‌یابند که پیامبر قصد سخنرانی دارد. خود را به نزدیکترین جایی می‌رسانند که بتوانند بهتر جمال نورانی پیامبر را ببینند.🌻 ♦️پیامبر با نگاهش این دو دختر را می‌نوازد. حانیه و آتیه برای پیامبر دست تکان می‌دهند و حضرت محمد(ص) آن‌ها را میهمان لبخند پدرانه اش می‌کند و درحالیکه دست بر پرده کعبه دارد بار دیگر خبر از رفتن خود می‌دهد و می‌فرماید که این آخرین حجی است که پیامبر با مسلمانان همراه است. ولوله‌ای عجیب در صفوف متراکم حج گزاران پدید آمده است.🌻 ♦️ گروهی از مردم گریه می‌کنند. حالا دیگر حانیه و آتیه هم از سخنان پیامبر اندوهگین شده اند و اشک می‌ریزند.🌻 ✍🏻 زینب سید میرزایی •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr
آستانِ مهر
#داستانک #بانوی_قلم_به_دست 🌹در آستان غدیر، قسمت سوم ♦️مراسم آغاز شده است همه جا پراست از آدم‌های س
🌹در آستان غدیر ، قسمت چهارم ♦️مراسم حج به پایان رسیده است، حاجیان با خانه خدا وداع می‌کنند و به سمت دیار خود حرکت می‌کنند. درحالیکه در دلشان غمی بزرگ سنگینی می‌کند و در این فکرند که بعد از رسول خدا چه کنند؟! 🌻 ♦️بخشی از راه مسیر مشترکیست که همه حاجیان باهمدیگر طی می کنند. حانیه و آتیه هم با کوله باری از بهره‌های معنوی قصد ترک مکه را دارند. آن دو آنقدر دلباخته پیامبر شده اند که از پدر و مادر حانیه می‌خواهند تا حرکتشان را طوری تنظیم کنند که از پیامبر عقب نمانند. 🌻 ♦️دلشان نمی‌خواهد لحظه ای از پیامبر مهربانی‌ها چشم بردارند. آن دو به هر بهانه‌ای تلاش می‌کردند که خود را به رسول خدا نزدیک کنند.🌻 ♦️این‌بار هریک ظرف آبی در دست،خودرا به پیامبر می‌رسانند و یک صدا می‌گویند: بفرمایید آب رسول خدا ! گوارایتان باد. و پیامبر هردوظرف را از دختران می‌گیرند و می‌نوشند و بازهم لبخندی پدرانه از سمت پیامبر که بزرگترین ثروت دنیاست نصیبشان می‌شود.🌻 ♦️اکنون کاروان به جحفه رسیده است، محلی که اهل مدینه در آنجا از دیگر کاروان‌ها جدا می‌شوند. این مکان صحرای خشکی است که جز چند درخت تنومند بیابانی و مقداری خاک و ریگهای سوزان چشم انداز دیگری نداردو حرکت یکنواخت شتران قافله و آهنگ زنگ‌ها حال و هوایی خاص پدید آورده است.🌻 ♦️حانیه و آتیه سوار بر شتر در نزدیکترین مکان به پیامبر قرار دارندو درحالی‌که بند شتر در دستان پدر است و مادر هم برشتری دیگر نشسته است. حانیه میبیند ناگهان چهره غبارآلود پیامبر برافروخته شده است، این صحنه را به آتیه نشان می‌دهد و همزمان می‌پرسد: پدرجان چرا حال پیغمبر تغییر کرده است.🌻 ♦️ پدر درحالات پیامبر دقت می‌کند و می‌گوید: نگران نباشید این حالت وحی است که به رسول خدا دست داده است. گویا آیه ای تازه بر پیامبر نازل شده است و حضرت محمد(ص) باخود آیه تازه نازل شده را زمزمه می‌کند: - ای پیامبر! آنچه از پروردگارت به تو نازل شده است تبلیغ کن، که اگر ابلاغ نکنی رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای.🌻 ادامه دارد.... ✍🏻 زینب سید میرزایی •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr
آستانِ مهر
#داستانک #بانوی_قلم_به_دست 🌹در آستان غدیر ، قسمت چهارم ♦️مراسم حج به پایان رسیده است، حاجیان با خ
🌹 غدیر قسمت پنجم ♦️آفتاب سوزان روز هجده ذی الحجه کم کم به نصف النهار نزدیک می شود. حرارت سوزنده صحرا هرلحظه شدید تر می گردد. کاروانیان چون رشته زنجیری دراز به طول چند فرسنگ به آرامی در پی یکدیگر گام برمی دارند ولی از آبادی وجای توقف هیچ خبری نیست.🌻 ♦️ مسافران شتاب دارند که هرچه زودتر در منزلگاهی اطراق کنند. گروهی از حاجیان در مسیرهای قبل از جحفه هستند و عده ای دیگر هنوز نرسیده اند. ناگهان صدایی بلند می شود دلربا، شیرین، مهربان و روح افزا.🌻 ♦️رسول خدا فرمان توقف می‌دهند که: آن‌ها که عقب ترند خود را به اینجا برسانند و آن‌ها که پیش افتاده اند به عقب بازگردند. و مردانی باصدای بلند فرمان پیامبر را به دورمانده ها و پیش افتادگان می‌رسانند.🌻 ♦️بین کاروانیان هیاهو برپاشده، هرکس چیزی می‌گوید: آخر چرا اینجا؟! دراوج گرما! چه رخ داده که محمد مهربان ما را به توقف در این آفتاب سوزان می‌خواند؟! 🌻 ♦️حانیه و آتیه خودرا به پیامبر می‌رسانند می‌بینند که پیامبر محل گردآوری را نزدیک برکه قرار داده است. آتیه از سلمان می‌پرسد: عموجان اینجا کجاست؟ این برکه چقدر زیباست! سلمان پاسخ می‌دهد: دخترم نام این برکه غدیر خم است.🌻 ♦️اکنون ماه و خورشید بر فراز منبری ازجهاز شتر ایستاده اند و رسول خدا دست ولی خدا را به گونه ای بالا گرفته است که همه ببینند و با صدایی رساتر می‌پرسد: آیا من سزاوارتر به شما از شما نیستم؟ 🌻 ♦️مردم یکصدا پاسخ می‌دهند: بله یارسول الله و پیامبر شاد ومسرور می‌فرمایند: <<من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکه من مولای او هستم ازین پس علی مولا و امام اوست.>> نبوت و ولایت اینک دست در دست هم گنبدی ساخته اند به عظمت توحید و ایمان و عدالت.🌻 ♦️جبرئیل همراه ملائک فرود می‌آید برای تبریک جشن ولایت.حالا دیگر از خستگی و گرما خبری نیست نسیم حیات بخش ولایت همه را سرمست کرده است. 🌻 شور عجیبی در صحرا و در کنار غدیر خم برپاست. زمین و آسمان پرشده است از صدای الله اکبر انسانها و فرشتگان.🌻 ♦️حضرت محمد(ص) در برابر جمعیت صدو بیست هزار نفری مسلمانان از منبر پایین می‌آیند درحالی‌که هنوز دست جانشینش را در دست گرفته است. بهار شادمانی سیمای پیامبر را زیباتر کرده است. 🌻 ♦️مادر مشکی که آن را پراز شربت عسل کرده است همراه با کاسه ای به حانیه می‌دهد و یک طبق خرمای تازه و شیرین را به دست آتیه می‌سپارد و می‌گوید: نزد پیامبر و امیرالمومنین بروید و تبریک بگویید و از مسلمانان پذیرایی کنید.🌻 ♦️پیامبر دستی برمعجر حانیه و مولا علی دستی برچادر آتیه می‌کشند وبار دیگر رسول خدا جمله ای را که بالای منبر گفته بود را تاکید می‌کند که حاضران به غایبان وآیندگان برسانند: هرکه من مولای او هستم زین پس علی مولا و سرپرست اوست.🌻 ♦️مردم گروه گروه برای بیعت باخورشید و ماه به سمتشان می‌آیند. ابوذر ، سلمان ، مقداد و عمار از شادمانی در پوست خود نمی‌گنجند.🌻 ♦️ حانیه و آتیه عبای پیامبر و علی(ع) را می‌بوسند وبه نیت بیعت دست در ظرف آبی می گذارند که برای بیعت بانوان با حضرت علی علیه السلام پیش،بینی شده است.🌻 ادامه دارد.... ✍🏻 زینب سید میرزایی •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr
آستانِ مهر
#داستانک #بانوی_قلم_به_دست 🌹 غدیر قسمت پنجم ♦️آفتاب سوزان روز هجده ذی الحجه کم کم به نصف النهار ن
🌹غدیر قسمت پایانی ♦️رسالت پیامبر تکمیل شده و اینک حیدر امیرالمومنین است. حاجیان حجه الوداع را با پیامی مهم و گوهری گرانبها به پایان رسانده اند وهریک از آن‌ها مامورند تا پیام غدیر را به جهان اسلام آن روز ابلاغ کنند. کاروان پیامبر به سمت مدینه حرکت می‌کند.🌻 ♦️ لحظه خداحافظی فرا رسیده است.حانیه و آتیه یکدیگر را در آغوش می‌گیرند، با اشک باهم وداع می‌کنند و قرار می‌گذارند سر حوض کوثر وقت پس دادن امانت رسول خدا همدیگر را ملاقات کنند.🌻 ♦️آتیه با صدای خانم امامی به خود می‌آید، نقاشی‌اش تمام شده است. برگه نقاشی بوی گل محمدی می‌دهد. اثر هنری آتیه به عنوان یک تصویر سرشار از واقعیت و احساس مقام اول را آورده است. 🌻 ♦️یکی از هدایای نفیس دیدار با مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای است. حالا آتیه برگه به دست در حسینیه امام خامنه‌ای نشسته است و به سخنان ایشان گوش سپرده است.🌻 ♦️ پس از اتمام سخنرانی، دوان دوان خودرا به حضرت آقا می‌رساند، تا می‌آید سلام کند حضرت آقا گل سلام را تقدیمش می‌کند. چقدر این رفتار آشناست.🌻 ♦️ با اشتیاق می‌گوید: آقا جان این نقاشی هدیه من به شماست، دوستتان دارم و می‌دانم که شما سکان دار کشتی غدیر هستید تا روز ظهور.🌻 ♦️امام خامنه‌ای مهربانانه به آتیه نگاه می‌کند و لبخندی از روی رضایت می‌زند و این لبخند و نگاه نیز چقدر برای آتیه آشناست.🌻 ♦️و حضرت آقا می‌گویند: دخترم آتیه قراری که با حانیه گذاشتی یادت نرود! آتیه می‌گوید: چشم آقا جان و به دور دستها می‌نگرد، حانیه از آن دور دستتها برایش دست تکان دهد. 🌻 ✍🏻 زینب سید میرزایی •┈••✾☘️🕊☘️✾••┈• آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanehmehr