💝زندگینامه #شهیدحججی💝
🌸به نقل از یکی از همرزمان
💥قسمت شانزدهم..
شب #بیست_و_یکم یکدفعه وسط #مراسم برایم #پیامک داد: "مامان،تو رو خدا امشب دعا کن یه بار دیگه بی بی من رو بطلبه. دعا کن که رو سفید بشم. دعا کن که شهید بشم."
آن شب دلم شکست. آخر، بی تابی هایش، به آب و آتش زدن هایش برای رفتن به سوریه را دیده بودم.
با همه وجود از خدا خواستم که حاجت روایش بکند.
از بی بی حضرت زینب علیها السلام خواستم دوباره او را بطلبد.
¦◊¦◊¦
قرار بود چند نفری را از طرف لشکر اعزام کنیم سوریه. ساعت یازده، یازده و نیم شب بود که آمد دم #خانه مان
رفتم دم در. گفتم: "خیر بشه آقا محسن."
گفت: "آقای رشید زاده. شما فرمانده لشکر هستید. اومده ام از شما خواهش کنم که بذارید من برم."
گفتم: "کجا؟"
گفت: "سوریه."
#عصبانی شدم. صدایم را آوردم بالا و گفتم: "این موقع شب وقت گیر آوردی!? امروز که #پادگان بودم. چرا اونجا نگفتی؟"
گفت: "اونجا پیش بقیه نمی شد. اومدم دم خونه تون که التماس تون کنم."
گفتم: "تو یه بار رفتی محسن. نوبت بقیه است."
گفت: "حاجی قسمت میدم."گفتم: "لازم نکرده قسمم بدی. این بحث رو تموم کن و برو رد کارت."
مثل بچه کوچک زد زیر #گریه. باز هم شروع کرد به التماس. کم مانده بود دیگر به دست و پایم بیوفتد.
دلم به حالش سوخت. کمی نرم شدم.
گفتم: "مطمئن باش اگه قسمتت نباشه من هم نمیتونم درستش کنم. اگه هم قسمتت باشه، نه من و نه
هیچ کس دیگه نمیتونه مانع بشه."
این را که گفتم کمی آرام شد.
اشک هایش را پاک کرد و رفت.
به رفتنش نگاه کردم.
با خودم گفتم: "یعنی این بچه چی دیده سوریه?"⁉️
¦◊¦◊¦◊¦
#فرمانده_گروهانش بودم. میدانستم دارد خودش را می کشد
که دوباره اعزامش کنند به سوریه.
من نه کمکش می کردم که برود و نه اصلاً راضی بودم. حتی اگر میشد سنگ هم جلوی پایش میانداختم.
مدام بهش میگفتم: "محسن، این دفعه دیگه خبری از #سوریه رفتن نیست. نمی ذارمبری. بیخود جلزّ ولزّ نکن."
نیمه های شب بهم پیام میدی داد. چهار پنج بار.
هربار هم پیام های چهار پنج صفحهای.
باید #نیم_ساعت وقت می گذاشتم و میخواندم شان.
براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️
وقتی می دید زورش به من نمی رسد پیام میداد: "واگذارت می کنم به #حضرت_زینب علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی."
میگفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"
می گفت: "برای اینکه داری سنگ میندازی جلو پام."
#ادامه_دارد…
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
قسمت۵۰
خبر شهادت
مادر و برادر شهيد
سه شنبه بود🗓. من به جلسه ي #قرآن رفته بودم. در جلسه ي قرآن بودم که به من
#زنگ📱 زدند. پرسيدند خانه اي🏡؟ گفتم: نه.
بعد گفتند: برويد #خانه کارتان داريم.
فهميدم از دوستان #هادي هستند صحبتشان دربارهي #هادي است، اما نگفتند چه کاري دارند.
من سريع برگشتم. چند نفر از بچه هاي #مسجد🕌 آمدند و گفتند هادي #مجروح
شده.
من اول حرفشان را باور کردم. گفتم: حضرت ابوالفضل علیه السلام و امام حسين
علیه السلام کمک ميکنند، عيبي ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه
ساعت #همسايه_ها آمدند و مادر دو تن از #شهداي❤️ محل مرا در #آغوش گرفتند
وگفتند: هادي به #شهادت💔 رسيده.
٭٭٭ ٭٭٭
ً موبايل 📱را استفاده نميکنم. اين را بيشتر فاميل و در محل کار معمولا
#دوستانم ميدانند.
آن روز چند ساعتي توي محوطه بودم. #عصر وقتي برگشتم به دفتر، گوشي 📱
خودم را از توي #کمد برداشتم. با تعجب ديدم که هفده تا تماس بي پاسخ داشتم!
تماسها از سوي يکي دو تا از بچه هاي #مسجد🕌 و دوست #هادي بود. سريع
#زنگ_زدم و گفتم: سلام، چي شده؟
گفت: هيچي، #هادي #مجروح شده، اگه ميتوني سريع بيا ميدان #آيت_الله_سعيدي باهات کار داريم.
#گوشي📱 قطع شد. سريع با #موتور حرکت کردم. توي راه کمي فکر کردم.
شک نداشتم که هادي #شهيد شده؛ چون به خاطر #مجروحيت هفده بار زنگ نميزدند؟ در ثاني کار عجله اي فقط براي #شهادت ميتواند باشد و...
به محض اينکه به ميدان #آيت_الله_سعيدي رسيدم، آقا صادق و چند نفر از بچه هاي #مسجد🕌 را ديدم. #موتور را پارک کردم و رفتم به سمت آنها.
بعد از سلام و احوالپرسي، خيلي بي مقدمه گفتند: ميخواستيم بگيم هادي #شهيد💔 شده و...
ديگه چيزي از حرفهاي آنها يادم نيست! انگار همه ي دنيا🌎 روي سرم من خراب شد. با اينکه اين سالها زياد او را نميديدم اما تازه داشتم طعم #برادر بودن را حس ميکردم.
يکدفعه از آنها جدا شدم و آرام آرام دور #ميدان قدم زدم. ميخواستم به
حال عادي برگردم.
نيم #ساعت بعد دوباره با #دوستان صحبت کرديم و به #مادرم خبر داديم. روز
بعد هم مقدمات سفر فراهم شد و راهي #نجف شديم.
#هادي در سفر آخري که داشت خيلي #تلاش کرد تا #مادرمان را به نجف
ببرد، رفت از #پدرمان رضايتنامه گرفت و #گذرنامه را تهيه کرد، اما سفر به
نجف فراهم نشد. حالا قسمت اينطور بود که #شهادت💔 هادي ما را به #نجف برساند.
#ما در مراسم تشييع و تدفين هادي حضور داشتيم. همه ميگفتند که اين #شهيد همه چيزش خاص است. از #شهادت تا #تشييع و #تدفين و...
⚘ ارزش خانه داری در اسلام ⚘
هیچ مسئله ای برای زنان به اندازه حضور #زن در #خانه تاکید نشده است؛ گاهی بانوان مذهبی فکر می کنند اگر بیرون بودند بهتر به #کمال می رسیدند و یا اگر مثلا جایی مشغول بودند و #خادم حریم مقدسی بودند و امثال این کارها که در جای خودش مطلوب است.
اگر کسی بتواند بین #خانه داری و همسرداری و #تربیت فرزند و کار بیرون جمع کند اشکال ندارد ولی طبق #تجربه ها و #گزاراش هایی که است نوع زنانی که بیرون کار می کنند نسبت به مسئله خانه داری کم کاری می کنند.
اگر کسی احادیث اسلامی را نگاه کند هیچ کار و ارزشی برای یک زن در دین به پای ارزش خانه داری و همسر بودن و مادر بودن نمی رسد.
فقط قسمتی از احادیث تقدیم میشود تا ارزش خانه داری بانوان روش شود:
۱- هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر #رحمت میکند..
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
۲- در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
۳- #جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.
امام علی (علیه السلام)
۴- بهترین زنان زنی است که برای شوهرش #خوشبو باشد.
امام صادق( علیه السلام)
۵- چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی #شوهر خود صبر میکنند.
امام صادق (علیه السلام)
۶- هیچ چیز برای زن در شب اول #قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست.
امام محمد باقر (علیه السلام)
۷- یک لیوان #آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)
۸- چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد.
پیامر اکرم (صل الله علیه و آله)
۹- هیچ زنی نیست که دیگ #غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید.
حضرت فاطمه( سلام الله علیها)
۱۰- هیچ زنی نیست که هنگام نان #پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
۱۱- هیچ زنی نیست که لباس #ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
۱۲- هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را #بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
۱۳- بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب #همسر غضب خدا می باشد. حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
۱۴- هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه #بهشت بر او واجب میشود. حضرت فاطمه( سلام الله علیها)
۱۵- هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از #عبادت یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. امام صادق (علیه السلام)
📙 وسائل الشیعه ج ۲ص۳۹.
با ذکر صلوات هدیه به پیشگاه مولا صاحب الزمان(عج الله) درنشـــر مطالب و ثــواب آنها شریــک شویــد.
💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبکبرۍسلاماللهعلیها💚
{🍓🍒}
•
•
🔰یک بار آقای حق شناس مرا صدا کردند و به من گفتند:
🍃من جان ندارم که آنچنان عبادت کنم ولی سعی میکنم گناه نکنم تا آن دو رکعت نمازی که میخوانم بماند!
💠آدم اگر هر روز فقط یک آجر بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال میتواند یک #خانه بسازد؛ اما اگر هر روز #یک_طبقه بسازد ولی آن را #خراب کند در آخر چیزی نمیماند.!
🚫گناه؛عملانسانرا #خرابمیکند!💔
❣آیت الله جاودان(حفظه الله)
#