ای جانِ جهان جان و جهان بندهی تو
شیرین شده عالم زِ شکر خندهی تو
صد قرن گذشت و آسمان نیز ندید
در گردش روزگار مانندهی تو
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
📚#داستان
هر کس او را می دید ناخود آگاه سرش را
پایین می انداخت.
عده ای هم از کنارش عبور می کردند،
بدون اینکه حتی متوجه حضورش بشوند.
گوشه ای نشسته بود با صورت آفتاب
سوخته، دست های کار کرده و نگاهی
مهربان غرق در کار خود؛ انگار بین او و
دور و برش حفاظی نامرئی کشیده بودند.
این نگاه های آزار دهنده، سر و صدای
خیابان و آفتاب تند مرداد ماه هیچ کدام
در فضای شاد اطرافش نفوذ نمی کرد.
به او که رسیدم، بی اختیار سرم را پایین
انداختم، زیاد کهنه نبودند اما لایه
ضخیمی از گرد و غبار رویشان جا خوش
کرده بود.
با خود فکر کردم: اگر برس کفاش رویشان
کشیده شود تمیز و براق می شوند.
سه دقیقه بعد کفشهایم براق شده بود،
چشمان پیرمرد هم برق می زد...
#داستان_کوتاه
✨@avayeqoqnus✨
.
💫 دلِ ما هر چه کشید از تو کشید
🍁 هر چه از هر که شنید از تو شنید
💫 گر سیاه است شب و روزِ دلم
🍂 باید از چشم تو، از چشم تو دید
💫 غنچه از راز تو بو بُرد، شکفت
🍁 گل گریبان به هوای تو درید
💫 موج اگر دعوی دریا دارد
🍂 گردنِ ناز به نام تو کشید
💫 خواب سنگین ز سر صخره و کوه
🍁 رنگ از روی شب تیره پرید
💫 روشن از روی تو چشم و دلِ روز
🍂 صبح از نام تو دم زد که دمید
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📚 ضرب المثل "آشی برایت بپزم که یک
وجب روغن رویش باشد"
🔹 معنی و کاربرد:
یعنی قرار است از تو انتقام بگیرم.
همچنین برای تهدید کردن شخص نیز به
کار می رود.
نقشه کشیدن و ایجاد توطئه برای گرفتار
کردن دیگری.
🔸 داستان:
ناصر الدین شاه قاجار سالی یک بار در روز
اربعین حسینی آش شله قلمکار نذری
می پخت و خود نیز در آن مراسم حضور
می یافت تا ثواب ببرد.
تمام بزرگان مملکت در این روز در حیاط
قصر جمع می شدند و برای تملق و نزدیک
شدن به شاه قاجار هر یک کاری را به
عهده می گرفتند مثلا برخی سبزی پاک
می کردند، بعضی نخود و لوبیا خیس
می کردند، عده ای دیگ های بزرگ را روی
اجاق می گذاشتند و خلاصه هر کس
سعی می کرد با کار کردن بیش تر به
چشم آید.
ناصرالدین شاه هم بالای ایوان مینشست
و در حالی که قلیان می کشید از آن بالا
همه کارها را زیر نظر می گرفت.
سر آشپز باشی ناصر الدین شاه هم در
این روز مثل یک فرمانده نظامی به همه
امر و نهی می کرد.
به دستور آشپز باشی در پایان کار یک
کاسه آش به در خانه هر یک از بزرگان
مملکت فرستاده می شد و رجال میبایستی آش را خالی کرده و داخل
کاسه را پر از اشرفی کرده و دوباره به
دربار می فرستادند.
در این میان، برای احترام بیشتر، روی آش
کسانی که در دربار عزیزتر بودند روغن
بیشتری می ریختند و در نتیجه از ظرف
بزرگتری استفاده می کردند.
کاملا روشن است کسی که کاسهی
کوچکی برایش فرستاده می شد کمتر ضرر
می کرد و کسی که مثلا یک کاسهی بزرگ
آش (که یک وجب هم روغن رویش
ریخته شده) دریافت می کرد حسابی توی
خرج می افتاد زیرا باید همان کاسه را با
اشرفی پر می کرد و پس می فرستاد!!
به همین دلیل در طول سال اگر آشپز
باشی مثلا با یکی از بزرگان و یا وزرا
دعوایش می شد، در آن روز حسابی
انتقام میگرفت و به او می گفت: "بسیار
خوب! بهت حالی می کنم دنیا دست کیه!
آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش
باشد!"
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
برای هر چه رایگانی بود، بهایی گزاف
از وجود خود پرداختم.
بانگ خِرَد زدم، دندانم شکستند...
فریاد عشق برآوردم، چشمم کندند... گوشهی امنی جستم، به غربتم راندند... حالا فقط نانی میجویم.
📓 طومار شیخ شرزین
✍ بهرام بیضایی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
خدایا امشب آرزو میکنم
که چیزی را آرزو کنم
که تو دوست داری
و آن آرزویی را اجابت نمایی که
نیک فرجامم نماید.
لیلةالرغائب شب آرزوهاست
برای اجابت آرزوهای هم آرزوهای
قشنگ کنیم...
خدایا در این شب مبارک، بهترینها و
زیباترینها را برای دوستانم مقدر بفرما.
آمین 🙏🌹
#لیله_الرغائب
#ماه_رجب
✨@avayeqoqnus✨
.
هر صبح طلوع دوباره خوشبختی و آرامش
و امید دیگری است
بگشای دلت را به مهربانی
و عشق را در قلبت مهمان کن
بدون شک شکوفههای خوشبختی و آرامش
در زندگیات گل خواهدکرد
آدینه تون بخیر و شادی دوستان 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
🔹 در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
🔸 تسبیح به گردن و صُراحی در دست
🔹 گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:
🔸 از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
✨ @avayeqoqnus ✨