❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
در تفسیر درّ المنثور از صحیح بخارى و نسائى و از گروهى دیگر چنین نقل شده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغول تقسیم اموالى (از غنائم یا مانند آن) بود که یکى از طایفه بنى تمیم به نام ذُو الْخُوَیْصِرَة فرا رسیده صدا زد:
اى رسول خدا! عدالت کن!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من عدالت نکنم، چه کسى عدالت خواهد کرد؟!
عمر صدا زد: اى رسول خدا! به من اجازه بده تا گردنش را بزنم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: او را به حال خود واگذار! او یارانى دارد که شما نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنها کوچک مى شمرید، ولى با این حال، آنها از دین فرار مى کنند همان گونه که تیر از کمان!
در این هنگام، آیات فوق نازل شد و به این گونه افراد اندرز داد.
🌼🌼🌼
تفسیر:
خودخواهان بى منطق
در آیه فوق، به یکى دیگر از حالات منافقان اشاره شده و آن این که آنها هرگز راضى به حق خود نیستند و دائماً انتظار دارند از اموال بیت المال و یا منافع عمومى هر چه بیشتر بهره ببرند، خواه مستحق باشند یا نه.
دوستى و دشمنى آنها بر محور همین منافع دور مى زند، هر کس جیب آنها را پر کند از او راضى هستند و هر کس به خاطر رعایت عدالت، حق دیگران را به آنها نبخشد از او ناراضى مى شوند.
حق و عدالت در قاموس آنها مفهومى ندارد و اگر داشته باشد، عادل کسى است که هر چه بیشتر به آنها بدهد.
و ظالم کسى است که حق دیگران را از آنان باز دارد! و به تعبیر دیگر آنها فاقد هر گونه شخصیت اجتماعى هستند و تنها داراى یک شخصیت فردى و در چهار چوبه منافع خویش مى باشند، و همه چیز را تنها از این زاویه مى نگرند!
لذا مى گوید: بعضى از آنها در تقسیم صدقات به تو عیب مى گیرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ) و مى گویند: عدالت را رعایت نکردى.
اما در حقیقت چنین است که آنها به منافع خویش مى نگرند اگر سهمى به آنها داده شود راضیند و خوشحال (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا) و تو را مجرى عدالت مى دانند هر چند استحقاق نداشته باشند.
اما اگر چیزى از آن به آنها داده نشود خشمگین مى شوند (وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ) و تو را متهم به بى عدالتى مى کنند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۸ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ»
(در حالى که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضى مى شدند و مى گفتند: «خداوند براى ما کافى است و بزودى خدا و پیامبرش، از فضل خود به ما مى بخشند و ما تنها رضاى خدا را مى طلبیم.» (براى آنها بهتر بود).
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۵۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
ولى اگر آنها به حق خود راضى باشند و به آنچه خدا و پیامبرش در اختیار آنها گذارده رضایت دهند و بگویند: همین براى ما کافى است و اگر هم نیاز بیشترى داریم خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) از فضل خود به زودى به ما مى بخشند، ما تنها رضاى او را مى طلبیم و از او مى خواهیم که ما را از اموال مردم بى نیاز سازد، اگر آنها چنین کنند به سود آنها است (وَ لَوْ أَنـَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتینَا اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنّا إِلَى اللّهِ راغِبُونَ).
🌼🌼🌼
آیا در جوامع اسلامى امروز چنین کسانى یافت نمى شوند؟
آیا همه مردم به حق مشروع خود قانعند؟ و هر کس تنها به مقدار حقش به آنها بدهد او را عدالت پیشه مى دانند؟
مسلماً جواب این سؤال ها منفى است، با نهایت تأسف، هنوز بسیارند کسانى که مقیاس سنجش حق و عدالت را منافع شخصى خویش مى پندارند، و به حقوق خویش قانع نیستند، و اگر کسى بخواهد همه را ـ مخصوصاً محرومان را ـ به حق مشروعشان برساند، داد و فریادشان بلند مى شود.
بنابراین، لزومى ندارد براى شناخت منافقان صفحات تاریخ را ورق بزنیم یک نگاه به اطراف خود و حتى نگاهى به خودمان بکنیم مى توانیم وضع خود و دیگران را دریابیم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۹ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
4_6028096014227867395.mp3
4.9M
👆 👆
🎧فـایل صوتی دعای ندبه
📖 #دعای_ندبه
🎤استاد فرهمند
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_رهروان_راه_قرآن برگزارمیکند:
به دلیل اهانت گستاخانهی رییسجمهور فرانسه به حضرت محمد (ص) و ایام ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) #مسابقهی تفسیر سوره مبارکه #محمد_ص
📆 مهلت ثبتنام برای شرکت در مسابقه تا جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹
❗️ فایل پی.دی.اف تفسیر سوره مبارکه محمد (ص) و سؤالات مسابقه برای ثبتنام کنندگان در مسابقه ارسال خواهد شد.
📝 مهلت ارسال پاسخها تا جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹.
آیدی برای ثبتنام و شرکت در مسابقه:
@shahed
📱 شماره تماس: ۰۹۱۰۶۴۲۹۳۰۰
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_رهروان_راه_قرآن
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
زکات ها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت می کشند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام می شود، و برای (آزادی) بردگان و (ادای دَین) بدهکاران و در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه (مهم) الهی است؛ و خداوند دانا و حکیم است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
مصارف زکات و ریزه کارى هاى آن
در تاریخ اسلام، دو دوران مشخص دیده مى شود، دوران مکّه، که همّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مسلمانان در آن، مصروف تعلیم و تربیت نفرات و آموزش و تبلیغ مى شد و دوران مدینه، که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در آن، دست به تشکیل حکومت اسلامى و پیاده کردن و اجراى تعلیمات اسلام، از طریق این حکومت صالح زد.
بدون شک، یکى از ابتدائى و ضرورىترین مسائل، به هنگام تشکیل حکومت، تشکیل بیتالمال است، که به وسیله آن نیازهاى اقتصادى حکومت بر آورده شود، نیازهائى که در هر حکومتى بدون استثناء وجود دارد.
به همین دلیل، یکى از نخستین کارهائى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در مدینه انجام داد، تشکیل بیت المال بود، که یکى از منابع آن را زکات تشکیل مى داد، و طبق مشهور، این حکم در سال دوم هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)تشریع شد.
این آیه به روشنى مصارف واقعى زکات را بیان کرده، و به تمام توقعات بىجا پایان مى دهد، و آن را در هشت مصرف خلاصه مى کند:
۱ ـ فقراء ، نخست مى گوید: صدقات و زکات براى فقیران است (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ).
۲ ـ و براى مساکین (وَ الْمَساکینِ).
۳ ـ و براى عاملان و جمع آورى کنندگان زکات (وَ الْعامِلینَ عَلَیْها).
این گروه در حقیقت، کارمندان و کارکنانى هستند که براى جمعآورى زکات و اداره بیت المال اسلام، تلاش و کوشش مى کنند و آنچه به آنها داده مى شود، در حقیقت، به منزله مزد و اجرت آنها است، و لذا فقر در این گروه به هیچ وجه شرط نیست.
۴ ـ مؤلفة قلوبهم، یعنى کسانى که انگیزه معنوى نیرومندى براى پیشبرد اهداف اسلامى ندارند، و با تشویق مالى، مى توان تألیف قلب، و جلب محبت آنان را نمود، لذا مى فرماید: و براى کسانى که قلب هاى آنها الفت مى پذیرد و محبتشان جلب مى شود (وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ).
۵ ـ و براى آزاد ساختن بردگان (وَ فِی الرِّقابِ).
یعنى سهمى از زکات، تخصیص به مبارزه با بردگى و پایان دادن به این موضوع ضد انسانى، داده مى شود و همان گونه که در جاى خود گفته ایم، برنامه اسلام در مورد بردگان، برنامه آزادى تدریجى است که نتیجه نهائى اش آزاد ساختن همه بردگان بدون روبرو شدن با واکنش هاى نامطلوب اجتماعى آن مى باشد، و تخصیص سهمى از زکات، به این موضوع، گوشه اى از این برنامه را تشکیل مى دهد.
۶ ـ براى اداء دین بدهکاران و آنها که بدون جرم و تقصیر، زیر بار بدهکارى مانده و از اداى آن عاجز شده اند (وَ الْغارِمینَ).
۷ ـ و مصرف در راه خدا (وَ فی سَبیلِ اللّهِ).
منظور از آن، تمام راه هائى است که به گسترش و تقویت آئین الهى منتهى شود، اعم از مسأله جهاد و تبلیغ و مانند آن.
۸ ـ و کمک به واماندگان در راه (وَ ابْنِ السَّبیلِ).
یعنى مسافرانى که بر اثر علتى در راه مانده، و زاد، توشه و مرکب کافى براى رسیدن به مقصد ندارند، هر چند افراد فقیر و بى بضاعتى نیستند، ولى بر اثر
دزد زدگى، بیمارى، گم کردن اموال خود، و یا علل دیگر، به چنین وضعى افتاده اند، این گونه اشخاص را، باید از طریق زکات، به مقدارى که براى رسیدن به مقصد لازم است بى نیاز ساخت.
🌼🌼🌼
در پایان آیه، به عنوان تأکید روى مصارف گذشته مى فرماید: این فریضه الهى است (فَریضَةً مِنَ اللّهِ).
و بدون شک این فریضه، حساب شده، کاملاً دقیق، و جامع مصلحت فرد و اجتماع است، زیرا خداوند دانا و حکیم است (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).
البته، حکم زکات قبلاً در مکّه نازل شده بود، اما نه به صورت وجوب جمع آورى در بیت المال، بلکه خود مسلمانان اقدام به پرداخت آن مى کردند، ولى در مدینه دستور جمع آورى و تمرکز آن، از ناحیه خداوند در آیه ۱٠۳ سوره توبه صادر گردید.
جالب این که آیه، با کلمه إِنَّما ، که دلیل بر انحصار است، آغاز شده، و این نشان مى دهد که بعضى از افراد خودخواه، یا بى خبر، انتظار داشتند بدون هیچ گونه استحقاق، سهمى از زکات دریافت دارند، که با کلمه إِنَّما دست ردّ به سینه همه آنها زده شده.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۰ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: «او آدم خوش باورى است!» بگو: «خوش باور بودن او به نفع شماست. (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصدیق مى کند. و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده اند.» و آنها که پیامبر خدا را آزار مى دهند، براى آنها عذاب دردناکى است!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
براى آیه فوق، شان نزول هائى ذکر شده، که بى شباهت به یکدیگر نیست، از جمله این که این آیه درباره گروهى از منافقان نازل شده، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى گفتند، یکى از آنان گفت: این کار را نکنید; زیرا مى ترسیم به گوش محمّد ص برسد، و او به ما بد بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).
یکى از آنان که نامش جلاس بود گفت: مهم نیست، ما هر چه بخواهیم مى گوئیم، و اگر به گوش او رسید، نزد وى مى رویم، و انکار مى کنیم، و او از ما مى پذیرد; زیرا محمّد(صلى الله علیه وآله) آدم خوش باور و دهن بینى است، و هر کس هر چه بگوید قبول مى کند، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
در این آیه، همان گونه که از مضمون آن استفاده مى شود، سخن از فرد یا افرادى در میان است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)را با گفته هاى خود آزار مى دادند، و مى گفتند: او انسان خوش باور و دهن بینى است (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).
أُذُن در اصل به معنى گوش است، ولى به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، و به اصطلاح گوشى هستند نیز، این کلمه اطلاق مى شود.
آنها در حقیقت، یکى از نقاط قوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را که وجود آن در یک رهبر کاملاً لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان مى دادند و از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، و حتى الامکان عذرهاى مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده درى نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود).
لذا قرآن بلافاصله اضافه مى کند: به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد، و عذرتان را مى پذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشى است، این به نفع شما است! (قُلْ أُذُنُ خَیْر لَکُمْ).
زیرا، از این طریق آبروى شما را حفظ کرده و شخصیتتان را خرد نمى کند، عواطف شما را جریحه دار نمى سازد، و براى حفظ محبت، اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش مى کند.
در حالى که اگر او فوراً پرده ها را بالا مى زد، و دروغگویان را رسوا مى کرد، دردسر فراوانى فراهم مى آمد، علاوه بر این که آبروى عده اى، به سرعت از بین مى رفت، راه بازگشت و توبه بر آنها بسته مى شد، و افراد آلوده اى که قابل هدایت بودند، در صف بدکاران جاى مى گرفتند و از اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله)دور مى شدند.
یک رهبر مهربان و دلسوز، و در عین حال پخته و دانا، باید همه چیز را بفهمد، ولى بسیارى از آنها را به روى خود نیاورد، تا آنها که شایسته تربیت اند، تربیت شوند، از مکتب او فرار نکنند، و اسرار مردم از پرده برون نیفتد.
این احتمال نیز، در معنى آیه وجود دارد که خداوند در پاسخ عیبجویان مى گوید: چنان نیست که او، گوش به همه سخنان فرا دهد، بلکه، او گوش به سخنانى مى دهد که به سود و نفع شما است، یعنى وحى الهى را مى شنود، پیشنهاد مفید را استماع مى کند، و عذرخواهى افراد را در مواردى که به نفع آنها و جامعه است مى پذیرد.
پس از آن، براى این که عیبجویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه مى کند: او به خدا و فرمان هاى او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا مى دهد، و آن را مى پذیرد، و به آن ترتیب اثر مى دهد (یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ).
یعنى در واقع پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو گونه برنامه دارد: یکى، برنامه حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى.
و دیگرى، در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان گوش فرا مى دهد، و ظاهراً انکار نمى کند، ولى در مقام عمل، تنها توجه او به فرمان هاى خدا، و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه، جز از این راه ممکن نیست، لذا بلافاصله مى فرماید: او رحمت براى مؤمنان شما است (وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ).
ممکن است در اینجا سؤال شود که: در پاره اى از آیات قرآن مى خوانیم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) رَحْمَةً لِلْعالَمین است.
ولى آیه مورد بحث مى گوید: رحمت براى مؤمنان است، آیا آن عمومیت با این تخصیص سازگار است؟!
اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن مى شود، و آن این که رحمت، درجات و مراتب دارد، که یکى از مراتب آن قابلیت و استعداد است، و مرتبه دیگر فعلیت .
مثلاً، باران، رحمت الهى است، یعنى این قابلیت و شایستگى، در تمام قطرات آن وجود دارد که، منشأ خیر و برکت و نمو و حیات باشد، ولى مسلماً ظهور و بروز آثار این رحمت، تنها در سرزمین هاى آماده و مستعدّ است، بر این اساس هم مى توانیم بگوئیم: تمام قطره هاى باران، رحمت است و هم صحیح است گفته شود: این قطرات در سرزمین هاى مستعدّ و آماده، مایه رحمت است، جمله اول اشاره به مرحله اقتضاء و قابلیت است، و جمله دوم اشاره به مرحله وجود و فعلیت.
در
مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله)او بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت است، ولى بالفعل، مخصوص مومنان مى باشد.
تنها چیزى که در اینجا باقى مى ماند، این است: نباید آنها که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با این سخنان خود ناراحت مى کنند، و از او عیب جوئى مى نمایند، تصور کنند بدون مجازات خواهند ماند، درست است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در برابر آنها وظیفه دارد که با بزرگوارى و وسعت روح خود با آنان روبرو شود، و از رسوا ساختنشان خود دارى کند، ولى مفهوم این سخن چنین نیست که آنها، در این اعمال خود بدون کیفر خواهند ماند، لذا در پایان آیه مى فرماید: آنها که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را آزار مى رسانند عذابى دردناک دارند (وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ»
آنها براى شما به خدا سوگند یاد مى کنند، تا شما را راضى سازند. در حالى که شایسته تر این است که اگر ایمان دارند، خدا و پیامبرش را راضى کنند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
از گفتار بعضى از مفسران چنین استفاده مى شود که دو آیه ۶۲ و ۶۳ مکمّل آیه گذشته است و طبعاً در همان شأن نزول نازل شده ولى جمعى دیگر از مفسران، شأن نزول دیگرى براى این دو آیه نقل کرده اند و آن این که:
هنگامى که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه تبوک، آیاتى نازل شد، یکى از منافقان گفت: به خدا سوگند این گروه، نیکان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را محمّد (صلى الله علیه وآله) درباره آنها مى گوید، راست باشد اینها از چهارپایان هم بدترند. یکى از مسلمانان این سخن را شنید و گفت: به خدا آنچه او مى گوید، حق است و تو از چهارپا بدترى!
این سخن به گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسید، به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید: چرا چنین گفتى؟
او سوگند یاد کرد، چنین سخنى نگفته است.
مرد مؤمنى که با او طرف بود و این سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)گزارش داده بود، گفت: خداوندا! خودت راستگو را تصدیق، و دروغگو را تکذیب فرما. این آیات، نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
قیافه حق به جانب منافقان!
یکى از نشانه هاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کراراً به آن اشاره کرده، این است که: آنها، براى پوشاندن چهره خود، بسیارى از خلافکارىهاى خود را انکار مى کردند و با توسّل به سوگندهاى دروغین مى خواستند مردم را فریب داده و از خود راضى کنند.
در این آیات، قرآن مجید، پرده از روى این عمل زشت برداشته، هم آنها را رسوا مى کند و هم مسلمانان را آگاه مى سازد که تحت تأثیر این گونه سوگندهاى دروغین قرار نگیرند.
نخست مى گوید: آنها براى شما سوگند به خدا یاد مى کنند تا شما را راضى کنند (یَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ).
روشن است هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست، بلکه مى خواهند با فریب و نیرنگ، چهره واقعیات را در نظرتان، دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند، و گرنه اگر هدف آنها این است که واقعاً مؤمنان راستین را از خود خشنود سازند، لازمتر این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند، در حالى که آنها با اعمالشان، خدا و پیامبر را به شدت ناراضى کردند.
لذا قرآن مى گوید: اگر آنها راست مى گویند و ایمان دارند، شایستهتر این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند! (وَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کانُوا مُؤْمِنینَ).
جالب توجه این که در جمله فوق، چون سخن از خدا و پیامبر در میان است، قاعدتاً باید ضمیر (یُرْضُوهُ) به صورت تثنیه آورده شود، ولى، ضمیر مفرد به کار رفته است.
این تعبیر، در حقیقت اشاره به این است که رضایت پیامبر(صلى الله علیه وآله)از رضایت خدا، جدا نیست و او همان را مى پسندد که خدا مى پسندد.
و به تعبیر دیگر، اشاره به حقیقت توحید افعالى است; چرا که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در مقابل خدا از خود استقلالى ندارد، و رضا و غضب او، همه به خدا منتهى مى شود، همه، براى او، و در راه او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ»
آیا نمیدانند هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند، برای او آتش دوزخ است؛ جاودانه در آن میماند؟ این، همان رسوایی بزرگ است!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، این گونه افراد منافق را شدیداً تهدید مى کند و مى گوید: مگر نمى دانند کسى که با خدا و رسولش دشمنى و مخالفت کند براى او آتش دوزخ است که جاودانه در آن مى ماند (أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فیها).
سپس، براى تأکید، اضافه مى کند: این رسوائى و ذلت بزرگى است (ذلِکَ الْخِزْیُ الْعَظیمُ).
یُحادِد از ماده محادّة، و از ریشه حدّ است، که به معنى طرف و نهایت چیزى مى باشد و از آنجا که افراد دشمن و مخالف، در طرف مقابل قرار مى گیرند، این ماده (محادّة) به معنى عداوت و دشمنى نیز آمده است، همان گونه که در گفتگوهاى روزمره، کلمه طرفیت را، به معنى مخالفت و دشمنى به کار مى بریم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ»
منافقان از آن بیم دارند که سورهاى برضدّ آنان نازل گردد و به آنها از (اسرار) درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار مى سازد.»
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
براى آیات ۶۴ و ۶۵، شأن نزولهاى متعددى نقل شده که همه مربوط به کارهاى منافقان، پس از جنگ تبوک است.
از جمله این که گروهى از منافقان در یک جلسه سرّى، براى قتل پیامبر(صلى الله علیه وآله)توطئه کردند که پس از مراجعت از جنگ تبوک، در یکى از گردنه هاى سر راه، به صورت ناشناس کمین کرده، شتر پیامبر(صلى الله علیه وآله)را رم دهند و بدین گونه حضرت را به قتل برسانند.
خداوند پیامبرش را از این نقشه آگاه ساخت و او دستور داد جمعى از مسلمانان مراقب باشند و آنها را متفرق سازند.
زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آن عقبه (گردنه) رسید، عمّار، مهار مرکب پیامبر(صلى الله علیه وآله)را در دست داشت و حذیفه از پشت سر آن را مى راند. در این هنگام، گروه منافقان، که صورتهاى خود را پوشانده بودند فرا رسیدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به حذیفه فرمود: به صورت مرکب هاى آنها بزن و آنها را دور کن. حذیفه چنین کرد.
هنگامى که، پیامبر(صلى الله علیه وآله)بدون خطر از عقبه گذشت، به حذیفه فرمود: آنها را نشناختى؟
عرض کرد: نه، هیچ یک از آنها را نشناختم.
پس از آن، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نام همه آنها را براى او برشمرد.
حذیفه عرض کرد: حال که چنین است; چرا گروهى را نمى فرستى آنها را به قتل برسانند؟
فرمود: دوست ندارم عرب بگوید: هنگامى که محمّد به وسیله یارانش پیروز شد، به کشتن آنها پرداخت!
🌼🌼🌼
تفسیر:
برنامه خطرناک دیگرى از منافقان
در آیات گذشته، دیدیم چگونه منافقان نقاط قوّت را نقطه ضعف مى پنداشتند و براى ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، روى آن تبلیغ مى کردند.
در آیه مورد بحث، به قسمت دیگرى از برنامهها و روشهاى آنها اشاره شده است.
از آیه، چنین استفاده مى شود: خداوند براى دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از روى اسرار آنها برمى داشت، و آنان را به جمعیت معرفى مى کرد، تا مسلمانان به هوش باشند و به دام آنها گرفتار نشوند و آنها نیز متوجه موقعیت خویش شوند و دست و پاى خود را جمع کنند; روى این جهت، غالباً آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر مى بردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، مى گوید:
منافقان مى ترسند که بر ضد آنها سوره اى نازل شود، و آنان را نسبت به آنچه در دل دارند آگاه سازد (یَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فی قُلُوبِهِمْ).
ولى عجیب این که بر اثر شدت لجاجت و دشمنى، باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) برنمى داشتند، لذا خداوند در پایان این آیه به پیامبرش مى فرماید: به آنها بگو: هر چه مى خواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را از آن بیم دارید آشکار مى سازد، و شما را رسوا مى کند! (قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ).
البته جمله: اسْتَهْزِئُوا مسخره کنید، از قبیل امر براى تهدید است، همانند این که انسان به دشمنش مى گوید: هر قدر کارشکنى و اذیت و آزار در قدرت دارى بکن، پاسخ آنها را یکجا خواهم داد. این گونه تعبیرات، در مقام تهدید ذکر مى شود.
ضمناً، باید توجه داشت از آیه فوق استفاده مى شود، منافقان در دل، از حقانیت دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)با خبر بودند، و ارتباط او را با خدا به خوبى مى دانستند، ولى با این حال، بر اثر لجاج و عناد و دشمنى با حق، به جاى این که در برابر او تسلیم باشند، کارشکنى مى کردند، به همین دلیل، قرآن مى گوید: منافقان از این بیم داشتند که آیاتى بر ضد آنها نازل شود، و مکنون خاطرشان را آشکار سازد.
توجه به این نکته نیز لازم است که جمله تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ، مفهومش این نیست که این گونه آیات بر منافقان نازل مى شد، بلکه منظور این است: درباره آنها و بر ضد آنها بوده، هر چند بر شخص پیامبر نازل مىگردید.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۴ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ لَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ»
و اگر از آنها بپرسى: («چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!») مى گویند: «ما شوخى و بازى مى کردیم.» بگو: «آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى کردید؟!»
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۵)
@ayehsobh