هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: «او آدم خوش باورى است!» بگو: «خوش باور بودن او به نفع شماست. (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصدیق مى کند. و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده اند.» و آنها که پیامبر خدا را آزار مى دهند، براى آنها عذاب دردناکى است!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
براى آیه فوق، شان نزول هائى ذکر شده، که بى شباهت به یکدیگر نیست، از جمله این که این آیه درباره گروهى از منافقان نازل شده، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى گفتند، یکى از آنان گفت: این کار را نکنید; زیرا مى ترسیم به گوش محمّد ص برسد، و او به ما بد بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).
یکى از آنان که نامش جلاس بود گفت: مهم نیست، ما هر چه بخواهیم مى گوئیم، و اگر به گوش او رسید، نزد وى مى رویم، و انکار مى کنیم، و او از ما مى پذیرد; زیرا محمّد(صلى الله علیه وآله) آدم خوش باور و دهن بینى است، و هر کس هر چه بگوید قبول مى کند، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
در این آیه، همان گونه که از مضمون آن استفاده مى شود، سخن از فرد یا افرادى در میان است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)را با گفته هاى خود آزار مى دادند، و مى گفتند: او انسان خوش باور و دهن بینى است (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).
أُذُن در اصل به معنى گوش است، ولى به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، و به اصطلاح گوشى هستند نیز، این کلمه اطلاق مى شود.
آنها در حقیقت، یکى از نقاط قوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را که وجود آن در یک رهبر کاملاً لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان مى دادند و از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، و حتى الامکان عذرهاى مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده درى نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود).
لذا قرآن بلافاصله اضافه مى کند: به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد، و عذرتان را مى پذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشى است، این به نفع شما است! (قُلْ أُذُنُ خَیْر لَکُمْ).
زیرا، از این طریق آبروى شما را حفظ کرده و شخصیتتان را خرد نمى کند، عواطف شما را جریحه دار نمى سازد، و براى حفظ محبت، اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش مى کند.
در حالى که اگر او فوراً پرده ها را بالا مى زد، و دروغگویان را رسوا مى کرد، دردسر فراوانى فراهم مى آمد، علاوه بر این که آبروى عده اى، به سرعت از بین مى رفت، راه بازگشت و توبه بر آنها بسته مى شد، و افراد آلوده اى که قابل هدایت بودند، در صف بدکاران جاى مى گرفتند و از اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله)دور مى شدند.
یک رهبر مهربان و دلسوز، و در عین حال پخته و دانا، باید همه چیز را بفهمد، ولى بسیارى از آنها را به روى خود نیاورد، تا آنها که شایسته تربیت اند، تربیت شوند، از مکتب او فرار نکنند، و اسرار مردم از پرده برون نیفتد.
این احتمال نیز، در معنى آیه وجود دارد که خداوند در پاسخ عیبجویان مى گوید: چنان نیست که او، گوش به همه سخنان فرا دهد، بلکه، او گوش به سخنانى مى دهد که به سود و نفع شما است، یعنى وحى الهى را مى شنود، پیشنهاد مفید را استماع مى کند، و عذرخواهى افراد را در مواردى که به نفع آنها و جامعه است مى پذیرد.
پس از آن، براى این که عیبجویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه مى کند: او به خدا و فرمان هاى او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا مى دهد، و آن را مى پذیرد، و به آن ترتیب اثر مى دهد (یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ).
یعنى در واقع پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو گونه برنامه دارد: یکى، برنامه حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى.
و دیگرى، در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان گوش فرا مى دهد، و ظاهراً انکار نمى کند، ولى در مقام عمل، تنها توجه او به فرمان هاى خدا، و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه، جز از این راه ممکن نیست، لذا بلافاصله مى فرماید: او رحمت براى مؤمنان شما است (وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ).
ممکن است در اینجا سؤال شود که: در پاره اى از آیات قرآن مى خوانیم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) رَحْمَةً لِلْعالَمین است.
ولى آیه مورد بحث مى گوید: رحمت براى مؤمنان است، آیا آن عمومیت با این تخصیص سازگار است؟!
اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن مى شود، و آن این که رحمت، درجات و مراتب دارد، که یکى از مراتب آن قابلیت و استعداد است، و مرتبه دیگر فعلیت .
مثلاً، باران، رحمت الهى است، یعنى این قابلیت و شایستگى، در تمام قطرات آن وجود دارد که، منشأ خیر و برکت و نمو و حیات باشد، ولى مسلماً ظهور و بروز آثار این رحمت، تنها در سرزمین هاى آماده و مستعدّ است، بر این اساس هم مى توانیم بگوئیم: تمام قطره هاى باران، رحمت است و هم صحیح است گفته شود: این قطرات در سرزمین هاى مستعدّ و آماده، مایه رحمت است، جمله اول اشاره به مرحله اقتضاء و قابلیت است، و جمله دوم اشاره به مرحله وجود و فعلیت.
در
مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله)او بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت است، ولى بالفعل، مخصوص مومنان مى باشد.
تنها چیزى که در اینجا باقى مى ماند، این است: نباید آنها که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با این سخنان خود ناراحت مى کنند، و از او عیب جوئى مى نمایند، تصور کنند بدون مجازات خواهند ماند، درست است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در برابر آنها وظیفه دارد که با بزرگوارى و وسعت روح خود با آنان روبرو شود، و از رسوا ساختنشان خود دارى کند، ولى مفهوم این سخن چنین نیست که آنها، در این اعمال خود بدون کیفر خواهند ماند، لذا در پایان آیه مى فرماید: آنها که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را آزار مى رسانند عذابى دردناک دارند (وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ»
آنها براى شما به خدا سوگند یاد مى کنند، تا شما را راضى سازند. در حالى که شایسته تر این است که اگر ایمان دارند، خدا و پیامبرش را راضى کنند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
از گفتار بعضى از مفسران چنین استفاده مى شود که دو آیه ۶۲ و ۶۳ مکمّل آیه گذشته است و طبعاً در همان شأن نزول نازل شده ولى جمعى دیگر از مفسران، شأن نزول دیگرى براى این دو آیه نقل کرده اند و آن این که:
هنگامى که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه تبوک، آیاتى نازل شد، یکى از منافقان گفت: به خدا سوگند این گروه، نیکان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را محمّد (صلى الله علیه وآله) درباره آنها مى گوید، راست باشد اینها از چهارپایان هم بدترند. یکى از مسلمانان این سخن را شنید و گفت: به خدا آنچه او مى گوید، حق است و تو از چهارپا بدترى!
این سخن به گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسید، به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید: چرا چنین گفتى؟
او سوگند یاد کرد، چنین سخنى نگفته است.
مرد مؤمنى که با او طرف بود و این سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)گزارش داده بود، گفت: خداوندا! خودت راستگو را تصدیق، و دروغگو را تکذیب فرما. این آیات، نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
قیافه حق به جانب منافقان!
یکى از نشانه هاى منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کراراً به آن اشاره کرده، این است که: آنها، براى پوشاندن چهره خود، بسیارى از خلافکارىهاى خود را انکار مى کردند و با توسّل به سوگندهاى دروغین مى خواستند مردم را فریب داده و از خود راضى کنند.
در این آیات، قرآن مجید، پرده از روى این عمل زشت برداشته، هم آنها را رسوا مى کند و هم مسلمانان را آگاه مى سازد که تحت تأثیر این گونه سوگندهاى دروغین قرار نگیرند.
نخست مى گوید: آنها براى شما سوگند به خدا یاد مى کنند تا شما را راضى کنند (یَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ).
روشن است هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست، بلکه مى خواهند با فریب و نیرنگ، چهره واقعیات را در نظرتان، دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند، و گرنه اگر هدف آنها این است که واقعاً مؤمنان راستین را از خود خشنود سازند، لازمتر این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند، در حالى که آنها با اعمالشان، خدا و پیامبر را به شدت ناراضى کردند.
لذا قرآن مى گوید: اگر آنها راست مى گویند و ایمان دارند، شایستهتر این است که خدا و پیامبرش را راضى کنند! (وَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کانُوا مُؤْمِنینَ).
جالب توجه این که در جمله فوق، چون سخن از خدا و پیامبر در میان است، قاعدتاً باید ضمیر (یُرْضُوهُ) به صورت تثنیه آورده شود، ولى، ضمیر مفرد به کار رفته است.
این تعبیر، در حقیقت اشاره به این است که رضایت پیامبر(صلى الله علیه وآله)از رضایت خدا، جدا نیست و او همان را مى پسندد که خدا مى پسندد.
و به تعبیر دیگر، اشاره به حقیقت توحید افعالى است; چرا که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در مقابل خدا از خود استقلالى ندارد، و رضا و غضب او، همه به خدا منتهى مى شود، همه، براى او، و در راه او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ»
آیا نمیدانند هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند، برای او آتش دوزخ است؛ جاودانه در آن میماند؟ این، همان رسوایی بزرگ است!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، این گونه افراد منافق را شدیداً تهدید مى کند و مى گوید: مگر نمى دانند کسى که با خدا و رسولش دشمنى و مخالفت کند براى او آتش دوزخ است که جاودانه در آن مى ماند (أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فیها).
سپس، براى تأکید، اضافه مى کند: این رسوائى و ذلت بزرگى است (ذلِکَ الْخِزْیُ الْعَظیمُ).
یُحادِد از ماده محادّة، و از ریشه حدّ است، که به معنى طرف و نهایت چیزى مى باشد و از آنجا که افراد دشمن و مخالف، در طرف مقابل قرار مى گیرند، این ماده (محادّة) به معنى عداوت و دشمنى نیز آمده است، همان گونه که در گفتگوهاى روزمره، کلمه طرفیت را، به معنى مخالفت و دشمنى به کار مى بریم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ»
منافقان از آن بیم دارند که سورهاى برضدّ آنان نازل گردد و به آنها از (اسرار) درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار مى سازد.»
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
براى آیات ۶۴ و ۶۵، شأن نزولهاى متعددى نقل شده که همه مربوط به کارهاى منافقان، پس از جنگ تبوک است.
از جمله این که گروهى از منافقان در یک جلسه سرّى، براى قتل پیامبر(صلى الله علیه وآله)توطئه کردند که پس از مراجعت از جنگ تبوک، در یکى از گردنه هاى سر راه، به صورت ناشناس کمین کرده، شتر پیامبر(صلى الله علیه وآله)را رم دهند و بدین گونه حضرت را به قتل برسانند.
خداوند پیامبرش را از این نقشه آگاه ساخت و او دستور داد جمعى از مسلمانان مراقب باشند و آنها را متفرق سازند.
زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آن عقبه (گردنه) رسید، عمّار، مهار مرکب پیامبر(صلى الله علیه وآله)را در دست داشت و حذیفه از پشت سر آن را مى راند. در این هنگام، گروه منافقان، که صورتهاى خود را پوشانده بودند فرا رسیدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به حذیفه فرمود: به صورت مرکب هاى آنها بزن و آنها را دور کن. حذیفه چنین کرد.
هنگامى که، پیامبر(صلى الله علیه وآله)بدون خطر از عقبه گذشت، به حذیفه فرمود: آنها را نشناختى؟
عرض کرد: نه، هیچ یک از آنها را نشناختم.
پس از آن، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نام همه آنها را براى او برشمرد.
حذیفه عرض کرد: حال که چنین است; چرا گروهى را نمى فرستى آنها را به قتل برسانند؟
فرمود: دوست ندارم عرب بگوید: هنگامى که محمّد به وسیله یارانش پیروز شد، به کشتن آنها پرداخت!
🌼🌼🌼
تفسیر:
برنامه خطرناک دیگرى از منافقان
در آیات گذشته، دیدیم چگونه منافقان نقاط قوّت را نقطه ضعف مى پنداشتند و براى ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، روى آن تبلیغ مى کردند.
در آیه مورد بحث، به قسمت دیگرى از برنامهها و روشهاى آنها اشاره شده است.
از آیه، چنین استفاده مى شود: خداوند براى دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از روى اسرار آنها برمى داشت، و آنان را به جمعیت معرفى مى کرد، تا مسلمانان به هوش باشند و به دام آنها گرفتار نشوند و آنها نیز متوجه موقعیت خویش شوند و دست و پاى خود را جمع کنند; روى این جهت، غالباً آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر مى بردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، مى گوید:
منافقان مى ترسند که بر ضد آنها سوره اى نازل شود، و آنان را نسبت به آنچه در دل دارند آگاه سازد (یَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فی قُلُوبِهِمْ).
ولى عجیب این که بر اثر شدت لجاجت و دشمنى، باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) برنمى داشتند، لذا خداوند در پایان این آیه به پیامبرش مى فرماید: به آنها بگو: هر چه مى خواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را از آن بیم دارید آشکار مى سازد، و شما را رسوا مى کند! (قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ).
البته جمله: اسْتَهْزِئُوا مسخره کنید، از قبیل امر براى تهدید است، همانند این که انسان به دشمنش مى گوید: هر قدر کارشکنى و اذیت و آزار در قدرت دارى بکن، پاسخ آنها را یکجا خواهم داد. این گونه تعبیرات، در مقام تهدید ذکر مى شود.
ضمناً، باید توجه داشت از آیه فوق استفاده مى شود، منافقان در دل، از حقانیت دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)با خبر بودند، و ارتباط او را با خدا به خوبى مى دانستند، ولى با این حال، بر اثر لجاج و عناد و دشمنى با حق، به جاى این که در برابر او تسلیم باشند، کارشکنى مى کردند، به همین دلیل، قرآن مى گوید: منافقان از این بیم داشتند که آیاتى بر ضد آنها نازل شود، و مکنون خاطرشان را آشکار سازد.
توجه به این نکته نیز لازم است که جمله تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ، مفهومش این نیست که این گونه آیات بر منافقان نازل مى شد، بلکه منظور این است: درباره آنها و بر ضد آنها بوده، هر چند بر شخص پیامبر نازل مىگردید.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۴ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ لَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ»
و اگر از آنها بپرسى: («چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!») مى گویند: «ما شوخى و بازى مى کردیم.» بگو: «آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى کردید؟!»
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، به یکى دیگر از برنامه هاى منافقان اشاره کرده، مى فرماید: اگر از آنها بپرسى که چرا چنین سخن نادرستى را گفته اند؟ و یا چنین کار خلافى را انجام داده اند؟ مى گویند: ما مزاح و شوخى مى کردیم و در واقع قصد و غرضى نداشتیم! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ).
در واقع، این راه فرار عجیبى بود که توطئهها را مى چیدند، و سمپاشى ها را مى کردند، به این قصد که اگر رازشان آشکار نشد و هدف شومشان تحقق یافت، به مقصود جدّى خود رسیده باشند.
اما اگر، پرده ها کنار رفت و رازشان فاش شد، خود را در زیر نقاب مزاح و شوخى پنهان سازند و با این عذر و بهانه، از مجازات پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مردم فرار کنند.
منافقان امروز، و منافقان هر زمان، برنامه هاى یک نواختى دارند، و از این روش بهره بردارى فراوان مى کنند، حتى گاه مى شود، جدى ترین مطالب را، در لباس مزاح ها و شوخى هاى ساده مطرح مى کنند، اگر به هدفشان رسیدند، چه بهتر! و الاّ، با عنوان کردن شوخى و مزاح، از چنگال مجازات فرار مى کنند.
🌼🌼🌼
اما قرآن، با تعبیرى قاطع و کوبنده، به آنها پاسخ مى گوید، و به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد: به آنها بگو: آیا خدا و آیات او، و رسولش، را مسخره مى کنید و به شوخى مى گیرید؟! (قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ).
یعنى، آیا با همه چیز مى توان شوخى کرد، حتى با خدا و پیامبر و آیات قرآن؟!
آیا این امور، که از جدى ترین مسائل هستند، شوخى پذیرند؟!
آیا مسأله رم دادن شتر، و سقوط پیامبر(صلى الله علیه وآله)از آن گردنه خطرناک، چیزى است که بتوان زیر نقاب شوخى آن را پوشاند؟
و یا استهزاء و مسخره کردن آیات الهى، و اخبار پیامبر از پیروزى هاى آینده، مطلبى است که به بازى گرفته شود؟!
همه اینها گواهى مى دهد آنان اهداف خطرناکى داشتند، که در زیر این پوشش ها قرار مى دادند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۵ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه
سلام اکنون که شرایط بیماری #کرونا بسیاری افراد را درگیر کرده و خانوادههایی هم اوضاع اقتصادی ضعیفتر
با تشکر از کمکهای شما بزرگواران.
شکر خدا با کمکهای شما، برای دانشآموزی، گوشی همراه خریده شد که از درسها و همکلاسیهایش عقب نماند.
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
با سلام و تشکر از کمکها و همراهی همیشگی شما برای کمک به نیازمندان.
برای تهیه کتاب کمک درسی و لوازمالتحریر برای تعدادی از دانشآموزان، نیازمند کمک و یاری هستیم.
لطفاً کمکهای نقدی خود را به شماره کارت زیر واریز کنید.
با تشکر
6037997452882062
«امیری»
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_رهروان_راه_قرآن
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ»
(بگو:) عذر (و بهانه) نیاورید
(که بیهوده است. چرا که) شما پس از ایمان آوردن، کافر شدید. اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگرى را به سبب مجرم بودن، عذاب خواهیم کرد.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
سپس، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین دستور مى دهد: صریحاً به این منافقان بگو: دست از این عذرهاى واهى و دروغین بردارید (لاتَعْتَذِرُوا).
چرا که شما بعد از ایمان راه کفر پیش گرفتید (قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ).
این تعبیر، نشان مى دهد گروه بالا، از آغاز در صف منافقان نبودند، بلکه در صف مؤمنان ضعیف الایمان بودند و پس از ماجراى فوق راه کفر پیش گرفتند.
این احتمال نیز، در تفسیر جمله فوق وجود دارد که این گروه پیش از این هم در صف منافقان بودند، ولى چون ظاهراً مرتکب خلافى نشده بودند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان وظیفه داشتند با آنها معامله افراد مؤمن کنند.
ولى، هنگامى که پس از ماجراى جنگ تبوک، پرده کنار رفت و کفر و نفاق آنها بر ملا شد، به آنها اخطار گردید که شما از این پس، در صف مؤمنان نخواهید بود.
🌼🌼🌼
سر انجام، آیه را با این جمله پایان مى دهد: اگر ما گروهى از شما را ببخشیم گروه دیگرى را به خاطر این که مجرم بودند، مجازات خواهیم کرد (إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَة مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمینَ).
این که مى گوید: گروهى را به خاطر جرم و گناهشان مجازات مى کنیم، دلیل بر آن است که گروه مورد عفو، افرادى هستند که آثار جرم و گناه را با آب توبه از وجود خود شسته اند.
(در آیات آینده، مانند آیه ۷۴ نیز، قرینه اى بر این مطلب وجود دارد.)
روایات متعددى در ذیل این آیه وارد شده، که حکایت از آن مى کند: بعضى از این منافقان، که وصف حالشان در آیات بالا آمد، از کرده خود پشیمان شده، توبه کردند، ولى بعض دیگر همچنان بر روش خود باقى بودند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۶ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
4_6028096014227867395.mp3
4.9M
🎧فـایل صوتی دعای ندبه
📖 #دعای_ندبه
🎤استاد فرهمند
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»
مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند. آنها امر به منکر
و نهى از معروف مى کنند و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند. خدا را فراموش کردند و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد ( و رحمتش را از آنها قطع نمود).
به یقین، منافقان همان فاسقانند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۶۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
نشانه هاى منافقان
در این آیات نیز، بحث همچنان درباره منافقان و رفتار و نشانههاى آنها است.
اما در آیه مورد بحث، اشاره به یک مطلب کلّى مى کند و آن این که ممکن است روح نفاق، به اشکال مختلف ظاهر شود و در چهرههاى متفاوت خودنمائى کند، به گونه اى که در ابتدا جلب توجه نکند، مخصوصاً خودنمائى روح نفاق، در مرد و زن ممکن است متفاوت باشد، اما نباید فریب تغییر چهره هاى نفاق را در میان منافقان خورد، بلکه با دقت روشن مى شود: همه در یک سلسله صفات، که قدر مشترک آنان محسوب مى شود، شریکند. لذا مى گوید: مردان منافق و زنان منافق همه از یک قماشند (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْض).
🌼🌼🌼
آنگاه به ذکر پنج صفت از اوصاف آنان مى پردازد:
اوّل و دوم: آنها مردم را به منکرات تشویق، و از نیکى ها باز مى دارند (یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ).
درست بر عکس برنامه مؤمنان راستین، که دائماً از طریق امر به معروف و نهى از منکر، در اصلاح جامعه و پیراستن آن از آلودگى و فساد کوشش دارند، منافقان دائماً سعى مى کنند، فساد همه جا را بگیرد و معروف و نیکى از جامعه برچیده شود، تا بهتر بتوانند در چنان محیط آلودهاى به اهداف شومشان برسند.
سوم: آنها دست دهنده ندارند، بلکه دستهایشان را مى بندند (وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ) نه در راه خدا انفاق مى کنند، نه به کمک محرومان مى شتابند و نه خویشاوند و آشنا از کمک مالى آنها بهره مى گیرند.
روشن است آنها چون ایمان به آخرت، نتائج و پاداش انفاق ندارند، در بذل اموال سخت بخیلند، هر چند براى رسیدن به اغراض شوم خود، اموال فراوانى خرج مى کنند و یا به عنوان ریاکارى، بذل و بخششى دارند، اما هرگز از روى اخلاص و براى خدا، دست به چنین کارى نمى زنند.
چهارم: تمام اعمال، گفتار و رفتارشان نشان مى دهد آنها خدا را فراموش کرده اند، خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده (نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ)، وضع زندگى آنها نشان مى دهد مورد نسیان خداوند قرار گرفته اند، یعنى با آنها معامله فراموشى کرده است و آثار این دو فراموشى در تمام زندگى آنان آشکار است.
بدیهى است، نسبت نسیان به خدا، به معنى فراموشى واقعى نیست، بلکه کنایه از این است که با آنها معامله شخص فراموشکار مى کند، یعنى هیچ گونه سهمى از رحمت و توفیق خود، براى آنها قائل نمى شود.
این گونه تعبیر، حتى در سخنان روزمره نیز دیده مى شود، که مثلاً مى گوئیم: چون تو وظیفه خود را فراموش کردى، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش تو را فراموش خواهیم کرد، یعنى مزد و پاداشى به تو نخواهیم داد.
این معنى در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز کراراً وارد شده است.
قابل توجه این که موضوع نسیان پروردگار، با فاء تفریع بر نسیان آنها عطف شده است، یعنى فراموشکارى آنها، نسبت به فرمان الهى و ذات پاک او، اثرش این است که خدا هم آنها را از مواهب خویش محروم مى سازد و این نتیجه عمل آنها است.
پنجم: این که منافقان فاسقند و بیرون از دائره اطاعت فرمان خدا (إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ الْفاسِقُونَ).
آنچه در آیه فوق، درباره صفات مشترک منافقان گفته شد، در هر عصر و زمانى دیده مى شود.
منافقان عصر ما، با چهرههاى جدیدى که به خود گرفته اند، در اصول فوق، همانند منافقان قرون پیشین هستند، هم تشویق به فساد مى کنند، هم جلو کار نیک را مى گیرند، هم بخیل و ممسکند، هم خدا را در تمام زندگانیشان فراموش کرده اند، و هم قانون شکن و فاسقند.
و عجیب این که با تمام این اوصاف، مدّعى ایمان به خدا، و اعتقاد محکم و مبرم به مبانى دینى و اسلامى نیز هستند!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۷ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh