از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق ✒️
فاطمه زمانی که یک سال از #شهادت پدرش گذشته بود خواب 😴زیاد میدید ؛ یک روز گفت : مامان #دیشب خواب دیدم که از بازوی بابا خون می آمد.😔 #چفیه دور گردن پدرم بود باز کردم و به دستشان بستم. با خودم گفتم : خدایا #تعبیر خواب این بچه چی هست. پدر شوهرم زنگ☎️ زدند منزلمان وگفتند: #امشب منزل ما بیایید. که برای مصاحبه می خواهند بیایند. بعد ، همان شب🌙 فاطمه این خواب را گفت . #عمویش گفتند : خواب فاطمه راست است. دستان برادرم مثل حضرت #ابولفضل قطع بود. و ما یکسال🗓 می شد که از این نحوه ی #شهادت همسرم خبر نداشتیم.
#شهید_علی_زادهاکبر🌷
#سالروز_ولادت
@azkarkhetasham
زائر که باشی روضه هیت فرق خواهد کرد
اینجا چرا از یک ضریح خشک هم خالی است
هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه اطهار علیهم السلام در قبرستان بقیع تسلیت باد
#قبرستان-بقیع
#الموت-لآل-سعود
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
نگاهـت . . . زیباترین شعر است غزل می بارد از نگاہ آسمانیت #سردارشهید_محمدرضا_مهدیزادهطوسی🌷 #سال
#خاطرات_شـهدا
🌷 اواخر سال 63 من به واحد #تخریب معرفی شدم. اوایل که رفتیم محمدرضا پایش قطع شده بود😰 و برای درمان به مشهد آمده بود و شهید موسوی سکاندار تخریب بود. در #آستانه عملیات بدر بود. ما و دیگر رزمندگان را به پنج طبقههای اهواز منتقل کردند. بعد از گذشت چند روز 📆متوجه فردی قدبلند در آنجا شدم که محمدرضا مهدی زاده طوسی بود و این #اولین دیدار من با او بود. زمان انجام عملیات 💣بدر فرارسید و من در این عملیات با او همراه بودم.
🌷ایثار و #تقوا را در او دیدم. محمدرضا بااینکه مسئول تخریب بود و مجروح شده بود😔 اما در این عملیات حضور داشت و بین رزمندگان #ماسک و بادگیر توزیع میکرد. در زمان انجام این کار او را زیر نظر داشتم و میدیدم👀 از لابهلای بادگیرها یک بادگیر خوب را جدا میکند.🤔 پیش خودم میگفتم حتماً برای خودش میخواهد اما اینطور نبود او هر بار بادگیر را به یکی از #رزمندگان میداد. این مسئله چندین بار تکرار شد تا اینکه بادگیر تمام شد، و بادگیری نصیب خودش نشد.❌
🌷 در عملیات #بدر به علت اینکه منطقه باتلاقی بود پای او خونریزی کرد💥 و برای درمان به مشهد آمد. بعد از درمان به اهواز برگشت و به محل #استقرارمان آمد و دوباره او را دیدم. نیروها 👥بعد از عملیات همه به مرخصی رفته بودند و من مانده بودم و محمدرضا. بعدازظهرها☀️ دونفری در شهر اهواز گشت میزدیم، حتی به #گلزار_شهدا میرفتیم. در گلزار شهدای اهواز تعدادی از بچههای بیسرپرست دیده میشدند. وقتی شهید مهدی زاده آنها را دید گفت:‼️ اگر #جنگ تمام شد و عمرم به دنیا بود مرکزی را برای نگهداری این یتیمان احداث 🏘میکنم.
✍به روایت همرزم شهید
📎فرمانده تخریب لشگر ویژه سیدالشهدا
#سردارشهید_محمدرضا_مهدیزادهطوسی🌷
📎سالروز_شهادت
@azkarkhetasham