eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.8هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 سلام و عرض ادب دارم خدمت حبیبه خانم گل و اعضای محترم گروه دو پیام بالا گذاشته بودم که داخل گروه نفرستادید ولی انشالله که برای همدیگه دعا کنیم و یکی یکی گره مشکلات تک تکمون به دست آقا امام زمان باز بشه عرضم خدمت اون خانمی که خیلی سختی کشیده و امیدش به پسرش بوده که حالا ۱۷ سالشه و اصلا به حرف خودش و پدرش گوش نمیده و عرق و بنگ هم مصرف میکنه و با رفیق ناباب میگرده و تا نصف شب نمیاد و پدرش میگه از خونه بیرونت میکنم عزیزم منم پسرم ۱۷ سالشه و مشکل شما را داشتم پسرم سیگاری شده و فکر کنم بعضی وقتا یه چیزی داخل سیگار میکنه و با چشمای ریز و قرمز میاد خونه ولی باباش فقط شنیده که سیگار مصرف کرده و دشمنش شده و از چشم من میبینه ولی خدا خودش شاهده که خودش تقصیر کاره و روزی ۲،۳ تا پاکت سیگار پیش پسرم میکشه و ۱۰ ،۱۱ سالش که بود روزی ۲،۳ بار میفرستادش مغازه براش سیگار بگیره و من میگفتم نکن خودت برو بگیر روشا برای خریدن سیگار باز نکن ولی کو گوش شنوا و خودش ۴ ساله که مواد را ترک کرده و پسرم یادشه که چه بلاهایی سرمون آورده و حتی بارها پسرم را فرستاده بود تعمیرگاه موتور که لامپ موتور میخرید و میورد بهش میداد و شیشه میکشید ولی حالا هر چی از دهنش درمیاد به من میگه و میگه از تو در اومده که اینجوریه و دعوامون میشه ولی دو هفته پیش نشستم پیش شوهرم التماس کردم گریه کردم و ویس های مجتبی شیخی که کانال تو همین ایتا داره را براش گذاشتم گوش داد و گفتم تو را خدا با پسرمون مهربون باش و دست به سرش بکش تا شاید اخلاقش بهتر بشه و تو خونه بند بشه و اگر هم میدونی دوستش نداری من با پسرم از این خونه بریم تو هم برو یه زن دیگه بگیر من دیگه خسته شدم اونم گفت که مگه میشه دوستش نداشته باشم اون بچمه من اینجور میکنم که به خودش بیاد گفتم این راهش نیست با محبت خارها گل می‌شود و کلی التماس دیگه کاری کردم که پسرم که اومد خونه نازش کرد و دست رو سرش کشید پسرم که همش از راه می‌رفت تو اتاقش و درآ می‌کوبید بهم تا پدرش نازش کرد نشست تو سالن کنارمون منم داشتم نماز میخوندم بغض کردم و همون لحظه خدا راشکر کردم و تشکر کردم و این دوهفته که شوهرم اخلاقشو خوب کرد پسرم کلی بهتر شد و به من بی احترامی نمیکنه و خیلی هم زود میاد خونه و فکر کنم مصرفش خیلی کم کرده چون شبا در حد یک دقیقه فقط یکبار میره تو حیاط و میاد که فکر کنم یه نخ سیگار میکشه و من امیدوارم که کلا ترکش کنه و همون یکدقیقه شوهرم عصبانی میشه ولی من التماس میکنم میگم صبر داشته باش انشالله خوب میشه و دعاکن براش قبلا همش نفرین می‌کرد ولی حالا نفرینش نمیکنه ولی چون اهل دعا و نماز نیست دعاشم نمیکنه ولی میخاستم اعضای گروه راهنماییم کنن پسرم وقتی پول میخواد من از ترس اینکه با پدرش دوباره نپرن بهم یواشکی پول بهش میدم اونم میگه میخام ببرم مغازه یه چیزی بخورم و من بهش میدم و التماسش میکنم میگم ندی جای سیگارومن بهت اطمینان دارم که دارم بهت میدم ولی دخترم که یکساله شوهر کرده به من میگه پول بهش نده بدبختش میکنی منم نمیدونم این وسط چکار کنم پولم ندم شر درست میکنه و دوباره با باباش کل کل میکنن و بینشون بهم میخوره تازه یه دو هفته هست کمی آرامش تو خونمون اومد.لطفا راهنماییم کنید.🙏 و اما خواهرم خودم روزی ۵ بار ۱۰ روزی هست که سوره انسان( دهر) را میخونم و بعد از نماز صبح ۲ رکعت نماز برای سربه راهی پسرم میخونم و اسمش را هم تو نیتم میگم و بین نماز های ظهر و عصر و مغرب و عشا هم دو رکعت میخونم و چهل شهید را روی کاغذ نوشتم و هر روز برای یکیشون ۱۰۰ صلوات میفرستم به نیت سلامتی امام زمان و فاتحه میدم و میگم برای پسرم دعا کنن و دعای ۲۵ صحیفه سجادیه را هر روز میخونم و شهید شاهرخ زرغام که شخصیتی مثل پسر من وشما داشت و مادرش دعاش می‌کرد و می‌گفت انشالله پسرم یار امام زمان بشه و به خواست خدا هدایت شد و اسمش را تغییر داد و ابوالفضل زرغام شد و به مقام شهادت رسید را متوسل شدم و هر روز یک زیارت عاشورا بهش هدیه میکنم که برای پسرم دعا کنه و شما خواهر عزیزم امیدت را از خداوند از دست نده شاید یکسال طول بکشه تا حاجتت برآورده بشه من که خیلی امیدوارم به خدای متعال و ائمه و شهدا خواهرم من و شما همدردی بیا واسه همدیگه دعا کنیم و من برای سربه راهی پسر شما و شما هم برای سربه راهی پسرمن یک زیارت عاشورا و ۱۰۰۰ صلوات بفرستیم چون دعا در حق دیگران زودتر اجابت میشه من همین امروز میخونم انشالله شما هم تا پیام منا دیدید همون روز بخونید و صلوات ها را بفرستید. و از اعضای گروه عاجزانه در خواست میکنم با نفس های گرمتون یک صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستید برای پسر خواهر عزیز و همگروهیمون و پسر من دعا کنید که به راه راست هدایت بشن و حتی دیگه یه نخِ سیگار هم نکشن و دل ما هم شاد بشه انشالله به یاری امام زمان عج الله 🤲🤲🤲🙏🙏🙏🌹🌹🌹
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 زهرا و زنگ دستگاه علائم حياتي كنار تخت.داشتم به دهنش نگاه ميكردم بازم حرف بزنه
🌸🍃 زهرا .نميخواستيم امتحان بديم اما به اجبار حميدو آمنه رفتيم سر جلسه،نتايج كه اومد در كمال ناباوري رتبه خوبي آورده بوديم،علي مهندسي عمران و من روانشناسي شيراز قبول شدم.مامان با اين خبر جون گرفت يكم از داغ دلش كمتر شد.تصميم گرفتيم خونرو بفروشيم با اينكه با خونه روستا خونه خيلي كوچيكي ميشد تو شهر خريد اما بهترين تصميم بود چون ننه آقا و مامان تنها ميشدن.تا ثبت نام و شروع دانشگاه ها به كمك عمو و حميد يه خونه خوب و مرتب پيدا كرديم.دو روز قبل از اسباب كشي سالار اومد روستا كمكمون كرد،عمو به مامان گفته بود خوبيت نداره اين پسره ديگه براي چي مياد وميره؟شما دختر جوون دارين.مامان هم كه بيچاره درد دلش كم نبود گفت چيكار كنم؟ درو ببندم روش؟يا بگم نيا؟خونه آمنه هم با اينكه از محل كار حميد دورتر ميشدن اما اومدن نزديك ما،مامان با آرين سرگرم بود آمنه هم شروع كرده بود مدرسه شبانه بخونه تا بتونه ديپلم بگيره... يك هفته قبل از شروع كلاسها رفتيم خريد خيلي ذوق داشتم،وارد دنيايي ميشدم كه هميشه آرزوشو داشتم چه شبها تا صبح كه با فاطمه روزشماري ميكرديم واسه دانشگاه،بميرم براش.الان بايد تنها برم دانشگاه.از كلاس اول هميشه باهم بوديم.مامان گاهي خيره ميشد بهم و آهاي سردي ميكشيد كه جيگرمو كباب ميكرد سعي ميكردم وقتي از اون نگاه ها بهم ميندازه خودمو گمو گور كنم.يكروز قبل از دانشگاه تلفن خونه زنگ خورد گوشيو برداشتم سالار بود سلام و احوالپرسي كرديم طبق روال هميشه گفتم مامانم رفته خونه آمنه،گفت من گفتم مامانت كجاس؟ساكت شدم.گفت خودت خوبي؟گفتم خوبم ممنون.گفت فردا ميري دانشگاه،اسم دانشگاه كه اومد بادي به غبغب انداختمو با شوق گفتم آره.گفت خب بسلامتي.خيلي مراقب خودت باش دانشگاه همينقدر كه ميتونه بسازه ببره بالا همينجورم ميتونه بكوبتت زمين خواستم حالشو بگيرم گفتم من روانشناسي قبول شدم اون عليه كه عمران قبول شده بكوب و بساز تو كار ما نيست،منو علي رو اشتباه گرفتي،يهو انگار فهميدم خراب كردم گفتم خب مامان اومد ميگم بهش زنگ زدي،گفت من يكبار كه نبايد اشتباه ميگرفتم،اشتباه گرفتم.عصباني شدم گفتم بفهم چي ميگي فاطمه اشتباه نبود گفت زهرا،زهرا جان بي اختيار گوشيو قطع كردم با اينكه ميدونستم منظورش چي بود و الان از پيش كشيدن اين حرفا منظورش چيه.فاطمه تنها خواهر من نبود خيلي از دنياي ما مشترك بود كه به يكباره جدا شد.روز بعدش با استرس خاصي رفتم دانشگاه تازه اومده بوديم شهر،دانشگاه...هم خوشحال بودم هم دلشوره داشتم.روز اول به خوبي پيش رفت.با خيلي ها آشنا شدم.يكم روحيم بهتر شده بود هر وقت ميگفتم ميخنديدم مامان ناراحت ميشد گاهي هم به زبون مياورد.روزا ميگذشتو من فقط منتظر روزايي بودم كه كلاس داشتم.يه روز همين كه وارد حياط دانشگاه شدم يه صدايي پشت سرم شنيدم حراست به يه خانومي كه ظاهر خوبي نداشت گير داده بود بعد منو ديده بود منو صدا كرد بادست اشاره ميكرد به سرتا پاي من گفت ببين نمونه بارز يه دانشجو ساده،شيك اون دختره هم يه جوري نگاي من كرد كه يعني اين كجاو من كجا.منم رامو كشيدم اومدم تو كه ديدم پشت سرم باز صداي اون آقا حراستي بلند شد.كلاسم دير ميشد اما صدايي آشنا شنيدم برگشتم ديدم سالار با حراستي دعواش شده رفتم نزديك باورم نميشد گفتم تو اينجا چيكار ميكني؟گفت اين مرتيكه چي ميگفت اينجوري گردن كج نگاي تو ميكرد گفتم هيچي.حراستي هم هل ميداد سالارو از طرفي بي سيم ميزد دفتر حراست.اومدم ولش كنم برم حراستي گفت اوي خانم كجا بيا اينجا ببينم كه سالار نقش زمينش كرد اين صحنه از ديد رئيس حراست دور نموند... رفتيم دفتر حراست دانشگاه،سرم پايين بود،نميدونستم چه توضيحي راجب سالار بدم.تازه وارد دانشگاه شده بودم قرار بود چهارسال اونجا رفت و آمد كنم،از سالار اولين سوالي كه پرسيدن گفتن اين خانم با شما چه نسبتي داره؟فك كردم حداقلش اينه يه مكث كنه اما خيلي محكم گفت ايشون خانوم بنده هستن.البته نامزديم به زودي عقد ميكنيم.من همون طور كه سرم پايين بود چشام چهار تا شد.چقد اين پسر پروئه،اما از اونجايي كه مسئول حراست از اين حرفا زياد شنيده بود گفت خيلي خب خانوم شما لطفا تماس بگيريد والدينتون تشريف بيارن،همينطور كه دفتر بزرگش و باز ميكرد تا مشخصات منو بنويسه زير لب گفت اين كه نميشه هر كس از راه رسيد واسه ما شاخ و شونه بكشه.سالار هم خيلي محكم رو كرد به من آره زنگ بزن بيان،و بعد رو به مسئول:اما بعدش وسط همين حياط دانشگاه همه بايد جمع بشن ببينم دختري به سادگي و وقار خانوم من هست؟كه اين سگ هاري كه گذاشتين دم در(چشماي مسئول از حدقه زد بيرون)به خودش اجازه نده كسي رو صدا بزنه حتي. ....
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام - اعلى الله مقامه فرمودند: هنگامى كه مرحوم جاج قوام الملك شيرازى مشغول ساختمان حسينيه بود، سنگ هاى آن را به يك نفر سيد حجار كه در آن زمان استاد حجارهاى شيراز بود، كنترات داده بود و آن سيد در اين معامله دچار زيان سختى شد به طورى كه مبلغ سيصد تومان مديون گرديد و البته اين مبلغ در آن زمان زياد بود، خلاصه پريشان حال و بيچاره شد. شب جمعه نماز جعفر طيار را مى خواند و حضرت اميرالمؤ منين (ع ) را براى گشايش كارش به درگاه الهى وسيله قرار مى دهد و هم چنين شب جمعه دوم تا شب جمعه سوم حضرت امير(ع ) به او مى فرمايند: فردا برو نزد حاج قوام حرف بزنم در حالى كه نشانه اى ندارم شايد مرا تكذيب كند. بالاخره در حسينيه مى آيد و گوشه اى با هم و غم مى نشيند و ناگاه مى بيند حاج قوام با فراش ها و ملازمانش آمدند در حالى كه آمدنش در چنان موقعى غير منتظره بود. همين طور نزديك مى آيد تا برابر سيد حجار مى رسد، مى گويد: مرا به تو كارى است بيا منزل . وقتى كه حاج قوام به منزلش ‍ برمى گردد سيد مى آيد و ملازمان با كمال احترام او را نزد حاج قوام حاضر مى كنند. چون وارد مى شود و سلام مى كند جاج قوام بدون پرسش از حالش ‍ بلافاصله سه كيسه كه در هر يكصد اشرفى يك تومانى بود تقديمش مى كند و مى گويد: بدهى خودت را بپرداز و ديگر حرفى نمى زند. از اين داستان فهميده مى شود كه متمكنين سابق در كارهاى خير تا چه حد داراى صدق و اخلاص بودند تا اندازه اى كه مورد عنايت و التفات بزرگان دين قرار مى گرفتند و در اين دوره اولاد ثروتمندان غالبا در فكر زياد كردن ثروت خود هستند و توفيق صرف كردن در امور خيريه نصيب نيست . و ثانيا هر گاه مختصرى از دارايى خود را صرف خيرى كنند نوعا از صدق و اخلاص محرومند و به خيال مدح خلق و ستايش ديگران ، كار خيرى انجام مى دهند و چون براى خدا خالص نيست نتيجه باقى هم براى آنها نخواهد داشت و بحث در اطراف ريا كردن و در اعمال خير كه سبب بطلان عمل مى شود خداوند ثروتمندان ما را موفق بدارد كه از اندوخته خود نتيجه بگيرند و از آن نتيجه بگيرند و از آن جمع آورى كرده اند بهره هاى باقى ببرند: ما را كز بهر حق باشى حمول نعم مال صالح گفتش رسول بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ نقل كرده اند كه مولانا حسن بعد از زيارت كعبه و مرقد حضرت رسول اكرم (ص ) در مدينه به عزم زيارت بارگاه حضرت على (ع ) به عراق رفت و به عتبه بوسى آن آستان شريف مشرف شد و قصيده اى خطاب به روضه مطهر آن امام همام خواند كه مطلعش اين است : اى ز بدو آفرينش پيشواى اهل دين وى ز عزت مادح بازوى تو روح الامين شب آن روز وقتى خوابيد، در عالم رؤ يا ديد كه حضرت على (ع ) از وى استمالت مى كند و به او مى فرمايد: اى كاشى از راه دور آمده اى و دو حق بر ما دارى ، يكى آن كه ميهمان هستى و ديگر آن كه صله شعرت را بايد بپردازيم . اكنون بايد به بصره بروى ، در آن جا بازرگانى است كه او را مسعود بن افلح گويند. از قول ما خطاب به او مى گويى : در سفر عمان در اين سال كشتى تو مى خواست غرق شود كه براى جلوگيرى از اين حادثه يك هزار دينار نذر ما كردى و ما كمك كرديم تا كشتى حامل تو و اموالت را به ساحل برسانيم ، اكنون از عهده نذر بيرون آى و از خواجه بازرگان به حواله ما زر بستان . كاشى به بصره آمد و با آن خواجه ملاقات نمود و پيغام اميرالمؤ منين (ع ) را به او رسانيد، بازرگان از شادى شكفته شد و سوگند ياد كرد كه من اين حال را با هيچ آفريده اى نگفته ام و در آن حال مبلغ مورد اشاره را تسليم مولانا حسن كاشى آملى نمود و خلعتى لايق به آن افزود و به شكرانه آن كه حضرت على (ع ) او را ياد كرده ، دعوتى مفصل از صلحا و فقراى بصره نمود و آنان را اطعام كرد. مولانا حسن كاشى از عهد جوانى نيكوسيرت ، خداترس و پرهيزگار بود، از مدح پادشاهان احتراز مى كرد و جز مناقب خاندان عصمت و طهارت شعرى نمى سرود، چنان كه در قصيده اى كه مطلع آن ذكر گرديد، چنين سروده است : من غلام حيدر و آن گاه مداحى غير خواجگان حشر كى معذور دارندم در اين آن ((حسن نامم ، كه مدح داماد نبى مى كند بر طبع پاكم روح ((حسان )) آفرين قاضى نورالله شوشترى بسيارى از اشعار وى را كه در مدح اهل بيت مى باشد آورده است .
❤️🍃 سلام به همه اعضای گروه 🌺 میخواستم در شیراز یک دکتر خوب ارتوپد بهم معرفی کنید که جواب گرفته باشید آرنج دست چپم خیلی درد می‌کنه ممنون میشم سوالمو در گروه‌ بزاری زود شاید کسی دکتر خوب بشناسه🙏🙏🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم میشه لطف کنید .بگین چکار کنم که رابطه پسرم وپدرش با هم خوب بشه.که هرچی پدرش میگه گوش کنه .ودور رفیقای بد وناخلف رو خط بکشه؟؟؟خواهش میکنم یه راهی بگین که داره به خاطر لجبازی این دوتا .زندکی پسرم ودخترم تباه میشه..باز م ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت خواهران عزیز پسرم 20 سالش هست پاش پرانتزی هستش الانم سربازه خیلی غصه میخوره دکتر بردمش گفته باید عمل بشه ولی شنیدم ک میگن عملش خیلی سخته شاید بعدها دچار مشکلاته بدتر بشه نمیدونم باید چکار کنم پسرم میگه بهترین روز عمرم روزی خواهد بود ک ببینم پام خوب شده روز نیست ک گریه نکنم در ضمن پاش خیلی خیلی هم درد میکنه خواهشا براش دعا کنید یا اگه کسی همچین مشکلی داشته و درمان شده منو راهنمایی کنه ممنون میشم از خواهران خوبم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم من دختری دارم ۱۶ سالشه وقتی پریود میشه دل درد شدید داره وخیلی ترشح زیاد وبد بو داری گاهی وقتها فکر می کنه جیش کرده تو خودش از بس ترشح زیاده بردمش دکتر گفت عفونت شدید داره قارچی دارو داد فایده نداشت خواهش می کنم کمکم کنید راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز. یک سوره بود براتمدید قرارداد مستاجر روی میخ خوانده میشد میشه لطف کنید بهم بگید. ممنون🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهرمهربان ممنونم که این کانال خوب روراه اندازی کردید خواهش میکنم پیامم روبزارید حدود یکسال ونیم پیش برای پسرم به خواستگاری که نه دیدن دختری رفتیم حدود ۱ساعت باهم صحبت کردند پسرم که اولین باربوداونومیدید،یک دل نه صددل عاشقش شد و دخترهم به اوروی خوش نشان دادطوری که پسرم فکرمیکردجواب مثبت هست بعدازچندروز جواب منفی دادندوپسرم اصلاانتظارنداشت و سخت ناراحت و افسرده شد بارهارفتیم خواهش کردیم یکباردیگه اجازه بدهندکه همدیگه رو ببینندولی پسرم هرکاری کردموفق نشد پسرم این مدت منگ و هاج وواج شده دختره چندماه میشه ازدواج کرده ولی ازدل پسرم بیرون نمیره هرجامیخوام برم براش ،میگه تاعمردارم توفکرم هست درتعجبم بایکساعت دیدن ،چقدرتودلش جاکرده حتی این دخترباپسرعمه اش بله دادولی اونوهم دست به سرکردطوری که پسربه قرص و دواروآورده التماس میکنم راهنماییم کنید ذکری ،دعایی چیزی ،که بتونم من بگم ازذهنش خارج بشه کمکم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وخسته نباشید‌.میشه پیام منوسریع توگروه بزاریدمیخوام بدونم کسی تاحالابخاطرقوزوگودی کمربافیزیوتراپی نتیجه گرفته ودرمان شده ممنون میشه جوابم روبدین اجرتون باامام علی(ع) ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بنده یه پسر۸ساله دارم که دوسال داروی ریتالین میخوره به خاطرنداشتن تمرکزآیاکسی تجربه داره که بچش تاچندسال داروخورده باشه وخوب شده باشه وآیاطب سنتی توی اصفهان هست که بشه مشکل این بچه ها روحل کنه چون میگن اگرازکودکی درمان نشوند وقتی بزرگ میشوند نمیتوننددرس بخونن ویامشکلات دیگر. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عموم استخوان پاش دردمی کردرفت دکترعملش کردن حالش بدشدگفتن عفونت کرده حالاهم عفونت همه بدنش راگرفته حتی نمی تونه حرف بزنه یاغذابخوره اصفهان بیمارستان صدوقی بستری می خواستم ببینم کسی مورداین طوری داشتن خوب شده باشه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشیدمیشه سوال منوتوگروه بزاریدکسی توشهرقم کاردرمنزل سراغ داره واقعا بهش احتیاج دارم ممنون میشم اگه کسی اطلاع داره بهم بگه 👇💜 @adminam1400
درمان ریزش مو دردوهفته 😳⁉️ 🔺🔻من واقعا خیلی ریزش مو داشتم خیلی رنج میبردم از این موضوع 😔 برای کاشت مو ب چند تا کیلینیک مراجعه کردم ولی متاسفانه جواب نداد😞 🟢تا اینکه رفیقم یه کانالی بهم معرفی کرد😍 🔥💥باورتون نمیشه وقتی عضوش شدم طی دوهفته من جوابشو دیدم👌🤩 ✅اگر توام داری از نداشتن مو رنج می‌بری حتماً عضو این کانال شوو معجزه می‌کنه براتون 💫❤️: https://eitaa.com/joinchat/3748790935Cda51e270f0 09384874697 ☎️
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام به همه اعضای گروه 🌺 میخواستم در شیراز یک دکتر خوب ارتوپد بهم معرفی کنید که جوا
❤️🍃 سلام برای خانمی که شوهرش دچار گرفتگی ادرار شد منم دخترم اینجور بود طب اسلامی رفتم گفت دو قاشق تخم شنبلیله با پنج عدد انجیر داخل ظرف بریزم روش دوتا لیوان آب اضافه کنم که بجوشه وقتی یه لیوان آبش رفت باقی مانده رو با عسل یا نبات شیرین کنم خورده بشه باعث دفع ادرار وبازشدن مجاری میشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 بابت جواب خانمی که دخترشون بینی هاش گیره بگید ما تو مشهد میریم جایی بنام بندی یا بند باز کنی عزیزم حتما بهش بگید اون حتما بینیش گیره یا داخل گلوش چیزی گیره شک ندونید من از بچه گی هم بچه هامو بردم سریع خوب شدن التماس دعا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 خانمی که همیشه سردرد دارن بگید قطره منتول که همان اسانس نعناع هست رو از داروخانه بخرن و موقع سردرد روی پیشانی بمالند و جلوی بینی دستامونو عمیق بو کنند من ۱۰ ساله استفاده میکنم عالیه ایقد آروم میشی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 با سلام و احترام ، در مورد خواهرمون که از رابطه شوهر و پسرشون گفته بودم ، بنده تجارب خودم رو عرض میکنم ، در بسياري از مواقع این مشکلات ریشه در مسائل روحی ، روانی و شخصیتی داره و ربطی به میزان تحصیلات نداره ، من خودم فرد تحصیلکرده دکترا دیدم که این رفتارها رو داره و نمیتونه با بچه هاش ارتباط خوبی داشته باشه و حتی بچه ها هم ممکنه این مشکل رو داشته باشن ، مخصوصا اینکه گاهی این مشکلات ممکنه ریشه ژنتیکی و ارثی داشته باشه و بچه هم از این مشکل برخودار بشه و اینجاست که مسأله پيچيده تر میشه و دو تا شخصیت مشابه رو در روی همدیگه می ایستند ، به نظر بنده بهتره ایشون اول به تنهایی برن با یک روانشناس صحبت کنند و اگه از لحاظ مالی مشکل دارند و هزینه پرداخت ندارند به مرکز سلامت محل مراجعه کنند . هر مرکز سلامت یک واحد بهداشت روان دارد. گاهی بعضی مراکز خیریه نیز روانشناس دارند که هزینه زیادی نداره ، با آرزوی سلامت و موفقیت برای ادمین محترم و خواهر خوبمون . 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام برا خانمی که گفتن باردار بودن رفتن قبرستان میگن چشم بچش شور میشه این طور نیست محل ما همه زن های باردار برا مراسم ها میرن قبرستان 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 اگر زن باردار مرده رو ببینه چشم بچش شور میشه محل ما میگن اگه زن باردار مرده رو دید باید با آبی که مرده رو غسل دادن برداری بعد که بچه به دنیا اومد باهاش بچه رو بشوری تا چشماش شور نشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 سلام برا خواهری که گفتن دخترش کرمک گرفته قرص منبندازول هم خورده فرقی نکرده قرص رو باید همه اعضای خانواده نفری یکی بخورن بعد از سه هفته دوباره بخورن وگرنه تغییری نمیکنه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 آقایی که چندروز هفته می‌خوابه، اصولاً افرادی که زیاد میخوابن افسرده هستن، بعدم آزمایش تیروئید و کم خونی بده، دوراز جون ببین اعتیاد نداره خداینکرده؟ کمبود ویتامین هم میشه عزیز، لطفا از همه جوانب بسنج برا دیسک کمر گفتم خرما ودنبه و زنجبیل،، آره خرمای رطب هستش بگیر، تا وقتی خوب شی ادامه بده خیلیا خوب شدن برا قطع شدن سرفه زن حامله و هرکسی که خلط پشت گلو داره گفتم تخم مرغ البته زرده تخم مرغ محلی با چای ولرم صبح، قبل صبحانه بخور ین عالیه، دوستان ازمن به شما نصیحت هردوا درمونی البته سنتی میخواین روتون اثر بزاره ناشتا بخورین، مخصوصا دم نوش های پریودی خانما یا کاچی که کلا برا صبحانه میخوریم، کلا صبحانه و قبل صبحانه خیلی مهمه، گرچه یه آب‌جوش ناشتا دراز مدت بخورین همه بیماری هاتون به مرور درمان میشه، بعد بیدارشدن مثل چای یه لیوان آب‌جوش با نیم ق عسل بخورین، دختری از دیار کریمان 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 آدمین جان جون امام زمان این پیام بالارو برا اکسیژن خون و سردرده بزار یه مادر شفا بگیره، درضمن دوست عزیز برا تقویت ریه روزی یه دونه زرده تخم مرغ محلی بزن رو دم نوش گاوزبان بده بخوره مادرت، حتمآ حتما بعد دوهفته میبینی ریه اش عالی شده، بعدم غذا بدون نمک وبدون چربی بهش بده، با آبلیموی تازه یا نارنج تازه ترشش کن معلوم نمیشه نمک نداره، دم نوش زیره سبز و چای سبز خیلی زود وعالی فشار میاره پایین، اگر گرمیش کرد، ترشاله خیس کن بزار تو یخچال بده بخوره، پرهلو هم خوبه کیوی، خیار بدون نمک، شش گوسفند کباب کن مادرت بخوره ریه رو قوی میکنه، سبزی تازه مخصوصا نعنا بخوره،گوشت مرغ محلی بخوره ماهی، مادربزرگ خدابیامرز من می‌گفت مادرجان، غذای خوب بخور حتی مرگم درمان میکنه، دراین حد تقویت بدن مهمه دختری از دیار کریمان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 معنای حنوط کردن✅ پرسش :معنای حنوط و حکم آن را بیان فرمایید؟ پاسخ :بعد از تمام شدن غسل، واجب است میت را «حَنُوط» کنند، یعنى به محل‌های هفتگانه سجده (پیشانى، کف دست‌ها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها) کافور بمالند و احتیاط واجب آن است مقدارى از کافور روى این اعضا بگذارند و باید کافور، پاک و مباح و تازه باشد، به‌طوری‌که عطر معمولى خود را حفظ کند. کیفیت انجام حنوط✅ پرسش :چگونگی انجام حنوط و زمان آن را بیان فرمایید؟ پاسخ :احتیاط واجب آن است که اوّل کافور را به پیشانى میت بمالند، بعد به اعضاى دیگر و این کار قبل از کفن کردن، یا در اثناى آن باشد، نه بعدازآن حکم حنوط میّت مُحرم✅ پرسش :انجام حنوط برای میّت مُحرِم چه حکمی دارد؟ پاسخ :کسى که براى حج یا عمره احرام بسته است اگر از دنیا برود حنوط و هیچ بوى خوش دیگرى براى او جایز نیست. حکم حنوط زوجه مرحومه که در عدّه وفات است✅ پرسش :با توجّه به حرمت خوشبو کردن زن در عدّه‌ی وفات، چنانچه زن فوت کند برای حنوط تکلیف چه می‌باشد؟ پاسخ :زنى ‏که شوهرش مرده و هنوز در عدّه وفات است، حرام است خود را خوشبو کند؛ ولى اگر بمیرد حنوط واجب است. کم خوشبو کردن میّت✅ پرسش :آیا می‌توان میت را با مواد معطر، خوشبو کرد؟ پاسخ :احتیاط آن است که میّت را با مشک و عنبر و عطرهاى دیگر خوشبو نکنند، حتّى براى حنوط، این‌ها را با کافور مخلوط ننمایند. اگر کافور به‌اندازه غسل و حنوط نباشد✅ پرسش :اگر برای انجام غسل و حنوط میّت، کافور به مقدار لازم وجود نداشته باشد تکلیف چیست؟ پاسخ :اگر کافور به‌اندازه غسل و حنوط نباشد بنا بر احتیاط واجب غسل را مقدّم دارند و اگر براى هفت عضو نرسد پیشانى را مقدم دارند.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 زهرا .نميخواستيم امتحان بديم اما به اجبار حميدو آمنه رفتيم سر جلسه،نتايج كه اوم
🌸🍃 زهرا مسئول حراست كه رگاي برجسته گردن سالار و حرفاي غيرتيشو ديد ترجيح داد يكم مارو ارشاد كنه و ولمون كنه بريم.هم از جسارت سالار خوشم اومده بود چيزي كه فك ميكردم نداره،از طرفي هم اگر بهش رو ميدادم پلاس بود همون دور و ورا و هر روز دعوا.چيزي از كلاسم نمونده بود بي فايده بود جلو جلو راه افتادم رفتم سمت سرويس كه سالار اومد جلوم وايساد گفت بريم سوار شيم ماشين اونطرف پاركه.گفتم خب برو چيكار من داري؟بست نبود آبرومو بردي،مامان من اصلا ميدونه اينجا كجاست،يا دلت ميخواست همه بفهمن بابام زندانه نيست بياد منو از دست كاراي تو نجات بده.دست گذاشت رو دماغش كه ساكت شو.با حرف منو كشوند سمت ماشين نميخواستم از اين بيشتر انگشت نما بشم سوار شدم.گفتم سالار چرا دست بر نميداري؟همه ناراضي هستن حتي عمو به مامان ميگفته خوبيت نداره ديگه اين پسره بياد خونتون.يهو برگشت نگام كرد گفت چه خوب يادم انداختي اتفاقا ميخواستم برم روستا يه ديدار در همين خصوص با عموت داشته باشم.واي هيچ جوري نميتونستم جلودار زبونش بشم جوري كه بهش بر بخوره ول كنه بره.رسيديم دم در اونم اومد پياده بشه.گفتم خواهش ميكنم برو الان همه فك ميكنن من با تو بودم حالا هم كه زود دارم ميرم خونه.همينو كه گفتم گازشو گرفت هرچي ميگفتم كجا ميري ديوونه نگهدار گفت خب زودتر ميگفتي ميريم باهم ناهار بخوريم،كلافه شده بودم جلو يه رستوران نگهداشت.با اكراه پياده شدم.رفتيم تو نه اون حرفي ميزد نه من.شروع كرد حرف زدن از اولين باري كه منو ديد،از سوتي هايي كه داده بود و بعد فاطمه براش تعريف كرده بوده... يه جاهايي خندم ميگرفت،به كل فراموش ميكردم فاطمه نيست،يه جاهايي بغض ميكردم و آه سرد.ناهار خورديمو سالار منو رسوندو رفت.ازش خواهش كردم آرتيست بازي در نياره اونم با اكراه قبول كردو رفت.روزا ميگذشتو من سخت مشغول درس و دانشگاه بوديم.زندگي شهرنشيني به خودي خود رو هممون تاثير گذاشته بود لباس پوشيدن،هر ماه ميرفتم اصلاح ميكردم خيلي خوشكلتر از قبل شده بودم.هميشه شب چله تو خونه ما از شباي مهم بود عصرش رفتيم خريد كرديم آمنه و حميدم اومدن.يه لباس خوشكلم پوشيدم.دور هم جمع شديم.زنگ زديم به علي گفت تا چند دقيقه ديگه خودشو ميرسونه در زدن حميد رفت درو باز كرد صداي سلام و احوال پرسي نميتونست تنها با علي باشه.ياالله گويان اومدن تو همين كه داشتم از رو زانو بلند ميشدم چشمم افتاد به سالار،از آخرين باري كه ديده بودمش سه ماهي ميگذشت به مامانم كمتر زنگ ميزد.اول اخم كردم اما از اينكه ديدم بعد از سالگرد فاطمه هنوز با ريش و پيرهن سياه هست اخمام باز شد.تعارف كرديم اومد نشست.علي گفت امروز سالار اومده بود شيراز كار داشت منو هم با خودش برد ميخوايم باهم ساخت و ساز كنيم،همه خيره به علي نگاه ميكرديم چون فقط سه ماه بود رفته بود دانشگاه ديگه من تعارفش كردم بياد خونه نره هتل.مامان گفت خوب كردي به خدا اگر ميرفتي هتل ناراحت ميشدم.مادر اينجا خونه خودته سالار هم تشكر ميكرد،ننه آقا گفت علي ننه تو حالا كاري هم بلدي؟همه نيشخندي زديم سالار رو به ننه آقا كه منم كنارش نشسته بودم،گفت من رشته خودم عمران نبود از يه جايي شروع كردم علي هم بايد از همين الان بره تو بازار كار زود راه ميفته نگران نباشين.يه نگاهي به من كردو چشمكي زد.يهو جا خوردم كه ننه آقا گفت چته ننه چرا يهو لرزيدي هندونه بخور تا سرما نخوري،آمنه و سالار سر به زير ريز ريز ميخنديدن.اونشب گذشتو.فردا صبحش من كلاس داشتم من و علي و سالار از خونه اومديم بيرون كه علي اصرار كرد بيا برسونيمت سالار هم خيلي جدي اصلا نگامم نميكرد منو رسوندن و بلافاصله رفتن،همش منتظر بودم كلاسم تموم بشه ببينم اومده دنبالم يا نه،اما نبود خيلي سر خورده سوار سرويس شدم اومدم خونه ديدم ماشينش دم در خونس.حرصم گرفته بودم يك آن به خودم اومدم گفتم دختره خل وضع هيچ معلومه چه مرگته بياد ترش ميكني نياد عصباني ميشي.رفتم خونه سالار خيلي شيكو رسمي جواب سلاممو داد،گفتم بايد حالشو بگيرم لباس خوشكل پوشيدم عطر زدم اومدم بيرون ننه آقا گفت هاا چيه ننه چقد سربه هوا ميري هميشه از دانشگاه اومدني دنيايي صدات ميكرديم از اتاق نميومدي بيرون.صداي خنده سالار كه سرشم پايين بود عصبيم كرد،رو به ننه آقا گفتم... اگر شما هم جاي من بودي خوشحال بودي،زير چشمي به سالار نگاه كردم كه ديدم كنجكاو نگام كرد.منم سرمو گرفتم بالا با يه حالت شنگولي رفتم تو آشپزخونه.ديدم مامان حسابي تدارك ديده سالار يكنفر بود چرا اينهمه غذا،خم شدم از آشپزخونه بيرون گفتم ننه آقا مهمون داريم؟علي با لودگي گفت معلومه منو نديدي ها.ننه آقا رو به سالار گفت نه پسرم خونه خودته مادر مث اينكه عمو و زن عموت دارن ميان قراره برن ملاقات بابات ....
💜🍃 ببخشید دیر جواب دادم مشکل من دخترمه که از شوهرش جدا شده یک بچه ۴ ساله داره که پیش باباشه قرار بود هفته ی یک مامانش ببینه ولی الان میگه نمیخوام بچمو ببینه و دوم اینکه دختر سر هر کاری میره تا بیست روز هست همش میگه سخته یا اونجا خوب نیست بعد خواستگار داره ۱۶ سال از خودش بزرگتره خیلی طرف اینو دوست داره میگه هر چی بگی همنونه ولی این میگه قیافه نداره نمیدونم والا قدش کوتاس خودشم نمیدونه داره چکار میکنه هم خودش اذیت میشه هم من تا کی میخواد اینجوری زندگی کنه 😔😔تور خدا یه کمکی یا چیزی هست که دخترم درست تصمیم بگیره بخدا میترسم شوهر اولش به درد نمیخورد خانم باز بود خسیس بود سالی یک بارم اینو بیرون نمی برد خواهشی دارم راهنمایی کنینین مشکل دخترم حل بشه 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستا کسی تجربه داره کف پاهاش خشک بشه؟ وداغ بشه جدیدن اینجور شدم؟؟ 29سالمه دختر مجرد هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام اگه میشه این مشکل منم بذاریدتوی کانال تااعضای محترم گروه اگه میتونن کمکم کنن راستش من سه ساله که ازدواج کردم وسی وپنج سالمه الان نزدیک شیش ماه اقدام به بارداری کردم ولی بچه دارنمیشم به همسرم میگم بیابریم دکترمیگه نمیام من بچه نمیخام شوهرم یکم خسیس میدونم چون نمیخوادخرج کنه دکترمنونمیبره خلاصه که من سنم داره به بالامیره ولی بچه دارنمیشم وپریویدکه میشم خیلی رحمم دردمیگیره ولی پریودیام منظمه میخواستم بدونم اگه کسی میدونه من چه مشکلی دارم بایدچکارکنم که بدونه دکتررفتن بچه داربشم ممنون میشم ازراهنمایتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان یه سوال دارم دختر من سال آینده باید بره اول دبستان امسال که کلا تو شعر و بازی بود حواسش جمع نیست تمرکز نداره بیرون از درس همچی زود یاد میگیره مثلا تو یوتویوپ انگلیسی یاد گرفته خیلی خوب بعد شعر حفظه زیاد ولی اعداد میگم بهش یاد نمیگیره واسه سال آینده و یادگیری حروف خیلی نگرانم راه حلی چیزی میدونید راهنمایی کنید لطفا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت تمام دوستانم.عیدتون مبارک.نماز روزه هاتون قبول حق.من مدت چند سال درگیر دیابت هستم ولی الان کنترل شده است.اما بخاطر دیابت مخفی ک داشتم ونفهیدم مشگل نورپاتی دیابتی برام پیش امده .یعنی سوزش کف پا وسرشدن کف وروی پا.خیلی اذیتم خیلی دکتر رفتم طب نوین طب سنتی ولی خوب ک نشده روز بروز بدتر میشه خواستم ببینم دوستان تجربه ای دراین مورد دارن .یا برای این بیماری پیش چ دکتری باید برم خواهشا راهنمایم کنید خیلی اذیتم.باتشکر مهربانو هستم.برای سلامتی وفرج مولام صلوات ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید برای میخچه ی دست دخترم که گفته بودن ساقه ی کاهوی نر شیره اش رو بزنم از کجا باید تهیه کنم یا چه جوری نر وماده اش رو تشخیص بدم ممنون 👇💜 @adminam1400
🍎 🟣تاثیر دفع سموم بر بدن ✍هر چقدر بدن در قوی باشد بدن سالم‌تر و پوست زیباتر می‌شود؛ که مستلزم پاکسازی و تقویت در دفع بهتر سموم هست. 🔸 و کارکرد کلیه‌ها را بهتر می‌کند، یک نوع درمانی... روغن مالی کلیه‌ها (روغن بابونه)استفاده از نوره و حنا مالی کل بدن ترکیب پودر زنیان و گردو و مصرف یک ق چ خوری در روز (در افراد سرج مزاج) استفاده از زنیان یا گردو بتنهایی و مصرف گزنه 🔻برای لَک باید کبد رفع شود صبح ناشتا جوشانده‌ی خاکشیر ترنجبین با عرق شاهتره و کاسنی میل کنید(40 روز) ✅هر شب ب موضع و داخل روغن بادام شیرین بچکانید بصورت موضعی آبِ پنیر تُرش لایه‌بردار قوی روی لکه‌ها می‌باشد. ✅همچنین تقویت برای از بین رفتن لکه‌های پوستی جهت درمان انواع لکهای پوستی 2 گرم پودر زنیان را در دو لیوان آب جوش دمکرده و بعد از وعده‌های غذایی یک فنجان میل کنید. ⚠️افراد گرم مزاج می‌توانند در کنار استفاده از زنیان، از خنکی‌ها مثل شربت رب انار بهره ببرند. 🌹🌹🌹 تب‎خال چیست؟ تب‎خال‌ها اغلب تاول‌هایی بر سطح پوست هستند که شکل ظاهری آن‌ها مانند زخم و تاول‌های کوچک و به هم چسبیده است که به علل گوناگون که در ادامه به آ‌ن‌ها می‌پردازیم به‌وجود می‌آیند. تب‎خال‌های ظاهر شده بر روی پوست معمولا بعد از یک مدت 2 الی 3 هفته‌ه‎ای درمان پیدا کرده و هیچ اثری بر روی پوست از خود به جای نمی‌‎گذارند. همان‌طور که گفته شد، ممکن است تبخال در هر نقطه از بدن ایجاد شود. همه تبخال‌هایی که در نقاط مختلف بدن ما به وجود می‌آیند، ریشه در ویروس دارند. ویروس “هرپس سیمپلکس” در زمان ورود به بدن تبخال ایجاد می‌کند و بیشتر در نقاطی این کار را انجام می‌دهد که مرطوب و مخاطی هستند، نقاطی مثل دهان، روی لب و اعضای تناسلی. لب‌های ما هم به دلیل مرطوب بودن‌شان مکان خیلی خوبی برای رشد ویروس هرپس هستند. هرپس نوع یک، در دهان ما تبخال می‌سازد، یک عارضه پوستی غیرخطرناک ولی آزار دهنده که معمولا در کم‌تر از دو هفته از بین می‌رود. دو هفته‌ای که باید در طول آن بیشتر از وسایلی که استفاده می‌‎کنیم، غذاهایی که می‌خوریم و افرادی که با آن‌ها روبوسی می‌کنیم، مراقبت کنیم. ⇦•تبخال را با سیر درمان کنید 🔘✍یک حبه سیر را له کنید پنبه را به آب آن بزنید و به تبخال بمالید استفاده از این نسخه برای درد و عفونت گوش نیز مفید است. 🍃 - دو تا سه عدد سيب را قطعه قطعه كنيد و در يك ليتر آب سرد بخيسانيد سپس 15 دقيقه بجوشانيد و پس از هر وعده غذا 2 فنجان بنوشيد.
❤️🍃 سلام وقتتون بخیر خدمت اون خانم گلی که گفته بودن هم خودشون وهم همسرشون مذهبی هستن وبه تازگی متوجه فیلمهای ناجور در گوشی همسرشون شدن ازقدیم گفتن باغچه رو بیل بزنی وزیر ورو کنی حتما یک کرم پیدامیشه داخلش خانم گلم شماکه گوشی همسرتون رو چک کردید بایدعواقب این کار روبپذیرید یادمون باشه درعصری زندگی میکنیم که سفره گناه و زنا حسابی پهن شده باوجوداین همه خانم بی حجاب وبدحجاب واقعا عفت وحیا داشتن برای مردهاهم سخت ترین کار شده..هرچندمتأهل ویامذهبی باشند.پس اول اینقدر خودخوری نکنید یا در.دلتون نسبت به همسرتون بذرکینه ونفرت نکارید..مگرهمسرشما نعوذبالله پیغمبرخداهستندکه خطانکنند من مشکل وناراحتی شمارو کاملا درک میکنم..چون این روزها دقیقا در زندگی من اتفاق افتاده که باوجود عقاید مذهبی خوبی که من وهمسرم داشتیم متأسفانه شیطان ازمانگذشت و یک مدتی بود می دیدم همسرم که واقعا به واجبات ومستحبات پایبندهستند اینستاگرام نصب کردند وهر کلیپ غیراخلاقی دراینستاهست تا آخرنگاه می کنند وبعد درموردش نظر میدن ویه کم نسبت به من و ابطه مون سخت گیرترشده بود وداشت ایراد میگرفت ازم اوایل گفتم شاید درحدیکی دوبارهست وکنارمیذلرن..اما داشت به عادت تبدیل می شد من وهمسرم معمولا درموردمشکلاتمون زیادصحبت میکنیم .یک روز از این فرصت استفاده کردم وساعتها باهاشون حرف زدم که نه تنهامن بلکه خداوپیغمبرماهم راضی نیستن ازاین کارشما،گفتم حیف چشمات نیست وخلاصه باحربه ها ونازوعشوه های زنانه والبته منطقی بهشون فهموندم که چه آسیبی داری به زندگیمون میزنی خودم هم یک سری تغییرات داشتم وآراستگیهامو بیشترکردم و فرصت استفاده از گوشی رو تاجایی که تونستم کم کردم براش..اونقدر غرق صحبت یا کارهای مردونه خونه یا بازی بابچه هاش کردم که الحمدلله این عادت ازسرش افتادوالان می بینم که پست این پیج هارو سریع ردمیکنه ونگاهم نمیکنه هرگز سرزنش یاقهرنکردم..وبه خودم گفتم اوهم مردهست و البته انسان جایزالخطا حالاهم ازشما میخوام به جای غصه خوردن وکینه ورزی،از درمحبت واردبشید وتاجای ممکن وقتشو پرکنید و با روی خوش ازشون بخواید دنیاواخرت خودش رو نفروشه ،چون واقعا هیچ سودی غیر از قهروغضب خداوامام زمان عج براشون نداره . خداشروفتنه ی دشمنان روبه خودشون برگردونه،انشاالله